۱۳۹۵ بهمن ۸, جمعه
افتخارات و دستاوردهای نظام شیعی و اسلامی!
54.8 درصد مردم این استان در دو دهک پایینی (زیر خط فقر و خط فقر مطلق)
هستند. این آمار را بگذاریم بعنوان افتخارات و دستاوردهای نظام شیعی و
اسلامی!
حدود ۷۷ درصد روستاییان استان سیستان و بلوچستان در فقر شدید بسر می برند. در آمد سالیانه (دقت کنید : سالیانه!) در مناطق روستایی یک میلیون تومان بازای هر نفر است!(کمتر از یک دلار در روز!)
آیا با چنین اوضاع اسفناکی می توان عصیان و طغیان جوانان این استان را سرزنش کرد؟ چه دستهای پشت پرده ای در کارند که این همه ستم و تبعیض را به این استان و البته بسیاری دیگر از استانهای مرزی ،ارمغان داده اند؟
آیا جمهوری اسلامی آمده است تا ایران را نابود و تجزیه کند؟ جایگاه ما بعنوان بیننده و مردمان این روزگار چیست؟ نسلهای بعدی چه فکر و قضاوتی درباره ما خواهند نمود؟ آیا ما بهتر از مردمان دوران قاجار خواهیم بود؟
مردمان دوره قاجار نه به اینترنت و اخبار دسترسی داشتند و نه سواد و آگاهی ما را. این آگاهی امروز ما نسبت به مردمان دوره قاجار را بگذارید در برابر بی تفاوتی مان و قضاوت کنید که کدامیک مردمی بدتر بوده اند. ما و یا مردمان زمان قاجار؟
حدود ۷۷ درصد روستاییان استان سیستان و بلوچستان در فقر شدید بسر می برند. در آمد سالیانه (دقت کنید : سالیانه!) در مناطق روستایی یک میلیون تومان بازای هر نفر است!(کمتر از یک دلار در روز!)
آیا با چنین اوضاع اسفناکی می توان عصیان و طغیان جوانان این استان را سرزنش کرد؟ چه دستهای پشت پرده ای در کارند که این همه ستم و تبعیض را به این استان و البته بسیاری دیگر از استانهای مرزی ،ارمغان داده اند؟
آیا جمهوری اسلامی آمده است تا ایران را نابود و تجزیه کند؟ جایگاه ما بعنوان بیننده و مردمان این روزگار چیست؟ نسلهای بعدی چه فکر و قضاوتی درباره ما خواهند نمود؟ آیا ما بهتر از مردمان دوران قاجار خواهیم بود؟
مردمان دوره قاجار نه به اینترنت و اخبار دسترسی داشتند و نه سواد و آگاهی ما را. این آگاهی امروز ما نسبت به مردمان دوره قاجار را بگذارید در برابر بی تفاوتی مان و قضاوت کنید که کدامیک مردمی بدتر بوده اند. ما و یا مردمان زمان قاجار؟
سه تن از معلمان روستای اخند در عسلویه به علت نبود امکان اسکان، اکنون در زیر یک چادر در خیابان زندگی میکنند... :(
یکی از معلمان که اکنون در زیر چادر در خیابان زندگی میکند در این باره
میگوید ”سال اول فارغالتحصیلی ما با شروع طرح در عسلویه میباشد، اما
محل اسکان در روستای اخند برای ۱۲ معلم غیربومی شامل واحدی دو خوابه است که
محل استراحت ما در هال آن میباشد و ظرفیت لازم را نداشت.
از این رو ناگزیر شدیم در یکی از کلاسهای دبستان روستا شب بخوابیم تا اینکه مدیر مدرسه عذر ما را خواست و بعد هم به خیابان آمدیم و به زندگی در زیر چادر روی آوردیم“.
وی در ادامه صحبتهای خود در این باره اضافه کرد ”چارهای نداشتیم، چون با یک میلیون تومان حقوق که ۱۰۰ هزار تومان آن بابت صندوق ذخیره فرهنگیان کسر میشود، قادر به اجاره منزل نبوده و محل پیشنهادی آموزش و پرورش در این روستا گنجایش لازم را نداشت. از این رو برای این ناچار به اسکان در خیابان شدیم. ما فقط برای اینکه شب را بدون استرس بخوابیم تا صبح قادر به فعالیت در مدرسه باشیم، این شیوه اسکان را انتخاب کردیم“.
یکی از کمبودهای عسلویه، معلمان مدارس است که باعث شده تا عمده دبیران عسلویه غیربومی باشند که از روی اجبار سال های نخست اشتغال شان را در این منطقه بگذرانند، طوری که براساس آخرین آمار آموزش و پرورش استان، هرساله٧٠ درصد آنها درخواست انتقال دارند.
آلودگی هوای عسلویه و نبود برنامه ای اجرایی برای کاهش مشعل هایی که بیهوده می سوزند، گرانی سرسام آور مسکن در کنار عقب ماندگی های توسعه این منطقه همگی دست به دست هم داده تا عملا عسلویه نقطه ای جذاب برای کار نباشد و جدا از شاغلان رسمی نفت که درآمد مطلوبی دارند، مابقی شغل ها از روی اجبار و شرایط طرحی روانه آنجا شوند و برای پایان دوره چوب خط پر کنند!
از این رو ناگزیر شدیم در یکی از کلاسهای دبستان روستا شب بخوابیم تا اینکه مدیر مدرسه عذر ما را خواست و بعد هم به خیابان آمدیم و به زندگی در زیر چادر روی آوردیم“.
وی در ادامه صحبتهای خود در این باره اضافه کرد ”چارهای نداشتیم، چون با یک میلیون تومان حقوق که ۱۰۰ هزار تومان آن بابت صندوق ذخیره فرهنگیان کسر میشود، قادر به اجاره منزل نبوده و محل پیشنهادی آموزش و پرورش در این روستا گنجایش لازم را نداشت. از این رو برای این ناچار به اسکان در خیابان شدیم. ما فقط برای اینکه شب را بدون استرس بخوابیم تا صبح قادر به فعالیت در مدرسه باشیم، این شیوه اسکان را انتخاب کردیم“.
یکی از کمبودهای عسلویه، معلمان مدارس است که باعث شده تا عمده دبیران عسلویه غیربومی باشند که از روی اجبار سال های نخست اشتغال شان را در این منطقه بگذرانند، طوری که براساس آخرین آمار آموزش و پرورش استان، هرساله٧٠ درصد آنها درخواست انتقال دارند.
آلودگی هوای عسلویه و نبود برنامه ای اجرایی برای کاهش مشعل هایی که بیهوده می سوزند، گرانی سرسام آور مسکن در کنار عقب ماندگی های توسعه این منطقه همگی دست به دست هم داده تا عملا عسلویه نقطه ای جذاب برای کار نباشد و جدا از شاغلان رسمی نفت که درآمد مطلوبی دارند، مابقی شغل ها از روی اجبار و شرایط طرحی روانه آنجا شوند و برای پایان دوره چوب خط پر کنند!
۱۳۹۵ بهمن ۷, پنجشنبه
نقش شاخ بز در حل مسائل شهری! ..... رضا کیانیان چند روز پیش از شورای شهر تهران انتقاد کرده بود و گفته بود یکی از علل فجایعی مثل فاجعه پلاسکو این است که بیشتر اعضای شورای شهر تخصص لازم و سواد کافی در زمینه مدیریت شهری ندارند و همینجوری کیلویی (به معنای واقعی کلمه!) آمده اند شده اند عضو شورای شهر...!
بعد از این
اظهارات، اعضای شورای شهر هیچکدام این نداشتن سواد و تخصص را به خودشان
نگرفتند و قضیه داشت فراموش میشد که این سخنان به گوش عباس آقای جدیدی
کشتی گیر سالهای دور و عضو فعلی شورای شهر هم رسید...
ایشان که ابتدا به خاطر اندام درشت و گولاخیت نهادینه شده در وجودشان قرار بود در اکیپهای سد معبر شهرداری مشغول به فعالیت شوند، بر اثر بازیهای روزگار و جو گیری ما مردم سر از شورای شهر در آوردند و به عنوان یک عضو این شورا، بلافاصله به اظهارات آقای کیانیان واکنش پاراسمپاتیک نشان داده و فرمودند:
"...حتی آرتیستهای سینمایی هم درباره مسائل شهری عرضاندام میکنند... این افراد حتی ، نمیتوانند دو تا شاخ بز را از هم جدا کنند. "
البته واقعا بخش اول فرمایش ایشان صحیح است و درست نیست یک "آرتیست سینما" بیاید و در باره مسائل شهری نظر بدهد! و بخواهد "عرض اندام" کند!...
به خصوص اینکه در میان اعضای شورای شهر، هم وزنه بردار در رده فوق سنگین وزن حضور داشته باشد و هم کشتی گیر بعلاوه صد و بیست کیلوگرم...!
واقعا آقای کیانیان با چه رویی خواسته اندام نحیف خودش را در چنین میدانی و در برابر چنین حریفانی نمایش دهد...؟ ..!!
البته ما نمیخواهیم جانبدارانه برخورد کنیم ولی خداوکیلی "آرتیست سینما" باید توجه و تمرکزش را بگذارد روی کار و هنر تخصصی خودش و اجازه دهد که "کشتی گیران" و "وزنه برداران" عزیز! نیز به مسائل تخصصی خودشان یعنی «مدیریت شهری» بپردازند...!
اما بخش دوم فرمایش ایشان کمی غامض بود...برای درک و فهم اینکه چرا عباس جدیدی گفته کسی که توان جدا کردن دو تا شاخ بز از هم را ندارد نباید در باره مسائل شهری نظر بدهد، ما لازم است توضیحاتی بدهیم.
اول این را عرض کنم که یکی از مشکلاتی که گاه برای دامداران و چوپانان عزیز ما پیش می آید، دعوای بین بزهای گله و گیر کردن شاخها در همدیگر است... در این مواقع فرد دامدار اگر مداخله نکند و شاخهای دو حیوان را از هم جدا ننماید هر دو بز ممکن است در همین وضعیت شاخ به شاخ آنقدر بمانند تا تلف شوند...
در این مورد هم اشاره عباس جدیدی به این بوده که کسی که در عمرش یک روز چوپانی نکرده و گله به صحرا نبرده، چطور میتواند در مورد مسائل کلان شهری نظر بدهد...؟!!
شاید در نگاه اول این استدلال برای بعضی کمی عجیب و حتی توهین آمیز جلوه نماید و این دو مقوله (گله داری و شهرداری) بی ارتباط با یکدیگر به نظر برسند... اما بد نیست بدانیم که اصول و تکنیکهای «گله داری» و «مدیریت جهادی» در واقع یکی ست !! ...
در اینجا فقط چند نمونه از وجه تشابه این دو مساله را ذکر میکنیم:
- کسی که مسئولیت گله ای را قبول میکند اصولا نیازی به داشتن سواد ندارد و فقط قدرت بدنی و اعتماد به نفس داشته باشد که گله را به صحرا ببرد و بازگرداند کافیست!...
یک مدیر جهادی هم بر خلاف مدیران معمولی و غیر جهادی نیازی به سواد ندارد و همین که قدرت بدنی داشته باشد میتواند کارها را در مجموعه تحت امرش پیش ببرد.
- در گله داری فرد گله دار، با گوسفند و بز سر و کار دارد و در سیستم مدیریت جهادی نیز در برخی مواقع لازم است که برای اطلاعرسانی ها و یا ارائه خدمات، مردم گوسفند و بز فرض شوند تا کارها پیش برود !! ..
- در سیستم گله داری مدیر یا همان چوپان موظف به توضیح دادن چیزی به گوسفندان خودش نیست و اصولا گوسفندان در مقامی نیستند که بخواهند عملکرد چوپان را زیر سوال ببرند و در مدیریت جهادی نیز دقیقا وضع به همین شکل است !! ..
- در سیستم گله داری همیشه گوسفند است که هزینه اشتباهات چوپان را میپردازد و چوپان همواره در حاشیه امنیت قرار دارد...در سیستم مدیریت جهادی نیز چنین است !
میشود در تمام زمینه ها مثال زد تا مشخص شود که چه اندازه این دو عرصه به یکدیگر نزدیک و شبیه هستند و ثابت کرد تسلط در حوزه دامداری شرط لازم و کافی برای احراز پستهای جهادی (مثل شورای شهر) نیز میتواند باشد...!
ولی ما فعلا به همین مقدار بسنده میکنیم و ضمن اعلام حمایت قاطع خود! از عباس آقای جدیدی از عموم مردم میخواهیم که اگر تا به حال چوپانی و دامداری نکرده و گله به صحرا نبردهاند و شاخ بز جدا نکرده اند، توی کارهای شورای شهر و مدیریت شهری دخالت ننمایند و بیخودی نظر ندهند...
ایشان که ابتدا به خاطر اندام درشت و گولاخیت نهادینه شده در وجودشان قرار بود در اکیپهای سد معبر شهرداری مشغول به فعالیت شوند، بر اثر بازیهای روزگار و جو گیری ما مردم سر از شورای شهر در آوردند و به عنوان یک عضو این شورا، بلافاصله به اظهارات آقای کیانیان واکنش پاراسمپاتیک نشان داده و فرمودند:
"...حتی آرتیستهای سینمایی هم درباره مسائل شهری عرضاندام میکنند... این افراد حتی ، نمیتوانند دو تا شاخ بز را از هم جدا کنند. "
البته واقعا بخش اول فرمایش ایشان صحیح است و درست نیست یک "آرتیست سینما" بیاید و در باره مسائل شهری نظر بدهد! و بخواهد "عرض اندام" کند!...
به خصوص اینکه در میان اعضای شورای شهر، هم وزنه بردار در رده فوق سنگین وزن حضور داشته باشد و هم کشتی گیر بعلاوه صد و بیست کیلوگرم...!
واقعا آقای کیانیان با چه رویی خواسته اندام نحیف خودش را در چنین میدانی و در برابر چنین حریفانی نمایش دهد...؟ ..!!
البته ما نمیخواهیم جانبدارانه برخورد کنیم ولی خداوکیلی "آرتیست سینما" باید توجه و تمرکزش را بگذارد روی کار و هنر تخصصی خودش و اجازه دهد که "کشتی گیران" و "وزنه برداران" عزیز! نیز به مسائل تخصصی خودشان یعنی «مدیریت شهری» بپردازند...!
اما بخش دوم فرمایش ایشان کمی غامض بود...برای درک و فهم اینکه چرا عباس جدیدی گفته کسی که توان جدا کردن دو تا شاخ بز از هم را ندارد نباید در باره مسائل شهری نظر بدهد، ما لازم است توضیحاتی بدهیم.
اول این را عرض کنم که یکی از مشکلاتی که گاه برای دامداران و چوپانان عزیز ما پیش می آید، دعوای بین بزهای گله و گیر کردن شاخها در همدیگر است... در این مواقع فرد دامدار اگر مداخله نکند و شاخهای دو حیوان را از هم جدا ننماید هر دو بز ممکن است در همین وضعیت شاخ به شاخ آنقدر بمانند تا تلف شوند...
در این مورد هم اشاره عباس جدیدی به این بوده که کسی که در عمرش یک روز چوپانی نکرده و گله به صحرا نبرده، چطور میتواند در مورد مسائل کلان شهری نظر بدهد...؟!!
شاید در نگاه اول این استدلال برای بعضی کمی عجیب و حتی توهین آمیز جلوه نماید و این دو مقوله (گله داری و شهرداری) بی ارتباط با یکدیگر به نظر برسند... اما بد نیست بدانیم که اصول و تکنیکهای «گله داری» و «مدیریت جهادی» در واقع یکی ست !! ...
در اینجا فقط چند نمونه از وجه تشابه این دو مساله را ذکر میکنیم:
- کسی که مسئولیت گله ای را قبول میکند اصولا نیازی به داشتن سواد ندارد و فقط قدرت بدنی و اعتماد به نفس داشته باشد که گله را به صحرا ببرد و بازگرداند کافیست!...
یک مدیر جهادی هم بر خلاف مدیران معمولی و غیر جهادی نیازی به سواد ندارد و همین که قدرت بدنی داشته باشد میتواند کارها را در مجموعه تحت امرش پیش ببرد.
- در گله داری فرد گله دار، با گوسفند و بز سر و کار دارد و در سیستم مدیریت جهادی نیز در برخی مواقع لازم است که برای اطلاعرسانی ها و یا ارائه خدمات، مردم گوسفند و بز فرض شوند تا کارها پیش برود !! ..
- در سیستم گله داری مدیر یا همان چوپان موظف به توضیح دادن چیزی به گوسفندان خودش نیست و اصولا گوسفندان در مقامی نیستند که بخواهند عملکرد چوپان را زیر سوال ببرند و در مدیریت جهادی نیز دقیقا وضع به همین شکل است !! ..
- در سیستم گله داری همیشه گوسفند است که هزینه اشتباهات چوپان را میپردازد و چوپان همواره در حاشیه امنیت قرار دارد...در سیستم مدیریت جهادی نیز چنین است !
میشود در تمام زمینه ها مثال زد تا مشخص شود که چه اندازه این دو عرصه به یکدیگر نزدیک و شبیه هستند و ثابت کرد تسلط در حوزه دامداری شرط لازم و کافی برای احراز پستهای جهادی (مثل شورای شهر) نیز میتواند باشد...!
ولی ما فعلا به همین مقدار بسنده میکنیم و ضمن اعلام حمایت قاطع خود! از عباس آقای جدیدی از عموم مردم میخواهیم که اگر تا به حال چوپانی و دامداری نکرده و گله به صحرا نبردهاند و شاخ بز جدا نکرده اند، توی کارهای شورای شهر و مدیریت شهری دخالت ننمایند و بیخودی نظر ندهند...
۱۳۹۵ بهمن ۶, چهارشنبه
ناسپاسی ها،خودشیفتگی ها و کینه جوئی های خامنه ای و فراموشی همراهان قدیمی و گذشته خود ... خامنه ای دستمزد وکالت رایگان احمد صدر حاج سید جوادی را با حکم شلاق پس از انقلاب برای او پرداخت کرد !!
حکایت فراموشی خامنه ای نسبت به الطاف افرادی
که در گذشته ی او نقشی داشته اند حکایت تازه ای نیست، هم چون حکایت بسیاری
از زمامدارانی که پس از رسیدن به قدرت حتی نزدیک ترین افراد به خود را به
فراموشی سپرده و محبت های آنان را در حق خود به یاد نیاورده بلکه در برخی
از موارد حتی در حق آنان بدی و ظلم روا داشته اند ،
«احمد صدرحاج سید جوادی» متولد ۱۲۹۶، ازاعضای اولیه و بنیانگزاران نهضت آزادی ایران، درکنارافرادی همچون آیتالله سیدمحمود طالقانی، یدالله سحابی و مهدی بازرگان، و از وکلای دادگستری و حقوقدانان مبرز ایرانی به شما میرفت.
ازسوابق اجرایی او به دادستانی تهران در دوران نخست وزیری دکترعلی امینی، مسئولیت وزارت کشور و وزارت دادگستری در دولت موقت مهندس بازرگان و نمایندگی دوره اول مجلس شورای اسلامی میتوان اشاره نمود.
احمد صدر حاج سید جوادی در دوران شاه، وکالت تعداد زیادی ازفعالان سیاسی مبارز را برعهده داشته است که ازجمله آنها میتوان به دکترعلی شریعتی، آیتالله منتظری و خامنهای اشاره نمود.
دراین میان، ماجرای دفاعیات او از خامنهای که درآن هنگام، طلبهای جوان و کمترشناخته شده درشهرمشهد بود، قابل توجه است. حاج سید جوادی برای دفاع از خامنه ای، بارها با هواپیما و سایر وسائط نقلیه دیگر، خود را به مشهد رسانید و دریکی ازاین سفرها، هنگام ورود احمد صدرحاج سید جوادی به ساختمان دادگستری مشهد برای دفاع از خامنهای، تعدادی ازافراد وابسته و تحریک شده توسط ساواک، مقابل دادگستری مشهد تجمع نموده و شعارهای مرگ برخامنهای و مرگ برصدرحاج سید جوادی سر میدهند.
پاسبان مأمورمقابل درب دادگستری، اطلاع مییابد که این افراد، قصد حمله و ضرب و شتم این دو نفر، هنگام خروج از دادگستری را دارند، لذا فورا این موضوع را به اطلاع تیمورتاش(رئیس دادگاه) میرساند و تیمورتاش نیز پس ازجلب رضایت حاج سیدجوادی جلسه را تجدید کرده و او را با دو مأمور از درب پشت دادگستری مشهد به خارج از ساختمان فرستاده، و وی با یک تاکسی از مهلکه میگریزد.
با وجود این خدمات و سوابق گسترده و طولانی مدت او در دوران انقلاب، احمد صدرحاج سید جوادی، سالها پس ازانقلاب ۱۳۵۷، بارها بازداشت و مورد محاکمه یا بازجویی قرار گرفت.
او درسال ۱۳۸۰ همراه با تعدادی ازاعضای نهضت آزادی ایران و نیروهای ملی مذهبی بازداشت و دردادگاه به احکام مختلفی ازجمله شلاق محکوم گردید.
احمد صدرحاج سید جوادی هنگام صدورحکم شلاق ۸۴ سال داشت.
او درخاطرات شفاهی خود میگوید که هنگام انشای حکم به قاضی خود مضمونی چنین را بیان کرده است:پیش ازانقلاب من بارها ازآقای خامنهای دردادگاههای شاه به طور رایگان دفاع کردم و مخارج رفتوآمد و دیگرخرجهای مربوطه را هم از جیب خود پرداخت کردم،
به خاطردفاع ازآقای خامنهای بارها مورد تهدید جانی قرارگرفتم و آزار و اذیت شدم اما بابت این مسائل هرگزهیچ هزینهای ازایشان نگرفتم، حالا شما به ایشان سلام برسانید و بگویید حاج سید جوادی این ضربات شلاق را به عنوان مزد وکالت خود از شما قبول میکند...!!
«احمد صدرحاج سید جوادی» متولد ۱۲۹۶، ازاعضای اولیه و بنیانگزاران نهضت آزادی ایران، درکنارافرادی همچون آیتالله سیدمحمود طالقانی، یدالله سحابی و مهدی بازرگان، و از وکلای دادگستری و حقوقدانان مبرز ایرانی به شما میرفت.
ازسوابق اجرایی او به دادستانی تهران در دوران نخست وزیری دکترعلی امینی، مسئولیت وزارت کشور و وزارت دادگستری در دولت موقت مهندس بازرگان و نمایندگی دوره اول مجلس شورای اسلامی میتوان اشاره نمود.
احمد صدر حاج سید جوادی در دوران شاه، وکالت تعداد زیادی ازفعالان سیاسی مبارز را برعهده داشته است که ازجمله آنها میتوان به دکترعلی شریعتی، آیتالله منتظری و خامنهای اشاره نمود.
دراین میان، ماجرای دفاعیات او از خامنهای که درآن هنگام، طلبهای جوان و کمترشناخته شده درشهرمشهد بود، قابل توجه است. حاج سید جوادی برای دفاع از خامنه ای، بارها با هواپیما و سایر وسائط نقلیه دیگر، خود را به مشهد رسانید و دریکی ازاین سفرها، هنگام ورود احمد صدرحاج سید جوادی به ساختمان دادگستری مشهد برای دفاع از خامنهای، تعدادی ازافراد وابسته و تحریک شده توسط ساواک، مقابل دادگستری مشهد تجمع نموده و شعارهای مرگ برخامنهای و مرگ برصدرحاج سید جوادی سر میدهند.
پاسبان مأمورمقابل درب دادگستری، اطلاع مییابد که این افراد، قصد حمله و ضرب و شتم این دو نفر، هنگام خروج از دادگستری را دارند، لذا فورا این موضوع را به اطلاع تیمورتاش(رئیس دادگاه) میرساند و تیمورتاش نیز پس ازجلب رضایت حاج سیدجوادی جلسه را تجدید کرده و او را با دو مأمور از درب پشت دادگستری مشهد به خارج از ساختمان فرستاده، و وی با یک تاکسی از مهلکه میگریزد.
با وجود این خدمات و سوابق گسترده و طولانی مدت او در دوران انقلاب، احمد صدرحاج سید جوادی، سالها پس ازانقلاب ۱۳۵۷، بارها بازداشت و مورد محاکمه یا بازجویی قرار گرفت.
او درسال ۱۳۸۰ همراه با تعدادی ازاعضای نهضت آزادی ایران و نیروهای ملی مذهبی بازداشت و دردادگاه به احکام مختلفی ازجمله شلاق محکوم گردید.
احمد صدرحاج سید جوادی هنگام صدورحکم شلاق ۸۴ سال داشت.
او درخاطرات شفاهی خود میگوید که هنگام انشای حکم به قاضی خود مضمونی چنین را بیان کرده است:پیش ازانقلاب من بارها ازآقای خامنهای دردادگاههای شاه به طور رایگان دفاع کردم و مخارج رفتوآمد و دیگرخرجهای مربوطه را هم از جیب خود پرداخت کردم،
به خاطردفاع ازآقای خامنهای بارها مورد تهدید جانی قرارگرفتم و آزار و اذیت شدم اما بابت این مسائل هرگزهیچ هزینهای ازایشان نگرفتم، حالا شما به ایشان سلام برسانید و بگویید حاج سید جوادی این ضربات شلاق را به عنوان مزد وکالت خود از شما قبول میکند...!!
یک آتشنشان در گفتگو با روزنامه جهان صنعت ...
آقای شهردار میگوید ما همکارانمان را در آتشنشانی از دست دادیم.کدام همکار؟ ما همکار شما نیستیم آقای قالیباف!همکاران شما بسیار باما متفاوتند.
یک هلیکوپتر آبپاش استاندارد برای این شهر با این میزان بافت فرسوده خریداری نشده. بچههای ما تهران را با چنگ و دندان نگه داشتهاند، با هیچ!
وقتی مامورانشان رشوه میگرفتند و از کنار این همه خطر میگذشتند، جان بچههای ما قربانی شد! بچههای آتشنشان قربانی باندبازی آقایان شدند.
مشکل اصلی این است که فرد متخصص بر مسند مدیریت سازمان آتشنشانی ننشسته. برای حفظ پست و صندلی خود، هیچ کمبود تجهیزاتی را اعلام نمیکنند
سال ۹۲ بخاطر به روز نبودن تجهیزاتمان آن ۲ زن در خیابان جمهوری کشته شدند، مردم کلی انتقاد کردند ولی کسی نگفت آتشنشان چه داشت که کوتاهی کرد!
۱۳۹۵ بهمن ۵, سهشنبه
گزارش سالانه وضعیت حقوق بشر در ایران؛ ویژه سال ۲۰۱۶
خبرگزاری هرانا – گزارش پیش رو حـاصل جمع آوری، تجزیه، تحـلیل و مسـتند سـازی تعداد ۳۴۳۹ گزارش از وضعیت حقوق بشر منتشر شده توسط منابع خبری در محدوده یک سال میلادی گذشته است، در این گزارش که در دو نسخه مختصر و تکمیلی (همراه با نمودار و گراف) منتشر می شود تجزیه و تحلیل هایی ارائه خواهد شد از جمله صادر شدن بیش از ۱۱ قرن زندان برای منتقدان و محکومیت شهروندان به ۲۰ هزار ضربه شلاق علیرغم ماهیت غیرانسانی آن مجازات. اعدام دست کم ۵۰۸ شهروند در حالی که ۸۱ درصد اعدام ها بصورت مخفیانه بوده و ۶۰ درصد اعدام شدگان از متهمان مواد مخدر بودند. این گزارش را با حجم انبوده داده های آماری آن در ادامه بخوانید.
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران به همت نهاد آمار، نشر و آثار خود، گزارش سالانه میلادی آماری- تحلیلی وضعیت حقوق بشر در ایران در دوره یکساله (۲۰۱۷-۲۰۱۶) را بدین وسیله منتشر میکند. گزارش پیش روی حاصل کوشش روزانه این تشکل در فرایند چند سـاله اخیر بـه عنوان بخشـی از پروژه آمار گیری روزانه آغاز شده از سال ۸۸ این مجموعه است که ارائه تحلیل آمار را در گزارش حاصله میسر می کند.
گزارش سالانه میلادی از نقض حقوق بشـر در ایران (۲۰۱۷-۲۰۱۶) حـاصل جمع آوری، تجزیه، تحـلیل و مسـتند سـازی تعداد ۳۴۳۹ گزارش از وضعیت حقوق بشر منتشر شده توسط منابع خبری در محدوده یک سال میلادی گذشته است. سهم خبرگزاری هرانا بـه عنوان ارگان خبـری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در استخراج و گزارشگری گزارشات مورد اشاره در گزارش پیش رو ۲۸٪، منابع رسمی یا نزدیک بـه حـکومت ایران ۶۳٪ و سـایر منابـع خبـری حقوق بشری ۹٪ بوده است.
در گزارش ۳۱ صفحـهای پیش روی بـخشهای متعددی از جمله حقوق زنان، کارگران، کودکان، زندانیان و… مورد بررسـی اجمالی و آماری همراه بـا ارائه نمودارهای مربوطه برای درک بهتر خوانندگان قرار گرفته است، بر اساس این گزارش تمرکز دیده بانی وضعیت حقـوق بشـر در ایران علیرغم افزایش ۴٪ گزارشات سایر نقاط کشور نسبت به استان تهران در مقایسه با سال قبل همچنان روایتگر عدم دیده بانی مناسب سایر نقاط کشور به نسبـت مرکز از سـوی جامعه مدنی است.
هرچند گزارش پیش روی به صورت برجسته حاصل تلاش گسترده مدافعان جسور حقـوق بشـر در ایران اسـت که در راه تحقـق بـاورهای انسـان دوستانه خود متحمل هزینه میشوند، با این حال به دلایل روشنی منجمله عدم اجازه فعالیت به سـازمانهای حقـوق بشـری توسـط دولت ایران و نیز ممانعت حکومت از گردش آزاد اطلاعات بدیهی ست علیرغم دقت بالا از سویی عاری از خطا نباشـد و از سـوی دیگر بـه تنهایی بازتاب دهنده وضعیت کامل حقـوق بشـر در ایران محسـوب نشـود، بـا این حـال گزارش پیش رو را بـه جرات بـاید یکی از دقـیقترین، جامعترین و مستندترین گزارشات نقض حقوق بشر در ایران در نوع خود دانست که امید است دستمایه فعالیت بهتر سازمانها و مدافعان حقـوق بشـر از طریق درک بهتر وضعیت حقوق بشر در ایران، چالشها و فرصتهای پیش روی آن قرار بگیرد.
۱۳۹۵ بهمن ۴, دوشنبه
چرا #انفجار_پلاسکو طبیعی نیست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ... !!!
در فیلم میبینید شباهت عجیبی بین نحوه انفجار و تخریب پلاسکو با انفجار و تخریب ساختمانهای قدیمی که با «مهندسی تخریب» ویران میشوند و عمودی فرو میریزند، وجود دارد. سئوال این است که آیا ریزش پلاسکو از طبقات پایینی و به شکل همزمان (که باعث ریزش کامل ساختمان شد) طبیعی است؟ و آن انفجار طبقات پایین چه ربطی به کل ماجرا دارد؟
سازه ساختمان پلاسکو «سازه فلزی» بود و از جنس فولاد. فولاد در دمای بالای ۵۰۰ درجه سانتیگراد خود را به اصطلاح رها میکند و وا میرود. در این حالت، سازه فولادی داخل به سمت سنگین و باردار خود خم میشود. و ستونهای دور ساختمان غالباً به سمت بیرون میل میکنند. سازهها قاعدتاً به سمت داخل که بار سیمانی و بتنی دارند خم میشوند و از بالا به پایین به ترتیب و طبقات به شکل «پلکانی» روی همدیگر ریزش میکنند.
برای همین وقتی پلاسکو ناگهان از طبقات (میانی از سوم و پنجم و…) به شکل همزمان منفجر شد، مانند ساختمانهای قدیمی که با کارگذاری دینامیت قلمی منهدم میشوند، ابتدا مصالح ساختمانی را به بیرون ریخت و در ثانیهای پودر شد و روی هم آوار و نابود شد. این نوع تخریب، با رفتار سازههای فولادی در حریق تفاوت داشت. پلاسکو با انفجار فرو ریخت.
در مهندسی ساختمان «رفتار سازهای» سازههای فلزی مثل پلاسکو، قابل پیش بینی است. اما انفجار مهیب طبقات نزدیک به پایین، در ماجرای پلاسکو بعید و مشکوک تلقی میشود.
اگر فیلمهای انفجار را با دقت ببینیم، آتش نشانان در طبقات فوقانی با نردبان در حال اطفای حریق هستند، اما ناگهان طبقات نزدیک به پایین مانند پایههایی که در آن دینامیت کارگذاری شده، منفجر میشوند و ساختمان پایین میریزد. در خاطر داشته باشیم که پلاسکو مرکز نگهداری«پوشاک» بود نه مواد محترقه و منفجره، که آنچنان منفجر شود. برای همین انفجار و فروریختن پلاسکو شک برانگیز است.
▪️بخش۲: چرا پلاسکو طبیعی نیفتاد؟▪️
ساختمان پلاسکو در زمان ساخت با یک مهندسی مدرن طراحی و اجرا شد. علاوه بر سازه فولادی، حتی دور تا دور ستونها را با «کلافهای فولادی» مستحکم کرده بودند تا ۲۹ هزار متر مربع زیربنای ساختمان بتواند عمر مفید ۲۰۰ ساله داشته باشد.
وظیفه «سازه» فقط تحمل بار داخلی و بتن و سیمان نیست. سازهها علاوه بر این بارهای بیرونی مثل طوفان و زلزله را هم تحمل میکنند و آنها را به «پی» ساختمان و نهایتاً به عمق زمین منتقل میکنند. سازه فولادی در حالت حریق، باید به بالای ۵۰۰ درجه سانتیگراد برسد تا مقاومت خود را از دست بدهد و ذوب و خم شود. رسیدن به آن درجه به یک حریق طولانی و مواد سوختی فراوانی نیاز دارد.
در آن صورت، سازه دیگر تحمل باری که روی آن سوار بوده را ندارد و بنای متصل به سازه به روی هم و پلکانی فرو میریزند. اکنون باید پرسید فولاد در چه مدت و با چه مقدار آتش به آن میزان پانصد درجه سانتیگراد میرسد؟ و آیا این مقدار گرما در طبقات ابتدایی و میانی پلاسکو در یک حریق چند ساعته به آن اندازه کافی رسیده بود که بتواند سازه فولادی و کلافهای دورادور ساختمان را ذوب کند و ساختمان پلاسکو را به زانو درآورد؟
حریق از ساعت هفت تا یازده روز پنجشنبه و در طبقات بالای پلاسکو روی داده و به سمت پایین، یعنی طبقات دهم و یازدهم رسیده بود. در این مدت عملیات اطفاء آتش و خنکسازی توسط آتشنشانان در حال انجام بود. پس دمای فولاد فرصت نداشته خیلی بالا برود. آیا در فاصله کمتر از ۴ ساعت، سازه فولادی و کلاف دور آن میتوانست به ۵۰۰ درجه رسیده باشد؟
پرسش بعدی این است که چرا انفجار مهیبی که ساختمان را منهدم کرد، در طبقات میانی (سوم تا پنجم) رخ داد؟ اینجای سازه و ساختمان پلاسکو نه درگیر حریق و نه در معرض دمای احتمالی ۵۰۰ درجه بوده است. همچنین «پوشاکی» که در ساختمان پلاسکو عرضه میشود چنان اثر آتشزایی و انفجاری ندارد که آن انفجار پایانی را توجیه کند. توجه کنید که انفجار آخر، همزمان و درست شبیه عملیات تخریب ساختمانهای قدیمی هماهنگ رخ میدهد.
علاوه بر اینکه سازه مستحکم فولاد و کلاف فقط در یک صورت میتواند شبیه حادثه پلاسکو به این شکل عمودی فرو بریزند. و آن کارگذاری «مهندسیشده» مواد منفجره در ستونهای اصلی طبقات پایین است. آن گونه که در انهدام ساختمانهای قدیمی دیدهاید.
پلاسکو در لحظات آخر را بارها ببینید. آن بنای مستحکم با سازه تلفیقی فولاد و کلاف فولادی به لحاظ منطقی و علمی باید تحمل ۲۰۰ سال عمر مفید را داشته باشد. و قاعدتاً نباید با یک آتشسوزی پنج ساعته به دمای ذوب فولاد، ریزش هماهنگ و به آستانه آن انفجار رسیده باشد.
پشت این حادثه، «مدیریتی» قرار دارد که فقط به بُعد اقتصادی تخریب پلاسکو نظر نداشته است. کارکردهای حادثه پلاسکو را در ابعاد دیگر هم میتوان ردیابی کرد
گفتگوی تلفنی نیک آهنگ کوثر با مونا لاهوتی (نوه ی رفسنجانی) ... !!
قابل توجه عزاداران سینه چاک رفسنجانی !
گفتگوی تلفنی نیک آهنگ کوثر با مونا لاهوتی (نوه ی رفسنجانی)
1 - کوثر میگه اخباری که الان (تو تماس قبلی) به من دادی داشتم سکته میکردم (دریافت پول توسط مسعود بهنود و نوشابه امیری از خانواده ی رفسنجانی !) مجبور شدم یه لیوان شراب شیراز بخورم .. خانم هم میگه چه جالب اتفاقا ما هم همینکارو کردیم ..!!
2 - کوثر میپرسه اونجا (خارج از کشور) با عباس (احتمالا عباس یزدان پناه شریک دزدیهای مهدی هاشمی) بیرون که میرید نمی ترسید دیده بشید و لو برید ..؟!
خانم میگه نه .. ما که هرجایی نمیریم .. فقط پرایوت .. اونجایی که میریم به هرکسی رزرو میز نمیده .. !!
اشاره به رستورانهای لاکچری که مشتریاشون فقط قشر خاصی از ثروتمندان هست ...!
3 - و موارد دیگه .. سوتی زیاده .. !!
البته این صددرصد به سفارش دارو دسته ی خامنه ای کثافته برای ضربه به رفسنجانی ها ..!
گفتگوی تلفنی نیک آهنگ کوثر با مونا لاهوتی (نوه ی رفسنجانی)
1 - کوثر میگه اخباری که الان (تو تماس قبلی) به من دادی داشتم سکته میکردم (دریافت پول توسط مسعود بهنود و نوشابه امیری از خانواده ی رفسنجانی !) مجبور شدم یه لیوان شراب شیراز بخورم .. خانم هم میگه چه جالب اتفاقا ما هم همینکارو کردیم ..!!
2 - کوثر میپرسه اونجا (خارج از کشور) با عباس (احتمالا عباس یزدان پناه شریک دزدیهای مهدی هاشمی) بیرون که میرید نمی ترسید دیده بشید و لو برید ..؟!
خانم میگه نه .. ما که هرجایی نمیریم .. فقط پرایوت .. اونجایی که میریم به هرکسی رزرو میز نمیده .. !!
اشاره به رستورانهای لاکچری که مشتریاشون فقط قشر خاصی از ثروتمندان هست ...!
3 - و موارد دیگه .. سوتی زیاده .. !!
البته این صددرصد به سفارش دارو دسته ی خامنه ای کثافته برای ضربه به رفسنجانی ها ..!
۱۳۹۵ بهمن ۳, یکشنبه
ابعاد فاجعه به مراتب بیشتر از آن است که تاکنون اعلام شده است ... :(
🔴ابعاد فاجعه به مراتب بیشتر از آن است که تاکنون اعلام شده است .
🔹شهری با 11 میلیون جمعیت
🔸هلیکوپتر اطفاء حریق ندارد .
🔸نردبان های مرتفع ندارد .
🔸دستگاه شلیک کف ضد آتش ندارد .
🔸پودر آتش خوار ندارد .
🔸پمپ های قوی برای پاشیدن آب به ساختمان های بلند تر از 15 طبقه ندارد .
🔸جرثقیل های هیدرولیک آسانسوری ندارد .
🔸دستگاه "دژبر" برای بریدن تیرآهنها و اسکلت فلزی پل ها و ساختمان ها در مواقع ضروری ندارد .
🔸فقط آتش نشانان ایثارگری که با دست خالی به جنگ آتش می روند دارد.
🔹 و از طرفی
🔸نایب امام زمان دارد.
🔸آبادگر لبنان و فلسطین و حلب دارد.
🔸آخوندهای زیر خاکی دارد.
🔸آقازادههای دزد و متخصصین اختلاس دارد.
🔸قاضی القضات چپاولگر دارد.
🔸مدیران نجومی بگیر دارد.
🔸شهردار زمین خوار دارد.
🔸اراذل و اوباش جهت جمع آوری دستفروشان دارد.
🔸گشت ارشاد دارد.
🔸نیروهای ضد شورش جهت مقابله با مردم دارد.
🔸سربازان گمنام امام زمان جهت دستگیری دشمن و ایادی آمریکای جنایتکار و عوامل فتنه دارد.
🔸دادستان خودی جهت دستگیری و زندان و شلاق و اعدام غیر خودی دارد.
🔸مزد بگیران لباس شخصی جهت مقابله با هموطن و پرتاب دانشجویان به بیرون از ساختمان دارد.
🔸عوامل خودجوش مردمی! جهت حمله به سفارتخانهها دارد.
🔸ساندیس خور جهت حضور در صحنه های مختلف دارد.
🔸امکاناتی همچون زندانهای ثبت نشده و بی نام و نشان و کهریزک و اوین دارد.
🔸مافیای نفت و مواد مخدر و دارو و .... دارد.
# قاليباف_استعفاء#
🔹شهری با 11 میلیون جمعیت
🔸هلیکوپتر اطفاء حریق ندارد .
🔸نردبان های مرتفع ندارد .
🔸دستگاه شلیک کف ضد آتش ندارد .
🔸پودر آتش خوار ندارد .
🔸پمپ های قوی برای پاشیدن آب به ساختمان های بلند تر از 15 طبقه ندارد .
🔸جرثقیل های هیدرولیک آسانسوری ندارد .
🔸دستگاه "دژبر" برای بریدن تیرآهنها و اسکلت فلزی پل ها و ساختمان ها در مواقع ضروری ندارد .
🔸فقط آتش نشانان ایثارگری که با دست خالی به جنگ آتش می روند دارد.
🔹 و از طرفی
🔸نایب امام زمان دارد.
🔸آبادگر لبنان و فلسطین و حلب دارد.
🔸آخوندهای زیر خاکی دارد.
🔸آقازادههای دزد و متخصصین اختلاس دارد.
🔸قاضی القضات چپاولگر دارد.
🔸مدیران نجومی بگیر دارد.
🔸شهردار زمین خوار دارد.
🔸اراذل و اوباش جهت جمع آوری دستفروشان دارد.
🔸گشت ارشاد دارد.
🔸نیروهای ضد شورش جهت مقابله با مردم دارد.
🔸سربازان گمنام امام زمان جهت دستگیری دشمن و ایادی آمریکای جنایتکار و عوامل فتنه دارد.
🔸دادستان خودی جهت دستگیری و زندان و شلاق و اعدام غیر خودی دارد.
🔸مزد بگیران لباس شخصی جهت مقابله با هموطن و پرتاب دانشجویان به بیرون از ساختمان دارد.
🔸عوامل خودجوش مردمی! جهت حمله به سفارتخانهها دارد.
🔸ساندیس خور جهت حضور در صحنه های مختلف دارد.
🔸امکاناتی همچون زندانهای ثبت نشده و بی نام و نشان و کهریزک و اوین دارد.
🔸مافیای نفت و مواد مخدر و دارو و .... دارد.
# قاليباف_استعفاء#
۱۳۹۵ دی ۲۹, چهارشنبه
نمونه ای بسیار کوچک از چگونگی سوار شدن آخوند بر موج احساسات اعتقادی عوام و سواستفاده از عقایدی که خودشون از پیش و به همین نیات برپا کرده اند ...!
با نزدیک شدن سامانه های بارشی به استان فارس و اعلام چندین بارش طی روزهای آینده طبق پیش بینی هواشناسی ؛
امام جمعه و اخوندهای شهرها به این فکر افتاده اند که برای بارش باران نماز و دعای باران بخوانند و بارندگی های روزهای آینده را حاصل این دعاها و نمازها بدانند و از اعتقادات مردم سواستفاده کنند .. !!
سوال مهم اینجاست که چرا آنها در یک ماه گذشته که هیچ بارندگی نداشتیم کاری انجام ندادند ؟؟؟؟؟؟ .. جز اینکه میدانستند بارشی در کار نیست ؟؟؟ ..!!
این یک مسلمان واقعی است که در کشور کانادا به عنوان پناهنده وارد شده و در آنجا زندگی می کند. او کاری به پذیرفتن، احترام گذاشتن و رعایت قوانین کشور کانادا ندارد او فقط خواهان اجرای سنت پیامبر اسلام و احکام اسلامی برآمده از قرآن است... !!
این یک مسلمان واقعی است که در کشور کانادا به عنوان پناهنده وارد شده و
در آنجا زندگی می کند. او کاری به پذیرفتن، احترام گذاشتن و رعایت قوانین
کشور کانادا ندارد او فقط خواهان اجرای سنت پیامبر اسلام و احکام اسلامی
برآمده از قرآن است. او می گوید:
ما حق داریم همانند پیامبر اسلام با دختر ۹ ساله یا جوانتر ازدواج کنیم, ما اعتنایی به قانون کانادا نمیکنیم
هر کسی به اسلام توهین کند، مجازاتش مرگ هست،
کانادا کشور مسیحی نیست.
ایرانی مسلمانزاده ، مسلمان واقعی این فرد است نه تویی که از آیات قرآن، سنت پیامبر اسلام و ... بی خبری.
ما حق داریم همانند پیامبر اسلام با دختر ۹ ساله یا جوانتر ازدواج کنیم, ما اعتنایی به قانون کانادا نمیکنیم
هر کسی به اسلام توهین کند، مجازاتش مرگ هست،
کانادا کشور مسیحی نیست.
ایرانی مسلمانزاده ، مسلمان واقعی این فرد است نه تویی که از آیات قرآن، سنت پیامبر اسلام و ... بی خبری.
۱۳۹۵ دی ۲۸, سهشنبه
سرداران فعلي سپاه از بهمن ٥٧ تاكنون به جنايت مشغولند...
سرداران فعلي سپاه از بهمن ٥٧ تاكنون به جنايت مشغولند.
عكس زير در سال ٦٦، با اعدام انقلابي مخالفين و سال ٦٧ كشتار گروهي زندانيان و ثمره ٨ سال جنگ با عراق به كشته دادن هزاران جوان و نوجوان در جبهه ها را در كارنامه ننگينشان دارند، كه با ان همه ضعف در فرماندهي بجاي محاكمه و مجازات توسط شخص خامنه اي به درجات ژنرالي رسيدند و هم اينك اختاپوس وار به غارت كشور مشغولند.
عكس زير در سال ٦٦، با اعدام انقلابي مخالفين و سال ٦٧ كشتار گروهي زندانيان و ثمره ٨ سال جنگ با عراق به كشته دادن هزاران جوان و نوجوان در جبهه ها را در كارنامه ننگينشان دارند، كه با ان همه ضعف در فرماندهي بجاي محاكمه و مجازات توسط شخص خامنه اي به درجات ژنرالي رسيدند و هم اينك اختاپوس وار به غارت كشور مشغولند.
۱۳۹۵ دی ۲۶, یکشنبه
دکان خرافات در ایران بازاری پر رونق است. سالانه میلیاردها تومان به حلقوم دکانداران خرافات سرازیر می شود. چه از راه مذهب و چه از راه عرفان! شکی هم نیست که در این بازار مکاره، آخوند هیچ رقیبی را بر نمی تابد و بقولی می گوید :« مزخرفات شما از مزخرفات ما مزخرفتر است!» از این روی است که با مبارزه حکومت با عارفان و دراویش مواجه هستیم.
دکان
خرافات در ایران بازاری پر رونق است. سالانه میلیاردها تومان به حلقوم
دکانداران خرافات سرازیر می شود.
چه از راه مذهب و چه از راه عرفان! شکی هم نیست که در این بازار مکاره، آخوند هیچ رقیبی را بر نمی تابد و بقولی می گوید:
« مزخرفات شما از مزخرفات ما مزخرفتر است!»
از این روی است که با مبارزه حکومت با عارفان و دراویش مواجه هستیم...
چه از راه مذهب و چه از راه عرفان! شکی هم نیست که در این بازار مکاره، آخوند هیچ رقیبی را بر نمی تابد و بقولی می گوید:
« مزخرفات شما از مزخرفات ما مزخرفتر است!»
از این روی است که با مبارزه حکومت با عارفان و دراویش مواجه هستیم...
«اگر اعتراض به بیعدالتی مصداق تبلیغ علیه نظام باشد و جرم محسوب شود، آیا راه خلاصی از «مجرم بودن» چیزی جز سکوت و پذیرش ظلم خواهد بود؟»
«اگر اعتراض به بیعدالتی مصداق تبلیغ علیه نظام باشد و جرم محسوب شود،
آیا راه خلاصی از «مجرم بودن» چیزی جز سکوت و پذیرش ظلم خواهد بود؟»
در یکم آذر ماه سال ۱۳۷۷ داریوش و پروانه فروهر، والدین پرستو فروهر، در جریان قتلهای زنجیرهای دگراندیشان به دست ماموران وزارت اطلاعات ایران به قتل رسیدند. از آن زمان مقامات رسمی جمهوری اسلامی ایران همواره کوشیدهاند
پیگیریهای پرستو را برای یافتن حقیقت و عدالت متوقف کنند و همچنین از برگزاری مراسم سوگواری و یادبود پدر و مادرش جلوگیری کنند.
گزارش «سفر پاییز ۲۰۱۶» که خانم فروهر به تازگی منتشر کرده، ایستادگی او را در مقابل اتهامات غیرقانونی و تهدیدهای ماموران امنیتی نشان میدهد. روایت او بیانگر قدرت ایستادگی فردی در مقابل بیعدالتی است و همچنین ضرورت روشن شدن حقیقت را برای التیام کسانی که عزیزانشان قربانی خشونت شدهاند، نشان میدهد.
در یکم آذر ماه سال ۱۳۷۷ داریوش و پروانه فروهر، والدین پرستو فروهر، در جریان قتلهای زنجیرهای دگراندیشان به دست ماموران وزارت اطلاعات ایران به قتل رسیدند. از آن زمان مقامات رسمی جمهوری اسلامی ایران همواره کوشیدهاند
پیگیریهای پرستو را برای یافتن حقیقت و عدالت متوقف کنند و همچنین از برگزاری مراسم سوگواری و یادبود پدر و مادرش جلوگیری کنند.
گزارش «سفر پاییز ۲۰۱۶» که خانم فروهر به تازگی منتشر کرده، ایستادگی او را در مقابل اتهامات غیرقانونی و تهدیدهای ماموران امنیتی نشان میدهد. روایت او بیانگر قدرت ایستادگی فردی در مقابل بیعدالتی است و همچنین ضرورت روشن شدن حقیقت را برای التیام کسانی که عزیزانشان قربانی خشونت شدهاند، نشان میدهد.
بازداشت سه معاون ارشد سازمان اطلاعات سپاه پاسداران به دلیل فساد اقتصادی ...!!
خبرگزاری قاصدان آزادی: یک مقام ارشد امنیتی به منابع خبری «آمدنیوز» اطلاع داده که سه تن از معاونان سازمان اطلاعات سپاه پاسداران به دلیل «مفاسد کلان اقتصادی»، «کارچاق کنی»، «باجگیری از ثروتمندان و سرمایهداران» و «پولشویی» بازداشت شدهاند.
«محراب»، «عظیم» و «افشاری» سه تن از معاونان ارشد «حسین طائب» رئیس سازمان اطلاعات سپاه پاسداران هستند که در مهرماه سالجاری پس از ورود قاچاق بزرگ مواد اولیه تهیه و تولید روغن نباتی و دخالت در قاچاق غیرقانونی این محموله به کشور بازداشت شدهاند.
در این میان «محراب» با سپردن وثیقه بیرون از زندان به سر میبرد اما «عظیم» و «افشاری» هنوز در زندان هستند.
آسیاب قاتلان تروریست به نوبت ... :)
در ۲۶ شهریورماه سال ۱۳۷۱(هفدهم سپتامبر سال ۱۹۹۲) چهار نفر به نامهای
محمد صادق شرفکندی، دبير کل حزب دموکرات کردستان ايران، فتاح عبدلی،
نماينده حزب دموکرات کردستان در اروپا، همايون اردلان، نماينده اين حزب در
آلمان و نورالله دهکردی، مترجم، در رستورانی به نام میکونوس در برلین آلمان
ترور شدند.
عاملان اجرای این قتلها از سوی ماموران امنيتی آلمان بازداشت میشوند؛ چهار لبنانی و يک ايرانی به نام کاظم دارابی که هماهنگکننده عمليات است. درپی تشکيل ۱۴۶ جلسه دادگاه و شنيدن شهادت ۱۷۶ شاهد، دادگاه ميکونوس رای خود را اعلام میکند. اکبر هاشمی رفسنجانی، پیش از اعلام رأی نهایی دادگاه میکونوس، دولت آلمان را تهدید کرده بود در صورتی که حکمی علیه ایران صادر شود، آلمان باید بداند که چه "امتیازاتی را در ایران از دست میدهد".
دادگاه، آمران قتلها را گروهی از مقامات بلندپايه جمهوری اسلامی ايران معرفی میکند. افرادی که کميتهای تحت عنوان «کميته امور ويژه جمهوری اسلامی» تشکيل دادهاند.
این کمیته متشکل از علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ايران، اکبر هاشمی رفسنجانی، رئيسجمهور وقت، علی فلاحيان، وزير وقت اطلاعات، علیاکبر ولايتی، وزير وقت امور خارجه، محمد ریشهری، وزير اسبق اطلاعات، محسن رضايی، فرمانده وقت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، رضا سيفاللهی، فرمانده حفاظت اطلاعات نيروی انتظامی و ابولقاسم خزعلی، عضو شورای نگهبان است...
عاملان اجرای این قتلها از سوی ماموران امنيتی آلمان بازداشت میشوند؛ چهار لبنانی و يک ايرانی به نام کاظم دارابی که هماهنگکننده عمليات است. درپی تشکيل ۱۴۶ جلسه دادگاه و شنيدن شهادت ۱۷۶ شاهد، دادگاه ميکونوس رای خود را اعلام میکند. اکبر هاشمی رفسنجانی، پیش از اعلام رأی نهایی دادگاه میکونوس، دولت آلمان را تهدید کرده بود در صورتی که حکمی علیه ایران صادر شود، آلمان باید بداند که چه "امتیازاتی را در ایران از دست میدهد".
دادگاه، آمران قتلها را گروهی از مقامات بلندپايه جمهوری اسلامی ايران معرفی میکند. افرادی که کميتهای تحت عنوان «کميته امور ويژه جمهوری اسلامی» تشکيل دادهاند.
این کمیته متشکل از علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ايران، اکبر هاشمی رفسنجانی، رئيسجمهور وقت، علی فلاحيان، وزير وقت اطلاعات، علیاکبر ولايتی، وزير وقت امور خارجه، محمد ریشهری، وزير اسبق اطلاعات، محسن رضايی، فرمانده وقت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، رضا سيفاللهی، فرمانده حفاظت اطلاعات نيروی انتظامی و ابولقاسم خزعلی، عضو شورای نگهبان است...
اشتراک در:
پستها (Atom)