در عالم خالی بندی مذاهب برآمده از یک دین، شیعه گری گوی سبقت را از دیگر مذاهب اسلام ربوده است.
این یکی از نمونه های خالی بندی سازندگان مذهب تشیع است:
" از پيامبر اكرم(ص)سؤال شد، در شب معراج، خداوند با چه زبانى با شما سخن گفت؟ حضرت فرمود: با زبان [صداى]حضرت على(ع)و مى افزايند: به خداوند عرض كردم خدايا تو با من صحبت كردى يا حضرت على(ع) ؟ خداوند فرمود: من موجودى هستم نه مانند اشيا و موجودات ديگر، با مردم مقايسه نمى شوم. با صفات و ويژگى هاى اشيا توصيف نمى گردم. تو را از نورم و على(ع) را از نور تو آفريدم. از درون قلبت مطلع شدم. محبوب تر از على(ع)را نزدت نيافتم; پس با زبان حضرت على(ع)با تو صحبت كردم، تا قلبت مطمئن شود."!!!
محسن فيض كاشانى، تفسير صافى، ج 3، ص 177.
ساخت و ترویج چنین محملاتی نه فقط عوام بیسواد و ساده دل را درگیر باورهای خرافه گرایانه کرده است بلکه حتی با سوادان و شعرا را نیز به دام چنین دروغها و خزوعبلاتی انداخته تا جاییکه شاعرانی نظیر استاد شهریار نیز دست به سرائیدن این چکامه تعصب گرایانه و تهی از حقیقت و واقعیت تاریخی حتی از منظر تاریخ نگاران مطرح مسلمان می زند!
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ماسوا فکندی همه سایه هما را
دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند
چو علی گرفته باشد سر چشمه بقا را...
آیا فردی شاعر و اهل قلم همانند شهریار از تاریخ صدر اسلام و جنایتکاری های علی ابن ابیطالب " خلیفه و جلاد عرب " بی خبر بوده است!؟
شاید هم استاد این چکامه را در عالم نعشگی و پای منقل سروده است که ربطی به عالم واقعیت نداشته است!
این یکی از نمونه های خالی بندی سازندگان مذهب تشیع است:
" از پيامبر اكرم(ص)سؤال شد، در شب معراج، خداوند با چه زبانى با شما سخن گفت؟ حضرت فرمود: با زبان [صداى]حضرت على(ع)و مى افزايند: به خداوند عرض كردم خدايا تو با من صحبت كردى يا حضرت على(ع) ؟ خداوند فرمود: من موجودى هستم نه مانند اشيا و موجودات ديگر، با مردم مقايسه نمى شوم. با صفات و ويژگى هاى اشيا توصيف نمى گردم. تو را از نورم و على(ع) را از نور تو آفريدم. از درون قلبت مطلع شدم. محبوب تر از على(ع)را نزدت نيافتم; پس با زبان حضرت على(ع)با تو صحبت كردم، تا قلبت مطمئن شود."!!!
محسن فيض كاشانى، تفسير صافى، ج 3، ص 177.
ساخت و ترویج چنین محملاتی نه فقط عوام بیسواد و ساده دل را درگیر باورهای خرافه گرایانه کرده است بلکه حتی با سوادان و شعرا را نیز به دام چنین دروغها و خزوعبلاتی انداخته تا جاییکه شاعرانی نظیر استاد شهریار نیز دست به سرائیدن این چکامه تعصب گرایانه و تهی از حقیقت و واقعیت تاریخی حتی از منظر تاریخ نگاران مطرح مسلمان می زند!
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ماسوا فکندی همه سایه هما را
دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند
چو علی گرفته باشد سر چشمه بقا را...
آیا فردی شاعر و اهل قلم همانند شهریار از تاریخ صدر اسلام و جنایتکاری های علی ابن ابیطالب " خلیفه و جلاد عرب " بی خبر بوده است!؟
شاید هم استاد این چکامه را در عالم نعشگی و پای منقل سروده است که ربطی به عالم واقعیت نداشته است!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر