اگر واقعاً مردم ایران (مسلمان
ها) به عنوان مثال؛ به قتل و توحش، اعدام و تجاوز، نابرابری، که از سوی
دستگاه حاکمیت اسلامی صورت میگیرد، اعتراض دارند، بهتر است بدانند که
اینها بر اساس سلسله قوانین اسلام انجام میشود، یعنی همان دینی که به آن
باور دارند،
در مثال دیگر؛ توجه کنید، زنان مسلمان و مسلمان زاده در انتخابات رژیم اسلامی شرکت میکنند، صرف نظر از اینکه به چه فرد یا گروهی رأی میدهند، در واقع رأی آنان به مفهوم بزرگترین توهین به خود آنهاست! چرا که در دینشان از حقوق برابر برخوردار نیستند! به عنوان مثال خود آنها مجاز به نامزدی در انتخابات نیستند، چون از دید اسلام که به آن باور دارند، زنان انسانهای کاملی به شمار نمی آیند!. با این وجود، به جای آنکه به قوانین ضّد زن اعتراض کنند، با مجریان اسلامی همکاری هم میکنند...!
حاکمیت اسلام به خودی خود، نیرو و فرجامی ندارد، در حقیقت توان حکومت، از طریق باور مندان به اسلام تامین شده و تا اکنون ادامه یافته است. از این روی، زمانی سرنگون می شود که امت اسلام زده و اسلام باخته با اندکی شعور و خردورزی به خود آمده و با درک واقعیت های اسلام متجاوز کشتارگر و خانمان برانداز، خود را از شر این شیطان های خون آشآم اسوده سازند
ایکاش به جای مسلمان ها، ارمنیها یا زرتشتی ها، یا بی دینها و غیره، جمعیت اصلی کشور را تشکیل میداند! تصور کنید در آن صورت ایران چه شرایطی داشت…!؟. زیرا به عنوان نمونه، در کشور هزار دین و هزار مذهب هندوستان، هرگز چنین تجاوز و بی رحمی و خودکامگی مانند رژیم اسلامی دیده نمی شود.
در آن حالت شما با جمعیت کمتر از یک درصدی ایرانیان غیر مسلمان برخورد میکردید و می دیدید که سطح فرهنگ، خواسته ها، منش و رفتار این عده به هیچ روی شبیه مسلما نهای مقلد و خردباخته نیست و آنها از بقیه افراد جامعه متمایزترند.
حیرت آور است که پیروان اسلام به اقدامات واپسگرایانه اسلامی که ذات این دین است، بعضا اعتراضهای پراکنده و غیر منسجمی میکنند!.
در مثال دیگر؛ توجه کنید، زنان مسلمان و مسلمان زاده در انتخابات رژیم اسلامی شرکت میکنند، صرف نظر از اینکه به چه فرد یا گروهی رأی میدهند، در واقع رأی آنان به مفهوم بزرگترین توهین به خود آنهاست! چرا که در دینشان از حقوق برابر برخوردار نیستند! به عنوان مثال خود آنها مجاز به نامزدی در انتخابات نیستند، چون از دید اسلام که به آن باور دارند، زنان انسانهای کاملی به شمار نمی آیند!. با این وجود، به جای آنکه به قوانین ضّد زن اعتراض کنند، با مجریان اسلامی همکاری هم میکنند...!
حاکمیت اسلام به خودی خود، نیرو و فرجامی ندارد، در حقیقت توان حکومت، از طریق باور مندان به اسلام تامین شده و تا اکنون ادامه یافته است. از این روی، زمانی سرنگون می شود که امت اسلام زده و اسلام باخته با اندکی شعور و خردورزی به خود آمده و با درک واقعیت های اسلام متجاوز کشتارگر و خانمان برانداز، خود را از شر این شیطان های خون آشآم اسوده سازند
ایکاش به جای مسلمان ها، ارمنیها یا زرتشتی ها، یا بی دینها و غیره، جمعیت اصلی کشور را تشکیل میداند! تصور کنید در آن صورت ایران چه شرایطی داشت…!؟. زیرا به عنوان نمونه، در کشور هزار دین و هزار مذهب هندوستان، هرگز چنین تجاوز و بی رحمی و خودکامگی مانند رژیم اسلامی دیده نمی شود.
در آن حالت شما با جمعیت کمتر از یک درصدی ایرانیان غیر مسلمان برخورد میکردید و می دیدید که سطح فرهنگ، خواسته ها، منش و رفتار این عده به هیچ روی شبیه مسلما نهای مقلد و خردباخته نیست و آنها از بقیه افراد جامعه متمایزترند.
ملتها، گرفتار مذاهب دروغین
به هر جهت آنچه روشن است؛ ادیان و مذاهب دروغی بیش نیستند! ولی اسلام از پوچ ترین و خطرناکترین آنها ست که ذهن پیروانش را به اسارت گرفته و کنترل میکند!. خرافات و خردباختگی که بسیاری از مردم ایران گرفتار آنند.حیرت آور است که پیروان اسلام به اقدامات واپسگرایانه اسلامی که ذات این دین است، بعضا اعتراضهای پراکنده و غیر منسجمی میکنند!.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر