زهی بلاهت!
هیچ انسانِ با وجدانی از کشته شدنِ همنوعانش شاد نمیشود ولی در این گونه موارد، از بنده انتظارِ دلسوزی، تأسف و سوگواری نداشته باشید. زیرا اگر ما بخواهیم بزور، تظاهر به غمگین بودن و همدردی با این گروه را بکنیم، از حیله گران و مکارانِ اسلامی چیزی کم نخواهیم داشت.
ما برای این واقعه اشک نمیریزیم، شیون و زاری نمیکنیم زیرا میدانیم این عده، شرایط و وقایعِ رقت بار و دردآلودی را که کودکانِ گرسنه و مردمِ بینوا در ایرانِ کنونی با آن دست به یقه هستند را نادیده گرفته وبخاطرِ منافعِ شخصیِ خودشان به مکه رفته اند.
ما تأسف و دلسوزیهایمان را برای مردمِ زیرِ ظلم و رنجِ ایران، و آنهائیکه از گرسنگی به خودکشی و تن فروشی کشیده شده اند، اختصاص داده ایم و دیگر برایمان اشکی باقی نمانده. وهرگزمانندِ دکاندارانِ جهل و جنونِ اسلامی هم اشکِ تمساح نخواهیم ریخت.
قربانیانِ این مذهبِ ضدِ بشری، دو دسته اند. گروهی که با آگاهیِ کامل با آن همکاری میکنند و مستقیم یا غیرِ مستقیم در جنایاتش سهیم هستند و گروهی که هرروز، زیرِ بارِِ سنگینِ جنایتها و بی عدالتیهای این اهریمنِ کثیف هر روز خردترو خردتر میشوند و دادرس و پناهی ندارند.
گروهِ اول با رفتنِ به مکه و انجامِ مراسمِ حج، سرسپرده گیِ خود را به این ایدئولوژیِ ضدِ بشری اعلام میکنند و با این انتخابشان، دانسته یا ندانسته، دست بدستِ اهریمن داده و به استحکامش کمک می کنند و این هیولا را به نابود کردنِ گروهِ دوم ترغیب و تشویق مینمایند و این گروهِ دوم است که بی صدا رنج میبرند و خاموش زیرِ پای جلادانِ اسلامی له و نابود میشوند.
آری، ما از بابتِ تلف شدنِ این موجوداتِ بیوجدان، شادی نمیکنیم ولی هرگز از ما انتظارِ گریه و زاری برای آنها را نداشته باشید. وجدانِ ما بیدار است و حامیِ فریادهای در گلو خفه شدۀ مردمِ زجرکشیده ایست که درآسمانِ ایران یک ستاره هم ندارند و اللهِ خونخوارشان، درخانۀ خود به تماشای جان کندنِ این قومِ عربزدۀ مغزباخته نشسته.
هیچ انسانِ با وجدانی از کشته شدنِ همنوعانش شاد نمیشود ولی در این گونه موارد، از بنده انتظارِ دلسوزی، تأسف و سوگواری نداشته باشید. زیرا اگر ما بخواهیم بزور، تظاهر به غمگین بودن و همدردی با این گروه را بکنیم، از حیله گران و مکارانِ اسلامی چیزی کم نخواهیم داشت.
ما برای این واقعه اشک نمیریزیم، شیون و زاری نمیکنیم زیرا میدانیم این عده، شرایط و وقایعِ رقت بار و دردآلودی را که کودکانِ گرسنه و مردمِ بینوا در ایرانِ کنونی با آن دست به یقه هستند را نادیده گرفته وبخاطرِ منافعِ شخصیِ خودشان به مکه رفته اند.
ما تأسف و دلسوزیهایمان را برای مردمِ زیرِ ظلم و رنجِ ایران، و آنهائیکه از گرسنگی به خودکشی و تن فروشی کشیده شده اند، اختصاص داده ایم و دیگر برایمان اشکی باقی نمانده. وهرگزمانندِ دکاندارانِ جهل و جنونِ اسلامی هم اشکِ تمساح نخواهیم ریخت.
قربانیانِ این مذهبِ ضدِ بشری، دو دسته اند. گروهی که با آگاهیِ کامل با آن همکاری میکنند و مستقیم یا غیرِ مستقیم در جنایاتش سهیم هستند و گروهی که هرروز، زیرِ بارِِ سنگینِ جنایتها و بی عدالتیهای این اهریمنِ کثیف هر روز خردترو خردتر میشوند و دادرس و پناهی ندارند.
گروهِ اول با رفتنِ به مکه و انجامِ مراسمِ حج، سرسپرده گیِ خود را به این ایدئولوژیِ ضدِ بشری اعلام میکنند و با این انتخابشان، دانسته یا ندانسته، دست بدستِ اهریمن داده و به استحکامش کمک می کنند و این هیولا را به نابود کردنِ گروهِ دوم ترغیب و تشویق مینمایند و این گروهِ دوم است که بی صدا رنج میبرند و خاموش زیرِ پای جلادانِ اسلامی له و نابود میشوند.
آری، ما از بابتِ تلف شدنِ این موجوداتِ بیوجدان، شادی نمیکنیم ولی هرگز از ما انتظارِ گریه و زاری برای آنها را نداشته باشید. وجدانِ ما بیدار است و حامیِ فریادهای در گلو خفه شدۀ مردمِ زجرکشیده ایست که درآسمانِ ایران یک ستاره هم ندارند و اللهِ خونخوارشان، درخانۀ خود به تماشای جان کندنِ این قومِ عربزدۀ مغزباخته نشسته.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر