۱۳۹۵ آذر ۷, یکشنبه

اگر یکنفر با موجودی خیالی ارتباط برقرار کند می گوئیم او دچار بیماری اختلال ذهنی ست و از سلامت عقل برخوردار نیست ... ولی چرا اگر تعداد زیادی همین رفتار را بروز بدهند این باعث میشود وجاهتی بر فعل اونها ایجاد شده و دیگر چشم مان را بر این رفتار غیرمنطقی و نامعقول شان ببندیم و نگران نشویم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ...!!! تنها به این دلیل که نام "دین" را بر اعمال و رسوم بیخردانه ی خود گذاشته اند ؟؟؟؟؟؟ ...!!! آیا این کفایت می کند ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ...!!! التماس تفکر

اگر یکنفر با موجودی خیالی ارتباط برقرار کند می گوئیم او دچار بیماری اختلال ذهنی ست و از سلامت عقل برخوردار نیست ...
ولی چرا اگر تعداد زیادی همین رفتار را بروز بدهند این باعث میشود وجاهتی بر فعل اونها ایجاد شده و دیگر چشم مان را بر این رفتار غیرمنطقی و نامعقول شان ببندیم و نگران نشویم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ...!!!

تنها به این دلیل که نام "دین" را بر اعمال و رسوم بیخردانه ی خود گذاشته اند ؟؟؟؟؟؟ ...!!!
آیا این کفایت می کند ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ...!!!

التماس تفکر


حضور زرتشت احمدي راغب در دادگاه با دستاني بسته ؛ هفته گذشته زرتشت در دادگاه با دستهاى بسته شجاعانه با بالا بردن دستهايش اعلام كرد كه تنها جرم او نه به اعدام و حجاب اجبارى ميباشد ، وى در اين مدت در سلول انفرادى نگه داشته شد ه است وپس از پايان دادگاه به همسر خود گفته است كه اگر به بند عمومى برده نشود دست به اعتصاب غذا خواهد زد ، زرتشت احمدى راغب در تاريخ ٢٣ آبان بدون ارائه حكم جلب در منزل مسكونى توسط ماموران وزرات اطلاعات بازداشت و به بند ٢٠٩ منقل شد

حضور زرتشت احمدي راغب در دادگاه با دستاني بسته ؛
هفته گذشته زرتشت در دادگاه با دستهاى بسته شجاعانه با بالا بردن دستهايش اعلام كرد كه تنها جرم او نه به اعدام و حجاب اجبارى ميباشد ،
وى در اين مدت در سلول انفرادى نگه داشته شد ه است وپس از پايان دادگاه به همسر خود گفته است كه اگر به بند عمومى برده نشود دست به اعتصاب غذا خواهد زد ، زرتشت احمدى راغب در تاريخ ٢٣ آبان بدون ارائه حكم جلب در منزل مسكونى توسط ماموران وزرات اطلاعات بازداشت و به بند ٢٠٩ منقل شد ...


مرگ تئوکراسی (دین سالاری) ...

بخشی از سخنان کریستوفر هیچنز، هفته‌نامه نیوزویک
ترجمه احسان نوروزی
کشوری که تلاش می‌کند با الگوبرداری از یک کتاب مقدس بر مردم‌اش حکومت کند، بلافاصله خود را در سراشیبی سقوط و رو به زوال خواهد دید: استعداد زنان سرکوب می‌شود و به هدر می‌رود، مغز فرزندان این کشور به تسخیر مفاهیمی در می‌آید که از فرط تکرار در مدارس مذهبی، ملکه ذهن‌شان شده است، و دانش‌آموختگان و روشنفکران هم در چنین جوامعی یا در تبعیدند، یا در زندان.
هیچ استثنایی بر این قاعده نمی‌توان یافت: افغانستان تحت سلطه طالبان، بدترین نمونه زایش تروریسم از دل فقر بود، و حتی مقامات ایران هم وضعیت حاکم بر آن کشور را محکوم می‌کردند؛ البته فقط به خاطر کشتار شیعیان در آن کشور، نه واقعیت‌های تلخ دیگر.
اما وقتی نتیجه‌ای حاصل نمی‌شود، شهرها به فساد کشیده می‌شوند و فرزندان یک کشور تباه می‌شوند و حتی در حالی که همه‌چیز به بن‌بست رسیده، تنها سربازان جوان و بی‌سواد پلیس امنیت اخلاقی هستند که با جدیت همیشگی فعالیت‌هایشان را ادامه می‌دهند، روحانیون چه کسی را سرزنش می‌کنند؟
آن‌ها چنین اجازه‌ای ندارند که خودشان را سرزنش کنند، مگر در شرایطی که احساس کنند به اندازه کافی خود را فدای آرمان‌ها و ایدولوئوژی خود نکرده‌اند. بدیهی است که این یهودیان، صهیونیست‌ها و فراماسونرها بودند که با توطئه‌های خود مانع تحقق اهداف آنان شده‌اند. به‌همین خاطر، از نظر آنان جنگ مقدس را باید در سرزمین‌هایی به راه انداخت که شادکامی و موفقیت بیشتری در دل خود دارند.
حکومتی ضعیف و شکست‌خورده که حتی یک مناظره ساده هم در آن به خشونت کشیده می‌شود، یا هر صدایی که مخالف موجودیت و مشروعیت الهی آن باشد در نطفه خفه می‌شود، به‌سرعت ضعیف‌تر و با ناکامی‌های بیشتری روبرو می‌شود و چون بنا به ماهیت خود به پارانویای شدید مبتلاست و مقصر همه مسائل را در خارج از مرزهای خود می‌جوید، در دام هذیان‌گویی گرفتار می‌شود و دست به هر جنایتی خواهد زد.


برگرفته از برگه تاریخ تمرد جهان


چه کسی بیشترین بهره را از داعش می‌برد؟ ...

برخی معتقدند که آمریکا بیشترین بهره را می‌برد. آنها دلیلِ خاصی برای این ادعا مطرح نکردند. برخی دیگر معتقدند که اسرائیل بیشترین بهره را می‌برد، چون داعش باعث شده فشارِ منطقه‌ای روی اسرائیل کاهش یابد. 
برخی دیگر معتقدند که عربستان بیشترین بهره را می‌برد، چرا که سوریه و عراق را ناامن کرده و هژمونیِ جمهوری اسلامی را در آنجا به چالش کشیده است. 
در نهایت، برخی دیگر هم معتقدند که نفت‌خران و اسلحه‌سازان و اسلحه‌فروشان از وجودِ داعش بیشترین سود را می‌برند، که در اثرِ بحرانْ نفتِ خاورمیانه را ارزان می‌خرند و اسلحه را در مقادیرِ زیاد و گران به خاورمیانه‌ای‌ها می‌فروشند. 

در این میان کسی به کردها اشاره نکرد. حقیقت این است که کردها در بلبشوی حاصل از ظهورِ داعش و ضعفِ حکومت‌های مرکزی در برخی کشورهای خاورمیانه توانسته‌اند برای خود قلمروسازی کنند و حکومت‌هایی خودمختار یا نیمه‌خودمختار در محلِ استقرارِ خود تشکیل دهند. «اقلیمِ کردستان» در عراق که از بغداد فرمان نمی‌برد و اخیرا مشخص شده سرِخود نفت هم می‌فروشد، و «کانتون»های کذاییِ «ی‌پ‌د» در شمالِ سوریه و «پ‌ک‌ک» در جنوبِ ترکیه شاهدی بر این مدعا هستند. به علاوه، کردها توانسته‌اند خود را در مبارزه با داعش به عنوانِ «متحدانِ استراتژیکِ» معقولِ قدرت‌های بزرگترِ منطقه‌ای و جهانی همچون جمهوری اسلامی، روسیه، آمریکا، آلمان، انگلیس، و فرانسه جا بیندازند. لذا به نظرِ من کردها تا به امروز در جایگاهِ سومِ سودبری از داعش قرار می‌گیرند.

از قضا کسی به اردوغان و اسلامیست/ناسیونالیست‌های ترک هم اشاره نکرد. این در جایی است که اسلامیست-ناسیونالیست‌های ترک و علی‌الخصوص حزبِ «عدالت و توسعه»ی اردوغان در بلبشوی حاصل از ظهورِ داعش موفق شده‌اند از یک طرف کردها و کمونیست‌ها را در ترکیه و بخشی از سوریه و عراق سرکوب کنند و از طرفِ دیگر قدرتِ سیاسیِ خود در ترکیه را به «مطلق» نزدیک کنند. 
در مجموع داعش اهرمِ قدرتمندی برای اردوغانیان فراهم آورده تا بدان‌وسیله سیاستِ «نوعثمانی‌گریِ» خود را پیش ببرند. از این جهت اردوغانیان و داعشیان گرایش‌های اسلامیستیِ «خلافت‌سازانه»ی نزدیک به هم نیز دارند. دقیقا به همین دلیل است که اردوغان بعضا به صورتِ آشکار از داعش حمایت می‌کند. لذا اردوغان و اسلامیست-ناسیونالیست‌های ترک به نظرم در جایگاهِ دومِ سودبری از داعش قرار می‌گیرند.

اما آن بازیگری که تا به امروز بیش از همه از ظهورِ داعش سود برده کسی نیست مگر جمهوری اسلامی

داعش دقیقا وقتی ظهور کرد که رژیمِ اسد در سوریه بابتِ کشتارِ انقلابیون و مخالفانش تحتِ فشارِ شدیدِ بین‌المللی بود. با این وجود، از وقتی که داعش در سوریه و سپس در عراق ظهور کرد و با آن تکنیک‌های خاصِ سینمایی/هالیوودی شروع به قتلِ عامِ این و آن کرد، مخالفت‌ها یواش یواش از اسد برگشت و به سوی داعش متمرکز شد. 
در حقیقت، ظهورِ داعش تمرکزِ بین‌المللی را از براندازیِ اسد منحرف کرد و به مبارزه با داعش سوق داد. و بدین ترتیب حضورِ اشغالگرانه‌ی جمهوری اسلامی در عراق و حمایتِ خشونت‌آمیزش از اسد را توجیه کرد.

 اخیرا و پس از حوادثِ تروریستیِ پاریس هم اولاند در امتدادِ همین برنامه دستِ دوستی به سوی پوتینی دراز کرد که به شدت در حالِ کوبیدنِ مخالفانِ اسد است.
می‌توان گفت که در نتیجه‌ی همه‌ی این وقایعْ جمهوری اسلامی موفق شد متودِ «انتخابِ» بینِ «بد و بدتر»ش را در قطعِ بین‌المللی هم پیاده کند. و همه‌ی این‌ها یعنی اینکه در خاورمیانه هژمونیِ منطقه‌ای – با اتکا به زورِ روسیه – کماکان با جمهوری اسلامی خواهد ماند. 
بنابراین، جمهوری اسلامی تا به این لحظه بزرگترین سودبرنده از وجودِ داعش بوده. اگر اتهامِ تغذیه‌ی داعش به عربستان وارد است از این جهت که عربستان از یک طرف سردمدارِ سُنی‌گری در خاورمیانه است و از طرفِ دیگر خواهانِ براندازیِ اسد است؛ و اگر به اسرائیل وارد است چون به طورِ کل از دعوای مسلمانان سود می‌برد؛ و اگر به آمریکا و انگلیس وارد است چون همیشه پشتیبانِ اسلامگرایی در خاورمیانه بوده‌اند؛ از منظرِ کاربردی و با نظر به نتیجه، این اتهام بیش از همه می‌تواند به جمهوری اسلامی وارد باشد.

داعش باعث شده هژمونیِ منطقه‌ای تا بدین لحظه به هر ترتیبِ ممکن با جمهوری اسلامی بماند. اگر لولوخورخوره‌ای به نامِ داعش وجود نداشت، و اگر پای روسیه به بهانه‌ی مبارزه با داعش به خاورمیانه باز نشده بود، و اگر غرب به هوای هراسِ از داعش چشم بر توسعه‌طلبیِ جمهوری اسلامی نبسته بود و بعضا به «همکاری» با این رژیم دل خوش نکرده بود، هیچ بعید نبود که رژیمِ اسد مدتها پیش در سوریه سقوط کرده بود و عراق هم از چنگِ رژیمِ ولایتِ فقیه درآمده بود

از طرفِ دیگر، هیولای داعش وسیله‌ی مناسبی هم بوده برای ترساندنِ ایرانیان از «سوریه‌ای» شدنِ ایران در صورتِ سقوطِ جمهوری اسلامی، و بدین‌ترتیب مجبور کردنِ آنها به ادامه‌ی بازی در زمینِ رژیم. با این وجود و با همه‌ی این حرف‌ها، جای تعجب است که چرا این حقیقت که جمهوری اسلامی به طورِ منطقی می‌تواند حامی و سازماندهی‌کننده‌ی حداقل بخشی از داعش – این اژدهای هزارسر – باشد هنوز در محافلِ سیاسی و عمومی چندان جدی گرفته نشده... ؟...!!

<< از سایت تحلیل روز >>

کلماتی بسیار بسیار قابل تامل ... !

از آدم های مذهبی بترسید!
اینان به درجه ای رسیده اند که مطمئن هستند هر غلطی بکنند اشکال ندارد، چون فکر میکنند با عبادت کردن جبرانش میکنند!
(دیتر هالروردن)
گاهی اوقات انسان ها دوست ندارند که حقیقت را بشنوند زیرا باور ها و عقایدشان را زیر و رو خواهد کرد
(نیچه)

روحانیون تنها یک خطر مهیب میشناسند و آن علم است.
(نیچه)
در یک جامعه بیمار، سالم ها بیمار محسوب می شوند.
(نیچه)
از کسی که کتابخانه دارد و کتابهای زیادی میخواند نباید هراسید. بلكه از کسی باید ترسید که تنها یک کتاب دارد و آن را مقدس می پندارد ولي
" هرگز آنرا نخوانده است "
(نیچه)
دین بهترین وسیله برای ساکت نگه داشتن عوام است
(ناپلئون بناپارت)
هر چه کشوری بیشتر مذهبی باشد، جنایت در آن زیاد تر است
(ناپلئون بناپارت)
وقتی مروجین مذهبی به سرزمین ما آمدند، در دست شان کتاب مقدس داشتند و ما در دست زمین هایمان را داشتیم.
پنجاه سال بعد، ما در دست کتاب های مقدس داشتیم و آنها در دست زمین های ما را داشتند.
(جومو کیانتا)
روحانى نسبت به برهنگى و رابطه طبیعى دو جنس حساسیت دارد،
اما از کنار فقر و فلاکت مى گذرد.
(سوزان ارتس)
یک فیلسوف تابحال هرگز یک روحانی را نکشته است، در حالیکه روحانیون فلاسفه زیادی را کشته اند....
(دنیس دیروت)
خطرناکترین نوع بشر کسی است که فهمش کم و اعتقاداتش زیاد است.
(آنتوان چخوف)
وقتی که مردم بیشتر آگاه می شوند، کمتر به روحانی و بیشتر به معلم توجه می کنند.
کفر گویی اتهامی است که روحانیون برای دفاع از اعتقادات مذهبی که توانایی مراقبت از خود را ندارند ، ابداع کردند.

۱۳۹۵ آذر ۵, جمعه

این هم انسانیتی که خمینی در سال ۵۷ وعده اش را داد. این هم دوران طلایی خمینی.. این هم حقوق بشر شیرین عبادی ...

کیا سردشونه ؟ خامنه ای ؟ روحانی ؟ رفسنجانی ؟ نقدی ؟ موسوی؟ کروبی ؟ زیباکلام ؟ مطهری؟ قالیباف ؟ لاریجانی ؟ نوری زاد ؟
شیرین عبادی کجاست ؟ کدوم یک از این طرفداران اسلام و جمهوری اسلامی الان سردشونه ؟ ...
 

 پی‌نوشت : جناب قالیباف دیزین هستند و سردشونه ...


گزارش زیر تحقیقی است درباره زندانیان سیاسی،عقیدتی زن در زندان‌های ایران که توسط آقای احسان فتاحی روزنامه‌نگار و فعال حقوق‌بشر تهیه شده است. بنیاد عبدالرحمن برومند در آستانه «روز جهانی رفع خشونت علیه زنان» اقدام به انتشار این گزارش می کند. زنان زندانی به دلایل حقوقی و تبعیض سیستماتیکی که از سوی مراجع قضایی در حقشان روا داشته می‌شود، در وضعیت دشوارتری نسبت به مردان به سر می‌برن.

۱- ریحانه حاج ابراهیم دباغ
اتهامات: محاربه ازطریق همکاری با یک سازمان مخالف نظام (سازمان مجاهدین خلق ایران)
زمان بازداشت: ششم بهمن ۱۳۸۸
محکومیت: ۱۵ سال حبس تعزیری
محل نگهداری: بند زنان زندان اوین
وضعیت پزشکی: بیماری کولیت روده وناراحتی پا
توضیحات: ازدستگیرشدگان عاشورای ۸۸ که همراه با همسرش، احمد دانشپور و پدرشوهر و مادرشوهرش دستگیر شد. خانم دباغ ناراحتی گردن و استخوان دارد.  همچنین همسر ایشان دربند ۳۵۰ زندان اوین با حکم اعدام از بیمارهای متعدد رنج می‌برد، این در حالی است که پدر آقای دانشور نیز دارای حکم اعدام به دلیل فعالیت سیاسی است.

۲- مریم اکبری منفرد
اتهامات: محاربه ازطریق همکاری با یک سازمان مخالف نظام (سازمان مجاهدین خلق ایران)
زمان بازداشت: دهم بهمن ۱۳۸۸
حکم اولیه: ۱۵ سال حبس تعزیری
محل نگهداری: بند زنان زندان اوین
توضیحات: حمیدرضا اکبری منفرد و برادر دیگر وی به اتهام مشابهی در زندان رجایی شهر هستند.

۳- صدیقه مرادی
اتهامات: محاربه از طریق همکاری با یک سازمان مخالف نظام (سازمان مجاهدین خلق ایران)
زمان بازداشت: یازدهم اردیبهشت ۱۳۹۰
محکومیت: ۱۰ سال حبس تعزیری
محل نگهداری: بند زنان زندان اوین
توضیحات: تجربه بازداشت در دهه ۶۰ را دارد، در خواست آزادی مشروط او به دیوانعالی کشور ارسال شده است اما تاکنون بی جواب مانده است.

۴- بهناز ذاکری انصاری
اتهامات: محاربه از طریق همکاری با یک سازمان مخالف نظام (سازمان مجاهدین خلق ایران)
زمان بازداشت: ششم تیر ۱۳۹۱
محکومیت: ۱۰ سال حبس تعزیری
محل نگهداری: بند زنان زندان اوین
وضعیت پزشکی: مشکلات شدید اعصاب

۵-زهرا زهتابچی
اتهامات: محاربه از طریق همکاری با یک سازمان مخالف نظام (سازمان مجاهدین خلق ایران)
زمان بازداشت: بیست‌ و چهارم مهر ۱۳۹۲
محکومیت: ۱۲ سال حبس تعزیری
محل نگهداری: بند زنان زندان اوین
توضیحات: سابقه بازداشت در سال ۸۸ را نیز دارد.

۶-فاطمه مثنی
اتهامات: محاربه از طریق همکاری با یک سازمان مخالف نظام (سازمان مجاهدین خلق ایران)
زمان بازداشت: سال ۱۳۹۴
حکم اولیه: ۱۵ سال حبس تعزیری
محل نگهداری: بند زنان زندان اوین
وضعیت پزشکی: از بیماری‌های عصبی رنج می‌برد
توضیحات: سه سال زندان را در دهه ۶۰ و در ۱۳ سالگی تجربه کرده است، چندی قبل همسر وی نیز به دلیل فعالیت سیاسی درسالن ملاقات دستگیر و به زندان رجایی شهر منتقل شد.

۷-زینب جلالیان
اتهامات: محاربه از طریق عضویت در یکی از احزاب اپوزیسیون کردستان (پژاک)
زمان بازداشت: بیست ‌وششم اسفند ۱۳۸۶
محکومیت: حبس ابد
محل نگهداری: زندان خوی
وضعیت پزشکی: از اختلال در بینایی رنج می برد

۸- صفیه صادقی
زندانی زندان سنندج، محکوم به ۱۵ سال زندان از سال ۱۳۸۹ می باشد. وی مبتلا به بیماری قلب و کلیه و در زندان محروم از درمان است. این زندانی سیاسی زن به منظور گرفتن اعترافات اجباری از طرف مامورین اطلاعات در طول دوران بازجویی٫ در سلول‌های انفرادی مورد ضرب و شتم قرارگرفته و محروم از ملاقات و تماس است.

۹- قدریه قادری
اتهامات: محاربه از طریق همکاری با حزب کارگران کردستان (پ ک ک)
زمان بازداشت: تیرماه ۱۳۸۹
محکومیت: ۹ سال
محل نگهداری: زندان یاسوج

۱۰-فاطمه رهنما
اتهامات: محاربه از طریق همکاری با یک سازمان مخالف نظام (سازمان مجاهدین خلق ایران)
زمان بازداشت: ششم تیرماه ۱۳۸۸
محکومیت: ۱۰ سال
محل نگهداری: زندان سپیدار اهواز
توضیحات: وی در دهه ۶۰ در سن ۱۹ سالگی به سه سال وشش ماه حبس به اتهام هواداری از یک سازمان سیاسی محکوم شده بود.

۱۱- فهیمه اسماعیلی (بدوی)
اتهامات: محاربه
زمان بازداشت: هفدهم آذرماه ۱۳۸۴
محل نگهداری: زندان یاسوج
توضیحات: زندانی سیاسی، امنیتی عرب است. همسر وی علی مطیری به همراه او دستگیر و در ۲۸ آذر ۱۳۸۵ اعدام شد.

۱٢- افسانه بایزیدی
فعال دانشجویی و زندانی سیاسی اهل بوکان، وی درمرداد ماه امسال، به اتهام تبلیغ علیه نظام، توهین به رهبری و همکاری با یکی از احزاب کرد در شعبه یک دادگاه انقلاب مهاباد به چهار سال حبس و تبعید به زندان کرمان محکوم شد و هم اکنون در زندان کرمان محبوساست.

١٣- هاجر پیری
۳۳ساله و اهل نقده که نزدیک به ۹ سال است در تبعید به سر می‌برد وی در اردیبهشت سال۱۳۸۶ در نقده توسط اطلاعات سپاه بازداشت شد و در مهرماه سال۱۳۷۶ در شعبه ۱ دادگاه انقلاب ارومیه به اتهام «عضویت در یکی از احزاب کُرد مخالف نظام و اقدام علیه امنیت نظام» توسط قاضی حصاری به ۱۷سال حبس و تبعید به زندان کرمان محکوم شد و اینک در زندان کرمان دوران محکومیت خود را سپری می کند.

١۴- سوهیلا مینایی ۲۷ساله اهل دیواندره
١٩مرداد سال ٩۴ توسط ماموران اطلاعات این شهر دستگیر شد پس از تحمل ۶ماه بازداشت و بلاتکلیفی در بازداشتگاه دیواندره که پرونده وی به دادگاه انقلاب سنندج موکول گردیده و در همان دادگاه به اتهام ارتباط با یکی از احزاب کُرد جمعا به ۳ سال و یک روز زندان و تبعید به زندان کرمان محکوم شد و اینک مدت نه ماه از حبس باقیمانده خود را در زندان کرمان می گذراند.

١۵- سودابه حسن خانی ۳۱ساله
مهندس کامپیوتر و اهل حلب از توابع شهرستان بیجار، این زندانی سیاسی خردادماه سال ۸۳ از سوی نیروهای امنیتی شهر بیجار بازداشت شد و نزدیک به نه ماه در بازداشتگاه اطلاعات بیجار در بازداشت و بلاتکلیفی به سر برده و سرانجام ۱۴اسفندماه سال ۸۳ توسط دادگاه انقلاب بیجار به اتهام «جاسوسی با کشور بیگانه و فعالیت تبلیغی علیه نظام» به تحمل ۹سال حبس محکوم شد.
در حالیکه در پرونده خانم حسن خانی تبعید نداشته و تبعید ایشان به زندان کرمان پس از گذشت ۷ ماه تحمل زندان در بیجار به کرمان منتقل شد و اینک نزدیک به یک سال است در زندان کرمان دوران محکومیت نه ساله خود را سپری می کند.

١۶- فریده خوشنام ۳۲ساله
اهل شهرستان تکاب و دارای لیسانس حقوق میباشد.
این زندانی سیاسی هفتم مردادماه سال ۸۴ در شهرستان تکاب از سوی ماموران امنیتی در محل کارش بازداشت شد. خانم خوشنام نزدیک به ۵ماه در بازداشتگاه اطلاعات همان شهر تحت بازجویی و زیر شکنجه های جسمی و روحی بوده است که از ناحیه چشم دچارعارضه شدید چشم و پا درد شده است.
این زندانی سیاسی ۲۴بهمن ماه سال ۸۴ توسط شعبه ۲ دادگاه انقلاب تکاب به اتهام «اقدام علیه امنیت کشور، از طریق ارتباط موثق با اطلاعات حکومت اقلیم کردستان» به تحمل ۱۴سال حبس ۸۰ ضربه شلاق و تبعید به زندان کرمان محکوم شد.
خانم خوشنام در خردادماه سال جاری بدستور قاضی پرونده از زندان تکاب به زندان کرمان منتقل شد و هم اکنون دوران محکومیت چهارده ساله خود را می گذراند.

١٧- مریم (نسیم) نقاش زرگران
شهروند مسیحی / ۴ سال حبس / زندان اوین
مریم نقاش زرگران، نوکیش مسیحی به اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی» و «اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور» از طریق «گسترش کلیساهای خانگی در داخل کشور» به ۴ سال حبس تعزیری محکوم شده است.
این حکم از سوی دادگاه تجدید نظر تایید شده

١٨-  زهرا منصوری
۷ سال حبس / زندان اوین
زهرا منصوری در تاریخ ۱۱ خرداد سال ۱۳۹۰ توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد و حدود ۹۰ روز را در سلول‌های انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین به سر برده بود.
او در تاریخ ۲۸ مرداد ۱۳۹۰ با قید وثیقه آزاد شد. اما در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب هران به ریاست قاضی پیرعباس به اتهام اقدام علیه امنیت ملی، به تحمل ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد که این حکم به دلیل وضعیت خاص جسمی وی، به ۲ سال حبس تعزیری و ۵ سال حبس تعلیقی تقلیل یافت.
زهرا منصوری که ۶۰ سال سن دارد از بیماری صرع رنج می‌برد و این در شرایطی است که هر گونه فشار روانی و فیزیکی خطرات جدی برای سلامتی وی در پی دارد.

١٩–  مینا مناقب
٨ سال حبس و اعدام / زندان کاشان
خانم مناقب اولین نوه آیت الله صدوقی، همسر مجید جعفری‌تبار است.
مینا مناقب به همراه مجید جعفری‌تبار با حکم دادگاه ویژه روحانیت بازداشت و بیش از ۶ ماه است که در سلول انفرادی زندان «لنگرود» کاشان نگهداری می‌شوند.
گفته می‌شود که این دو با حکم دادگاه ویژه روحانیت به اتهام «مالی»، «مرید و مرادبازی» و ادعای رابطه با «امام زمان» بازداشت و محاکمه شده‌اند.
مناقب، آبان‌ سال جاری بازداشت شده و به هشت سال زندان و اعدام محکوم شده است.

٢٠–  مریم مقدسی
۹ سال زندان / زندان اوین
مریم مقدسی اهل نقده است کە بە اتهام «فعالیت و تبلیغ علیە نظام و همکاری با یکی از احزاب مخالف رژیم» در اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۹ بازداشت شد.
اتهام همکاری با احزاب مخالف، از طریق شرکت در اعتصابات کردستان در اعتراض به اعدام «فرزاد کمانگر» به او تفهیم شده است.
مقدسی بە ۹ سال زندان محکوم شده است، مریم مقدسی، یکبار در اعتراض به وضعیت نا‌مناسب زندان اوین، به ویژه بند زنان، دست به اعتصاب غذا زد.

٢١- صدیقه مرادی
۱۰ سال حبس / زندان اوین
صدیقه مرادی، یکی از بازماندگان قتل عام زندانیان سیاسی اواخر دهه شصت است.
اودر سن ۵۱ سالگی توسط ماموران اطلاعات بازداشت و به سلول انفرادی فرستاده شد و زیرشکنجه‌های روحی و جسمی قرار گرفت تا حاضر به انجام یک برنامه اعتراف تلویزیونی شود.
مرادی در تاریخ ۱۱ اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۰ در تهران بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
وی به اتهام همکاری با سازمان مجاهدین دستگیر شد و سپس از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی مقیسه به اتهام محاربه و ارتباط با گروه‌های معاند نظام به ۱۰ سال حبس و تبعید به زندان گوهردشت محکوم شد.

٢٢ – ناهید گرجی
بلاتکلیف / زندان نامشخص
ناهید گرجی شهروند ساکن مشهد در تاریخ ۱۹ مهر ۱۳۹۳ به علت عضویت در شبکه‌های اجتماعی همچون فیسبوک، وایبر و واتس آپ توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.
او روز یک‌شنبه۲۰ مهر ماه به دادگاه انقلاب کوه سنگی منتقل شد. ولی تاکنون از اتهامات، حکم احتمالی و محل بازداشت وی اطلاعات دقیقی در دست نیست.

٢٣- فریبا کمال آبادی
شهروند بهایی / ۲۰ سال حبس / زندان اوین
فریبا کمال آبادی، زندانی بهایی و یکی از مدیران «یاران ایران»، (یک سازمان بهائی)، توسط ماموران اطلاعات در منزل خود بازداشت شد.
او از زمان بازداشت در سال ۱۳۸۵ در زندان اوین نگهداری می‌شود. او به ۲۰ سال زندان محکوم شده و تا کنون بدون حق مرخصی در زندان تحمل حبس کرده است.
فریبا کمال آبادی روانشناسِ و مادر سه فرزند است.

٢۴ –  ندا فرصتی‌پور
شهروند بهایی / ۶ سال حبس / زندان مرکزی ارومیه
ندا فرصتی‌پور، شهروند بهایی ساکن ارومیه است که جهت گذرانیدن محکومیت شش ماه حبس تعزیری راهی زندان ارومیه شد.

٢۵–  الهام فراهانی
شهروند بهایی/  ۴ سال حبس/ زندان اوین
الهام فراهانی شهروند بهایی، (مادر شمیم نعیمی زندانی بهایی) ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۳ به بهانه دیدار با فرزندش به زندان اوین فراخوانده شد که در‌‌‌ همان جا بازداشت شد.
او در دادگاه به ۴ سال زندان محکوم شد.
همسر الهام، به نام عادل نعیمی نیز به ده سال زندان محکوم شده است و از سال ۱۳۹۱ در زندان بسر می‌برد.

٢۶ – رویا صابری‌نژاد نوبخت
تابعیت ایران – بریتانیا / ۷ سال زندان / زندان قرچک ورامین
رویا صابری‌نژاد نوبخت، دارای تابعیت دوگانه ایرانی و بریتانیایی است. وی که پس از سفر به ایران در مهر ۱۳۹۲، که به منظور دیدار با خانواده انجام می‌شد، توسط نیروهای امنیتی ایران در شیراز بازداشت و به اوین منتقل شد.
او طی حکم قاضی مقیسه، در خرداد ۹۳ به بیست سال حبس تعزیری محکوم شد.
حکم سنگین این تبعه ایرانی تبار بریتانیا، به اتهام گردآوری اطلاعات به منظور اقدام علیه امنیت ملی و توهین به مقدسات اسلام، از طریق فعالیت در شبکه‌های اجتماعی مجازی و نوشتن در صفحه فیس بوک صادر شده است.
آخرین روزهای بهمن سال جاری، دادگاه تجدید نظر، حکم این زندانی سیاسی را که در زندان قرچک ورامین منتقل شده، به هفت سال کاهش داد.

٢٧ – مهوش شهریاری ثابت
شهروند بهایی / ۲۰ سال حبس / زندان اوین
مهوش شهریاری ثابت، شصت ساله و یکی از مدیران بهائی است که ۵ سال پیش بازداشت شده است.
پس از گذشت دو سال از وضعیت نامشخص و حبس در بند ۲۰۹ زندان اوین، به ۲۰ سال زندان محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدید نظر تایید شده است.
او به رغم وضعیت بحرانی از نظر سلامتی از حق مرخصی و دیدار با خانواده‌اش محروم است.
وی که به مدت ۶ماه در سلول انفرادی به سربرده است، به سبب سوءتغذیه در زندان دچار پوکی استخوان شده است که با وجود شکستگی لگن هنوز مسئولین زندان با مرخصی وی موافقت نکرده‌اند.

٢٨–  مریم شفیع‌پور
۴ سال حبس / زندان اوین
مریم شفیع‌پور، فعال دانشجویی و عضو ستاد انتخاباتی مهدی کروبی، پنجم مردادماه ۱۳۹۲ پس از حضور در دادسرای شماره دو شهید مقدس در زندان اوین، به دستور بازپرس این شعبه بازداشت شد.
وی بیش از دو ماه را در بند ۲۰۹ زندان اوین گذراند، و از روز هشتم مهرماه به بند زنان این زندان منتقل شده است.
حکم هفت سال زندان مریم شفیع پور٬ فعال دانشجویی، که در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی صلواتی صادر شده بود در شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر استان تهران به چهارسال کاهش یافت.

٢٩ – نغمه شاهسوندی شیرازی
٧ سال حبس / محل زندان نامشخص
نغمه شاهسوندی شیرازی، یکی از فعالان صفحات ایرانی در فیس بوک در تاریخ ۷  دی ۹۲  بازداشت و درشعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی مقیسه با اتهامات اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی، توهین به رهبری، توهین به مقامات، تبلیغ علیه نظام، توهین به مقدسات و نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی به ۷سال زندان محکوم شده است.
از محل اجرای حکم این کاربر فیس بوک، اطلاعی در دست نیست. گفته می‌شود وی از زمان دریافت حکم به قید وثیقه آزاد شده است.

٣٠–  زهرا رهنورد
بلاتکلیف / حصر خانگی
زهرا کاظمی، مشهور به زهرا رهنورد (زاده ۱۳۲۴ در بروجرد) نویسنده، روزنامه‌نگار و هنرمند ایرانی است.
وی دکترای علوم سیاسی از دانشگاه آزاد اسلامی، کارشناسى مجسمه‌سازی از دانشگاه تهران و کارشناسى ارشد پژوهش هنر از دانشگاه تهران دارد و ریاست دانشگاه الزهرا را بر عهده داشته ‌است.
وی هم‌اکنون به همراه همسرش میرحسین موسوی از رهبران جنبش اعتراضی ایران موسوم به جنبش سبز، در حبس خانگی به سر می‌برد.
رهنورد، مهر ماه ۱۳۹۳ در بیمارستان نور تحت عمل جراحی چشم قرار گرفته است.

٣١–  بهناز ذاکری انصاری
تابعیت ایران – دانمارکی / ۱۰ سال حبس / زندان اوین
بهناز ذاکری انصاری، متولد ۱۳۴۳، شهروند دانمارک و ساکن سوئد، پس از فوت مادر و خواهرش، برای اولین برای پس از ۳۰ سال، به ایران رفت اما سه ماه بعد به تاریخ در سه‌شنبه ۶ تیر ۱۳۹۱، در حین بازگشت، در فرودگاه امام خمینی توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.
همسر این زندانی ۵۰ ساله بند نسوان اوین می‌گوید: «تا هفت ماه پس از بازداشت همسرم، هیچ اطلاعی از وی و محل بازداشتش در دست نبود. در هفتمین ماه از بازداشت وی، به ما اطلاع دادند که برای ملاقات به زندان اوین مراجعه کنیم.» او ادامه داد: «در اولین ملاقات، آثار شکنجه کاملا مشهود بود، بطوریکه به عنوان مثال، دندان‌های همسرش کاملا شکسته بود.»
ذاکری که در مقطعی با فائزه هاشمی و نسرین ستوده هم بند بوده، تنها یکبار به دادگاه احضار شد که طی آن به اتهام «عضویت در سازمان مجاهدین خلق» به ۱۰ سال حبس محکوم شد.»

۲۳–۹- فهیمه اعرفی ۵۲ ساله
اتهامات: اجتماع و تبانی، توهین به مقدسات
محکومیت: ۵ سال
توضیحات: از مدرسان عرفان حلقه در زندان قرچک بودند و پس از آن به زندان اوین منتقل شدند.

۱۰- رویا صابری نژاد نوبخت ۵۰ ساله
اتهامات: توهین به مقدسات و سران قوه قضاییه
محکومیت: ۵ سال حبس تعزیری
وضعیت پزشکی: تشنج و حملات عصبی
توضیحات: فعال سایبری، بیش از یکسال و نیم ازدوران حبس خود را در بند عمومی زندان قرچک گذراند. وی در فروردین ماه سال جاری به بند زنان زندان اوین منتقل شد وملیت ایرانی-انگلیسی دارد

٣٢- آتنا دائمی
بلاتکلیف حکم زندان٧سال / زندان اوین
آتنادائمی ۲۶ ساله، فعال مدنی و فعال حقوق کودکان کار در تهران است که در گروه حمایت از کودکان کوبانی، شنگال و غزه حضور فعالی داشته است.
وی صبح روز سه‌شنبه ۲۹مهرماه ۱۳۹۳ توسط ماموران امنیتی در منزل خود بازداشت و مدت‌ها در سلول‌های انفرادی بند ۲-الف سپاه در زندان اوین بازداشت بود.
اواسط بهمن سال جاری، قاضی صلواتی، آتنا دائمی را به تبعید به زندان قرچک ورامین تهدید کرده است.
او تحت فشار برای اعتراف نسبت به ارتباط با احمد شهید، کمیسر حقوق بشر سازمان ملل است.
٣٣– نیکا خلوصی
شهروند بهایی / ۶ سال حبس / زندان وکیل آباد مشهد
نیکا خلوصی در تاریخ ۵ مهر ماه ۱۳۹۱ توسط ماموران اداره اطلاعات مشهد دستگیر و به اتهام عضویت در تشکیلات بهائیت، تبلیغ به نفع بهائیت و علیه نظام جمهوری اسلامی، به شش سال حبس تعزیری محکوم شده است.
وی اکنون در زندان وکیل آباد دوران حبس خود را می گذراند

٣۴–  نوا خلوصی
شهروند بهایی / ۴ سال و ۶ ماه حبس / زندان وکیل آباد مشهد
نوا خلوصی در تاریخ ۵ مهر ماه ۱۳۹۱ توسط ماموران اداره اطلاعات مشهد دستگیر و در شعبه سه دادگاه انقلاب به اتهام عضویت در تشکیلات بهائیت، تبلیغ به نفع بهائیت و تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی، به ۴ سال و ۶ ماه حبس محکوم شد.
وی اکنون در زندان وکیل آباد دوران حبس خود را می‌گذراند

٣۵ – نگار حائری
بلاتکلیف / زندان قرچک ورامین
نگار حائری که از تیر ماه سال جاری بازداشت و به زندان شهر ری (قرچک ورامین) منتقل شده با قرار بازداشت در زندان به سر می‌برد.
پیشتر گمانه ها در خصوص بازداشت وی مبنی بر اجرای محکومیت یک ساله این وکیل دادگستری بود اما گزارش منابع موثق حاکی از  بازداشت نگار برای پرونده جدیدی است که برای او مفتوح شده است.
او اکنون در بند زنان زندان قرچک با صدور قرار، بازداشت بود و در انتظار دادگاه است.
نگار حائری وکیل، دختر زندانی سیاسی ماشاالله حائری است که وکالت پرونده پدرش را نیز به عهده داشت.
او پیشتر نیز  در سال ۱۳۹۰ و۱۳۹۱ نیز بازداشت و زندانی شده بود.
حائری در بازداشت قبلی، به دوسال حبس تعزیری و پنج سال حبس تعلیقی محکوم شده و مجوز پروانه وکالت‌اش نیز به مدت ده سال به حالت تعلیق در آمده است.

٣۶–  ریحانه حاج ابراهیم دباغ
۱۵ سال حبس / زندان اوین
ریحانه حاج ابراهیم دباغ، زمستان سال ۸۸، به همراه مطهره بهرامی، محسن دانش‏پور مقدم و احمد دانش‏پور مقدم، در منزل مسکونی شان بازداشت شدند. به گفته خانواده این زندانی سیاسی وی هیچ گونه فعالیت سیاسی نداشته و تنها به دلیل نسبت فامیلی با مطهره بهرامی بازداشت شده است و در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست ابوالقاسم صلواتی نخست به اعدام و سپس به پانزده سال زندان محکوم شد!
اتهامات وی «شرکت در تجمعات اعتراضی» و «ارتباط با یکی از گروه‌های معاند نظام» ذکر شده است.

٣٧ – روژین پایا
۶ سال حبس / زندان یاسوج
روژین اهل یکی از روستاهای ارومیه بوده که در سال ۱۳۸۹ به اتهام «عضویت و طرفداری از «پژاک» یکی از احزاب کُرد اپوزیسیون» بازداشت و از سوی شعبه‌ ۱۰۱ دادگاه انقلاب ارومیه توسط قاضی درویشی به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شد.
او از خرداد سال ۹۲، برای تحمل ادامه حبس از زندان ارومیه به زندان یاسوج منتقل شده است.

٣٨ – مطهره (سیمین) بهرامی حقیقی
۱۰ سال حبس / زندان اوین
در فروردین ۱۳۸۹، در دادگاه انقلاب تهران به اعدام محکوم شد. این حکم در شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر به ریاست قاضی زرگر لغو، و به ۱۰ سال زندان تبدیل شد.
شوهر۷۰ساله او، نیز به اعدام محکوم شده است. سیمین تنها برای دیدن فرزندش، در کمپ اشرف، به عراق رفته بود.

٣٨ – نسیم باقری
شهروند بهایی / ۴ سال حبس / زندان اوین
نسیم باقری، شهروند بهایی، از همکاران دانشگاه مجازی بهائیان، ۱۶ مهرماه ۱۳۹۲ از سوی دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه‌ای به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق عضویت در موسسه آموزشی بهاییان به چهار سال حبس تعزیری محکوم شده است.
نسیم باقری از اساتید دانشگاه مجازی بهائیان اوایل اردیبهشت سال جاری، توسط ماموران وزارت اطلاعات، برای اجرای حکم بازداشت شد.

٣٩-  ستاره ارکوازی
۱۰ سال حبس / زندان دیزل آباد کرمانشاه
این زندانی سیاسی به اتهام عضویت در سازمان مجاهدین خلق به ۱۰ سال حبس تعزیری محکوم شده است. وی در زندان دیزل آباد کرمانشاه دوران محکومیت خود را می‌گذراند.

۴٠- سونیااحمدی
شهروند بهایی / ۵ سال حبس / زندان وکیل آباد مشهد
سونیا احمدی شهروند بهایی که شهریور ۱۳۹۱ جهت گذراندن حکم ۵ سال حبس تعزیری، خود را به زندان وکیل آباد مشهد معرفی کرد.
او که در ۲۰ دی ۹۲، از زندان وکیل آباد مشهد آزاد شده بود، بار دیگر در تاریخ ۲۱ فروردین ماه سال ۹۳، از دایره اجرای احکام، جهت ادامه حبس، تلفنی احضار شد.
وی به اتهام اقدام علیه امنیت کشور و تبلیغ علیه نظام از طریق عضویت در تشکیلات بهائی به تحمل ۵ سال محکوم شده است.

۴١- نازنین زاغری رتکلیف
شهروند بریتانیایی ایرانی است که به گفته همسرش برای دیدار با اعضای خانواده‌اش به ایران سفر کرده و ۱۵ فروردین ماه هنگام خروج از ایران بازداشت شده است.
او ابتدا در زندان کرمان زندانی بود اما بعد به بند امنیتی زندان اوین منتقل شد. خانم زاغری به همراه دختر ۲۲ ماهه خود به ایران رفته بود. پاسپورت فرزند خانم زاغری که فقط ملیت بریتانیایی دارد در فرودگاه ضبط شده و او هم اجازه خروج ندارد.
عباس جعفری دولت‌آبادی، دادستان تهران، دوشنبه ۲۱ تیرماه در نشستی با معاونان دادسرای عمومی و انقلاب تهران اعلام کرده که کیفرخواست پرونده‌های نازنین زاغری و هما هودفر صادر و به دادگاه ارسال شده است.

۴٢- آزیتا رفیع زاده
از همکاران موسسه علمی آزاد بهائیان خرداد سال ۹۰ به اتفاق همسرش پیمان کوشک باغی بازداشت و با اتهام «اقدام علیه امنیت ملی از طریق فعالیت در موسسه علمی‌آزاد BIHE» به ۴ سال زندان محکوم شد. خانم رفیع‌زاده از آبان‌ماه سال ۹۴ در حال سپری کردن محکومیت خود است و همسرش با محکومیت ۵ سال زندان در زندان رجایی شهر زندانی است.

۴٣- نسیم باقری
یکی دیگر از مدرسان موسسه علمی آزاد بهائیان است که از اردیبهشت ۹۳ در بند زنان اوین زندانی است. او به اتهام “تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت کشور از طریق همکاری با موسسه غیرقانونی” به ۴ سال زندان محکوم شده است.

۴۴- الهام فراهانی
شهروند بهایی هم ۴ سال محکومیت دارد و از اردیبهشت ۹۳ در بند زنان زندان اوین به سر می‌برد. او به اقدام علیه امنیت ملی از طریق عضویت در تشکیلات بهاییت متهم و محکوم شده است. همسر و فرزند او عادل و شمیم نعیمی در زندان رجایی شهر زندانی هستند

۴۵- نرگس محمدی
،فعال حقوق بشر و نایب‌رئیس کانون مدافعان حقوق بشر اما از اردیبهشت سال ۹۴ در بند زنان زندان اوین به سر می‌برد. او خرداد سال ۸۹ بازداشت و به اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی، عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر» و «تبلیغ علیه نظام» به ۱۱ سال زندان محکوم شده بود. حکمی که در دادگاه تجدیدنظر به شش سال کاهش یافت.
خانم محمدی تیر ماه ۹۱ به دلیل بیماری و فلج عضلانی در زندان با حکم «عدم تحمل کیفر» از زندان آزاد شده بود، اما از اردیبهشت ۹۴ مجدداً زندانی شد و در حالی در حال سپری کردن محکومیت ۶ سال زندان خود است که مجدداً به ۱۶ سال زندان دیگر محکوم شده است.

۴۶- آفرین چیت ساز
ستون‌نویس روزنامه دولتی ایران، دیگر روزنامه‌نگار زندانی در بند زنان زندان اوین است که به اتهام «اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت و همکاری با دول متخاصم» به ۱۰ سال زندان محکوم شده است. او از ۱۱ آبان ماه بازداشت و بیش از ۶ ماه در بند ۲ الف سپاه زندانی بود.
حکم خانم چیت‌ساز هنوز در مرحله تجدیدنظر است. او روز عید فطر بعد از ۸ ماه به مرخصی چند روزه آمد و حالا در زندان اوین به سر می‌برد.

۴٧- ریحانه حاج ابراهیم
در روز عاشورای ۸۸ به اتفاق احمد و محسن دانش پور مقدم، مطهره بهرامی و هادی قائمی بازداشت و به اتهام محاربه به اعدام محکوم شد. حکم او در دادگاه تجدیدنظر به ۱۵ سال زندان تبدیل شد. خانم حاج ابراهیم تاکنون از مرخصی محروم بوده. او در زندان اوین با احمد دانش پور مقدم که محکوم به اعدام است ازدواج کرده.
خانم طاهری، مادر ریحانه حاج ابراهیم می‌گوید که فرزندش فعالیت سیاسی نداشته و به دلیل وابستگی فامیلی با خانواده دانش پور مقدم که فرزندشان در عراق و کمپ مجاهدین خلق بود متهم و محکوم شده است.

۴٨،۴٩- الهام برمکی و نازیلا حمیدوا
دو زندانی متهم به جاسوسی هستند. خانم برمکی شهروند ایرانی- قبرسی حکم ۷ سال زندان دارد ولی خانم حمیدوا هنوز در بازداشت به سر می‌برد و دادگاهی برای رسیدگی به اتهام جاسوسی او تاکنون تشکیل نشده.
نازیلا حمیدوا تبعه کشور آذربایجان است.

۵٠،۵١،۵٢- فهیمه اعرفی، لیلا جعفری و مرجان داوری
۳ زندانی مرتبط با عرفان حلقه و عرفان متافیزیک هستند. خانم اعرفی و خانم جعفری از شاگردان محمدعلی طاهری بنیانگذار عرفان حلقه هستند که محکومیت ۵ و ۳ سال زندان دارند.
مرجان داوری اما از عرفان متافیزیک و موسسه راه معرفت است که تاکنون دادگاهی برای رسیدگی به اتهامات او تشکیل نشده است.

۵٣- زهرا شریفی
نوه شیخ علی‌اکبر تهرانی هم از اسفند ۹۴ همچنان در بازداشت در بند زنان اوین به سر می‌برد و تاکنون دادگاهی برای رسیدگی به وضعیت اوتشکیل شده است.

۵۴- طاهره جعفری ۵۳ ساله
اتهامات: تبلیغ علیه نظام
حکم اولیه: ۱ سال
وضعیت پزشکی: از دیسک کمر و مشکلات قلبی رنج می برد و پزشکان دادستانی در بدو ورود به زندان و پس از درخواست عدم تحمل کیفر او، تأیید کرده اند که به مراقبت های مستمر پزشکی نیاز دارد و باید هر سه ماه یک بار برای درمان به بیمارستان اعزام شود.

۵۵- زهرا شریفی
اتهامات: نامشخص
وضعیت: بلاتکلیف

۵۶- مرجان داوری ۵۰ ساله
اتهامات: نامشخص
وضعیت: بلاتکلیف
توضیحات: مترجم و محقق

۵٧- ریحانه طباطبایی ۳۱ ساله
اتهامات: تبلیغ علیه نظام
محکومیت: شش ماه حبس تعزیری و شش ماه حبس تعلیقی
توضیحات: روزنامه نگار و فعال سیاسی که به علت تهیه خبر و گزارشگری از تجمعات اعتراضی انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری در ایران بازداشت شدند

۵٨- نازیلا حمیدف ۵۰ ساله
اتهامات: جاسوسی
وضعیت: بلاتکلیف
توضیحات: شهروند اهل باکوازآذربایجان

۵٩- نسیم باقری ۳۳ ساله
اتهامات: تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت کشور از طریق عضویت در موسسه غیرقانونی (دانشگاه مجازی بهائیان)
محکومیت: ۴ سال حبس تعزیری
توضیحات: از اساتید دانشگاه مجازی بهائیان ایران

۶٠- بهناز ذاکری ۵۴ ساله
اتهامات: محاربه از طریق همکاری با یک سازمان مخالف نظام
محکومیت: ۱۰ سال حبس تعزیری
وضعیت پزشکی: مشکلات شدید اعصاب


۶۱- رویا صابری نژاد نوبخت ۵۰ ساله
اتهامات: توهین به مقدسات و سران قوه قضاییه
محکومیت: ۵ سال حبس تعزیری
وضعیت پزشکی: تشنج و حملات عصبی
توضیحات: فعال سایبری، بیش از یکسال و نیم ازدوران حبس خود را در بند عمومی زندان قرچک گذراند. وی در فروردین ماه سال جاری به بند زنان زندان اوین منتقل شد وملیت ایرانی-انگلیسی دارد

۶۲- گلرخ ابراهیمی ایرایی
جهت اجرای شش سال حکم حبس بدون دریافت احضاریه کتبی و با شکستن درب منزل توسط ماموران به زندان اوین منتقل شد.
محکوم شدن در مورد نوشتن سنگسار

۶۳- سحر فیضی ومنیژه فاتحی
دانشجوی کورد اهل سقز، روزچهارشنبه بیست و سوم تیرماه سال ۱۳۹۵ شمسی توسط نیروهای لباس شخصی وزارت اطلاعات و به علت شرکت در اعتصاب عمومی کوردستان، بازداشت گردید.
«منیژه فاتحی»، ۲۲ساله، فرزند بهمن و اهل شهرستان بوکان، پانزدهم اسفند ماه ۱۳۹۴ شمسی توسط نیروهای امنیتی در بوکان و در منزل شخصی‌اش دستگیر و بازداشت گردید.
پرونده این دو فعال دردادگستری در حال بررسی است.

۶۴- نجیبه صالح‌زاده
نجیبه صالح‌زاده، همسر محمود صالحی از فعالان کارگری کورد اهل شهرستان سقز می باشد. وی اخیرا به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «توهین به رهبری» از طریق انتشار مطالبی در فیسبوک محاکمه شده است، اتهامی که نجیه با درج اینکه «وی اصلا حساب کاربری فیسبوکی ندارد»، آنرا رد می نماید.

منابع : کانون مدافعان حقوق بشر کردستان، کردپا، کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، هرانا، آژانس خبری موکریان، سازمان حقوق بشر ایران، ماف نیوز، شبکه حقوق بشر کردستان، آسو روژهلات، روژی کورد، هنگاو، کوردستان میدا و کورد و کودستان،سازمان عفوبین الملل، بی بی سی فارسی، بنیادبرومند، خودنویس، خبرنامه ملی ایرانیان، سایت ملیون ورسانه‌های مختلف دیگر
گردآورنده: احسان فتاحی
آذر ماه ۱۳۹۵

خامنه ای به وحشت افتاده ... !

روز چهارشنبه (3آذر) خامنه‌ای، سرکرده بسیج و شماری از بدنه این نهاد را نزد خود فراخواند تا در شرایط هول‌آوری که نظام را فراگرفته، به آنها روحیه وامید بدهد، اما حاصل تلاشهای او این بود که همگان به‌عینه دیدند که خود خامنه‌ای، تا کجا خود را باخته و ناامید است.
وي به‌رغم آن که تلاش می‌کرد صورت خود را با سیلیِ شعارها و ادعاها سرخ نگه‌دارد، اما از لابلای همان حرفها و شعارها، می‌شد از هم‌پاشیدگی روحیه خودش و نیروهایش را به‌خوبی دید. او از جمله در تعریف «بسیجی» گفت: « «بسیجی یعنی دچار ناامیدی و افسردگی و بن‌بست نشدن!»، اعترافی آشکار به این‌که شرایط موجود ایجاب می‌کند که هر کسی در نظام، دچار ناامیدی و افسردگی و بن‌بست باشد و اگر نشد، بوالعجب است و «بسیجی» چنین کسی است!
وي در تکمیل تعریف «بسیجی»، به بن‌بست نظام اذعان کرد و افزود: «یک بسیجی هم ممکن است در برهه‌یی دچار ترس یا تردید شود اما هیچ‌گاه دچار بن‌بست نمی‌شود».و... «جمهوری اسلامی… از هیچ قدرتی در دنیا هراس ندارد» اما به‌رغم این ادعا، در این سخنرانی هیچ نشانی از درشت گويي وتهديد نبود، بلکه همه ماستهای موشکی و غیرموشکی و امثالهم را کیسه کرده بود.
وي دربخش دیگری از سخنانش با اشاره به تمدید قانون تحریمهای ده‌ساله در کنگره آمریکا، تنها به این تهدید اکتفا نمود که: «اگر این تمدید، اجرایی و عملیاتی شود، قطعاً نقض برجام است و بدانند جمهوری اسلامی ایران حتماً در مقابل آن واکنش نشان خواهد داد» . گویا اصلا حواسش نبود که این تحریمها 20سال است که تصویب شده و اجرا می‌شود و این بار هم به مدت 10سال دیگر تمدید شده است.
او دراين سخنراني کوشید ترس و درماندگی را تنها به باند رفسنجانی روحانی نسبت دهد؛ او که تاکنون از این باند با عباراتی نظیر «پشیمان شده و از نفس افتاده و دنیاطلب…» و امثالهم اسم برده است، این بار هم آنها را به‌عنوان کسانی را که «به تقلید از روحیه‌های ضعیف بنی‌اسراییل می‌گویند که حالا به ما می‌رسند، پدرمان را درمی‌آورند» تخطئه کرد و خود را به حضرت موسی تشبیه نمود که «با دست خالی علیه قدرت عظیم فرعونی» ایستاد و ادعا کرد که او هم نمی‌ترسد. مضمون «ما نمی‌ترسیم» و ما ناامید نیستیم، در واقع ترجیع‌بند سخنرانی خامنه‌ای برای سرپوش گذاشتن بر یأس و روحیه‌باختگی خودش و پاسدارها و بسيجي‌هايش بود.
وي در این زمينه گفت: «در پاسخ افراد ضعیف‌النفس که دچار ترس از دشمن و روحیه‌ی «نمی‌توانیم» شده‌اند، می‌گوییم با اتکا به قدرت الهی و باور قدرت حضور مردم، می‌توان بر همه مشکلات فائق آمد و از هیچ قدرتی هم نهراسید».
به این ترتیب اگر منظور خامنه‌ای از این سخنرانی، ارائه تصویری از بن‌بست و استیصال نظام در گرداب بحرانها بود، او در این هدف موفق بود؛ تصویری که در این مصرع خلاصه می‌شود: «شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل…»


۱۳۹۵ آذر ۴, پنجشنبه

برگی از بازجوئی سعید امامی؛ محرمانه ترین پرونده امنیتی ...

«من از آغاز انقلاب تا به امروز سرباز گوش به فرمان نظام مقدس اسلامی و مقام ولایت بوده و هستم، هیچگاه بدون کسب اجازه و یا بدون دستورات مقامات عالی نظام کاری انجام نداده ام. هرچه را که به صلاح نظام و اسلام دانسته ام به عنوان پیشنهاد به مسئولانم ارائه کرده ام.
من خود را گناهکار نمیدانم. کسانی که حذف شده اند، مرتد، ناصبی و محارب بوده اند. حکم مجازات آنها مثل همیشه به ما تکلیف شده است و ما آنچه کرده ایم اجرای تکالیف شرعی بوده است نه قتل و جنایت. حکم اعدام داریوش فروهر و پروانه اسکندری را به روال معمول همیشگی حجت الاسلام علی فلاحیان به من داد. 

احکام اعدام سایر محاربین قبلا” در زمان وزارت فلاحیان صادر شده بود. از مدتها پیش قرار بر این بود که عوامل مؤثر فرهنگی وابسته که توطئه تهاجم فرهنگی را در ایران پیاده میکردند و جمعا” صد نفر بودند اعدام شوند. حکم حذف ۲۹ نفر از نویسندگان از مدتها پیش مشخص و احکام قبلا” صادر شده بود که در مورد ۷ تن از آن عناصر احکام در دوره وزارت علی فلاحیان اجرا شده بود. 
وقتی حکم اعدام فروهر به ما ابلاغ شد پرسیدیم که تکلیف احکام معطل مانده اعضای کانون نویسندگان چه میشود که حاج آقا دری نیز گفتند هرچه سریعتر اقدام شود بهتر است. این بار نیز مثل ماقبل انجام شد با فرق اینکه بجای ابلاغ از سوی فلاحیان امور از طریق حاج آقا دری نجفآبادی هماهنگ میشد.»

هنگامی که بازجو از امامی سؤال می کند که آیا اعدامها رویه امنیتی داشت و با حکم ٬حفظ نظام از واجبات است٬ انجام میشد یا حکمهای موضوعی نیز داشت؟ سعید امامی پاسخی می دهد که شاید بتوان آنرا مهم ترین فراز بازجوئیهای وی تلقی نمود. وی در جواب میگوید :
« فلاحیان با وجود آنکه خود حاکم شرع بود، اما معمولا” و در موارد حساس احکام حذف محاربان را شخصا صادر نمیکرد. او این احکام را از آیت الله خوشوقت، آیت الله مصباح، آیت الله خزعلی، آیت الله جنتی و گاهی نیز از حجت الاسلام محسنی اژه ای دریافت میکرد و بدست ما می داد.و ما فقط به آقایان اخبار و اطلاعات می رساندیم و بعد هم منتظر دستور می ماندیم.

وقتی باخبر شدیم که حاج احمد آقا در جلسات خصوصی به مسئولان نظام و حتی به ولایت امر اهانت میکند، آنرا ارجاع دادیم و بلافاصله دستور آمد که همه رفت و آمدهای ایشان را زیر نظر بگیرید و از مکالمات و ملاقاتهای ایشان،ما هم بمدت یکسال همین کار را کردیم.
متأسفانه حاج احمد آقا به راه یک طرفه بدی وارد شده بود که برگشت نداشت. وقتی دستور حذف حاج احمد آقا را آقای فلاحیان به من ابلاغ کرد مضطرب شدم وحتی به تردید فرو رفتم. دو روز بعد همراه با آقای فلاحیان به دیدار آیت الله مصباح رفتیم، آقایان محسنی اژه ای و بادامچیان هم آنجا بودند البته بعداحاج آقا خوشوقت هم از بیت آمدند آنجا و نظر جمع بر این بود که نباید به کسانی که با ولی امر مسلمین خصومت میکنند، رحم کرد».

امپراطوری هزار میلیارد تومانی صادق لاریجانی ایران وایر: افشای 63 حساب بانکی صادق لاریجانی با 1000 میلیارد تومان ثروت باد آورده سود حسابها 22 میلیارد تومان در هر ماه است



آیت الله موسوی اردبیلی و برزخ تابستان ۶۷

«با واسطه شنیده ام که شما آن طرف [برزخ] رفته و برگشته اید.»
این جمله را اردیبهشت ۹۵ حجت الاسلام «ابراهیم رییسی»، تولیت «آستان قدس رضوی» به آیت الله «عبدالکریم موسوی اردبیلی»، مرجع تقلید شیعه ساکن قم گفت. آیت الله هم تلویحا تایید کرد و گفت اعتقادش را به خداوند متعال و اهل بیت عصمت و طهارت عرض کرده، فشار از سینه اش برداشته شده و کم کم به هوش آمده است .. (!!!) 

این اما تنها دیالوگ ماندگار موسوی اردبیلی و رییسی نبوده است. بگذارید بخشی از فایل صوتی مربوط به جلسه آیت الله «حسینعلی منتظری» با اعضای «هیات مرگ» اعدام های تابستان ۶۷ که مرداد ۹۵ منتشر شد را مرور کنیم:
منتظری خطاب به اعضای هیات مرگ: «برین شورای عالی قضایی معرکه بگیرین. مرده شورشون ببره ...» 
رییسی: «اونا خودشون رو کشیدن کنار.» 

منتظری: «بگین شورای عالی قضایی! مگر شما مسوول نیستین؟ خب بیایین جواب بدین.» 
رییسی: «آخه شورایی که همه اش می‎رن دنبال درس و بحث...»
منتظری: «بدبختی ما اینه، دستگاه قضایی ما؛ که آقای موسوی اردبیلی هنری که می کنه اینه [که] بگه آقا [آیت الله خمینی] آیا در مرکز استان اینا رو اعدام کنیم یا همین جا تو شهر خودمون؟» 

یک عضو هیات مرگ: «شورا تو همه کارا [این جوریه].»آیت الله منتظری در بخش دیگری از این فایل صوتی به صراحت می گوید: «این بدبختی ما است که در راس دستگاه قضایی ما، بی‌رودربایستی، هم‌چین شخصی [موسوی اردبیلی] قرار گرفته‌است.»
شخصی که منتظری معتقد بود خودش با این «چیزها» مخالف است:«خودش از همه لیبرال تره، ]آن وقت[تو نماز جمعه می‌گه که همه این ها باید اعدام بشن.» 

منظور منتظری، نماز جمعه ۱۴ مرداد ۱۳۶۷ است؛ روزی که عبدالکریم موسوی اردبیلی در مقام رییس شورای عالی قضایی خطبه های نماز را خواند و گفت: «قوه قضایی در فشار بسیار سخت افکار عمومی است که چرا این ها را محاکمه می کنید. این ها که محاکمه ندارند؛ حکم شان معلوم، موضوعش معلوم و جزایش نیز معلوم می باشد. قوه قضایی در فشار است که این ها چرا محاکمه می شوند. 
قوه قضایی در فشار است که چرا تمام این ها اعدام نمی شوند و یک دسته شان زندانی می شوند… من با شما هماهنگ هستم و به شما حق می دهم و می گویم این ها نباید عفو شوند (تکبیر نمازگزاران). من این حرف را تحت تاثیر جو بر زبان نمی آورم بلکه به دلیل اطلاع از شدت لجاجت آن ها این حرف را می زنم.» (خطبه های نماز جمعه آیت الله موسوی اردبیلی، نشر دانشگاه مفید،‌ بهار ۸۵؛ صفحه ۳۸۷)

«عفت ماهباز»، فعال سیاسی که در آن دوران در زندان بوده و همسرش «علیرضا اسکندری» نیز در جریان کشتار ۶۷ کشته شده است، در خاطراتش از آن روزها می گوید: «نماز جمعه از رادیو پخش شد… شعارهای "مرگ بر منافق" و "زندانی منافق اعدام باید گردد" تن را می لرزاند… آیت الله موسوی اردبیلی پیامی را داد که زندانیان در آن لحظه بر جای میخکوب شدند. او وعده مرگ مجاهدین را داد و آن ها را "منافقین" اعلام کرد و این که به سراغ زنان هم خواهند رفت و اجازه این کار را از امام گرفته اند.» (مجموعه خاطرات و گفت و گو با رادیو فردا، شهریور ۸۷)

«مهدی اصلانی»،‌ فعال سیاسی که از سال ۶۳ تا ۶۷ در زندان به سر برده است، در خاطراتش از آن روزها خطاب به موسوی اردبیلی می نویسد: «فردای آن روز به تاریخ پانزدهم مردادماه در توضیح بیان نماز جمعه‌تان در رادیوی دولتی ایران فرمودید:"مردم ایران منافقین را از هر حیوانی بدتر می دانند… قوه قضاییه در فشار بسیار سخت است که چرا این‌ها اعدام نمی‌شوند، باید از دم اعدام شوند. دیگر از محاکمه و آوردن و بردن پرونده محکومین خبری نخواهد بود …"
 
حضرت آیت‌الله! نهم شهریور هیچ خاطرتان هست؟ من که از یاد نبرده‌ام. در این روز برای نوبت دوم مقابل هیات مرگ قرار گرفتم. شما آن‌روز ریاست جلسه‌ای را عهده‌دار بودید که خبرش این‌گونه منتشر شد: "روز نهم شهریور سال 67 شورای عالی قضایی به ریاست آیت الله موسوی اردبیلی از کلیه داد‌گاه‌ها و دادسراهای انقلاب خواست که در مورد گروهک‌های محارب و ملحد با قاطعیت عمل کنند و در برخورد با آن‌ها سعی شود اشداء علی‌الکفار باشند…» (سایت اخبار روز، خرداد ۹۰) 

شهریور ۶۷ کار اعدام اعضای «سازمان مجاهدین خلق» به مرحله مدنظر رسیده و نوبت اعدام زندانیان چپ فرا رسیده بود. 
موسوی اردیبلی ۱۹ آذر ۶۷ در گفت و گو با بخش خبر «رادیو ایران» درباره اجرای آن روزها گفت. متن این گفت و گو روز بعد در روزنامه «کیهان» منتشر شد: 
«افراد زیادی از آن‌ها [مجاهدین] محاکمه شده بودند و حکم‎شان تأیید شده بود اما به خاطر روال عادی و این‌که تا آخرین مرحله فرصت توبه و بازگشت به آن‌ها داده می‌شود، اجرای حکم به تعویق می‌افتاد. اما متأسفانه این افراد نه تنها اصلاح نشدند بلکه از طرق مختلف در زندان دست به تحریکاتی زدند که این تحریکات پس از عملیات "مرصاد" به اوج خود رسید و به این ترتیب عناد خود را با نظام به اثبات رساندند و آدم محکومی که حکم محکومیتش تأیید شده و به او نیز فرصتی برای اصلاح شدن داده‌اند، تازه در زندان مأمور زندان را کتک می‌زند.»

«ایرج مصداقی»،‌ فعال سیاسی که از سال ۶۰ تا ۷۰ در زندان بوده و چون مهدی اصلانی، از آن اعدام ها جان به در برده بود، با اشاره به همین گفت و گوی موسوی اردبیلی، به دروغ گویی رییس شورای عالی قضایی اشاره می کند: «چه گونه به سادگی آب خوردن در مورد اعدام‌‌شدگان دروغ می‌گوید؟ خود وی از خمینی سؤال کرده بود آیا تازه دستگیرشدگان و یا کسانی را که هنوز مراحل بازجویی را طی نکرده‌اند نیز بکشیم؟ و خمینی جواز قتل را صادر کرده بود.» (مجموعه یادداشت های ایرج مصداقی، ۹ مرداد ۹۰) 

اشاره ایرج مصداقی به نامه «احمد خمینی» به پدرش است که نوشته بود: «بسمه تعالی. پدر بزرگوار، حضرت امام مدظله العالی؛ پس از عرض سلام، آیت الله موسوی اردبیلی در مورد حکم اخیر حضرتعالی درباره منافقین ابهاماتی داشته اند که تلفنی در سه سؤال مطرح کردند:
 1 - آیا این حکم مربوط به آن ها است که در زندان ها بوده اند و محاکمه شده اند و محکوم به اعدام گشته اند ولی تغییر موضع نداده اند و هنوز هم حکم در مورد آن ها اجرا نشده است، یا آن هایی که حتی محاکمه هم نشده اند، محکوم به اعدام‎اند؟
2 - آیا منافقینی که محکوم به زندانِ محدود شده اند و مقداری از زندانشان را هم کشیده اند ولی بر سر موضع نفاق می باشند، محکوم به اعدام می باشند؟
3 - در مورد رسیدگی به وضع منافقین، آیا پرونده های منافقینی که در شهرستان هایی که خود استقلال قضایی دارند و تابع مرکز استان نیستند باید به مرکز استان ارسال گردد یا خود می توانند مستقلا عمل کنند؟»

او از پدر جواب شنید: «بسمه تعالی. در تمام موارد فوق، هر کسی در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد، حکمش اعدام است. سریعا دشمنان اسلام را نابود کنید. در مورد رسیدگی به وضع پرونده ها، در هر صورت که حکم سریع تر انجام گردد، همان مورد نظر است. روح الله الموسوی الخمینی.»

 البته این نخستین بار نبود که موسوی اردبیلی درباره اعدام ها دروغ می گفت، سال ۹۰ هم به دروغ به «مهدی خزعلی» گفته بود در اعدام های ۶۷ دخالتی نداشته است؛ هم‎چنان که تابستان سال ۶۷ نخستین بار نبود که موسوی اردبیلی برای اعدام از آیت الله خمینی اجازه می گرفت.

چند ماه پس از کشتار تابستان ۶۷، وقتی آیت الله خمینی از روند کند برخورد دستگاه قضایی گلایه می کند و در دو نامه به تاریخ های ۱۱ و ۲۳ دی ماه همان سال به «عباسعلی نیری» و «ابراهیم رییسی»، دو نفر از اعضای هیات مرگ ماموریت می دهد به سرعت آن چه «حکم خدا است» را اجرا کنند، موسوی اردبیلی ۳۰ دی ماه ۶۷ دوباره به خطبه های نماز جمعه می رود‌: 

«اخیرا به حضرت امام اطلاع داده شد که صدور احکام به علت مشکلات دست و پاگیر به طول می انجامد. ایشان بذل توجه و عنایت فرمودند و با ارسال نامه ای تاکید کردند نباید اجرای احکام خدا به تاخیر بیفتد… تا امام این را فرمودند و ما احساس کردیم این اجازه را از طرف امام داریم… در عرض ۲۴ ساعت حکم داده شده؛ چهار نفر اعدام شدند، دوتا دست بریده شد، سه نفر به زندان رفتند.»
او هم‎چنین خبر می دهد: «از این پس، فاصله زمان بررسی اتهام و صدور حکم اعدام، حداکثر ۱۰ روز خواهد بود.»
 
مجموع یادداشت های ایرج مصداقی درباره این دوران به تفصیل هماهنگی دستگاه قضایی در اجرای این احکام و رقم خوردن جنایت های تازه را بیان کرده است.
از آن روزگار، ۲۸ سال گذشته است. آیت الله از دو روز پیش دوباره هوش از دست داده و به کما رفته است؛ شاید هم برزخ. موسوی اردبیلی در آستانه ۹۱ سالگی است. قطعا برای آن که او درباره جنایت تابستان ۶۷ سخن بگوید، چیزی را بپذیرد، شفاف کند و یا عذر بخواهد، دیر شده است. خرداد ۹۱ او گفت: «اگر مشکلاتی که هست، به من مستند است، از همه عذر می خواهم... و اگر بنده کاری کرده ام که نباید می کردم و یا ترک فعلی کرده ام که باید انجام می دادم، از همه عذر می خواهم. از همه حلالیت می طلبم.»
نصف حرف او متوجه وضع موجود بود و نصف دیگرش مشروط به اگر و اما. با این حال، تاریخ سخن می گوید و روایت می کند که رییس وقت شورای عالی قضایی و مرجع تقلید شیعه اکنون با سکوتش علیه جنایتی که خود مخالف آن بود، به یک عمله تمام عیار آن جنایت تبدیل شد. سنگینی این جنایت روی نام او همیشه خواهد ماند؛ چه از برزخ برگردد، چه برنگردد.


۱۳۹۵ آذر ۲, سه‌شنبه

مروری بر دوران طلایی [جنایات] امام ... !!!


ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺍﻱ ﺍﺯ ﺧﻠﺨﺎﻟﻲ :
" ﺑﺮﺍﯼ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﻫﻤﮑﺎﺭﺍﻧﻢ ﺳﻮﺍﻝ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺍﯾﻦﻫﺎ ﺭﺍ ﺳﺮ ﺟﺎﯾﺸﺎﻥ ﻧﺸﺎﻧﺪ؟ ﻋﺼﺮ ﺍﺯ ﭘﯿﺶ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺎﺯﮔﺸﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ . ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﻣﯽﺁﻣﺪﯾﻢ ﺩﺍﺧﻞ ﮐﻮﭼﻪ - ﻣﻨﺰﻝ، ﮐﻪ ﺍﺯ ﺷﯿﺸﻪ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺩﯾﺪﻡ ﺩﻭﺗﺎ ﺑﭽﻪ ﭘﺎﻧﺰﺩﻩ - ﺷﺎﻧﺰﺩﻩ ﺳﺎﻟﻪ ﮔﻮﯾﺎ ﻣﺨﻔﯿﺎﻧﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺭﺩ ﻭ ﺑﺪﻝ ﮐﺮﺩﻧﺪ. 
ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩﻡ ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ ﻭ ﺑﮕﺮﺩﻧﺪﺷﺎﻥ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﭼﯿﻪ .
ﺧﻮﺩﻡ ﺍﺯ ﮐﯿﻒ ﭘﺴﺮﻩ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﻣﺠﺎﻫﺪﯾﻦ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻡ .
ﯾﺎﺩﻡ ﻫﺴﺖ ﻓﺎﻣﯿﻠﯿﺶ ﺷﺮﯾﻌﺘﯽ ﺑﻮﺩ . ﻫﻤﺎﻧﺠﺎ ﭘﺴﺮﻩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﮔﻠﻮﻟﻪ ﺯﺩﻡ ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺎﻧﻢ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭﯼ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺟﺎﻧﻮﺭﺍﻥ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﮐﺮﺩ !


 ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﺻﺎﺩﻕ ﺧﻠﺨﺎﻟﯽ ﺑﺎ ﻫﻔﺘﻪ ﻧﺎﻣﻪ ﭘﺮﻭﯾﻦ - ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺻﻔﺮ، ۱۳۸۱



مجرمان به کربلا روند و نخبگان هم به اوین ... !!

شرم بر شما بی حیایان..
 این همه جرم وجنایت واختلاس وکلاهبرداری وتجاوز وقتل می کنید وانتظار دارید شخصی که اصلا بر طبق إثبات تاریخ در مورد محل دفن شدنش اختلاف نظر وجود دارد می خواهید با اشک ریختن برای مظلومیت او گناهان خود را بشویید. 

حسین اگر مظلوم بود که به بهشت رفته پس نگران چه هستید؟ چگونه از این مرده کمک می خواهید؟ آیا در گور او جز مشتی استخوان پوسیده بیشتر است؟ زیارت گور چه کمکی به شما می کند وقتی می دانیم جسد او ارزشی ندارد؟

اگر راه حسین شما آزادگی بود ، آزاده باشید و از دروغ و دزدی این ضحاکان زمان، بر آنها بشورید! مگر نمی گویید که حسین برای آنکه یزید فاسد بود قیام کرده است؟ یک جو از آن داستان آزادگی در تن کدامیک از شماست؟ 
آیا در برابر کشتار و زندانی شدن هموطنانتان قیام کردید؟ آیا در برابر دزدی شیخی چون صادق لاریجانی شورش کردید؟ آیا اگر حسین قصه شما زنده بود علیه امثال خامنه ای و لاریجانی ساکت می ماند؟ 

این چه مذهب جعلی و دروغین است که برای خود ساخته اید که حتی حاضر نیستید به دستورات و پیامهای فرضی امام خودتان عمل نمایید؟ زورتان فقط به بد حجابی زنان و کنسرتها و اقلیتهای دینی رسیده است؟
 این همه دزدی و غارت منابع ملی از تفکیک جنگلها تا فروش خاک ایران و اختلاس و میلیاردها دلار پول خارج شده برای شما مسلم نیست؟ که هست! پس دم از حسین نزنید که حالم از همه شما شیعیان با آن مذهب جعلی که حتی به همان هم عمل نکردید بهم می خورد.

۱۳۹۵ آبان ۲۸, جمعه

در تاریخ می‌خوانیم که خیمه‌های حسین‌ابن‌علی به آتش کشیده‌شد و زنان و بچه‌هایش آواره و بی‌خانمان شدند. این واقعه ۱۳۸۰ سال پیش اتفاق افتاده و هرسال بدون توقف میلیون‌ها ایرانی شیعه برای حسین‌ابن‌علی و زن و فرزندش بر سر و صورت خود می‌زنند و عزا می‌گیرند. زار زار برای اتفاقی گریه می‌کنند که اتفاقاً ده‌ها بار دیگر برای پدران و مادران و جد وآباد خودشان پیش‌آمده است! در حمله‌ی اسکندر مقدونی، حمله مسلمانان به ایران؛ حمله مغولان به ایران و ... در همین چند روز گذشته هم - که ۱۳۸۰ ساعت از آن هم نگذشته! - در بغل گوش ام القری و پایتخت حکومت اسلامی، چادرها و خیمه‌های خانواده‌هایی تهی‌دست و حاشیه‌نشین به آتش کشیده شد. هیچ مسئولی تا الان در اینمورد پاسخگو نبوده و اقدامی نکرده است. اما شهردارسردار اسلام همین پایتخت، دوهزارویکصد نفر نیروی شهرداری را با تجهیزات کامل و با صدها تن موادغذایی؛ امکانات مختلف و حتی سه چهار اکیپ مجهز آتش‌نشانی به کربلا و نجف گسیل داشته تا به خدمت رسانی(!) به مردمی که برای گریه بر کشته‌شده‌های ۱۳۸۰ سال پیش به عراق رفته‌اند؛ بپردازد! مدیران ارشد نظام نگران آشغال‌های سطح معابرکربلا و نجف هستند و با پول مردم ایران آنها را رفت و روب می‌کنند ولی با بخش کوچکی از همین پول مردم ایران، برای مستضعفان و تهی‌دستان ایران یک پهاردیواری هم نمی‌سازند! نظر شما در اینباره چیست؟



۱۳۹۵ آبان ۲۶, چهارشنبه

خطرناکترین افراد جامعه کسانی هستند که دین و اعتقاد زیاد و علم و عقل و آگاهی کم و اندک دارند...



بدون شرح .... :(



به همین سادگی وجود خدای خیالی دخالتگر در امور انسان قابل رد کردن هست ... ولی متاسفانه میلیاردها انسان اسیر توهم و باورهای موروثی هستند و نمی خواهند و نمی توانند و البته می ترسند که شکی به آن راه دهند ... :(



نماینده تهران خواستار انتشار گزارش حساب‌های بانکی صادق لاریجانی شد پس از افشاگری "کانال تلگرامی آمدنیوز" درباره حساب‌های شخصی صادق لاریجانی؛ محمود صادقی، نماینده تهران، توضیحات چند روز پیش وزیر اقتصاد را در مورد حساب های خبرساز قوه قضاییه کافی ندانسته است.

او از صادق لاریجانی رئیس قوه قضاییه خواست برای پاسخگویی به مطالبی که مورد حساب های بانکی شخصی او منتشر شده، "گزارشی از عملکرد حساب‌هایش را طی پنج سال گذشته اعلام کند".
او در جلسه علنی مجلس با اشاره به "اخبار و شایعاتی درباره افتتاح حساب های متعدد شخصی به نام رئیس محترم قوه قضائیه در فضای مجازی و حقیقی" گفت: "این اخبار و شایعات موجبات سوء استفاده رسانه های بیگانه و مشوه نشان دادن جلوه دستگاه های حاکمیتی نظام جمهوری را فراهم ساخته است."

ظاهرا اشاره این نماینده مجلس، به خبری است که چندی پیش در کانال تلگرامی "آمدنیوز" منتشر شد و از وجود ۶۳ حساب شخصی به نام "صادق آملی لاریجانی" و واریز غیرقانونی سالانه ۲۵۰ میلیارد تومان به این حساب ها حکایت داشت. این خبر بعد از انتشار، مورد استناد سایت های اینترنتی گوناگون قرار گرفت.

شش روز پیش، علی طیب نیا وزیر اقتصاد و امور دارایی ایران با رد "شایعات" مطرح شده در مورد حساب های بانکی صادق لاریجانی رئیس قوه قضاییه گفت: "این حساب‌ها از بیست سال پیش مربوط به قوه قضاییه بوده است."
آقای طیب نیا در گفتگو با شبکه ۲ صدا و سیما گفت: "از بیست سال پیش با هماهنگی خزانه کل کشور و بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران مجموعه مبالغی با رعایت حدود قانونی و موازین شرعی برای قوه قضاییه به صورت سپرده در سیستم بانکی کشور قرار گرفته است."

 وی با ذکر اینکه "طبعا به این مبالغ سودهایی نیز تعلق گرفته که البته از اصل پول ها به هیچ وجه استفاده نشده است" افزود: "سود حاصله از مبالغ مذکور، صرفا برای برخی هزینه های معین در قوه قضاییه صرف شده است."

کدام قانون اجازه می‌دهد وجوه دولتی به حساب های شخصی واریز شود؟ به ویژه اینکه بخش قابل توجهی از این وجوه واریزی متعلق به اشخاص حقیقی و اصحاب دعوا در محاکم حقوقی و کیفری و بعضا متعلق به متهمان در دادسراهاست که بابت قرارهای وثیقه و تودیع احتمالی در صندوق دادگستری واریز می شود. کدام موازین شرعی اجازه می دهد قوه قضاییه در این وجوه تصرف کند، این وجوه را سپرده گذاری کند و سود حاصله را تملک کند؟"

محمود صادقی نماینده تهران
محمود صادقی در سخنان امروز خود، با اشاره به توضیحات هفته پیش وزیر اقتصاد گفته: "بنده از وزیر اقتصاد این سوال را دارم که توضیح دهند مقصود ایشان از حدود قانون و موازین شرعی چیست؟ کدام قانون اجازه می‌دهد وجوه دولتی به حساب های شخصی واریز شود؟"
وی افزوده است: "به ویژه اینکه بخش قابل توجهی از این وجوه واریزی متعلق به اشخاص حقیقی و اصحاب دعوا در محاکم حقوقی و کیفری و بعضا متعلق به متهمان در دادسراهاست که بابت قرارهای وثیقه و تودیع احتمالی در صندوق دادگستری واریز می شود."
نماینده تهران پرسیده است که "کدام موازین شرعی اجازه می دهد قوه قضاییه در این وجوه تصرف کند، این وجوه را سپرده گذاری کند و سود حاصله را تملک کند؟"

آمدنیوز، پیشتر به نقل از "یک مقام ارشد در قوه قضاییه" مدعی شده بود: "پس از اطلاع مدیران بانک ملی از وجود ۶۳ حساب شخصی به نام آیتالله صادق آملی لاریجانی، و واریز وجوه قوه قضاییه و دعاوی حقوقی و کیفری به این حسابها توسط مردم، دو تن از مدیران بانک ملی از این موضوع مطلع و اطلاعات مربوط به این حسابها را در اختیار علی طیبنیا، وزیر اقتصاد گذاشته اند."
این کانال تلگرامی افزوده بود مجموع سود بانکی دریافتی صادق لاریجانی از ۶۳ حساب بانکی "۲۵۰ میلیارد تومان در سال" بوده که "رقمی در حدود ۲۰ میلیارد تومان ماهانه، به وی پرداخت شده است".

آمدنیوز ادعا کرده بود: "پس از اطلاع این دو مدیر بانک ملی از جزییات این اقدام غیر قانونی، که از مصادیق اختلاس است، مدیران سازمان بازرسی کل کشور در جریان قرار گرفته اند و موضوع توسط علی طیب نیا، وزیر اقتصاد در هیئت دولت مطرح و به حسن روحانی رییس جمهوری گزارش شده است."

ادعای دیگر این رسانه این بود که آقای روحانی با رفتن به نزد رهبر جمهوری اسلامی، وی را در جریان این حساب ها گذاشته که "خشم آیت‌الله خامنه‌ای" را به دنبال داشته است. آمدنیوز افزوده بود که در واکنش به خبرسازشدن حساب ها، قوه قضاییه دو تن از مدیران بانک ملی و دو تن از کارشناسان سازمان بازرسی کل کشور را بازداشت و زندانی کرده است.
علی طیب نیا در گفتگوی تلویزیونی سه شنبه هفته پیش، تاکید کرد که ادعاهای مطرح در مورد حسابهای مالی رئیس قوه قضاییه "قطعا کاملا ناصحیح است".

*عقرب بلای جان شاگردان* .............. *خدایا گفته باشم... اگر خمینی و خامنه ای و جنتی بندگان و شیعَیان برگزیده ی تو هستند.... من نه تورا قبول دارم نه بهشتت را .......... (محمد نوری زاد) *


۱۳۹۵ آبان ۲۳, یکشنبه

چه عجب نمردیم و دوتا روشنفکر عرب هم دیدیم .. !! به زبون عربی حقیقت رو شنیدیم .. دو تا حرف حساب ... بالاخره حرفایی مخالف چرت و پرتای اسلام و غورررعان به عربی به گوشمون خورد .. .. !

جای بسی امیدواریه که بلاخره بفهمن 15 قرنه که تو گمراهی و توهم و خرافات به سر بردند ... 


خامنه ای حرومزاده ... چرا خفه خون گرفتی صدات درنمیاد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ....



یک کلام حرف حساب ............. التماس تفکر ...



بدن یک دختر۲۸ ساله مشهدی پس از تحمل ۸۰ ضربه شلاق، صاحب این بدن زخمی درباره این تجربه تلخ می‌گوید: «من یک دختر بیست و هشت ساله تولد دوستم در مشهد به جرم شرب خمر بازداشت شدم. لحظه ورود مامورا به خونه رو هیچ وقت یادم نمی‌ره. مامورا بدون نشون دادن حکم وارد خونه شدن همه مرد بودند.


 ما رو بردند کلانتری محل و بعد همه مون رو فرستادن پزشکی قانونی برای تست الکل وبعد فرستادنمون منکرات یک جای وحشتناک با کلی مامورای زن که رفتارهاشون خیلی بدتر و زننده‌تر از آقایون بود.
مأمور زنی که مسئول اونجا بود به من گفت شلوارتو در بیار بشین پاشو برو وقتی من گفتم راحت نیستم خجالت می‌کشم جلوی شما لباسمو در بیارم با لحن تحقیرآمیزی گفت جلوی پسرا که خوب لباساتونو در میارین... بعد از دو روز بازداشت و رفتن به دادگاه به قید سند آزاد شدیم ولی دو سال و چند ماه بعد حکممون اومد.

هشتاد ضربه تازیانه به‌عنوان حد شرب سه میلیون ریال جزای نقدی در حق دولت به جهت اتهام ارتکاب فعل حرام از طریق شرکت در مجلس لهو و لعب. حکم وقتی به دستم رسید دنیا رو سرم خراب شد باورم نمی‌شد هرچی نزدیک به روز اجرا می‌شد من حالم بدتر می‌شد.
روزی که برای اجرای حکم شلاق راهی زندان شدم بدترین روز زندگیم بود. توی زندان اجرا شد با پاهای زنجیر شده و دست‌های دستبند زده. اول مثل کسی که قتل و جنایت کرده باشه از من عکس گرفتن انگشت نگاری شدم و بعد فرستادنم ورودیِ بانوان که از اونجا قرنطینه کاملاً دیده می‌شد.
 یک اتاق سه در چهار با یک صندلی. هنوز عمق فاجعه رو درک نکرده بودم تا اینکه یک خانم میانسال با هیکل درشت با یک خانم جوان‌تر وارد شدند و ازم پرسید جرمت چیه؟ هنوز من دهانم باز نشده بود که با یک لحن بد گفت: رابطه؟

صدام از گلوم در نمیومد صندلی رو بر عکس کرد گفت بشین لباساتم در بیار..
 گفت فقط یک لایه لباس تنت باشه من نشستم روی صندلی با گوشه چشم شلاق کلفت چرمی توی دست زن دیدم تو دلم گفتم دلش نمیاد محکم بزنه اما با اولین ضربه نا خواسته از جا پریدم دیگه اشکام امون نمی‌داد ولی صدام در نمیومد دوست داشتم داد بزنم ...

معنی یک تا هشتاد رو من اون روز زیر ضربه‌های مأمور زندان فهمیدم، می‌زد و می‌گفت ذکر بگو خدا گناهاتو ببخشه. وقتي بلند شدم پشتم داغ بود داشتم می‌سوختم. فقط یک به یک طرف پشتم شلاق زده بود
بیرون زندان یک دوست خیلی خوب و عزیز ایستاده بود داشت اشک می‌ریخت وقتی دیدمش اونقدر دلم پر بود که بی اختیار داد می‌زدم نه از درد از اون همه توهین که گفتنش توی این چند خط هرگز نمی تونه گویای درد و حقارت و حس بی پنهاهی توی کشور خودت باشه..
کجای دنیا یک آدمو به خاطر شادی کردن به خاطر تولد شلاق میزنن؟

امام زادگان دروغین ...

استان اصفهان به دلیل شرایط آب و هوایی و تعدد مناطق روستایی یكی از پر امامزاده ترین استان های كشور پس از استان های شمالی كشور محسوب می شود. تنها در یكی از شهرستان های این استان به نام خوانسار حدود ۵ امامزاده وجود دارند كه دو تن از آن ها دو سال پیش یعنی در سال ۸۸ طی اتفاقی نادر كشف شدند!
امام زادگان دروغین چند ماه قبل/ پیش از گنبد و بارگاه!
ماجرا از آن جا شروع می شود كه شركت گاز این شهرستان در حفاری های خود برای عملیات گازرسانی در یك خیابان به مقبره ای قدیمی با تخته سنگ های بزرگ برمی خورد و همین شروع قصه ها، رؤیاپردازی ها و خواب های دیده و ندیده برخی اهالی ساده لوح و البته افراد سودجوی منطقه می شود.
پس از این حادثه بدون كوچكترین اجازه از نهادهای دولتی برخی افراد شروع به ساختن بارگاه و نصب تابلو در منطقه می كنند. این در حالی است كه مقبره مذكور در وسط یك محله مسكونی و خیابان با عرض كم قرار دارد.

سودجویان با این حربه تكراری كه امام موسی كاظم (ع) فرزندان زیادی دارند و كمتر كسی به نسب شناسی مقبره مذكور شك می كند یك مقبره را به دو نفر افزایش داده و این قبور را به عنوان دختران امام موسی كاظم (ع) - دقت شود با یك واسطه- معرفی می كنند به این امید كه مردم در نهایت از این كه دو فرزند دیگر این امام معصوم كشف شده اند ابراز شادمانی می كنند، در حالی كه همان طور كه ذكر شد پیش از این ۵۰۰۰ امامزاده دیگر به همین طریق در كشور ایجاد شده اند!

ذكر این نكته خالی از توجه نیست كه مردم روستاهای ایران به طور معمول قبرستان منظم و مشخص به سان آن چه كه امروز تحت نظارت سازمان های دولتی شاهد هستیم نداشتند و معمولاً قبرستان های متعدد در نقاط مختلف روستاها حفر می شد و مردم مردگان خود را در محلی نزدیك به محل سكونت خود دفن می كردند. قبر مذكور نیز در كنار مقبره های متعدد دیگر در همین خیابان قرار دارد. با این نگاه هر كدام از مقبره ها می توانستند مستعد بروز یك امامزاده باشند!

بنا بر یك تفكر غلط عمومی كه تصور می شود میزان استقبال از چنین مكان های مذهبی تقلبی دلالت بر صحت، مشروعیت و قانونی بودن آن است، پخش شایعه كشف امامزاده جدید در شهرستان خوانسار باعث شد تا مردم هر چند برای كنجكاوی به این مكان رجوع كنند و این گونه امامزاده تقلبی شلوغ جلوه نماید و البته مشروع. در همین میان تابلوی امامزاده جدید توسط اهالی محل در خیابان اصلی جهت راهنمای گردشگران و زوار نصب می شود و كوچكترین برخوردی نیز با آن نمی شود.

همه این اتفاقات در حالی طی دو سال می افتد كه اداره اوقاف این شهرستان تنها موضع سكوت اختیار می كند. از طرف دیگر حوزه علمیه بزرگ این شهرستان متعلق به آیت الله ابن الرضا خوانساری و آستان قدس رضوی در پی درخواست برخی دلسوزان منطقه جهت مشخص شدن انساب و شجره نامه فرد مذكر صحت این امامزاده را تأیید نمی كنند و از دروغین بودن آن خبر می دهند.
نكات جالب دیگر در این رابطه خواب دیدن های فراوان خانه های اطراف در مناقب این امامزاده ها و نصب زیارت نامه بر سر قبور آنهاست و سنگی كه در اثر حفاری از زیر زمین در آورده شده و به گوشه ای انداخته شده است.برخی از افراد با نقل اینكه از این سنگ خون جوشیده است بر سر آن نشسته و دعا می خوانند و سنگ را می بوسند كه یكی از تصاویر را در عكس بالا می بینید.
باید دید بالاخره چه زمانی سازمان اوقاف اعتقادات مردم را ارجح بر منافع خود می‌كند.

۱۳۹۵ آبان ۲۲, شنبه

یک ایران فقیر شد تا آخوند و اورانیم غنی بشه ... :(


سیاسی نبودی ایرانی که بودی ، سیاسی نبودی انسان که بودی...

نوشتم پدری به خاطر تهیه جهیزیه دخترش کلیه اش را فروخت ؛ گفتی من سیاسی نیستم .
 نوشتم ۵۰% زنان تن فروش متاهل هستند ؛ گفتی من سیاسی نیستم.
 نوشتم ۷۰% جوانان ایران معتاد هستند ؛ گفتی من سیاسی نیستم.
نوشتم سن تن فروشی به زیر ۱۴ سال رسیده ؛ گفتی من سیاسی نیستم.
نوشتم به دختران و پسران در زندانها تجاوز میشود گفتی من سیاسی نیستم .
 نوشتم پاسپورت ایرانی بی ارزش شد ، نامش باعث ننگ شد گفتی من سیاسی نیستم .
 شادی جرم شد ، تجمع بالای ۱۰ نفر غیر مجاز شد ، اسطورهایت عربی شد ،
ورزشکارانت از بدبختی پناهنده شدند ، نخبه هایش به خاطر مدل مو از دانشکاهها اخراج شدند،
صحنه اعدام شد سینما، قیمت شیشه و مواد مخدر شد قیمت قلیان
 باز گفتی ؛ من سیاسی نیستم ..
سیاسی نبودی ایرانی که بودی ، سیاسی نبودی انسان که بودی...

بزرگترین معجزه ی قران ... :v



۱۳۹۵ آبان ۱۹, چهارشنبه

امیرکبیر در ایران و میجی در ژاپن، همزمان اصلاحات را آغاز کردند. آيا ميدانيد قبر امير كبير كجاست ؟ اصلا تا حالا فكر كردين مزار اين بزرگمرد ايرانى كجاست ؟ امير كبير صدر اعظم ايران در زمان ناصر الدين شاه كه با دسيسه هاى يك سرى وطن فروش در حمام فين كاشان به قتل رسيد در شهر كربلا به خاك سپرده شد.

اين كه چرا او را به كربلا بردند براى من سوال است و احتمال ميدهم براى دور ماندن مردم از مزارش وجلوگيرى از تبديل آن به ميعادگاه مظلومان او را از ايران و ايرانى دور كردند.
اما چيزى كه بيش از همه مايه شرمندگي است اين است كه اكثر قريب به اتفاق ايرانيها نمى دانند مزار اين اسطوره تاريخ كجاست.
امروزه با سفرهاى متعدد مردم به عراق و كربلا جاى بسى تاسف است كه حتى يكى از كساني كه از عراق بر ميگردد نميداند كه امير كبير هم در آنجا دفن بوده.. آيا فكر نمى كنيد كه همين عراقيها به ما خواهند خنديد كه چطور مردى رو كه بسيارى از داشته هاى امروزمان را مديون اوهستيم فراموش كرديم؟

 ایرانیها ملتی ناسپاس هستند که اینگونه گشتند خار ....

  ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺍﻣﯿﺮ ﮐﺒﯿﺮ ﮔﺭﯾﺴﺖ!
۱۶۸ ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻭﺍﮐﺴﯿﻨﺎﺳﯿﻮﻥ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺍﻣﯿﺮﮐﺒﯿﺮ ﺁﻏﺎﺯ ﺷﺪ .، ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﺍﻣﯿﺮﮐﺒﯿﺮخبر ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻋﻠﻤﺎﯼ ﺩﯾﻨﯽ ﺩﺭ ﺷﻬﺮﺷﺎﯾﻌﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻭﺍﮐﺴﻦ ﺯﺩﻥ ﺑﺎﻋﺚ ﻭﺭﻭﺩ ﺟﻦ ﺑﻪ ﺧﻮﻥ ﻣﯽﺷﻮﺩ !
ﺍﻣﯿﺮﮐﺒﯿﺮ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﻭﺍﮐﺴﻦ ﺁﺑﻠﻪ ﻧﺰﻧﺪ، ﺑﺎﯾﺪ ﭘﻨﺞ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺟﺮﯾﻤﻪ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﺩ ، ﺍﻣﺎ ﻧﻔﻮﺫ ﺳﺨﻦ افراد ﻧﺎ ﺁﮔﺎﻩ بﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﯿﺷﺘﺮ ﺑﻮﺩ، ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﻫﺎ ﭘﻨﺞ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﺑﻠﻪﮐﻮﺑﯽ ﺳﺮﺑﺎﺯ ﺯﺩﻧﺪ. ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻧﯿﺰ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎ ﭘﻨﻬﺎﻥ می ﺸﺪﻧﺪ .ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﺸﺎﻥ ﺍﺯ ﺁﺑﻠﻪ ﻣﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ، ﺍﻣﯿﺮﮐﺒﯿﺮ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﺴﺘﻦ ﮐﺮﺩ .

ﻣﯿﺮﺯﺍ ﺁﻗﺎﺧﺎﻥ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﺍﻣﯿﺮ ﮐﺒﯿﺮ ﮔﻔﺖ : ﻭﻟﯽ ﺍﯾﻨﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺍﺛﺮ ﻧﺎﺩﺍﻧﯽ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ. ﺍﻣﯿﺮ ﮐﺒﯿﺮ ﮔﻔﺖ : ﻣﺴﺌﻮﻝ ﻧﺎﺩﺍﻧﯿﺸﺎﻥ ﻧﯿﺰ ﻣﺎ ﻫﺴﺘﯿﻢ. ﺍﮔﺮ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮐﺎﻓﯽ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ، جاهلان ﺑﺴﺎﻃﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺟﻤﻊ ﮐﺮﺩﻩﺑﻮﺩﻧﺪ .

این تنها روزی نبود که امیرکبیر گریست، ایشان 1188 روز نخست وزیری خود را هر شب از جهل و خرافات مردم ایران می گریست. امیرکبیر برای انجام تمام اصلاحات خود که در کتاب "امیرکبیر" فریدون آدمیت - که به قول آقای خسرو معتضد بهترین کتاب در باره امیرکبیر است- گریسته است.

آری امیرکبیر و میجی امپراتور ژاپن برنامه اصلاحات خود را همزمان آغاز کردند.

برنامه اصلاحات امیرکبیر بسیار مفصل تر از میجی بود. مردم ژاپن با میجی همراهی کردند، مطالعه کردند، کار کردند، منافع مردم را برمنافع خود برتری دادند، تا امروز ژاپن سومین کشور دنیا از نظر اقتصادی و بهترین کشور دنیا در تمام پارامترهای زندگی باشد. 
به گونه ای که شخصی که به وی تلقین شده است" به هر کجا روی آسمان همین رنگ است" هنگامی که وارد ژاپن می شود و در ژاپن می گردد بسیار شگفت زده می شود، باور نمی کند که بشریت به این اندازه به تمدن ، ادب، مسولیت پذیری، نظم ، پیشرفت و آرامش دست یافته باشد.
لکن مردم ایران با جهل و خرافات بسیار عمیق 1188 روز امیرکبیر را گریاندند. به شکلی که مرگ در حمام فین را بر نخست وزیری این مردم برتری می داد.؟

سالانه 30 میلیون نفر از مردم ژاپن به آرامگاه میجی در توکیو می روند و از اصلاحات او سپاسگزاری می کنند
ولی مردم ایران حتی نمی دانند که آرامگاه امیرکبیر روبروی صحن امام حسین در کربلاست.
در سال 1393 بیش از 30 میلیون نفر از مردم ایران از کربلا بازدید کرده اند ولی اصلا سری به آرامگاه
امیرکبیر که درست درحجره جنوب شرقی روبروی صحن امام حسین است نزده اند.؟!

به قول مولوی
پس عزا بر خود کنید ای خفتگان
زان که بد مرگی است این خواب گران!

تقدیم به دوستان فهیم وروشنفکر.
شاید این روزها که به مناسبت اربعین میلیونها ایران به کربلا می روند به قبر امیرکبیر هم سری بزنند ///

۱۳۹۵ آبان ۱۸, سه‌شنبه

گزارشی بسیار کامل از فساد در شهرداری تهران و ابعاد آن افشا کننده این غارت بزرگ یاشار سلطانی همچنان در زندان بسر می برد ... برنامه ای از افشین در آپوزیت



تحصیل پسر معصومه (نیلوفر) ابتکار در آمریکا ... !!

معصومه (نیلوفر) ابتکارسخنگوی دانشجویان اشغال‌کننده‌ی سفارت امریکا در آبان ۱۳۵۸
-
سؤالی ک خانم معصومه (نیلوفر) ابتکار با لبخند مصنوعی‌شان باید جواب بدهد اینست که:
۱- چرا پسرشان به یکی‌ از کشورهای اسلامی برای ادامه تحصیل نرفته؟ چطور شده که شیطان بزرگ آمریکا به شیطان گوگول مگولی تبدیل شده؟
۲- چگونه هست که در کشور ایران که بهائیان حق تحصیل ندارند، پسر ایشان حق انتخاب دانشگاه و یا رشتهٔ تحصیلی‌ و رفتن به آمریکا و یا دیگر کشورها رو داره؟ آن دانش آموزان ایرانی‌ که پول تحصیل در ایران ندارند باید چکار کنند؟
۳- پسر ایشان چگونه ویزا آمریکا گرفته‌اند؟ با چه ضمانت مالی و یا پارتی بازی؟
۴- پسر ایشان شهریه هنگفت تحصیل "دانشجویان خارجی‌" در آمریکا را چگونه می‌پردازند؟ آیا این شهریه از "سفره انقلاب" پرداخت میشود ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ....


اگر میلیونها انسان را در کوره ها بسوزانی، جامعه ستیز(بی رحم، جنایتکار،...) صدایت می کنند. اما اگر میلیاردها انسان را در جهنم تا ابد بسوزانی، "خدای مهربان" صدایت می کنند... !!!


الله در قرآن اینگونه میلیاردها انسان مخالف و نافرمان را تهدید به شکنجه شدن تا ابد می کند:
روزی به دوزخ خواهیم گفت آیا پر شده ای؟! و دوزخ می گوید: مگر افزون بر این هم هست» سوره ق، آیه ۳۰
خوراک جهنمیان درخت زقوم:
"آیا آن که با آن بهشتیان را پذیرایی می کنند، بهتر است، یا درخت زقوم. ما آن را مایه ی رنج و محنت ستمگران کرده ایم. زقوم درختی است که در ته دوزخ می روید. شکوفه و میوه ی آن انگار کله های شیاطین است. دوزخیان از آن می خورند و شکمها را پر و آکنده می سازند. سپس آب داغ کثیف و آلوده را بر آن می نوشند". سوره صافات، آیات ۶۲ تا ۶۷
آتش لباس دوزخیان:
"اینان که دو دسته ی مقابل هم می باشند در باره ی (ذات و صفات) خدا به جدال پرداخته و به کشمکش نشسته اند. کسانی که کافرند جامه هایی برای آنان از آتش بریده (و دوخته) شده است. از بالای سرهایشان (بر آنان) آب بسیار گرم و سوزان ریخته می شود.
 (این آب جوشان آن چنان در بدنشان نفوذ می کند که) آنچه در درونشان است بدان گداخته و ذوب می گردد و هم پوستهایشان و تازیانه هایی از آهن برای (زدن و سرکوبی) ایشان (آماده شده) است. هر زمان که دوزخیان بخواهند خویشتن را از غم و اندوه عظیم آتش برهانند، بدان برگردانده شوند (و آمرانه بدیشان گفته می شود که) بچشید عذاب سوزان را". سوره حج، آیات ۱۹ تا ۲۹
خخخخخخخخخخخخخخخخ ....!!!!!!!!!!!!!!!!!

۱۳۹۵ آبان ۱۱, سه‌شنبه

مشکل اساس همه ی ادیان و عقاید مذهبی اینست که بسیار با تفکر و تعقل زاویه دارند ..! به هیچ عنوان با منطق و خرد مطابق نیستند .. به همین دلیل وقتی کسی از روی علم و آگاهی با آنها مقابله می کند بشدت بر او خشم میگیرند چرا که پاسخی منطقی و مستدل و علمی برای آن ندارند... !



هرجا و در هر کشوری مسلمانان جنایت می کنند، مطمئن باشید این نتیجه ی تفکر و تعقل خودشان نیست .. بلکه دقیقا کاری را می کنند که دین کثیفشان و کتاب تهوع آورشان به آنها تکلیف می کند ... !

این سخنان از زبان یک آخوند سنی درباره غیر مسلمانان در سال ۲۰۱۱ گفته شده است. اما این سخنان از او نیستند. این سخنان الهام گرفته از آیات قرآن همانند محمد۴، توبه ۲۹ و همچنین از سنت تجاوزگرانه پیامبر اسلام و جانشیناش او است.
این شخص گفتمان عصر بربریت اسلام ناب محمدی در ۱۵۰۰ سال پیش را با بی پروایی در آغاز قرن بیستم و یکم به گوش غیر مسلمانان میرساند.

او می گوید:
" اگر کافران از باج دادن سر باز زنند، با کمک الله به جنگ شان بروید. به کافران بگویید به اسلام در آیند، قبول نکردند، به آنها بگویید جزیه(باج) بدهند، قبول نکردند، این بدین معناست که آنها افکار شیطانی دارند. بسیار خب، ما به جنگ شان خواهیم رفت."
- مازان ال سرساوی

آیا این همان اسلام واقعی نیست که نزدیک به ۱۵ قرن است با قلدری و زورگویی به هستی و جان و مال انسانها حمله ور شده و با ابزار تهدید و باج گیری در پی گسترش سلطه گری خود تا کنون بوده است؟