۱۳۹۴ خرداد ۱۰, یکشنبه

چرا خدای اسلام نسبت به یک کودک آفریقایی در حال مرگ هیچ احساسی ندارد ولی نسبت به یک زن بی حجاب زود واکنش نشان می دهد؟؟؟؟؟؟؟؟ ..!!



اي کساني كه انقلاب کردید، لطفا به سوالات زیر پاسخ دهید:


1- تفاوت "حضرت والا" و "حضرت آقا" را توضیح دهید!
2- دو کلمه "مقام عظمای ولایت" و "شاهنشاه آریا مهر" را تعریف کنید!
3- معنی عبارتهای " جانم فدای رهبر" و " جان نثار" را به طور خلاصه شرح دهید!
4- دو کلمهء "بیت" و "کاخ" چه تفاوتهایی دارند؟!
5- تفاوت دو گروه "عاشق ولایت" و "فدوی" را در چند سطر توضیح دهید!
6- "بنیاد پهلوی" و "بنیاد علوی" چه تفاوتی دارند؟
7- جمله " سلطنت عطیه ای است الهی " چه رابطه ای با عبارت "مقام عظمای ولایت جانشین امام زمان" دارد ؟
8- تفاوت "رای ملوکانه " با "حکم حکومتی" کدام است؟
9-فرق "شاهرود"با "امامرود" را بیان کنید.
10- "بندر امام" با "بندر شاه" چه تفاوتی دارد ؟!
11- فرق عمامه با تاج ؟!
12- فرق "ساواک" با بسیج و سپاه و اطلاعات توضیح بدید!

۱۳۹۴ خرداد ۹, شنبه

مسلمان ها حدیثی دارن که خدا از مادر به انسان ها مهربان تر هست در حالی که مادرت تورو به دنیا آورد سختی کشید حتی، خدای تو که سختی هم نکشید مادرت بزرگت کرد از غذای خودش به بچه داد مادرت گرسنگی کشید ولی خدای تو که حتی تو زحمت نیفتاد ولی اگر تو مادرت رو کتک بزنی نا فرمانیش کنی بدش بگی هیچ وقت راضی نمیشه تو وارد آتیش بشی و شکنجه بشی! اما خدای تو چی؟ پنج میلیارد انسان رو خیلی راحت میکنه تو جهنم تو آتش مقایسه کردن این خدای سادیسمی با مادر، اهانت به مادر هست



گویا خدا تمام طرحهای خودش رو بر مبنای "احتمال" انگیزه گناه انسان بنا کرده بوده .. ویدئویی آگاه کننده و قابل تامل در مورد آدم و حوا و انگیزه میوه ممنوعه..!!


علوم روانشناسی و مغز و اعصاب براحتی آشکار کرده اند که همه اعتقادات و عواطف ایمانی، تنها و تنها در مغز شکل می گیرد و هیچکدام مصداق خارجی و متافیزیکی ندارند.. بعبارتی اگر کسی به خدا یا روح اعتقاد دارد این فقط ساخته و پرداخته "مغز" اوست..!

من انسانم.. تمام خداها رو من ساختم.. ولی من خودم خدا نیستم..
 

خدایان رو ساختم چون گاهی اوقات می ترسیدم و تنها بودم
گاهی اوقات غمگین بودم
گاهی اوقات هیبت زده و شگفت زده بودم
هنوز جوابهایی رو نمیدونستم
جواب هایی که شدیدا دنبالشون بودم
ولی بیشتر از همه زمانی بود که میخواستم دیگران رو کنترل کنم!
و به نسبت کارهای دیگه؛ "ساختن خدا" از همه چیز موثرتر بود!
من انسانم ..
شاید خداها لزوما شیطانی نباشند 

اما انسانیت داره رشد میکنه
و زمانش رسیده که افکار بچه گانه رو کنار بگذاریم ..!


(لطفا با دقت و بدون پیشداوری به این ویدئو خوب نگاه کنید و بعد فقط اندیشه کنید..!)


داستان کشتی نوح و اشکالات علمی و واقعی آن (که نشان از تخیلی بودن آن دارد) به زبانی ساده ..!



کتاب قرآن مسلمانان حتی در حد محتوا و دانش کتاب علوم سوم راهنمایی هم نیست و با آن برابری نمی کند!


منتها دینداران بر این باورند که قرآن حاوی بهترین دانش، قوانین حقوقی و نوع زیستن برای بشریت است!!!
اکنون سوالی که پیش می آید این است که:
برای نمونه در کدام یک از آیات زیر شما گوشه ای از قوانین حقوق بشر بین الملل و احترام به حقوق انسان و انسانیت میبینید!؟
قطع عضو : مائده(38) دست مرد دزد و زن دزد را به کیفر عملشان ببرید!
حکم سنگسار : مائده(15- 44) با تفسیر!
حکم و دستور قتال و کشتن دگراندیشان: بقره(191) هر جا مشرکان را یافتید به قتل برسانید و از شهرها برانید!
حکم قتل فجیع مخالفان: مائده(33) یا بدار کشند و یا دست و پایشان را به خلاف ببرند!
حکم قتل فیجع دگر اندیشان : محمد(4) شجاعانه آنها را گردن بزنید تا از خونریزی بسیار دشمن را از پای در آورید!
مجوز و تایید برده داری: نحل(75) آیا بنده مملوکی که قادر بر هیچ نیست با مردی آزاد . ایندو یکسانند؟!
مجوز و تایید کنیز داری:نساء(3) یا چنانچه کنیزی دارید به آن اکتفا نمایید!
پایین آوردن ارزش زن به ابزار جنسی و کشتزاری برای مردان : بقره(223) زنان شما کشتزار شمایند از هر سو مایلید بر آنان وارد شوید!
ارزش نصفه و نیمه زنان: بقره(282) و اگر دو مرد نیابید یک مرد و دو زن را گواه گیرید!
طلاق در 9 سالگی : طلاق (4) و نیز طلاق زنان (دخترانی) که حیض ندیده اند!
(توجه داشته باشید که این آیه، طلاق (4) عملاً نشان میدهد که ازدواج و همبستر شدن با دختران خردسال از دید اسلام و قرآن مجاز دانسته شده است که حتی برای دخترانی که به مرحله حیض نرسیده اند نیز شرایط و احکام طلاق مشخص شده است!)
در پایان نکته مهم این است که شمای مسلمان عینک خوش بینی را از چشمان خود بردارید و با ذربین شک به این کتاب نگاه کنید.
اگر نیک بنگریم این کتاب نه به لحاظ علمی دارای محتوا است، نه به لحاظ ادبی و نگارش دستور زبان و نه به لحاظ اخلاقی و راهنمای خردورزی.

از خزعبلات قرآن :

قرآن گفته است : گرامى ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست.
این جمله شامل و بیانگر انسانی اندیشمند و یا خردورز نمی شود!
چون هر کس که غیر اسلامی بیندیشد و یا اندیشه کند با تقوا نیست و کافر است.
بنابراین باید دید منظور از با تقوا بودن از دید اسلام و قرآن چیست و به چه کسی با تقوا گفته میشود !؟
یک فرد با تقوا اینگونه فردیست:
فردی که به وقت نیاز گردن دگراندیش (کافر) را بزند!
برای الله نماز بخواند و خمس و زکات بدهد!
پای پیاده و سواره به زیارت حج برود!
فردی که هیچگاه به وجود الله و محمد بن عبدالله شک نکند!
فردی که چون مهره ی شطرنج ابزار حکومت اسلامی باشد!
فردی که هموار بله قربان گوی اسلام و مطیع احکام اسلامی باشد!
فردی که...
تجربه به ما نشان داده است که همواره افکار و شخصیت انسان ها در برخورد با افکار متفاوت بروز کرده و مشخص می شود.
می توانید تفاوت رفتاری کوروش بزرگ و محمد بن عبدالله را در برخورد با دشمنانشان ببینید!
کسانی که از داشته های خود غافلند دست به دامان توجیه عملکرد غیر اخلاقی دیگران خواهند شد.
چرا اندیشیدن، پرسشگری و شکاک بودن نزد الله برتری به حساب نمی آید؟
تقوی یعنی پذیرفتند بی چون و چرای آیات قرآنی و سنت پیامبر، یعنی چشم گوش بسته به الله باج دادن،
یعنی کسانی که دستورات الله را قبول ندارند و پذیرا نیستند کافرند و انسان نیستند، یعنی کافرند و جزایشان مرگ است!!!
سپس همین کافران پس از مرگ در جهانی متصور به نام آخرت هم به جرم اینکه الله و عقایدی که الله مدعی درست بودن آنها بوده را نپذیرفته اند زنده شده و دوباره سوزانده می شوند و این کار تا ابد توسط الله ادامه دارد و لابد اسم این جنون و شکنجه گری الهی را نیز نباید یک بیمار روانی گذاشت!
جالب تر و مضحک تر این است که الله با داشتن چنین روحیه وحشیگری و روان پریشانه ای خود را بخشنده و مهربان هم خطاب می کند!
حال برابر باورهای اسلامی این چگونه خدای درست اندیش، دانا، هدایت گر و آزادی دهنده ای است شما قضاوت کنید و پیدا کنید پرتقال فروش را!

معنا و مفهوم اسلام ..!

اسلام همانطور که از نامش پیداست یعنی تسلیم شدن شخص در برابر الله. پس مسلمان یعنی کسی که تسلیم شده است!!
شک در اسلام گناه و ممنوع است جزای آن هم مشخص است.
اگر بردگی و بندگی و تعبد الله را نکنید برای شما وعده جزای جهنم و تنبیه سوختن مهیا شده است!
جزای شما محدود هم نیست، عمر جاودان با مجازات جاودان برای شما در نظر گرفته شده است.
شک نکنید که سازنده ی چنین دینی سادیسم داشته است.
اما:
به عکس گفته قرآن، شک در دانش و علم شروع و ابتدای خرد ورزی است.
مشخصه های بارز اسلام بدین شرح اند:
۱- اسلام دین نابرابری است.
۲- برده داری ممنوع نیست.
۲- حقوق زنان با مردان برابر نیست.
۳- حقوق مسلمانان با غیر مسلمانان یکی نیست.
۴- گفتار متناقض در این دین و کتابش متعدد و بسیار است.
۵- از یک سو می گوید لا اکراه فی الدین و از سوی دیگر می گوید کافران را هر جا دیدید گردن بزنید!
حال دینداران دنبال چه چیزی هستند خود محل پرسش است !

خــــدای را بــبــر از یــــــاد که بــر او پنــاهی نیست .. :(



زندگی آنقدر ابدی نیست که مهربان بودن را بتوان به فردا سپرد.. ای که دستت می رسد کاری بکن! .. بیاموز، بیاموز.. مهربانی را بیاموز و خودت را بهتر کن ..

با تو هم هستم ها ... ای بسیجی ای سپاهی بیخرد که داری این پستها رو می خونی .. تو هم آدم شو لطفا .. :D


بخشی از کتاب شیعیگری" از زنده یاد احمد کسروی

حسن عسگری که به شمارش شیعیان امام ۱۱ میبود، چون بمرد، میان پیروانش پراکندگی افتاد. یک عدّه گفتند امامت پایان پذیرفت. یک دسته برادر او جعفر را ( که شیعیان جعفر کذاب مینامند) به امامی پذیرفتند. یک دسته دیگر گفتند آن امام را پسری پنج ساله است که در سرداب نهان می‌باشد و امام اوست.
------------------------------
سردسته این گروه عثمان ابن سعید نامی‌ بود که خود را `` باب `` یا در امام نامیده میگفت : آن امام مرا میانه خود و مردم میانجی گردانیده، شما هر سخنی دارید به من بگویید هر پولی‌ هم که میخواهید به امام بدهید به من بدهید. گاهی‌ نیز پیام‌هایی‌ از آن امام ناپیدا ( به گفته خودش : توقیع ) به مردم میرسانید.
----------------------------------------
شیعیان که سال‌ها پا فشاری بر دین خود میداشتند و با آن دوری که از سنیان پیدا کرده بودند، این نشدنی‌ بود که از راه خود بازگردند، و ناچار می‌بودند که هر چی‌ پیش میاید بپذیرند و گردن نهند.

----------------------------------------------------------

پس از عثمان، پسرش باب امام شد، او نیز پول‌ها از مردم میگرفت و به قول خودش در خیک مینهاد و به امام میداد... هفتاد سال این داستان در میان میبود ، آخرین باب از امام خبر آورد که دیگر بابی نخواهد بود و امام به یکبار ناپیدا خواهد شد. دانسته نیست این کار چه رازی‌ داشت.
---------------------------------------------------------------------------------
از آن پس شیعیان بی‌ امام گردیدند و بی‌ سر ماندند. با دستاویز به ۲ حدیث بود که ملایان و فقها خود را جانشین امام خواندند و به شیعیان پیشوایی آغاز کردند و از مردم خمس و زکات می‌گرفتند. کار به آنجا رسید که هر حکومتی را غاصب و جائر میشمارند و حکومت را تنها حق خویش میدانند. تمام این دستگاه عریض و طویل ریشه ا‌ش تنها ۲ حدیث!!! است.
شیعیگری ، احمد کسروی

در ارتباط با رانت خواری و تخریب محیط زیست کشور بهتر است سخنان آقای رهبر، خامنه ای را در این مورد بدانیم! ایشان پدیده ‫‏زمین‬ ‫‏خواری‬ و اخیراً کوه خواری و ‫‏ساخت‬ و ساز در ارتفاعات را از دیگر مسائل رنج آور و اسف بار دانستند و تأکید کردند: باید در قانون، اینگونه اقدامات جرم تلقی شوند و افراد سوءاستفاده کننده بی هیچ اغماضی مورد تعقیب قضایی قرار گیرند و اگر در دستگاهها نیز کوتاهی انجام گیرد، باید با عوامل این کوتاهی هم بشدت برخورد شود. با توجه به بیانات رهبر جمهوری اسلامی، باید از ایشان پرسش کرد چرا با برادران لاریجانی که در رشته ی زمین خواری معرف عام و خاص هستند، برخورد نمی شود؟ چرا وابستگان ‫‏نظام‬ دستگیر و محاکمه نمی شوند، احتمالا بخاطر این است که سران نظام جمهوری اسلامی از این امر مستثنی هستند و سرزمین ایران جزو غنائم آنان محسوب می شود و دخل و تصرف در آن مجاز و قانونی است. البته اگر ایرانیان اعتراض کنند باید مجازات شوند و اموال آنان مصادره شود. هموطنان ایرانی، کشور ما ایران، ۳۶ سال است که گرفتار بد آموزان و بیگانگان است طبیعت زیبای کشورمان به سوی ویرانی کامل است و هم اکنون زمزمه ی جنگ و تجزیه ایران از زبان فرماندههای نالایق سپاه شنیده می شود. امروز بر من و توی ایرانی، زن و مرد واجب است که سکوت و بی تفاوتی را کنار بگذاریم، نافرمانی های مدنی و اعتصابات را گسترش دهیم. از تمامیت ارضی کشورمان حمایت کنیم و نگذاریم کشور و ناموسمان بدست بیگانه مورد تجاوز قرار گیرد آنانی که دم از جنگ و حمله به دشمن می زنند اولین کسانی هستند که با پول های باد آورده و پاسپورتهای آماده به خارج فرار می کنند و ایران را تنها می گذارند. بیائیم با یک اراده ی ملی، در این لحظات حساس و خطرناک، به ایرانمان بیاندیشیم، بیائیم غرور و افتخار را به سرزمینمان باز گردانیم، بیائیم نام خلیج فارس را دوباره شهره ی جهان کنیم. بیائیم با گذر از جمهوری اسلامی در یک انتخابات آزاد، ایران را نجات دهیم.


آیا حقایق تاریخ هم نمی تواند خرد را به بی خردان بازگرداند؟..


من به هیچ دینی نیاز ندارم، چون من وجدان دارم.


امت خردباخته و سر در هوا، در سال ۶/۵ میلیارد تومان پول از گوش و گلوی خود می گیرد و در چاه خراب شده چمکران می اندازد. چاهی که چند سال پیش به وسیله آخوندهای بی شرافت و حقه باز با تبلیغ و بوق و کرنا برای امت ناآگاه و سر به هوا کنده شد و به آنان تلقین گردید که امام زمان از چاه سامره ناگهان به این چاه نقل مکان کرده است. چنانکه می دانیم این مقدار پول بزرگ و وحشتناک به توبره آخوند می رود و آخوند را وادار می سازد تا بیشتر دیکتاتوری فاشیستی خود را بر امت نادان، و بی توجه تحمیل کند!!.


سکولاریسم، مذهب و ایدئولوژی..

تجربه‌ی جمهوری اسلامی گویاتر از ده‌ها کتاب فلسفی پیچیده به مردم ایران نشان داده است که اسلام تنها در صورت عرفی شدن (سکولاریزه شدن) امکان ادامه‌ی حیات دارد.

عرف به مجموعه‌ای از قواعد رفتاری خودجوش گفته می‌شود که در جهت تنظیم مناسبات متقابل انسانی بکار بسته می‌شود. عرف به نیازهای متغیر عملی پاسخ می‌گوید و به همین سبب متعهد به پیشداوری‌های مذهبی نیست. این ویژگی، عرف را از اخلاق، که از پیشداوری‌های مذهبی تغذیه می‌کند، متمایز می‌کند. به همین سبب حقوق مدرن که به نقش فقه و قواعد شرعی در مناسبات اجتماعی پایان می‌دهد، بر عرف تکیه می‌کند و تحت تاثیر دینامیسم آن خود نیز تغییر می‌کند. تضاد دگماتیسم دینی با سکولاریسم به تضاد آن با قواعد زندگی عرفی بر می‌گردد.

سکولاریزاسیون روند تغییر شکل ایمان است. یعنی ایمان قرون وسطایی را به ایمان عصر جدید فرا می‌رویاند. ایمان قرون وسطایی با مفاهیم کلی رابطه‌ی عاطفی برقرار می‌کرد. یعنی علاقه‌ به مفاهیم کلی را جانشین ارتباط با مصادیق انسانی آن‌ها می‌کرد. یعنی مذهب را بیشتر از انسان دوست داشت. ایمان با عبور از مفاهیم کلیدی‌ عصر جدید مانند تعادل، میانه‌روی، تفاهم، عقل سلیم و سنجش و انتقاد، از تقدم مفهموم بر مصداق عبور کرد. در عصر جدید اعتقاد و عاطفه از هم جدا می‌شوند و عاطفه‌ی اعتقادی به مثابه رفتاری غیرطبیعی از اعتبار می‌افتد. عاطفه‌ی اعتقادی بر سطح تفاهم محدودی (تفاهم میان خودی‌ها) استوار بود؛ اما عصر جدید تفاهم ارتباطی را بر تفاهم مذهبی مقدم می‌کند. این یعنی شکل‌گیری عرف در عصر جدید.

این روند چندین سده به درازا کشیده تا به دموکراسی انجامیده است. یعنی سکولاریزاسیون، روندِ تدارک دموکراسی است.

با این ترتیب می‌توان گفت دموکراسی یک پروسه-پروژه است: پروسه‌ی سکولاریزاسیون و پروژه‌ی قانون اساسی. پروسه‌ی دموکراسی اکنون دیگر در جهان طی شده است. بر بستر این پروسه‌ی تاریخی و جهانی اکنون دیگر دموکراسی در همه‌ی کشورهای جهان یک پروژه است. شهروند این دوران با دو هویت توامان ملی و جهانی‌اش برای رسیدن به دموکراسی تنها به عبور از پروژه‌ی قانون اساسی نیاز دارد. اکنون دیگر هیچ کشوری وجود ندارد که ظرفیت دموکراسی نداشته باشد و یا حقوق بشر در آن قابل اجرا نباشد. نتیجه این که حاکمیت دینی در هیچ کشوری از جهان مشروعیت ندارد.

پروسه‌ی تاریخی سکولاریزاسیون در برخورد متفکران نومینالیست اواخر سده‌های میانی با دگماتیسم مذهبی آغاز شد.

نومینالیست‌ها، مانند متفکران اصلاح‌طلب کنونی (گرچه با گرایشات مادی بیشتر)، در چالش با تعصب مذهبی، عملا بنیادهای اندیشه‌ی سکولاریستی را ریختند و در سده‌های میانی جرقه‌های عصر جدید را گیراندند. آن‌ها می‌گفتند مفهوم‌ها مقدم بر مصداق‌ خود نیستند بلکه از دل آن‌ها برمی‌خیزند. مفهوم‌‌ها ساخته‌ی ذهن انسان‌اند و ذات خدایی ندارند.

این اندیشه‌های ضدجزمی که بیان‌شان تکفیر و تعقیب را برای نومینالیست‌ها به ارمغان آورد، در مبارزه با ایدئولوژی مذهبی شکوفا شدند اما برای این که به ماده تبدیل شوند به یک بستر ملی نیاز داشتند.

این چارچوب ملی را عصر جدید بوجود آورد. تفاوت نومینالیست‌های سده‌های میانی با جان لاک، که او را گاه نومینالیست عصر جدید نامیده‌اند، در پیدایی این بستر و چارچوب ملی مدرن دوران او باید دید.

سکولاریزه شدنِ تفکر دینی، با رشد تفکر ملی همبافت است. روند آمبورژوازه شدن مناسبات انسانی که سکولاریزاسیون هم نامیده می‌شود، تنها در چارچوب ملی قابل تحقق است. این روند در ایران پس از انقلاب اسلامی با مانع روبرو شد و جامعه‌ی ایران به مرحله‌ی چالش میان امت و ملت عقب رانده شد.

بدینگونه بستر قرون وسطایی نومینالیسم در ایران پس از انقلاب اسلامی بوجود آمد و نقش نومینالیست‌های قرون وسطای ایرانی را متفکران اصلاح طلب به عهده گرفتند. همانگونه که تئوری‌های نومینالیستی قرون وسطای اروپا بستر ملی نداشت همتایان اصلاح طلب آنان نیز در ابتدا به نقش عنصر ملی بی‌توجه بودند. اما به تدریج در تجربه‌ی سیاسی زیر نفوذ احساس ملی قرار گرفتند. برای نمونه میرحسین موسوی پس از انتخابات گفت ما در جریان فعالیت‌های انتخاباتی و سفر به شهرها متوجه شدیم که احساس ملی چقدر نیرومند است. نظریه پردازان اصلاح طلب به نسبت توجه به نقش عنصر ملی کم و بیش به روند سکولاریزاسیون دین گرایش پیدا کردند. چرا که این دو مفهوم کاملا به یکدیگر وابسته‌اند.

همانگونه که در قلمرو عقل عملی و خرد عرفی مبارزه با دگماتیسم مذهبی به پیش رفت، در پهنه‌ی دانش و فلسفه نیز ابعاد تئوریک گسترده و ژرفی یافت. به گفته‌ی اسلوتردایک (Sloterdijk- Philosophische Temperamente) متدهای تحقیق دکارت مضمونی ضد دگماتیک دارند. اسلوتردایک می‌گوید روش‌های تحقیق دکارت بیشتر واکنش به جنگ‌های مذهبی بود.

دکارت می‌دید که سخنانی که در سمینارهای مذهبی ایراد می‌شود در میدان‌های جنگ به پشته‌هایی از کشته تبدیل می‌شود. او با روش‌های تحقیق خود به این خشونت‌های دگماتیک واکنش نشان داد. از این رو بود که دکارت مبشر صلح و مسالمت در متد تحقیق و در روش برخورد با دگماتیسم بود. و راه اندیشه و اخلاق مسالمت جویانه را در فلسفه گشود. به گفته‌ی اسلوتر دایک این متدهای دکارت «پیروزی مهندسی بر تئولوژی» بود. او عقل سلیم را، با توجه به نقش آن در تضعیف دگماتیسم در زندگی عرفی، به پهنه‌ی دانش و تئوری منتقل کرد. بدینسان روند سکولاریزاسیون با مبارزه با دگماتیسم اعتقادی در دو عرصه‌ی رفتار عرفی و عقل تئوریک تکامل یافت و اعتقاد سکولاریزه شد.

عرفی شدن «اعتقاد» را بیش از هر فیلسوفی در اندیشه‌ی کانت می‌توان جست. کانت تنها فیلسوفی است که مفهوم مذهب را با مفهوم شهروند جهانی در جامعه‌ی ملی مطابق عقل سلیم درهم می‌آمیزد. ترکیب سه جزء مذهب و شهروند جهانی و جامعه‌ی ملی چارچوب عمومی سکولاریسم است. ترکیب سه جزء یاد شده در نگرش کانت بر لیبرالیسم سیاسی و اجتماعی استوار است. و به این سبب است که می‌توان گفت فلسفه‌ی کانت با خطوط نگرشی یک جنبش ملی مدرن همخوانی کامل دارد. به این سبب است که فیلسوف آزاداندیشی مانند کارل پوپر در نظریه ی خود در باره‌ی جامعه‌ی باز به فلسفه‌ی کانت برمی‌گردد. آنچه که ما از فلسفه‌ی کانت می‌آموزیم این است که سکولاریسم و لیبرالیسم در هم تنیده‌اند. طرفداری از سکولاریسم ضمن مخالفت با لیبرالیسم غیر قابل درک است و از عدم آگاهی‌ به رابطه‌ی تنگانگ این دو مفهوم در پهنه‌ی تحول ملی خبرمی‌دهد. در عمل نیز دیده‌ایم که سکولاریسم بدون لیبرالیسم به دیکتاتوری سکولار، چه از نوع سوسیالیستی و چه از نوع سرمایه‌داری، انجامیده است.

سکولاریزاسیون که روند عرفی شدن مذهب است، آلترناتیوی در برابر مذهب نیست. یعنی جامعه را غیرمذهبی نمی‌کند. بلکه مذهب را در جایگاه واقعی و تاریخی‌اش قرار می‌دهد. سکولاریزاسیون، مذهب سده‌های میانی را به مذهب عصر جدید فرامی‌رویاند.

همین روند در مورد ایدئولوژی‌های دیگر نیز صادق است. قرار گرفتن ایدئولوژی در جایگاه تاریخی پسامدرن نیز همان سکولاریزه شدن ایدئولوژی است. فراروییدن ایدئولوژی «م.ل» به یک سوسیالیسم غیرایدئولوژیک نیز چیزی جز سکولاریزه شدن این ایدئولوژی نیست.

دخالت دین در دولت مخالف روند سکولاریزاسیون است. مذهب در جامعه‌ی سکولار به حقیقت و ذات خود که خلوص و مراقبه است، بیشتر دست می‌یابد. اصلاح‌طلبان دینی در ایران سکولاریسم را بدرستی درک نکرده‌اند و آن را چونان تحولی در ساختار درونی مذهب نمی بینند. آن‌ها سکولاریسم را برابرنهاد مذهب می‌دانند. شمار فراوان کلیسا در کشورهای اروپا نشان می‌دهد که سکولاریسم دشمن مذهب نیست. (همین جا اشاره کنم به سخنان یکی از متفکران مذهبی که ضمن این که جدایی دین از دولت را می‌پذیرد، برای توجیه دخالت مذهب در سیاست، به وجود دویست هزار مسجد در ایران استناد می‌کند. حال آن که در جامعه‌ی آلمان که بر سر هر کوی و برزن چند کلیسا وجود دارد، مذهب نیازی به دخالت در سیاست ندارد.)

در جامعه‌ی غیرسکولار مذهب دائما به بازتولید ضدمذهب اشتغال دارد. به این حقیقت، زنده یاد مهندس بازرگان در نامه‌ی اعتراضی‌اش به خمینی اشاره می‌کند و از بلایی که آیت‌الله بر سر مذهب آورده است، شکوه می‌کند.

پس می‌بینیم با جدایی دین از دولت شمار نهادهای مذهبی فزونی می‌یابد و این طبیعی و قابل درک است و نتیجه می‌گیریم سکولاریسم مذهب را نفی نمی‌کند بلکه آن را ابقاء می‌کند. سکولاریسم مذهب را به یک پدیدار مانا و غیرقابل تفکیک از زندگی روزمره‌ی مردم تبدیل می‌کند. 

"ناصر کاخساز از ایران امروز"

۱۳۹۴ خرداد ۸, جمعه

"واق واق کردن باورنکردنی مسلمانان هنگام زیارت در یکی‌ از کشور‌های اسلامی" ... !!!!!!!!

خجالت نمیکشی ، نه واقعا خجالت نمیکشی؟
با دیدن "واق واق کردن باورنکردنی مسلمانان هنگام زیارت در یکی‌ از کشور‌های اسلامی" و همچنین دیدن "تصاویر نمونه‌های وطنی این پدیده" می‌بایست از صادق زیبا کلام و دیگر یاران خمینی پرسید خجالت نمیکشید، نه واقعا خجالت نمیکشید؟

زیبا کلام که در یکی‌ از مصاحبه‌های خود با افتخار اعتراف کرده در زمان پهلوی به همراه دوست خود ناصر اعلامیه‌های امامش در انتقاد از مراسم جشن های ۲۵۰۰ ساله را پخش می‌کرده و بازجویش در زندان به او گفته بود: "خجالت نمیکشی ، نه واقعا خجالت نمیکشی؟"
اما اکنون پس از سالها به جای اینکه از کرده خود پشیمان باشد، در فکر فرو رفته که چه کسی‌ او را لو داده!
به جای اینکه از کرده خود پشیمان باشد می‌گوید: "من يك موی محمدبن عبدالله را به ۱۰۰ تا كوروش، داريوش، خشايار، تخت جمشيد و ايــــــــــــــــــــــــــــــران و گذشته آن نمی دهم"
به جای اینکه شرمسار باشد و سرش را به دیوار بکوبد، دشمنی خود را با یکی‌ از آیین‌های باستانی ایرانی‌ به صراحت بیان می‌کند و میگوید: من از چهارشنبه سوری متنفرم!
و باز هم به جای شرمندگی و سکوت اختیار کردن، در رکاب هاشمی‌ رفسنجانی‌ مردم را به پای صندوق های رای دعوت می‌کند، به دستبوسی خامنه‌ای میرود و همچنین پیشنهاد ابلهانه «اهدای جایزه نوبل» به علی‌ مطهری «زن ستیز» را در نامه‌ای به «سفیر سوئد» مطرح مینماید!
آری او مانند دیگر یاران اصلاح طلبش از مراسم ایرانی‌ متنفر است، اما مراسم عربی‌ را می‌پرستد و یکی‌ از پهن کنندگان فرش قرمز برای خمینی و و یکی‌ از عوامل نابودی ایران و فرهنگ ایرانی‌ است.

خجالت نمیکشید، نه واقعا خجالت نمیکشید؟ ميليارد ها دلار هم براى اون گور خمينى خرج كنيد و تصاويرش را منتشر كنيد نمى توانيد ننگ حمايت از اين موجود خبيث تاريخ را از دامان خود پاك نماييد!


تقدس اگر معنی حماقت نداشته باشد معنی دیگری هم ندارد .....


اگر از یک مسلمان باور مند بپرسید داستان شنگول و منگول و شنل قرمزی رو قبول داری میگه ای بابا اینا که خرافاته مگه میشه گرگ حرف بزنه و شنگول و منگول تو شکم گرگ زنده باشند 
ولی در مورد داستان خرافی یونس که در شکم نهنگ زنده مونده و مشابه داستان کودکانه شنگول و منگول است ایمان دارد و بخشی از مقدسات دینی حساب میشود
 براستی ذهن یک مسلمان تا حد یک بچه ۵ ساله نیست ؟ حال اگر همین داستان شنگول و منگول در قران امده بود امروزه خرافی دانستن شنگول و منگول کفر محسوب میشد و به جرم اهانت به حضرت شنگول و حضرت منگول بیچاره منتقد را اعدام میکردند تقدس اگر معنی حماقت نداشته باشد معنی دیگری هم ندارد..!

آیا همه‌ی واقعیت‌های کشته شدن جوانان در عملیات کربلای ۴ برای مردم بازگو شده‌است؟ چرا فرماندهان و مسئولان جنگ، عملیاتی را که لو رفته بود منتفی نکردند؟ پس از گذشت سی سال چرا هیچ‌ فرمانده‌ای برای این شکست مفتضحانه که باعث کشته شدن تعداد زیادی از نیروهای جوان مملکت شد، دادگاهی و محاکمه نگردید؟


به بهانه‌ی طرحهای متعدد مبارزه با فساد اقتصادی در طول سالها..!

یک روایت... می‌گویند پادشاهی شیری داشت که هر هفته یک گوسفند جیره داشت.  
به شاه خبر دادند که چه نشسته ای که نگهبان شیر، یک ران گوسفند را می برد. شاه دستور داد نگهبانی مواظب اولی باشد. پس از مدتی آن دو با هم ساختند و علاوه بر اینکه هر دو ران را می بردند، دل و جگر را هم می خوردند. 

 پادشاه خبردار شد و یکی از درباری ها را فرستاد که نگهبان آن دو باشد. این یکی چون درباری بود دو برابر آن دو بر می داشت. پس از مدتی به شاه خبردادند 'قبله عالم، شیر از گرسنگی دارد می میرد.'  

جستجو کردند و دیدند که این سه با هم ساخته اند و همه اندام های گوسفند را می برند و شیر بیچاره تنها دنبه گوسفند برایش می ماند.  شاه ناچار هر سه را کنار گذاشت و گفت: 'اشتباه کردم. یک نگهبان دزد بهتر از سه نگهبان دزد بود! 
 

۱۳۹۴ خرداد ۷, پنجشنبه

در جامعه ای که استبداد مذهبی است،راستی و انسانیت وجود ندارد.


دینداران گرامی معتقد هستند، الله خدایی است که قادر مطلق است !!! و هر کار را در یک چشم به هم زدن می تواند انجام دهد! اگر قادر مطلق است چرا نفرین!؟ چرا یک سوره در موضوع نفرین یک انسان دارد که می گوید: بریده باد دو دست ابوالهب ! یعنی این فرد آنقدر مهم بوده که یک سوره خاص و ویژه باید برای وی صادر می شد؟! قادر مطلق که نفرین نمی کند! چرا الله نفرین را جایگزین منطق نموده است؟! موجودی که ضعف قانع کردن دارد نفرین می کند. بنابراین اگر الله قادر بود قاعدتاْ قادر در ارائه منطق و استدلال بود نه نفرین! راستی حال چرا به جای نفرین و تهدید ، نفرینش را درباره ابی لهب عملی نکرد!!! فکر نمی کنید این الله قادر و توانای مطلق شما دچار فراموشی و آلزامیر هم شده بود!!!؟ و اینکه الله شما غیر از تهدید به جهنم و ارعاب دیگران برای تسلیم شدن از چه تکنیک منطقی و استدلالی برای اثبات ادعای خود استفاده کرده است!؟


۱۳۹۴ خرداد ۶, چهارشنبه

در نهایت یک روز مذهب نیز همانند نژادپرستی، اهانت آمیز و غیرقابل قبول خواهد بود. - کریس اودوود - بازیگر و کمدین ایرلندی


واقعا بخندیم یا گریه کنیم ؟؟؟؟؟؟ ... هر دو حالت دست میده .. علاوه بر تعدادی گوسفند ، ملت بدبخت چنان در فشار و عذاب هستند که مثل کسی که داره از یه پرتگاه میفته حتی به یه علف هم چنگ میندازه از ترس سقوط .. و این دقیقا همون چیزیه که دیکتاتوری اسلامی می خواد :(

ضریح های نمادینی که زائرانی هم پیدا کرده‌اند!
دو ضریح نمادین حسین بن علی و ابوالفضل عباس با حضور "شهردار تهران"، "رئیس و اعضای شورای شهر تهران" جمعی از "فرماندهان دفاع مقدس" و "نمایندگان مجلس" در باغ‌موزه دفاع مقدس رونمایی شد.
این دو ضریح به‌وسیله صنعتگران اصفهانی به مدت یک سال و در ابعاد واقعی شبیه ضریح دو حرم امام حسین و ابوالفضل عباس در کربلا ساخته شده است و عملاً با ضریح واقعی امام حسین از جهت شباهت مو نمی‌زد!
حالا این دو ضریح زواری پیدا کرده‌اند و افرادی برای زیارت و توسل به آنجا می‌روند و با بوسیدن و متبرک ساختن! خویش به آن‌ها، رفع مشکلات مادی و معنوی خود را از این دو ضریح طلب می‌کنند!




۱۳۹۴ خرداد ۵, سه‌شنبه

نمونه ای از جنایات دیکتاتوری اسلامی ..

سرنوشت "مونا"( که حاضر نشد از دین خود برگردد) یکی از ده ها هزار نمونه ای است که ثابت می کند تا وقتی که مجازات "اعدام" هست، همیشه بی گناهان و مخالفین سیاسی هم در معرض بر دار رفتن هستند. مونا محمودنژاد یکی از بهائیانی است که پس از انقلاب ۱۳۵۷ در ایران اعدام شد.
وی متولد ۱۰ سپتامبر ۱۹۶۵ است. او در زمان اعدام ۱۷ سال بیشتر نداشت.
در ژوئن ۱۹۸۳، خرداد ۱۳۶۲، حکومت ایران ده تن از دختران و زنان بهائی را اعدام کرد. اتّهام آن‌ها تدریس در کلاس‌های کودکان بهائی بود. خانم‌ها در معرض فشارهای جسمی و روانی شدید قرار گرفتند تا به تبرّی از عقیدهٔ خود وادار شوند.
مانند اکثر بهائیانی که در ایران دستگیر شدند، آن‌ها نیز اعتقادات خود را زیر پا نگذاشتند. در نتیجه کلیهٔ آن‌ها اعدام شدند. یکی از آن‌ها، دختری ۱۷ ساله به نام مونا محمودنژاد بود.
مونا در روز ۲۲ اکتبر ۱۹۸۲ زمانی که فقط ۱۶ سال داشت در منزل پدر و مادرش دستگیر شد و در روز شنبه ۲۸ خرداد ۱۳۶۲، به همراه سایر زنان به پادگان عبدالله مسگر معروف به «میدان چوگان» برده شد تا اجباراً شاهد حلق آویز شدن سایر زنان باشد. زمانی که نوبت مونا فرارسید، برای آخرین بار به او مهلت دادند تا از دینش برگردد. وقتی که از انجام این کار اجتناب ورزید، او را نیز حلق آویز کردند.
مقامات خبر اعدام وی را به خانواده‌اش ندادند. خانواده وی به طور اتفاقی از اعدام او مطلع شدند و نتوانستند جسدش را خود بخاک بسپارند. مسئولان وی و سایر بهائیان اعدام شده را به قبرستان بهائیان شیراز برده و بدون شستن و رعایت هرگونه مراسم خاکسپاری، دفن کردند.

ستایش فقر نکوهش عقل٬ این است برنامه سیاسی حاکمان ایران..


مدیران کشور به هر زبانی فقر را ستایش می کنند. به بهانه قدرت نمائی در مذاکرات هسته ای، در صدد برآمده اند فقر را به یک "ارزش" تبدیل کنند. ارزشی که در زندگی فردی و سیاسی خودشان، مفقود است و هرچه هست، ثروت های هنگفت و برهم انباشته است که نظارتی بر آن نیست. احمد جنتی دبیر شورای نگهبان در ارزش گذاری بر فقر، گوی سبقت را از دیگران ربوده و در حالی که بر یک صندلی مجلل شاهانه تکیه می زند، در ستایش فقر خطبه می سراید. نسخه هائی را که پزشکان به علت کهولت و بالا بودن میزان کلسترول  برایش می پیچند، تبلیغ می کند تا ایرانیان از آن برای تغذیه و برنامه غذائی الگوبرداری کنند. می گوید یک وعده غذا در روز کافی است. مصرف گوشت هم کاملا غیر ضروری و بلکه  زیانبار است. رژیم غذائی یک پیرمرد 90 ساله را به 80 میلیون ایرانی با اکثریت جوان و کودک، تجویز می کند.
احمد جنتی  روی همان ریلی درحرکت است که مدیران مخالف با به ثمر رسیدن مذاکرات هسته ای، آن را زیر پایش گسترده اند. بکلی از یاد برده اند ملتی که روی گنج سفره های نفتی و گاز و دیگر برکات طبیعی نشسته، از تلاش آنها برای تبدیل فقر به یک ارزش، زخم می خورد و نفرین می کند به بانیان انقلابی که این جماعت بی خرد را برآنها حاکم ساخته اند. جماعتی که فقط برای افزودن بر دوران فرمانروائی خود، در لحظه ای که سقوط نزدیک شده بود، خزیدند زیر پوشش صنایع هسته ای، بی آن که حساب سود و زیان این برنامه با ضوابط علمی و عقلی سنجیده شده باشد. بیخ عقل در سیاستگذاری به نفع مردم را زدند و اینک به ستایش "فقر" نشسته اند و به فرودستان فرمان می دهند شماها نخورید و رفاه نخواهید تا ما دلواپس پائین افتادن از اریکه قدرت نشویم. این تنها دلواپسی آنهاست.
تلاش برای تبدیل فقر به یک ارزش، همزمان شده است با انتشار آمارهائی که منابع رسمی گزارش می دهند. روزنامه های درون ایران بر این آمارها، تفاسیر و طنزهای موزون می افزایند. به موجب آمارها، 15 میلیون  بیکار و فقیر در ایران زندگی می کنند.  زمامداران کشور، علت را تحریم های دشمن اعلام کرده اند. اما کارشناسان اقتصادی یک چنین داوری غیرکارشناسانه و سیاسی را به صورت مطلق نمی پذیرند و بلکه تاکید دارند بر این که یک سوم بحران اقتصادی ایران ناشی از تحریم هاست و دوسوم آن ناشی از سوء مدیریت مدیران و فساد حکومتی است. ستایش فقر خط مشی جدید سیاسی است که به دو منظور طراحی شده است:
1 – متقاعد کردن فقرا به این که کشورهای غربی به خصوص امریکا، منجلاب فقر را با ابزار تحریم بر ایرانیان تحمیل کرده اند و دست حکومت را برای توزیع عادلانه درآمد ملی بسته اند.
2 – می خواهند افکار عمومی را از عجز حکومت بر غلبه بر فقر، که توقع جدی مردم پس از توافق هسته ای است، از هم اکنون با خبر  کنند. نیک می دانند تنش های برآمده در منطقه که ایران یک پای عمده آن است، اجازه نمی دهد تا سرمایه گذاری خارجی در ایران پس از توافق هسته ای، تحقق یابد. سرمایه گذار در کشوری که لبه پرتگاه تشنج و جنگ ایستاده، احساس امنیت نمی کند و تن به خطر نمی دهد. به یک اعتبار تا ایران نتواند اعتماد سرمایه گذار خارجی را دست کم تا یک آینده 10 ساله جلب کند، سرمایه گذار خارجی وارد میدان پرخطری که ظرفیت های جنگی در آن، قابل مشاهده است نمی شود. در بستر این سیاستگذاری، البته ستایش فقر و نکوهش عقل معنا پیدا می کند. معنائی که مفید به حال فقرا نیست  و در نهایت مفید به حال ثروتمندان هم نیست.
فقر در ایران با جلوه های گوناگون که پیدا و پنهان است، خود را نشان می دهد.. 15 میلیون فقیر دست روی دست نمی گذارند و به فرمان جنتی، طعم گوشت و رفاه را از یاد نمی برند. این جمعیت که تعدادشان از جمعیت اغلب کشورهای منطقه بیشتر است، فقر را ارزش نمی دانند و می روند به سمت و سوئی که فرزندان خود را از نکبت آن نجات دهند. چه بسا نرخ فقر آنها با نرخ تبه کاری نسبت مستقیم داشته باشد.
آمار دیگری منتشر شده که حاکی است 12 میلیون بیمار روانی که بیماری آنها توسط پزشکان متخصص تشخیص داده شده، در ایران زندگی می کنند. برای این 12 میلیون فقط 40 هزار تخت در مراکز و بیمارستان های روانی قابل دسترسی است. بنابراین  قلمرو فقر وقتی در کشوری ثروتمند، این چنین وسعت می یابد، فراگیر و متنوع می شود . ثروتمندان  و به قول خودشان مرفهین بی درد، نمی توانند احساس امنیت کنند و هرگاه گروه ورزیده ای گارد و پاسدار، آنها را نپاید، جان و مال و چه بسا نوامیس شان که زیاده از آن می گویند، در خطر قرار می گیرد.
این روزها سالگرد آزاد شدن خرمشهر است. این شهر که اگر جان نثاری جوانان ایرانی نبود، می شد "محمره" عراق، همچنان گرفتار فقر و نابسامانی است. کثیری از ساکنان مالباخته اش، هنوز نتوانسته اند پس از سالها آوارگی، زندگی های کوچک خود را بازسازی کنند. دهها گروه و ستاد بازسازی از آتش بس 1367 تا حال رفته اند تا آن خطه را بسازند. با جیب پر، بی آن که خشتی بر خشتی بگذارند، از مجازات گریخته اند و کار ساخت و ساز به دست باند و دسته دیگری سپرده شده است . دور باطل همچنان ادامه دارد. جمعی از ساکنان قدیمی خرمشهر که بازگشته اند، با مخروبه ها و کاستی های ناشی از جنگ سر می کنند. در این وضع و حال، فقر ستایش می شود و گرسنگی تبلیغ. عقل که اقتضا می کند بساط  ظلم و چپاول ثروت ملی جمع بشود، به شدت از سوی ستایشگران فقر، نکوهش می شود. کم که می آورند به تیم هسته ای بند می کنند و به ضرورت پیروزی در جنگ با بد حجابی، جنگ های مضحکی که با عقل بسیار فاصله دارد.
جمهوری اسلامی ایران، ادای کشوری را در می آورد که در شرایط جنگی با امریکاست و می خواهد در همین شرایط خیالی، زبانی و شعاری هم که شده، جنگ را ادامه دهد تا خودش را سرپا نگاه دارد، تا ستایش فقر را زیر پوشش جنگ خیالی با سلطه گران، توجیه کند.
اما واقعیت این است که جمهوری اسلامی ایران سالهاست با خودش در جنگ است، با مردم در جنگ است، با منتقدین در جنگ است، با هنرمندان در جنگ است، با مطبوعات در جنگ است، با معتادانی که زاده سیاست های خودش هستند در جنگ است، با نواندیشی دینی در جنگ است، با اهل سنت در جنگ است، با اقلیت های دینی  و قومی در جنگ است، با دانشجویان در جنگ است و در بسیارجبهه های درون مرزی، بی خردانه،  دست خود را بند کرده است. جنگ با امریکا پوششی است بر آن همه جنگ و بیداد که با ضوابط عقلی ناهمخوان است.
فقر به علت تجاوز بیگانگان بر ایرانیان تحمیل نشده تا قابل دفاع باشد و قابل تحمل. این فقر از جنس دیگری است. نباید تحمل بشود. نباید ستایش بشود. فقر را حاکمان 36 سال اخیر با نکوهش عقل و حذف عقلا از صحنه حیات کشور سامان داده اند. فاصله ژرف فقر و غنا در ابعاد بزرگ، دستاورد این نظام است. قوانین ناظر بر دزدان که در قانون مجازات اسلامی بریدن مچ دست است، به کرات نسبت به فقرائی که دزد شده اند، به اجرا در آمده. دریغ از اجرای آن نسبت به دزدان حکومتی. گوئی قانون را برای دزدان خرده پا تصویب کرده اند. با ضوابط جهانی عدالت و کرامت انسانی و حقوق بشر، سازگار نیست. با حمایت از بزرگان فساد حکومتی کشور بسیار سازگار است. اگر این قانون عصر حجر نسبت به دزدان حکومتی هم اجرا شده بود، به ندرت با دولتمرد یا دولت زنی برخورد می کردیم که یک یا دو مچ دستش قطع نشده  باشد.
سیاستگذاران ایرانی بر مبانی ستایش فقر و نکوهش عقل، یک ملت را لخت کرده اند و بابت آن هزینه ای هم متحمل نشده اند. تاکید بر ضرورت افزایش جمعیت به قیمت خانه نشینی زنان شمه ای است از ضدیت با "فقرزدائی". جمعیت جوان و بیکار یا بیمار روانی می شود و یا تبه کار و معتاد و در همه حال در جوانی به پیری می رسد. کجای این سیاستگذاری ها بوی عقل می دهد. سیاستگذاری با هدف تشدید فقر و تنگدستی ، هر بهانه ای که انگیزه آن باشد، محصول فرامین نابخردان بالای هرم قدرت و خوش رقصی مجریان دزد و دغل است.
مبارزه با ستایش فقر را پاس بداریم.

در هر روستای فرانسه شمعی هست که روشنی می گستراند ؛ آن "معلم" است و یک دهان هست که بر آن فوت می کند ؛ آن "کشیش" است ...!!! (ویکتور هوگو)


دلخوش به این مقدار نباشید .. ما معنویت شما را هم زیاد می کنیم .. چه راحت فریب خوردیم .. :(



افزایش قیمت گاز خانگی قطعی شد

‏افزایش ‫‏قیمت ‫‏گاز مشترکان ‫‏خانگی و تجاری برای سال‌جاری قطعی شد تا پس از افزایش قیمت ‫‏آب، ‫‏برق، فرآورده‌های ‫‏نفتی با گرانی بهای گاز پرونده اجرای فاز سوم هدفمندی یارانه‌ها بسته شود.
به گزارش خبرنگار مهر، پس از افزایش قیمت بنزین معمولی از 700 به 1000 تومان و حذف نظام سهمیه بندی بنزین، افزایش قیمت گاز طبیعی مشترکان خانگی و تجاری هم قطعی شد.
 بر این اساس، برنامه افزایش قیمت گاز طبیعی در سال‌جاری قطعی شده است و به احتمال زیاد به زودی دولت در قالب مصوبه ای به طور رسمی افزایش قیمت گاز طبیعی به دستگاه‌های مختلف از جمله شرکت ملی گاز ایران را ابلاغ خواهد کرد.

تماس خبرنگار مهر با مسئولان شرکت ملی گاز ایران درباره جزئیات افزایش قیمت گاز طبیعی مشترکان خانگی و تجاری تاکنون نتیجه ای به همراه نداشته است.
 در این میان، مدیرعامل شرکت ملی گاز فردا سه شنبه نشست مطبوعاتی خواهد داشت و احتمال اینکه این خبر به طور رسمی تایید و اعلام شود، نیز وجود دارد.

حمید رضا عراقی معاون وزیر نفت اردیبهشت ماه سال جاری در جمع خبرنگاران با اشاره به افزایش یک درصدی مالیات بر ارزش افزوده قبوض گاز مشترکان در سال ۹۴، گفته بود: این مالیات طبق قانون از مشترکان دریافت شده و به سازمان مالیاتی پرداخت می‌شود.
مدیرعامل شرکت ملی گاز ایران همچنین با بیان اینکه در تعرفه های جدید در تمامی پلکان های مصرف افزایش ۲۰ درصدی قیمت به طور یکسان اعمال شده است، اظهار کرده بود: این تغییرات جدید در تعرفه در آخرین قبوض گاز صادر شه اعمال شده است.
 این مقام مسئول با بیان اینکه این تغییر تعرفه به منزله افزایش دوباره قیمت گاز در سال جاری نیست، تاکید کرده است: برای سال جاری نرخ مالیات بر ارزش افزوده به ۹ درصد افزایش یافته است.

داعش در خانه است .. :( :(

به گزارش ایرنا، یکی از مقامات مسئول در دزفول از رشوه گیری دو کارمند میراث فرهنگی این شهر برای موافقت با تخریب یکی از کهن ترین تپه های باستانی ایران که نخستین نشانه های خط و کتابت ایرانیان کهن در آن پیدا شده است، خبر داد.
این مقام مسئول که خواست نامش در خبر ذکر نشود به خبرنگار ایرنا اظهار کرد: دو کارمند بسیجی میراث فرهنگی در دو بخش مختلف در خصوص تخریب و تسطیح یکی از تپه های مجاور محوطه تاریخی چغامیش تخلف کرده و با دریافت 200 میلیون ریال رشوه به کشاورزان این منطقه چراغ سبز نشان دادند.
چغامیش را باید نخستین منطقه در ایران دانست که خط و کتاب در آنجا پیدا شده که قدمت آن به هشت هزار سال پیش می رسد.
سایت باستانی چغامیش واقع در دشت خوزستان و در کنار رودخانه دز در دوران خود دارای خانه های خشتی بوده و در این منطقه فعالیت های کشاورزی، بازرگانی و اقتصادی صورت می گرفت.
در این تپه ها آثار یک شهر باستانی ساخته شده از خشت‌های پخته متعلق به عصر پیدایش خط مشاهده شده است.


چرا الله و به تبع آن همه مسلمانان خشک مغز اینقدر با زنان مشکل دارند ؟ .. !

سوره النساء (زنان) آیه ۳۴
...و زنانی که از مخالفت و نافرمانی انان بیمناکید باید نخست آنها را موعظه کنید اگر مطیع نشدند از خوابگاه دوری گزینید باز مطیع نشدند آنها را به زدن تنبیه کنید.
حال سوالی که پیش میاید این است که:
در دینی که مدعی برابری است چرا اساساٌ باید زدن و تنبیه جسمی صورت بگیرد؟
چرا مرد اجازه دارد زن را بزند ولی زن این اجازه را ندارد؟
چرا برای مردان چنین آیاتی صادر نشده است!

چرا الله به جای تاکید بر برتری عقلی به برتری ایمانی باور دارد و ...
عده ای از دینداران زدن زنان را اینچنین توصیف میکنند:
اسلام برای هدایت زنان مثلاٌ تمهیداتی را در در چند مرحله اندیشیده است:
مرحله ی اول، پند و اندرز نسبت به این گونه از زنان است. مرحله ی دوم، دوری از آنها در بستر است که نسبت به مرحله ی اول کمی شدیدتر است و سپس در مرحله ی سوم، مسئله ی زدن مطرح می شود این مرحله، آخرین مرحله است.
حال مجدداٌ سوالی که ذهن هر خردورزی را مشغول به خود میکند این است که:
شما اصلا بگویید که این تنبیه بدنی در مرحله ی دهم صورت می گیرد.
شما بگویید آهسته می زند.
من می پرسم چه حقی دارد که بزند وقتی دو انسان حرف یکدیگر را قبول ندارند عقلانی است که از هم جدا شوند.
کسی حق ندارد خود یا عقایدش را به دیگری تحمیل کند!
نکند همان قدرت فرمانبرداری (زورگویی مرد به زن) موجب پایدار ماندن روابط خانوادگی در اسلام می شود؟
گفتار دینداران مانند خدایشان سراسر پارادوکس است
از طرفی مدعی برابری هستند ولی این حق تنبیه را فقط برای مردان قائلند!
از همه اینها گذشته
در قران نوشته " از مخالفت و نافرمانی آنها بیمناکید"
یعنی زنی که هنوز سرکشی و نافرمانی نکرده است ولی شوهرش گمانه و حدس میزند که احتمال دارد نافرمانی بکند!
یعنی زنی که شوهرش به او بدگمان است و بیم دارد که با او مخالفت کند باید تنبیه شود .
این یعنی قصاص قبل از جنایت.

آغاز تحرکات تازه برای گرانی‌ها ..


فهرست بلندبالا روی میز دولت
همزمان باورود بنزین ۱۰۰۰تومانی به سبد هزینه‌ای مردم و باالزام هماهنگی هرگونه افزایش قیمتی با دولت، پرونده‌های زیادی از درخواست تولیدکنندگان روی میز بررسی دولت قرار گرفته که کالاهای اساسی در صدر هستند.
به گزارش خبرنگار مهر، با اعلام دولت، قیمت بنزین از ۷۰۰ تومان به ۱۰۰۰ تومان رسید و تک نرخی شد. اوایل امسال هم بود که اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس‌جمهور در بخشنامه‌ای که رسما از سوی دولت ابلاغ شد، هرگونه افزایش قیمتی را منوط به هماهنگی با دولت دانست تا بازار سامانی یابد و از تورمی که هرساله، در هفته‌های آغازین سال، نصیب مردم و بازار می‌شود، جلوگیری شود. همین اشاره کافی بود تا تولیدکنندگان یکی پس از دیگری، برای افزایش قیمت محصولاتشان، به خط شوند.
این روزها از هر بخش تولیدی، خبر از ارایه درخواست افزایش قیمت به دولت می‌رسد؛ از خودروسازان گرفته تا تولیدکنندگان انواع و اقسام کالاها در بازار.
کالاهای اساسی
البته تولیدکنندگان کالاهای اساسی، پیشگام شده‌اند و یکی پس از دیگری، اعلام می‌کنند که تقاضای افزایش قیمت خود را به دولت ارسال کرده‌اند؛ دولت اما تاکنون به هیچ یک از این تقاضاهای افزایش قیمت، جواب مثبت نداده است.
در این میان تولیدکنندگان بسیاری از جمله نانوایان، خودروسازان، تولیدکنندگان روغن نباتی، تولیدکنندگان محصولات لبنی، تولیدکنندگان سیمان، تولیدکنندگان فرآورده‌های گوشتی درخواست خود را به دولت ارایه کرده‌اند و البته منتظرند تا دولت در این زمینه تصمیم‌گیری کند.
سیمان
دبیر انجمن تولید‌کنندگان سیمان اعلام کرده که با توجه به افزایش هزینه‌های تولید سیمان، درخواست افزایش قیمت ۱۷ درصدی سیمان را به دولت ارسال کرده ایم.
عبدالرضا شیخان در گفتگو با مهر می‌افزاید: تولید مازاد بر نیاز سیمان در سال قبل سبب شد تا تولیدکنندگان با کمبود بازار مواجه شوند و بنابراین ثبات بر بازار حاکم باشد اما اکنون درخواست افزایش ۱۷ درصدی سیمان را به دولت ارسال کرده ایم.
وی می افزاید: هنوز در این رابطه پاسخی دریافت نشده است اما سال گذشته با وجود توقف رشد نرخ تورم، با تورم ۱۵ درصدی و رکود دست و پنجه نرم کردیم ولی ادامه این مسیر امکان پذیر نیست و به همین دلیل، درخواست افزایش قیمت را به دولت ارسال کردیم.
به گفته شیخان، سال گذشته تولید سیمان به ۶۶ میلیون و ۴۰۰ هزار تن و کلینکر به ۷۰ میلیون تن رسید‌ که از این رقم، ۱۲ میلیون و ۷۰۰ هزار تن سیمان و ۶ میلیون و ۲۰۰ هزار تن کلینکر صادر کردیم.
وی اظهار داشت: در حال حاضر ۵.۵ تا ۶ میلیون تن مازاد کلینکر در کارخانه‌ها وجود دارد که این رقم در مدت مشابه سال قبل حدود ۴ تا ۵.۴ میلیون تن بوده است.
نان
از سوی دیگر تولیدکنندگان نان هم که همان نانوایان باشند، درخواست افزایش قیمت خود را به دولت ارسال کرده اند و منتظرند تا دولت در بررسی‌هایی که انجام می‌دهد، پاسخ آنها را بدهد، البته دولت تا حدودی دست آنها را برای افزایش قیمت باز گذاشته است و با راه انداختن نانوایی‌های آزادپز، راهی برای آزادسازی قیمت نان در پیش گرفته است.
در این میان البته آنگونه که روسای اتحادیه‌های نان می‌‌گویند، هنوز دولت موافقتی در سال جاری با افزایش قیمت نداشته و تنها افزایش قیمت مربوط به نان‌های صنعتی بوده که آن هم با مصوبه دولت، آردشان آزاد شده است؛ بنابراین باید منتظر اعلام نظر رسمی دولت در زمینه افزایش قیمت نان هم بود.
خودرو
گروه دیگری که تقاضای افزایش قیمت خود را به دولت ارسال کرده‌اند، خودروسازان هستند. ایران خودرو برای محصولات خود افزایش قیمت ۱۰ درصدی را تقاضا کرده و سایپا هم خواستار افزایش ۱۵ درصدی محصولاتش شده است. از سوی دیگر، برخی خودروسازانی هم که با چینی‌ها کار می‌کنند، درخواست افزایش قیمت خود را به دولت ارایه کرده‌اند.
البته در حالی که شورای رقابت، با درخواست ایران خودرو برای افزایش ۲ درصدی قیمت محصولاتش موافقت کرده و برای سایپا هم افزایش قیمت کمتر از ۵ درصدی محصولات را در نظر گرفته اما قرار است از این پس، شورای اقتصاد تعیین تکلیف نهایی قیمت خودرو را به عهده گیرد، البته این هم بستگی به نظر دولت دارد.
روغن
از سوی دیگر، محمد قبله، دبیر انجمن صنفی تولیدکنندگان صنایع روغن نباتی در گفتگو با مهر از ارایه تقاضای افزایش قیمت روغن نباتی از سوی تولیدکنندگان به دولت خبرداد و گفت: آخرین افزایش قیمت روغن‌نباتی مربوط به اردیبهشت سال ۹۲ و بر پایه ارز ترکیبی ۷۰ درصد مرجع با نرخ ۱۲۲۶ تومان و ۳۰ درصد مبادله‌ای با نرخ ۲۴۵۰ تومان بود که در نهایت نرخ پایه ۱۶۰۰ تومان را تشکیل می داد.
وی با بیان اینکه قیمت ‫#‏روغن‬ خام به عنوان ۸۰ درصد از قیمت تمام‌شده تولیدکنندگان داخلی طی دو سال اخیر در بازارهای جهانی حدود ۲۰ درصد کاهش داشته است، افزود: این در حالی است که نرخ پایه ارز برای تولیدکنندگان روغن نباتی از شش ماهه دوم سال ۹۲ تاکنون با نرخ مبادله ای محاسبه شده است.
به گفته قبله، بر این اساس نرخ ارز برای این صنعت از شش ماهه دوم ۹۲ بالغ بر ۲۴۰۰ تومان، در سال ۹۳ با نرخ ۲۶۵۰ تومان و امسال نیز به ۲۸۵۰ تومان رسیده و به عبارتی، این افزایش نرخ ارز فرصت مهم کاهش قیمت جهانی روغن خام را به یک تهدید تبدیل کرده است.
قبله با اشاره به اینکه روند مذکور نشان دهنده رشد ۸۰درصدی نرخ ارز برای تامین روغن خام وارداتی است، خاطرنشان کرد: در سال جاری نیز سیاست های تعرفه ای دستخوش تغییراتی شده که برای رغن سویا و آفتابگردان ۳درصد و برای روغن پالم نیز ۶درصد افزایش تعرفه در نظر گرفته شده است.
وی اظهار داشت: از طرفی براساس مصوبه دولت پرداخت ۷۰ تومان مابه التفاوت هر کیلوگرم روغن نباتی به کشاورزان بر عهده تولیدکنندگان داخلی گذاشته شده است که در کنار افزایش نرخ ارز، افزایش تعرفه‌ها و همچنین افزایش نرخ حقوق و دستمزد از سال ۹۲ به ۹۳ و ۹۳ به ۹۴ بازنگری در قیمت‌ها یک ضرورت اجتناب ناپذیر محسوب می شود.
به گفته قبله، برآوردها نشان می‌دهد افزایش قیمت‌ها در حدود ۱۲ درصد می تواند مشکلات به وجود آمده بر سر راه تولیدکنندگان این صنعت را کمرنگ ساخته و توان رقابتی آنان را افزایش دهد.
لبنیات
همچنین رضا باکری، دبیر انجمن تولیدکنندگان فرآورده‌های ‫#‏لبنی‬ هم اعلام کرده که هزینه‌های تولید فرآورده های لبنی در سال ۹۴ نسبت به سال ۹۳ فقط ۵ درصد افزایش یافته است که بر همین اساس، انجمن فراورده‌های لبنی به استناد قیمت‌های تمام شده محصولات، درخواست افزایش ۵ درصدی قیمت لبنیات را به ستاد تنظیم بازار و سازمان حمایت از مصرف کنندگان و تولیدکنندگان ارسال کرده است.
وی با اعلام اینکه نرخ تورم و افزایش هزینه های تولید در سال ۹۳ باعث شده بود تا کارخانجات لبنی مجوز افزایش ۱۵ درصدی قیمت‌ها را دریافت کنند، خاطرنشان کرد است: امسال خوشبختانه نرخ تورم کاهش یافته و در کنار آن هزینه های تولید واحدها هم کاهش پیدا کرده است.
به گفته باکری، تعدادی از کارخانجات لبنی در سال گذشته ۱۵ درصد افزایش قیمت را در محصولات خود لحاظ نکرده بودند که امسال با توجه به عرضه و تقاضا این افزایش قیمت ها را انجام می دهند.
کنسرو
همچنین سید محمد میررضوی دبیر انجمن صنایع ‫#‏کنسرو‬ نیز چندی پیش اعلام کرده بود که با توجه به افزایش هزینه دستمزد، مالیات بر ارزش افزوده، حمل و نقل و قیمت آب و برق، تولیدکنندگان صنایع کنسرو خواستار افزایش ۵ تا ۸ درصدی قیمت تولیدات خود هستند که در این مورد به صورت شفاهی درخواستمان را به سازمان حمایت ارائه کرده‌ایم.
وی ادامه داد: البته برای ارائه درخواست قطعی بررسی کردیم تا ببینیم چه عوامل دیگری بر تولید محصولات کنسروی تأثیرگذار خواهند بود و بر این اساس درخواست کتبی خود را به سازمان حمایت ارائه خواهیم کرد.
فرآورده‌های ‫#‏گوشتی‬
همچنین حسین شاه‌آبادی، دبیر انجمن تولیدکنندگان فرآورده‌های گوشتی هم از ارایه درخواست افزایش ۱۲ درصدی قیمت فرآورده‌های گوشتی به دولت خبرداد و اعلام کرده که البته آلوده بودن گوشت ‫#‏گاومیش‬ هندی، هزینه تولید کارخانه‌های تولیدکننده فرآورده‌های گوشتی را افزایش داده و به همین دلیل درخواست افزایش ۱۲ درصدی قیمت محصولات‌مان را به دولت ارائه کردیم.

سه چیز ادیان را به خطر می اندازد: آزادی زنان، ارادهء آزاد و آزادی بیان..