۱۳۹۴ دی ۱۰, پنجشنبه

ممنوع‌القلم داریم؟ نداریم؟ ... !

ممنوع‌القلم داریم؟ نداریم؟

«در حال حاضر در داخل کشور هیچ نویسنده ممنوع‌القلمی نداریم و در بررسی کتاب‌ها تنها به خود کتاب‌ها توجه می‌شود.» ..!!

 این جدیدترین اظهار نظر معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در حالی منتشر می‌شود که همچنان بسیاری از نویسندگان زنده و درگذشته ایرانی آثارشان مجوز انتشار نمی‌گیرد و نامشان ممیزی می‌شود. 
سیدعباس صالحی معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد ایران روز چهارشنبه در گفتگو با خبرگزاری ایسنا با تاکید بر این که دیگر نویسنده ممنوع‌القلم در ایران وجود ندارد، گفته است:« مسیری که ما دنبال می‌کنیم مسیر محتواست و با همین نگاهبحث را ادامه می‌دهیم. ممکن است در بررسی‌های محتوایی درگیراختلاف سلیقه شویم و اشتباهاتی رخ داده باشد ولی ما براساس قانون نظارت ممیزی کار می‌کنیم و بررسی‌های ما بررسی‌های محتوایی است.»
وزارت فرهنگ و ارشاد در حالی در سال 92 به دولت حسن روحانی تحویل داده شد که فهرست سیاهی از نام نویسنده‌ها و هنرمندان در ادارات مختلف این وزارت خانه به صورت زیر زمین دست به دست می‌گشت و بسیاری از کسانی که از راه هنر و قلم نان می‌خورند را از نان خوردن انداخته بود. فهرستی که با اعمال نظر مدیران و معاونان امنیتی و سپاهی که در دو دولت محمود احمدی‌نژاد در رده‌های بالا منسوب شده بودند با همکاری وزارت اطلاعات تهیه‌ شده بود.  این فهرست آن‌چنان بلند بود که حسن روحانی در شعارهای انتخاباتی و بعد از رسیدن به ریاست جمهوری بر از بین بردن آن تاکید کرد. او در دیداری که با اهالی هنر داشت تاکید کرد که ممنوع‌القلم‌ها را سریع‌القلم می‌کند. موضوعی که علی جنتی وزیر و معاونانش هم بر آن تاکید می‌کردند. حالا بعد از گذشت دو سال معاون فرهنگی که مهمترین معاون وزیر ارشاد است تاکید کرده که نام‌ها برایشان اهمیتی ندارد. 
صالحی در حالی بر بررسی محتوایی تاکید کرده است که هنوز بردن نام برخی نویسنده‌ها و تجدید چاپ کتاب‌هایشان در ایران ممنوعیت دارد. برخی از این ممنوعیت آن قدر جدی است که با ناشرانی که آثار برخی از این نویسندگان را برای تجدید چاپ به اداره کتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برده‌اند مشکلاتی پیش آمده‌است. 
یکی از نام‌های ممنوع عطاالله مهاجرانی وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی است. او که چند سالی است ایران را ترک کرده و در انگلستان زندگی می‌کنند، آثار متعددی دارد که براساس آن چه سید عباس صالحی می‌گوید مشکل محتوایی ندارد. یکی از این کتاب‌ها کتاب پیام‌آور عاشورا است که به زندگی حضرت زینب پرداخته است و توسط موسسه انتشارات اطلاعات منتشر شده است. این کتاب چند سالی است که چاپش به پایان رسیده است اما وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به آن مجوز انتشار نمی‌دهد. آثار دکتر عبدالکریم سروش نیز از سال 88 مجوز چاپ نگرفته‌اند و با آن که دولت یازدهم قول انتشار آن‌ها را داده بود همچنان در اداره کتاب باقی مانده‌اند. مسعود بهنود روزنامه‌نگار شناخته شده ایرانی نیز یکی دیگر از کسانی است که آثارش بدون هیچ مشکلی در چند سال گذشته تجدید چاپ نشده‌اند. علت عدم صدور مجوز چاپ هیچ‌گاه به ناشر آثار او اعلام نشده است اما نمی‌تواند بی‌ربط به حضور او در بی‌بی‌سی فارسی باشد. این مشکلی است که ترجمه‌های بزرگمهر شرف‌الدین نیز دارد.
در مورد بعضی نویسندگان نیز استثناهایی وجود دارد و آن هم این است که آثار قبلی آن‌ها مجوز انتشار می‌گیرد اما آثار تازه‌اشان نمی‌توانند مجوز بگیرد. بهرام بیضایی هم یکی دیگر از نویسندگانی است که آخرین کتابی که از او منتشر شده هزار افسان کجاست بوده است که در سال 1393 رونمایی شد و آثار جدیدش چون جانا بلادور بدون هیچ علتی در اداره کتاب معطل هستند و تنها آثاری که در گذشته منتشر شده است توانسته‌اند مجوز انتشار دوباره بگیرند.  نکته جالب درباره آثار بهرام بیضایی این است که مسئولان سینمایی ایران اعلام کرده‌اند که او می‌تواند فیلم بسازد و مجوز ساخت فیلم نیز به دو فیلم‌نامه او داده‌اند. 
آثار قبلی عباس معروفی مانند سمفونی مردگانش توانسته مجوز بگیرد اما آثار جدیدش در خوان اداره بررسی کتاب مانده است. 
نویسندگان درگذشته هم شامل تیغ ممیزی ممیزان ارشاد ایران هستند. غلامحسین ساعدی نویسنده‌ای است که جز نامه‌هایش اثر دیگری از او نیست که در این سال‌ها از ممیزی گذشته باشد. صادق هدایت نیز با آن که هیچ‌گاه به صورت رسمی اعلام نشده که آثارش ممنوعیتی برای انتشار دارد اما سال‌هاست که هیچ‌کدام از آثارش مجوز انتشار ندارد. این موضوع شامل عباس نعلبندیان هم می‌شود فهرست کسانی که کتاب‌هایشان در سال‌های گذشته نتوانسته‌اند مجوز بگیرند از این هم گسترده‌تر هستند. 
با این وجود آن چه معاون فرهنگی وزارت فرهنگ ایران در گفتگو با ایسنا گفته را نمی‌شود خلاف واقعیت دانست و شاید به این دلیل باشد که همانطور که او  اعتراف کرده؛  هنوز برداشت‌های سلیقه‌ای  در این وزارتخانه وجود دارد و همین باعث بروز چنین اتفاقی افتاده است:«در برخی حوزه‌ها، بحث‌ها به شکلی هستند که برداشت‌ها و سلیقه هایی در آن‌ها وجود دارد. طبیعتا در بررسی‌ و نظارت کتاب یکی از مسائل عمده این است که نمی‌شود در حوزه سلیقه‌ها به وحدت رویه‌ کامل رسید.»
صالحی همچنین درباره فاصله بین وضعیت موجود ممیزی تا ایده‌آل‌ها گفت: آن چیزی که بین واقعیت موجود و واقعیت مطلوب فاصله ایجاد می‌کند این است که طبعا بررسی‌کنندگان کتاب‌ها بایک نگاه و پیشینه ذهنی، اطلاعاتی و دانشی نیستند. بالطبع وقتیاین افراد یک کتاب را یک بررسی می‌کنند تا اینکه آن کتاب را یک فرد دیگر بررسی کند تفاوت‌هایی در نوع نگاه از لحاظ تطبیق قانون با مصداق وجود دارد. ما تلاش کردیم در این مدت با تلاش برای مذاق‌سنجی و کم کردن فاصله این سلیقه‌ها به آن چیزی که باید اتفاق بیفتد نزدیک‌تر شویم. اما یکی از چیزهایی که در اداره کتاب بین آن‌چه هست و آن‌چه باید باشد فاصله می‌اندازد همین تفاوت‌هاست.»
معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره بررسی‌کنندگان هم اظهار کرد: هر روز 600 تا 700 کتاب واردمی‌شود و در سال حداقل 40 تا 50 هزار کتاب است که باید بررسی شود و میلیون‌ها صفحه کتاب باید خوانده شود. طبعآ افرادی که این آثار را بررسی می‌کنند به شکل مونتاژی از کارخانه درنیامده‌اند و این یکی از چیزهایی است که بالاخره می‌تواندآزاردهنده باشد.
او درباره فاصله تا ایده‌آل‌ها گفت: ما تلاش می‌کنیم که فاصله‌ها راکم کنیم ولی شاید نتوانیم از بین ببریمش. ما با انسان‌هایی همراه هستیم که ممکن است برداشت‌ها، سلیقه‌ها و اطلاعات‌شان متفاوت باشد و در نتیجه گاهی احساس شود که اگر کتاب دست بررسی کننده دیگری می‌افتاد متفاوت عمل می‌کرد.

متن کامل سوالهای لو رفته مربوط به آزمون کتبی کاندیداهای خبرگان رهبری...!

متن کامل سوالهای لو رفته مربوط به آزمون کتبی کاندیداهای خبرگان رهبری...!

چندی پیش سخنگوی شورای نگهبان اعلام کرد که از داوطلبان شرکت در انتخابات خبرگان رهبری، امتحان کتبی گرفته میشود تا صلاحیتشان برای شورای نگهبان احراز گردد. این مساله موجی از استرس و دلهره در بین کاندیداهای مجلس خبرگان به وجود آورد به شکلی که در این چند روز بازار کلاسهای خصوصی و نیمه خصوصی کنکور خبرگان بسیار داغ شد. اما ساعاتی پیش وب سایت ویکی لیکس در اقدامی غیر منتظره سوالات طراحی شده برای این آزمون را در خروجی خود قرار داد.. !!

سوال یک (تشریحی): اعتقاد و التزام عملی به ولایت مطلقه ی فقیه را با رسم شکل توضیح دهید. (3 نمره)
سوال دو: کدام یک از موارد زیر جزء وظایف خبرگان رهبری می باشد؟ (2 نمره)
الف) نظارت بر مقام معظم رهبری (استغفرلله)
ب) تشخیص کفایت و یا  نعوذ بالله عدم کفایت مقام معظم رهبری
ج) دعای خیر و طلب طول عمر برای مقام معظم رهبری و نصب العین قراردادن توصیه ها و رهنمودهای گهربار ایشان.
د) صد در صد گزینه ی ج صحیح می باشد.
سوال سه: در صورتی که مقام معظم رهبری به علت کهولت سن دچار بیماریهایی مانند فراموشی و یا زوال عقل گردند وظیفه مجلس خبرگان چیست؟ (3 نمره)
الف) تمامی اعضای خبرگان برای بهبودی و سلامت ایشان دست به دعا برخواهند داشت.
ب) اینها سخنان ضد انقلاب و فتنه گران است و مقام معظم رهبری به کوری چشم دشمنان با افزایش سن بصیرتشان نیز روز به روز افزایش پیدا میکند.
ج) پاسخ الف صحیح است اما پاسخ ب قشنگ تر است و نشان دهنده ی اوج  بصیرت و ولایتمداری کاندیدای محترم می باشد.
د) مجلس خبرگان میتواند از اختیارات خود استفاده نموده و رهبر را عزل نماید!
سوال چهار: در سوال قبلی چه کسانی گزینه ی دال را ممکن است انتخاب کرده باشند؟ (1 نمره)
الف) کسانی که در انتخابات مجلس خبرگان آرزوها و توقعات بی پایه و اساس و خلاف عقل و شرع و قانون و شرف و دین و اسلام خود را دنبال میکنند.
ب) فتنه گران و نفوذی هایی که گمان میکنند میتوانند با چنین بهانه هایی رهبری را خدایی ناکرده عزل نمایند که صد البته کور خوانده اند.
ج) کاندیداهایی که میخواهند وارد مجلس خبرگان شوند اما اندازه ی بزغاله هم فهم و شعور ندارند.
د) همه ی موارد فوق.
سوال پنج: در صورتی که خدایی نکرده بعد از صد و چهل سال مقام معظم رهبری دعوت حق را لبیک گفته و به ملکوت اعلی بپیوندد، مجلس خبرگان به چه شکل باید جایگزین مناسبی برای رهبری پیدا کند؟ (2.5 نمره)
الف) به علت تالمات شدید روحی از تصور چنین ضایعه ی جانسوزی مایل و قادر به پاسخگویی به این سوال نیستم.
ب) خدایا...خدایا...تا انقلاب مهدی...خامنه ای را نگهدار...از عمر ما بکاه و بر عمر رهبر افزا (سه بار)
ج) مرگ بر ضد ولایت فقیه، مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل، مرگ بر منافقین و صدام، مرگ بر فتنه گر.
د) همه ی موارد فوق بعلاوه ی یک صلوات محمدی پسند برای افزایش طول عمر آقا.
سوال شش: خیلی ممنون بابت پاسخ کوبنده و غیرتمندانه تان به سوال قبل...اما حالا از این حرفها گذشته از نظر عملی شورای نگهبان برای انتخاب رهبری بالاخره چه گزینه هایی را پیش رو دارد؟ (1.5 نمره)
الف) انتخاب یک شخص فقیه، شجاع، آگاه، مدیر و مدبر که البته با هاشمی و خاندان ایشان مرزبندی در حد کره شمالی و کره جنوبی داشته باشند.
ب) فرزند برومند ایشان آقا مجتبای خامنه ای که از ذریه و اهل بیت ایشان است هم انتخاب بدی نیست.
ج) تشکیل شورای رهبری.
د) همه ی گزینه ها به جز گزینه ی ج که تخم لقی بود که از اول خود هاشمی در دهان بعضیها کاشت که جایگاه ولایت مطلقه فقیه را تضعیف نماید.
سوال هفت: چرا آسید حسن خمینی و اکبر هاشمی رفسنجانی در صورت شرکت در انتخابات مجلس خبرگان توسط شورای محترم نگهبان رد صلاحیت خواهند شد؟ (3 نمره)
الف) اولی بسیار جوان و بی تجربه و دومی بسیار پیر و از کار افتاده است.
ب) اولی فتنه اصغر و دومی فتنه اکبر میباشد.
ج) جلوی نفوذ اینجور چهره های معلوم الحال را از هرجا که بگیرند منفعت است.
د) تمامی موارد فوق صحیح است.
سوال هشت / تشریحی (حل مساله): (4 نمره)
شورای نگهبان ۱۲ عضو دارد که ۶ عضو آن فقیه و نیمی دیگر حقوقدان هستند. از میان ۶ عضو فقیه شورای نگهبان، ۵ نفر از ایشان نامزد پنجمین انتخابات مجلس خبرگان رهبری نیز شده‌اند که ۳ نفر آن‌ها از حوزه‌ی انتخابیه‌ی تهران ثبت نام کرده‌اند و طبق قانون، این سه فقیه از اعمال نظر در مورد صلاحیت نامزدهای مجلس خبرگان در حوزه‌ انتخابیه‌ تهران، منع شده‌اند. حال با توجه به ماده‌ی ۱۴ آیین نامه‌ی داخلی شورای نگهبان که «جلسات‌ فقها با حضور چهار نفر رسميت می‌يابد، ولی‌ اخذ رأی‌ جز در موارد ضروری‌ و يا حصول‌ رأی‌ لازم‌ با حضور حداقل‌ پنج نفر خواهد بود».
با رسم شکل نشان بدهید که فقهای شورای نگهبان به چه شکل میتوانند صلاحیت نامزدهای شرکت کننده از حوزه ی انتخابیه تهران را تائید نمایند.
با آرزوی موفقیت برای تمامی نوگلان عرصه ی خبرگان رهبری.
مهلت پاسخگویی به سوالات: 100 دقیقه.

اسلام کوهی است 1400 ساله و بدون تحرک .. با غارهایی تاریک و بی انتها که هیچ راهی بسوی روشنایی و دستاوردهای تمدن ندارد ...



توحش عریانی که تمدن نامیده میشود! ...

"مسلمانان با همت خود تمدن نوین اسلامی را برپا کنند."
خامنه ای
تمدن نوین اسلامی؟! نمونه این "تمدن" را مردم ایران بیش از سه دهه است تجربه میکنند. گرانی و بیکاری و فقر، اعدامهای جمعی و قتلهای زنجیره ای و قصاص و سنگسار و تعزیر و شلاق و قطع دست و پا، آپارتاید جنسی و بیحقوقی مطلق زنان، فساد و چپاول و دزدیهای میلیاردی، و ممنوعیت شادی و رقص و موسیقی و فرهنگ و هنر مدرن و امروزی از مظاهر این "تمدن نوین" است. "تمدن اسلامی" عین توحش است. توحش هزار و چهارصد ساله ای که در سرمایه داری بحرانزده معاصر بجلو رانده شده و فرصت و زمینه عرض اندام پیدا کرده است. یک نمونه این توحش، جمهوری اسلامی است و نمونه های دیگرش داعش و بوکوحرام و الشباب و النصره و طالبان و کلیه نیروهای اسلامی که افسار گسیخته و بجان مردم افتاده اند.
سرمایه داری بحرانزده معاصر در غرب و در و در منطقه به این توحش قرون وسطائی نیازمند است. بورژوازی غرب خمینی و جمهوری اسلامی را در مقابله با انقلاب ٥۷ بجلو راند و طالبان را در مقابل شوروی و امروز هم داعش بر زمینه شرایطی که سیاستهای میلیتاریستی آمریکا و متحدینش در خاورمیانه ایجاد کرده است و در بلوکبنیهای منطقه ای بین ترکیه- عربستان- امارات از یکسو و جمهوری اسلامی- اسد- روسیه از سوی دیگر سر بلند کرده و معنی واقعی "تمدن اسلامی" را به همگان نشان داده است.
آنچه به امثال خامنه ای اجازه میدهد تا این توحش را تمدن قلمداد کنند نظریه ارتجاعی نسبیت فرهنگی و نفی فرهنگ و تمدن و ارزشهای جهانشمول انسانی است. تمدن - آزادی و رفاه و برابری و انسانیت - بنا به تعریف و ماهیت خود برای همه ساکنین کره ارض یکسان است و نمیتواند به مذاهب و قومیتها و ملیتها و نژادها تقسیم بشود. تمدن اسلامی همانقدر بی معنی و یک تناقض در خود است که تمدن قومی و ملی و نژادی و تمدن یهودی و مسیحی و آریائی و شرقی و غربی. نسبیت فرهنگی و مالتی کالچرالیسم با نفی این جوهر واحد و جهانشمول انسانی تمدن به ارتجاع کامل میرسد و در را چهار طاق برای عرضه عقب مانده ترین قوانین و اخلاقیات و مقدسات قرون وسطائی تحت عنوان تمدن اسلامی باز میگذارد. اسلام سیاسی چه نوع داعشی اش و چه نوع خمینی- خامنه ای اش، از لحاظ نظری در قرآن و حدیث و احکام و قوانین شرعی ریشه دارد اما آنچه باعث میشود تا این توحش عریان را تمدن قلمداد کنند دکترین ارتجاعی پست مدرنیسم و مالتی کالچرالیسم و نسبیت فرهنگی است. توجیه امروزی "تمدن اسلامی"، همچنانکه توجیه نظری حکومت اسلامی و ولایت فقیه نوع خمینی و خلافت اسلامی نوع البغدادی، بدون پست مدرنیسم ممکن نبود. زمانی این پست مدرنیسم منشا نظریاتی نظیر غربزدگی آل احمد بود و امروز مبنای تمدن نمائی توحش اسلامی امثال خامنه ای و البغدادی است. (امثال روحانی و خاتمی هم همین ساز را میزنند با این تفاوت که خواستار گفتگوی تمدنها هستند و نه مقابله آنها).
باید با پرچم سکولاریسم، آته ئیسم و دفاع از مدنیت و تمدن واحد انسانی به مقابله با توحش اسلامی برخاست. راه این مبارزه را فی الحال جنبش سکولاریستی مردم عراق و افغانستان و جنبش چارلی ابدو در فرانسه و مبارزه پیگیر زنان و جوانان و توده مردم ایران علیه حکومت و قوانین اسلامی به همه نشان داده است. این مبارزه ای است علیه نیروها و دولتهای اسلامی، علیه اسلام پناهی دولتهای غربی و علیه مشروعیت بخشی پست مدرنیستی به اسلامیسم و توحش اسلامی. خامنه ای از مسلمانان میخواهد "به همت خود تمدن اسلامی را بر پا دارند"! مردم عراق فی الحال به همت خود و با شعار "نه شیعه، نه سنی، زنده باد جامعه مدنی" جواب درخوری به اراجیف خامنه ای داده اند.

حمید تقوائی
٣۰ دسامبر ٢۰۱٥

۱۳۹۴ دی ۸, سه‌شنبه

در حالیکه در بلاد کفر و شیطان بزرگ قطره قطره آب حفظ می شود و تک تک درختان جنگلی دارای محافظت کامل هستند، در حالیکه پروژه های آبرسانی و درختکاری در غرب رو به گسترش است؛ رژیم اسلامی هم از روی حرص و هم از روی حماقت منابع آبی ایران را نابود کرده است. آخرین مورد آن دست گل سدّ گتوند است که در صورت تخلیه نشدن میلونها تن نمک گنبدهای نمکین گچساران را به کارون سرازیر خواهد کرد و کل خوزستان را با آب شور و فاجعه زیستی مواجه خواهد نمود. متاسفانه برادران سپاهی که از این پروژه های علی اصغری بسیار داشته اند و بسیار هم خورده اند و برده اند ، با زور می خواهند بر ادامه کار این دست گل خود پایفشاری کنند که خطر ازبین رفتن خاکهای کشاورزی خوزستان را در پی خواهد داشت. شما خود وجدان امریکاییها را، انسانیت آنها را با این برادران مخلص مقایسه نمایید ما قضاوت نکردیم!

در حالیکه در بلاد کفر و شیطان بزرگ قطره قطره آب حفظ می شود و تک تک درختان جنگلی دارای محافظت کامل هستند، در حالیکه پروژه های آبرسانی و درختکاری در غرب رو به گسترش است؛ رژیم اسلامی هم از روی حرص و هم از روی حماقت منابع آبی ایران را نابود کرده است. آخرین مورد آن دست گل سدّ گتوند است که در صورت تخلیه نشدن میلونها تن نمک گنبدهای نمکین گچساران را به کارون سرازیر خواهد کرد و کل خوزستان را با آب شور و فاجعه زیستی مواجه خواهد نمود. متاسفانه برادران سپاهی که از این پروژه های علی اصغری بسیار داشته اند و بسیار هم خورده اند و برده اند ، با زور می خواهند بر ادامه کار این دست گل خود پایفشاری کنند که خطر ازبین رفتن خاکهای کشاورزی خوزستان را در پی خواهد داشت. شما خود وجدان امریکاییها را، انسانیت آنها را با این برادران مخلص مقایسه نمایید ما قضاوت نکردیم!

تخصص خدا ... !!!



۱۳۹۴ دی ۷, دوشنبه

آهای گوشهای ناشنوا . آی کسانی که انگشت در گوش فرو کرده اید مبادا حرف حق بشنوید . آهای کسانی که کور کر شده اید .. بی انصاف بی مروت چطور دلت آمد روی برگه ای با آرم و انگ عدالتخانه بنویسی 20 سال زندان؟

شعله ی پاکروان می گوید: این جوان را خوب تماشا کنید . اسمش آرش است . دانشجو بوده . سال هشتاد و هشت دستگیر میشود . در جریان مراجعه ی مامورین به خانه شان برای دستگیری وی ، مادر چهل و دوساله اش دچار خونریزی داخلی شده و از دنیا میرود . امروز من و مادر امیرارشد تاجمیر ساعتی را با این جوان و همسرش بودیم .
حیرت و اندوه وجود هر دوی ما را فراگرفت وقتی دانستیم این جوان محجوب و مودب باید 20 سال در زندان بماند . بیست سال!! بی انصاف بی مروت چطور دلت آمد روی برگه ای با آرم و انگ عدالتخانه بنویسی 20 سال زندان؟
چطور دلت آمد زندگی را بدزدی از این جوان؟ بی رحم بدخلق مگر بیست سال زندان فرقی با اعدام و کشتن این جوان دارد؟ آه از نهادم بلند شد وقتی دانستم آرش حدود یکسل از ریحان من بزرگتر است . خدایا بشکن قلمهایی که زندگی و جان و جوانی عزیزان و فرزندان این سرزمین را به آسانی آب خوردن نابود میکنند .
چند ساعت از مصاحبتم با این زوج گذشته اما هنوز پریشانم . تکلیف خانواده ی نوپایی که این زن و شوهر جوان تشکیل داده اند چه میشود؟ ولله که بجز نفرین بر بخت سیاه مردم این سرزمین چیزی به فکرم نمیرسد .
اتهام های خود ساخته ای چون اقدام علیه امنیت ملی ، اجتماع و تبانی و توهین به فلانی و بهمانی . کدام اقدام ؟ اسلحه داشته ؟ کسی را کشته ؟ محلی را منفجر کرده؟ اجتماع کردن یا حتی تحصن یا تظاهرات مسالمت آمیز در قانون اساسی کشور مجاز است . تبانی ؟ تبانی با چه کسی ؟ با سران و مسوولین بانکها برای خالی کردن بیت المال ؟ یا با دکل دزدها؟ تبانی با چه کسانی و برای چه هدفی ؟

آهای گوشهای ناشنوا . آی کسانی که انگشت در گوش فرو کرده اید مبادا حرف حق بشنوید . آهای کسانی که کور کر شده اید . بسیاری از شما در دو سال اخیر به تمسخر رفتار و عملکرد مقامات گذشته اقدام کرده اید .
در مجلس و دولت زبان به انتقاد گشوده اید . این جوان همین انتقادات امروزین شما را نوشته و گفته . فقط در سال 88 . زمانی که شما دورویان و دغلبازان مشغول حمایت از دزدها بودید . دزدهایی که خورشید را از آسمان مردم دزدیدند . نان را سفره ها . مروت و عشق را از قلبها . شجاعت را از وجود .
و راستی و درستی را از مغزها . این جوان مثل بلبلی خوش آهنگ بگوش مردم ترانه ی بیداری و شور خوانده . چرا باد حکم مرگ تدریجی برایش صادر شود ؟ چرا باید جان و جوانیش اعدام بیست ساله شود؟
چرا درد او را کسی نمیگوید؟ چرا تشکلهای سیاسی خبر 20 سال زندان او را در محاق سانسور خبری برده اند؟ کلمه ای نیست که از او بگوید ؟ حامیان کلمه چطور؟ نکند علاوه بر تبعیض در نه به اعدام ، در باره ی ناحق بودن احکام زندان هم تبعیض روا میدارید؟ ای ننگ و نفرین بر چنین احکامی بر چنین خلقی .بر چنین مرامی .
برگرفته از صفحه ی َشعله پاکروان ...


آقای دیکتاتور بمیر ... !

آقای دیکتاتور،در حال احتضار است،موافقان و مخالفانش همه منتظربه درک واصل شدنش.جمیع جهاز داخله سر ناسازگاری دارند ،به راه نمی آ یند،انتقامی را که ادمیان از گرفتنش عاجزند به پروستات نامبارکشان حواله شده،این وسط ،عالیجنابان همه در ولوله،انگار نه انگار سالهاست روز شمار و چشم به راه بوده اند،دستپاچه دارند خودشان را به هر دری می زنند.
کوسه اعظم این بار چه خوابی دیده؟؟ دفعه پیش کلی خاطره خودبافته به ناف شیطان بست تا از علی بابای یکدست که چندان نامی هم میان قبیله دزدان نداشت ،یک فارغ التحمیل یک شبه بسازد.جاسوس وافوربه دست پای منقل برای ایت ال… شدن ،یکشبه ره صد ساله رفت،این روز ها هم ،نوه اهریمن رویت شده در ماه را، دارند بزک می کنند،بتپانند در حلقوم وامانده این جماعت همیشه در خواب.هیهات……هیهات……..هیهات سرزمین من،مردمانت چنان بی تفاوت و گیج ،خودشان را به خواب زده اند که صور هیچ اسرافیلی چرتشان را پاره نخواهد کرد.
حلیمه و سکینه و فاطمه و…..از مترسکان بهارستان ،همگی چادر همت به کمر بسته بودند تا با افاضاتشان زندگی برای زن ایرانی را جهمنی تر کنند که یک دفعه عصمت الفقها از زیر کدامین بته ،خدا می داند،قد علم کرد برای بالماسکه خبرگان ،قبل از او هم مرضیه را راهی کوالالامپورکردند برای راضی کردن جهان ونمایش رویه قابل قبولی از چهره کریه جمهوری جهل وجنون،پری بلنده(الهام چرخنده)هم که بقچه به دست دارد پروژه چادری کردن را محقق می کند،فائزه هم وعده با دوچرخه تا استادیوم را نشخوار می کند،انطرف دنیا هم شیرین ها اسلام رحمانی را داد می زنند که …….. .
آقای دیکتاتور همه امیدش به برادران دالتون است که مجتبی مشکوک الابوی را(سال تولد او مصادف با سالیانیست که پدرشان در مشهد زندگی نمی کردند)حلوا حلواکنان بنشانند روی تخت خلافت،اما آقای کوسه به این سادگی کنار خواهند امد؟؟
حالا تمام دل مشغولی شده شورایی شدن رهبری ،انگار دسته جمعی قرار است چه گلی به سر ایران بزنند،ملت همیشه در بستر هم وسط چرت هایشان دو در میان یاد نخست وزیر دوران طلایی می افتند و اصلا یادشان نمی اید ،در همان دوران طلایی روزی چند نفر و به چه شیوه های وحشیانه ای اعدام می شدند.جماعت خوابزده……هیهات……جماعتی که از موسوی اسطوره و از احمدی نژاد یک قهرمان ساختند.
آقای دیکتاتور ،دل نگران نباش این مردم کجای تاریخ درست اندیشیده اند؟؟؟؟درست قضاوت کرده اند؟؟ درست فهمیده اند؟؟ درست عمل کرده اند که این باردومشان باشد؟؟ قرنهاست این جماعت وسط چرت ها یشان کمی نق زده بعد دوباره خوابشان می برد.لالایی مرگ راهم پارسی ها برای این ملت قرنهاست می خوانند ،هزار و چارصد سال پیش سلمان ، امروز تریتا.حکایت همان حکایت قدیمیست.
آقای دیکتاتور ،این روزها نوبت توست،بمیر.هرچند مرگ تو هم گشایشی نخواهد بود ،کاندیدهای خلافت صف کشیده اند،تو که مردی نفر بعدی…..فقط اسامی تغییر می کنند،سیستم گند حکومت دینی،چپاول را ادامه خواهد داد.
نترس،آن هم از مردمی که از نسل فسیلهاى مذهبى بیزارند اما خواب امانشان نمی دهد.!ملت شیره ای …ای داد….بیداد…
نابرادران سپاه یکی پس از دیگری از ورودی شام به بهشت خیالیشان پست می شوند ،قاسم و حسین که الان دارند حوریان عریض و طویلشان را متر می کنند،اداره امورات دفاعی هم افتاده دست گروهبان گارسیا که…
آقای دیکتاتور ،بمیر،موریانه ها دارند ارام ارام پایه های رویای خلافت اسلامی ات را می جوند،باشد که تابوت تو به همراه نعشت این خلافت را هم به گورت بچپاند و زیر خروارها خاک مدفون کند.بمیر تا پاشنه درب تاریخ برای تغییر بچرخد، بمیر تا این ملت گروگان گرفته شده و این سرزمین بدل به زندان شده رها شوند.این سرزمین در سی و هفت سال گذشته تاراج شد،به باد رفت،نابود شد،کافیست ،حالا تو رودرروی مرگ تنهایی،مرگ با تو بازی میکند و ثروت افسانه ای ات در بانکهای سویس نمی تواند به دادت برسد،سلفت هم جز نفرین و نفرت چیزی با خودش نبرد، حالا جز در دهه زجر کسی یاد مترسک مقوایی نمی کند،این پایان زیبای تمام دیکتاتورهاست .بمیر شاید مرگ تو پایان تراژدی این ملت باشد،بمیر تا گرگها به جان هم بیفتند و همدیگر را بدرند،بمیر تا بساط اسلامستانت برچیده شود ،بمیر پیش از آنکه دیر شود.


حال زندانی سیاسی محمد رضا عالی پیام (هالو) به وخامت گرایید ...

صبح امروز ۶ دی ۱۳۹۴ محمدرضا عالی پیام که در سالن ۲ زندان رجایی شهر دوران محکومیت خود را می گذراند به دلیل تشنج و وخامت وضعیت جسمانی به بهداری منتقل شد.
به گزارش کمپین حمایت از آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی به نقل از بام، محمدرضا عالی پیام از نظر سلامت جسمانی در وضعیت مناسبی به سر نمی برد و وی پیشتر ها برای به دست آوردن سلامتی خود دارو مصرف می کرد.
به گفته زندانیان وی بدون دلیل مشخصی با وخاومت وضعیت جسمانی و تشنج به کمک همبندیانش به بهداری منتقل شد و هم اینک وی زیر سرم و در بهداری به سر می برد.
سید محمدرضا عالی پیام (زاده ۲۰ خرداد ۱۳۳۶ در تهران)، ملقب به هالو شاعر معترض، زندانی سیاسی، وبلاگ نویس، عضو کانون فیلمنامه نویسان سینمای ایران و مدیر مسئول مؤسسه تبلیغاتی دایره مینا، بازیگر، تهیه کننده و کارگردان ایرانی است.
عالی پیام اولین بار در روز ۲۸ مرداد ۱۳۹۱ توسط پلیس امنیت بازداشت و ۳۱ مرداد ۱۳۹۱ پس از آنکه توسط «قناعت کار» دادیاری شعبه سوم دادسرای شهید مقدس اوین به اتهام تبلیغ علیه نظام و تشویش اذهان عمومی تفهیم اتهام شد، به بند ۳۵۰ زندانیان سیاسی و امنیتی زندان اوین منتقل شد.وی در ۱۹ شهریور ۱۳۹۱ با وثیقه صد میلیون تومانی از بند ۳۵۰ زندان اوین آزاد شد. محمدرضا شاعر طنزپرداز منتقد حکومت ایران، روز ۲۳ آوریل۲۰۱۵ (سوم اردیبهشت ۱۳۹۴) دوباره راهی اوین و سپس به تبعیدگاه رجایی شهر منتقل شد و هم اکنون در بند ۲ زندان رجایی شهر موسوم به زندانیان عادی نگهداری می شود.
منبع: حمایت از آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی
خبر تکمیلی:  به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، محمدرضا عالی پیام، امروز یکشنبه ششم دیماه، از زندان رجایی‌شهر کرج به بیمارستان قلب تهران منتقل شد.
محمدرضا عالی پیام در بند دو زندان رجایی‌شهر نگهداری می شود. بند دو زندان رجایی شهر موسوم به دارالقرآن، عموما ویژه زندانیانی است که با حفظ و قرائت قرآن و انجام تشریفات مذهبی از مزایای خاصی نظیر مرخصی و بخشش بهره‌مند می شوند. به جز آقای عالی پیام تعداد دیگری از زندانیان سیاسی و عقیدتی نیز بر خلاف اصل تفکیک جرائم در این بند نگهداری می شوند ...

بعضی از شیعیان بخصوص شیعیان ذوب شده در نظام آخوندی ادعا دارند که ابوبکر البغدادی و گروه داعشی که او رهبری می کند اسلامی نیستند و از باورها و آموزش های اسلامی پیروی نمی کنند! خمینی چطور آیا او نیز اسلامی نبود و از آموزش های اسلامی بی نصیب بود!؟

بعضی از شیعیان بخصوص شیعیان ذوب شده در نظام آخوندی ادعا دارند که ابوبکر البغدادی و گروه داعشی که او رهبری می کند اسلامی نیستند و از باورها و آموزش های اسلامی پیروی نمی کنند!
خمینی چطور آیا او نیز اسلامی نبود و از آموزش های اسلامی بی نصیب بود!؟


۱۳۹۴ دی ۵, شنبه

انسان سه راه دارد: راه اول از اندیشه می‌گذرد، این والاترین راه است؛ راه دوم از تقلید می‌گذرد، این آسان‌ترین راه است؛ راه سوم از تجربه می‌گذرد، این تلخ‌ترین راه است. - کنفوسیوس، فیلسوف و بزرگ‌ترین متفکر دوره باستانی چین

انسان سه راه دارد:
راه اول از اندیشه می‌گذرد، این والاترین راه است؛
راه دوم از تقلید می‌گذرد، این آسان‌ترین راه است؛
راه سوم از تجربه می‌گذرد، این تلخ‌ترین راه است.

 - کنفوسیوس، فیلسوف و بزرگ‌ترین متفکر دوره باستانی چین

قاضی بابایی خطاب به گلرخ ایرایی :اگر دست من باز بود قطعا به اتهام توهین به مقدسات ، به تو حکم اعدام میدادم !! بابایی خطاب به آرش صادقی :مادر شما احتمالا مریض بوده و حسب اتفاقی فوت کرده است، این اتفاق ارتباطی به نظام ندارد و قطعا در صورت تکرار این ادعا، مدعی العموم میتوانند علیه شما به خاطر اینکه نظام را متهم به کشتن مادرتان میکنید اعلام جرم کند.

***
خبرگزارى قاصدان آزادى: روز یکم دی 1394 دادگاه تجدید نظر فعالین حقوق بشر آرش صادقی و همسرش گلرخ ایرایی و همچنین بهنام موسیوند و نوید کامران در شعبه 54 بیدادگاه تجدید نظر استان تهران برگزار شد .

شرح مختصری از این دادگاه در فیسبوکی که برای آزادی آرش صادقی فعالیت میکند منتشر شده است که در زیر از نظرتان میگذرد:
شعبه 54 دادگاه تجدید نظر استان تهران
ساعت 11 دادگاه آغاز میشود
نماینده دادستان کیفرخواست را قرائت میکند
اکثر اتهامات کلی گویی و شبیه ستون ویژه روزنامه کیهان میباشد.
شاید طنز آمیز ترین قسمت کیفرخواست اتهامات عجیب و غریب بهنام موسیوند و نوید کامران باشد.
بهنام بابت پست توهین به سید محمد خاتمی ((نقل صحبتهای آقای منتظری در مورد خاتمی))محاکمه و
نوید کامران از باب نامه به احمد شهید (( نامه ای که وجود خارجی ندارد)) محاکمه میشوند
بیشتر وقت دادگاه به نقل خاطرات آقای قاضی ((بابایی)) زمانی که قاضی شرع دادگاه انقلاب در دهه شصت بوده میگذرد.
آقای قاضی در تمام مدت دادگاه در مورد اتهامات کلی گویی میکند و از نظر مصداقی چیزی بیان نمیکند.
امیر رئیسیان و خانم زهرا مینویی دفاع جانانه از هر چهار نفر ما انجام میدهند.
قاضی بابایی خطاب به گلرخ اعلام میکند:اگر دست من باز بود قطعا به اتهام توهین به مقدسات ، به تو حکم اعدام میدادم نه توهین به مقدسات.
بیانات آقای قاضی با اعتراض امیر رئیسیان مواجه میشود
در قسمتی از دفاعیه شفاهی وقتی اشاره به کشته شدن مادرم میکنم آقای بابایی اعلام میکنند مادر شما احتمالا مریض بوده و حسب اتفاقی فوت کرده است، این اتفاق ارتباطی به نظام ندارد و قطعا در صورت تکرار این ادعا، مدعی العموم میتوانند علیه شما به خاطر اینکه نظام را متهم به کشتن مادرتان میکنید اعلام جرم کند.
بابایی و نماینده دادستان برای خواندن نماز اول وقت شور و شعف زیادی دارند و از همین باب پایان جلسه دادگاه را اعلام میکنند.
پی نوشت:به آقای رئیسیان اجازه مطالعه کامل پرونده در مرحله تجدید نظر هم داده نشد.صرفا ((گردش پرونده آخر کارشناس))برای مطالعه در اختیار ایشان قرار گرفت


۱۳۹۴ آذر ۲۹, یکشنبه

تعداد زنان سرپرست خانوار طی هفت سال، ۵۷ درصد بیشتر شده‌اند این سخن رییس سازمان بهزیستی ایران است. و البته این آمار سال ۸۵ تا ۹۱ است. در سه سال گذشته هم، با توجه به شرایط وخیم اجتماعی و اقتصادی کشور بی‌شک افزایش بیشتری یافته‌است. لینک منبع: http://goo.gl/E1RPCV همین چند ماه پیش بود که رییس کمیته امداد اعتراف کرد که یک میلیون و 30 هزار خانوار با سرپرست زن به علت فوت همسر، طلاق، اعتیاد و ...وجود دارد و سن زنان سرپرست خانوار در حال کاهش است. لینک منبع: http://goo.gl/ga8Q7b ................................ مسوولان ایران تاکنون بارها نسبت به افزایش تعداد زنان سرپرست خانوار در این کشور ابراز نگرانی کرده‌اند ولی فقط در حد "اظهار" بوده و نه حل مساله! آمار افزایشی این مشکل اجتماعی نشاندهنده‌ی بی عملی تمام سازمان‌ها و نهادهای مرتبط با موضوع است. در جامعه‌ی متاسفانه مردسالار ما، با از دست دادن سرپرست ، مادر خانواده بار مسائل اقتصادی خانواده را به دوش می گیرد. هیچ نهاد و سازمانی هم، حمایتی تاثیرگذار و جامع از این زنان و خانواده‌هایشان بعمل نمی‌آورد!

تعداد زنان سرپرست خانوار طی هفت سال، ۵۷ درصد بیشتر شده‌اند
این سخن رییس سازمان بهزیستی ایران است.
و البته این آمار سال ۸۵ تا ۹۱ است. در سه سال گذشته هم، با توجه به شرایط وخیم اجتماعی و اقتصادی کشور بی‌شک افزایش بیشتری یافته‌است.
لینک منبع: http://goo.gl/E1RPCV
همین چند ماه پیش بود که رییس کمیته امداد اعتراف کرد که یک میلیون و 30 هزار خانوار با سرپرست زن به علت فوت همسر، طلاق، اعتیاد و ...وجود دارد و سن زنان سرپرست خانوار در حال کاهش است.
لینک منبع: http://goo.gl/ga8Q7b
................................
مسوولان ایران تاکنون بارها نسبت به افزایش تعداد زنان سرپرست خانوار در این کشور ابراز نگرانی کرده‌اند ولی فقط در حد "اظهار" بوده و نه حل مساله!
آمار افزایشی این مشکل اجتماعی نشاندهنده‌ی بی عملی تمام سازمان‌ها و نهادهای مرتبط با موضوع است.
در جامعه‌ی متاسفانه مردسالار ما، با از دست دادن سرپرست ، مادر خانواده بار مسائل اقتصادی خانواده را به دوش می گیرد.
هیچ نهاد و سازمانی هم، حمایتی تاثیرگذار و جامع از این زنان و خانواده‌هایشان بعمل نمی‌آورد!


خمينی در کتاب «کشف اسرار» بعد از يک هتاکی به کسروی مينويسد: "سوابق آن مرد ابله در تبريز و طهران در دست است و آنها که او را ميشناسند به ناپاکی و خلاف عفت ميشناسند چنين عنصری که خود ناپاکترين عناصر است مردم را به آئين پاک که آئين زرتشت موهوم است دعوت ميکند.... دولت اسلام با مقررات دينی و مذهبی اشخاصی که اين ياوه سرائی ها را ميکنند در حضور هواخواهان دين اعدام کنند و اين فتنه جويان را که مفسدفی الارض هستند از زمين براندازند." ص ۱۵ نامه‌ای سرگشاده به قلم سید روح‌الله خمینی به تاریخ اردیبهشت ۱۳۲۳ خورشیدی خطاب به مردم و روحانیان بود. این نامه یک‌ سال پس از انتشار کتاب جنجالی «شیعیگری، بخوانید و داوری کنید» نوشته احمد کسروی، منتشر شد. در این نامه خمینی، سید احمد کسروی را «یک نفر تبریزی بی‌سروپا» خطاب کرد و از روحانیونی بود که «مسلمانان با غیرت» را به کشتن «این مرتد جاهل مفسدالارض» فراخواند.

خمينی در کتاب «کشف اسرار» بعد از يک هتاکی به کسروی مينويسد: "سوابق آن مرد ابله در تبريز و طهران در دست است و آنها که او را ميشناسند به ناپاکی و خلاف عفت ميشناسند چنين عنصری که خود ناپاکترين عناصر است مردم را به آئين پاک که آئين زرتشت موهوم است دعوت ميکند.... دولت اسلام با مقررات دينی و مذهبی اشخاصی که اين ياوه سرائی ها را ميکنند در حضور هواخواهان دين اعدام کنند و اين فتنه جويان را که مفسدفی الارض هستند از زمين براندازند." ص ۱۵
نامه‌ای سرگشاده به قلم سید روح‌الله خمینی به تاریخ اردیبهشت ۱۳۲۳ خورشیدی خطاب به مردم و روحانیان بود. این نامه یک‌ سال پس از انتشار کتاب جنجالی «شیعیگری، بخوانید و داوری کنید» نوشته احمد کسروی، منتشر شد. در این نامه خمینی، سید احمد کسروی را «یک نفر تبریزی بی‌سروپا» خطاب کرد و از روحانیونی بود که «مسلمانان با غیرت» را به کشتن «این مرتد جاهل مفسدالارض» فراخواند.

ما انقلاب نکردیم تا به عقب برگردیم این شعار موقعی در ایران طنین انداخت که حتی بسیاری از مدعیان چپ هم به دستور روس ها زیر عبای آخوند ها جا خوش کرده و در خط امام مشغول مالیدن خشت جهت ساختن کورهء جهنمی بودند که قراربود نسل های آتی را بسوزاند ! زنان ایران در آن سال بی دفاع رها شدند تا زیر نعلین ارتجاع آخوندی له شوند . وقتی پشت سرمان را نگاه می کنیم چه می بینیم؟ آیا جز دفتری انباشته از کارنامه بلاهت ، و نادانی و خیانت میراثی از خود به جا گذاشته ایم؟ دریغ و درد که نه اسلام گرایان انقلابی به اسلام تخیلی و فریبنده شان رسیدند و نه لنینیست های روسوفیل توانستند انقلاب پرلتاریایی شان را به ثمر برسانند ! اما در این میان چندین نسل نابود شد ند و همه ارزش ها و آرمانها به لجنزار انحطاطی بی بازگشت فرو غلطیدند. مردم ایران چه مرگشان شده بود؟ چرا به دامن آخوند ها درآویختند؟ چه شده بود که در آن سالها همگی اسلام عزیزشان درد گرفته بود ؟ و روح و فکر و ذهن خودشان را به یاوه های امثال شریعتی و بازرگان و آل احمد و امثال آنها واگذار کرده بودند؟ چه شده بود که ملایی به اسم خمینی در مقام نجات بخش ظاهر شد مدعیان سیاست و فهم و شعور زیر بیرقش سینه زدند و خجالت نکشیدند! محمد جلالی ۲۹ آذر ۱۳۹۴

ما انقلاب نکردیم تا به عقب برگردیم
این شعار موقعی در ایران طنین انداخت که حتی بسیاری از مدعیان چپ هم به دستور روس ها زیر عبای آخوند ها جا خوش کرده و در خط امام مشغول مالیدن خشت جهت ساختن کورهء جهنمی بودند که قراربود نسل های آتی را بسوزاند !
زنان ایران در آن سال بی دفاع رها شدند تا زیر نعلین ارتجاع آخوندی له شوند .
وقتی پشت سرمان را نگاه می کنیم چه می بینیم؟
آیا جز دفتری انباشته از کارنامه بلاهت ، و نادانی و خیانت میراثی از خود به جا گذاشته ایم؟
دریغ و درد که نه اسلام گرایان انقلابی به اسلام تخیلی و فریبنده شان رسیدند و نه لنینیست های روسوفیل توانستند انقلاب پرلتاریایی شان را به ثمر برسانند !
اما در این میان چندین نسل نابود شد ند و همه ارزش ها و آرمانها به لجنزار انحطاطی بی بازگشت فرو غلطیدند.
مردم ایران چه مرگشان شده بود؟ چرا به دامن آخوند ها درآویختند؟
چه شده بود که در آن سالها همگی اسلام عزیزشان درد گرفته بود ؟
و روح و فکر و ذهن خودشان را به یاوه های امثال شریعتی و بازرگان و آل احمد و امثال آنها واگذار کرده بودند؟
چه شده بود که ملایی به اسم خمینی در مقام نجات بخش ظاهر شد مدعیان سیاست و فهم و شعور زیر بیرقش سینه زدند و خجالت نکشیدند!

محمد جلالی
۲۹ آذر ۱۳۹۴

پرونده سازی برای رضا ملک. رضا ملک معاون تحقیقات وزارت اطلاعات در دوره ی فلاحیان و از مدرسین دانشگاه اطلاعات، به دلیل افشاگری علیه ان دستگاه در سال 80 بازداشت شد.شکنجه علیه همسر سعید امامی و سایر همکاران ملک در ان زمان، او را وا داشت تا علیه همکاران خود دست به افشاگری بزند و به عنوان فردی ناراضی ظاهر شود. همین امر موجب شد تا دستگاه جهنمی اطلاعات که ملک خود از بانیان ان بود ،او را به مدت 13 سال مورد ازار و شکنجه در زندانها و بازداشت گاههای گوناگون قرار بدهد. اما ملک، در زندان نیز ساکت ننشست و از جدی ترین ناراضیان زندانی در دوره ی 13 ساله بود که به مرور حتا علیه اصل ولایت فقیه و شخص خمینی ، زبان به نقد کشید و علیه سایر ارکان حکومت به افشاگری پرداخت.نا سزا گویی علیه حاکمین از کار های روزمره رضا بود و به این لحاظ، گوی سبقت را از همه ی مخالفین جمهوری اسلامی، ربود. او پس از ازادی در صف فعالین مدنی قرار گرفت و از یاران دکتر ملکی و دکتر محمد نوریزاد، در تجمع های شنبه و 2 شنبه ی اعتراضی در برابر زندان اوین و لاستیک دنا بود. اما بازداشت اخیر او صرفا یک توطئه از سوی حفاظت و اطلاعات سپاه(حزب بعث حاکم)به قصد پرونده سازی برای این ناراضی سازش نا پذیر بود که طی 9 روز بازداشت در 2-الف، با توهین و فحاشی های زیاد سعی کردند او را تخریب و وادار به سازش نمایند که موفق نشدند و نمی شوند. رضا ملک ان روز در برابر زندان اوین نبود ،اما سپاه او را در محل دیگر بازداشت و در قفس کرده به اوین اورد و سایر بازداشت شدگان را با او همراه کرد تا برایش پرونده سازی کند و وانمود سازد که او را در برابر اوین بازداشت کرده که البته مطابق قانون،حتا اگر انجا بود، مستحق پیگرد نبود.اینک او اعلام کرده است تا وکیل خود را نبیند، به هیچ خواسته ای تن نمی دهد و زیر بار زور نخواهد رفت.

پرونده سازی برای رضا ملک.
رضا ملک معاون تحقیقات وزارت اطلاعات در دوره ی فلاحیان و از مدرسین دانشگاه اطلاعات، به دلیل افشاگری علیه ان دستگاه در سال 80 بازداشت شد.شکنجه علیه همسر سعید امامی و سایر همکاران ملک در ان زمان، او را وا داشت تا علیه همکاران خود دست به افشاگری بزند و به عنوان فردی ناراضی ظاهر شود.
همین امر موجب شد تا دستگاه جهنمی اطلاعات که ملک خود از بانیان ان بود ،او را به مدت 13 سال مورد ازار و شکنجه در زندانها و بازداشت گاههای گوناگون قرار بدهد.
اما ملک، در زندان نیز ساکت ننشست و از جدی ترین ناراضیان زندانی در دوره ی 13 ساله بود که به مرور حتا علیه اصل ولایت فقیه و شخص خمینی ، زبان به نقد کشید و علیه سایر ارکان حکومت به افشاگری پرداخت.نا سزا گویی علیه حاکمین از کار های روزمره رضا بود و به این لحاظ، گوی سبقت را از همه ی مخالفین جمهوری اسلامی، ربود.
او پس از ازادی در صف فعالین مدنی قرار گرفت و از یاران دکتر ملکی و دکتر محمد نوریزاد، در تجمع های شنبه و 2 شنبه ی اعتراضی در برابر زندان اوین و لاستیک دنا بود.
اما بازداشت اخیر او صرفا یک توطئه از سوی حفاظت و اطلاعات سپاه(حزب بعث حاکم)به قصد پرونده سازی برای این ناراضی سازش نا پذیر بود که طی 9 روز بازداشت در 2-الف، با توهین و فحاشی های زیاد سعی کردند او را تخریب و وادار به سازش نمایند که موفق نشدند و نمی شوند.
رضا ملک ان روز در برابر زندان اوین نبود ،اما سپاه او را در محل دیگر بازداشت و در قفس کرده به اوین اورد و سایر بازداشت شدگان را با او همراه کرد تا برایش پرونده سازی کند و وانمود سازد که او را در برابر اوین بازداشت کرده که البته مطابق قانون،حتا اگر انجا بود، مستحق پیگرد نبود.اینک او اعلام کرده است تا وکیل خود را نبیند، به هیچ خواسته ای تن نمی دهد و زیر بار زور نخواهد رفت.

" هیچ جنبنده ای در زمین نیست مگر اینکه روزی او بر عهده الله است. "!!! سوره هود، آیه ۶ حالا تو که یک مسلمانی و اگر در فقر و بدبختی بسر میبری و لابد به این الله مدینه هم سخت اعتقاد داری، از او بپرس که چرا اینگونه روزی را بین انسانها تقسیم کرده است و دلیل این تبعیض و ناعدالتی او از چیست و برای چیست!؟ شرط می بندم که پاسخی نخواهی شنید زیرا الهی وجود ندارد و این دین و کتابش دکانی است برای فروش خرافات به تو و امثال تو.

" هیچ جنبنده ای در زمین نیست مگر اینکه روزی او بر عهده الله است. "!!!
سوره هود، آیه ۶
حالا تو که یک مسلمانی و اگر در فقر و بدبختی بسر میبری و لابد به این الله مدینه هم سخت اعتقاد داری، از او بپرس که چرا اینگونه روزی را بین انسانها تقسیم کرده است و دلیل این تبعیض و ناعدالتی او از چیست و برای چیست!؟
شرط می بندم که پاسخی نخواهی شنید زیرا الهی وجود ندارد و این دین و کتابش دکانی است برای فروش خرافات به تو و امثال تو.

۱۳۹۴ آذر ۲۸, شنبه

هشدار طبرزدي به نيروهاي امنيتي/ به سرنوشت سعيدامامي ها، مرتضوي ها و حدادها دچار نشويد ** اگر بدنبال سند خيانت به ملت ايران هستيد خانه علي خامنه اي و پسرش مجتبي را بگرديد حشمت اله طبرزدي از قديمي ترين زندانيان سياسي جمهوري اسلامي در نامه جديدي با اشاره به يورش چندي پيش نيروهاي امنيتي به منزلش، به اين نيروها هشدار داده است كه مواظب باشند به سرنوشت سعيد امامي ها، مرتضوي ها و حدادها دچار نشوند و تصريح كرده است كه اگر بدنبال سند خيانت به ملت ايران هستيد خانه علي خامنه اي و پسرش مجتبي را بگرديد. متن كامل اين نامه را در پي بخوانيد: امنیتی های ضد امنیت شرم کنید! در دنیای آزاد و دموکراتیک، از شهروندان ماليات می گیرند و در ازای آن، برایشان امنیت، رفاه و زندگی تامین می کنند. در کشور ما، پول نفت و گاز، منابع ملی، ثروتهای همگانی و مالیات شهروندان را می برند و دستگاههای متعدد امنیتی تاسیس می کنند تا شهروندان را کنترل و امنیت آنها را سلب کنند. به راستی این قوم جاهل، جزم اندیش و قدرت طلب با کدام حسابگری کار می کنند! این ها حتا منافع خود را نیز نمی شناسند. چندین دستگاه امنیتی موازی درست کرده اند و هرکدام خراب کاری خود را گردن دیگری می اندازد. در آخرین مورد، روز 13 آذر ماه، 9 نفر پلیس امنیت به خانه ی ما هجوم می برند. همسرم محبوبه، با علی در خانه بودند. این چندمین بار است که به خانه ی ما می ریزند و برای اعضای خانواده ایجاد وحشت می کنند. تا کنون چندین بار از سپاه پاسدار، وزارت اطلاعات، پلیس امنیت و اجرای احکام دادگاه انقلاب به این خانه یورش برده، اموال را با خود برده و عضو یا اعضایی را بازداشت کرده اند. به راستی برای این کارهای خود چه توجیهی دارند؟ مگر این ها خود فرزند، همسر، خواهر، مادر و برادر ندارند؟ آیا این درست است که به صرف این که اسلحه ای بر کمر دارند، دستبندی با خود دارند و کلید زندانی در جیب دیگر دارند، به حریم امن و خصوصی شهروندان هجوم ببرند و حریم را بر هم بزنند؟ آیا از آن روز نمی ترسند که بالاخره این زیر ستم قرار گرفته ها، که اینک تعداد آنها به میلیونها می رسد، بر آنها بشورند. ودر آن شرایط که کاری از دست هیچ کس بر نمی آید، فاجعه ای به بار بیاید که آن سوی آن ناپیدا؟ درست است که رهبران و بزرگترهای آنها غرق در دنیای خود هستند و درکی از واقعیت های تلخ زندگی شهروندان ندارند و فقط حفط قدرت خود را می خواهند، اما ماموران نباید بگویند " ماموریم و معذور " .ماموران باید آگاه باشند که در این روزگار تلخ تر از زهر که حکومت برای مردم درست کرده است، آنها نیز مسئول هستند. باید از دست انتقام روزگار بترسند. اگر وجدان دارند که بسیاری از آنها دارند، باید از وجدان خود شرم کنند. باید از آن روزی بترسند که زن و بچه و خواهر و برادر و پدر و مادر آنها، آگاه شوند که اسلحه به دست، به خانه ی مردم هجوم برده، در بین اعضای یک خانواده ایجاد وحشت کرده، عضو خانواده را با خود برده و اموال آنها را غارت کرده و پس نداده و حریم خصوصی شهروندان را مورد تجاوز قرار داده اند. من به ماموران امنیتی هشدار می دهم که از آن روز بترسید. ببینید بر سر سعید امامی، کاظمی، عالیخانی، مرتضوی، حداد و صدها همکار پیشین آنها، وقتی تاریخ مصرفشان تمام شد، چه آمد. نگویند به قانون عمل می کنیم. این چه قانونی است که برای بازداشت یک شهروند عادی از دختر و پسر لشکر کشی می کند اما در برابر متجاوزین به حقوق ملت، اجازه ی هیچ اقدامی ندارد! آیا زمانی که من خود زندانی هستم، خانواده ی من چه توانی دارند که نیاز است 9 نفر به خانه ی آنها یورش ببرند؟ البته در همین جا از همسر وفادار، مقاوم و صبورم محبوبه، سپاسگزارم که خودتان دیدید و حتما برای رهبرانتان نیز گزارش شد که یک تنه در برابر شما 9 نفر ایستاد و از هیمنه ی شما نهراسید. زنان و دختران ایرانی باید به چنین شیرزنانی که 20 سال است زیر ستم و هول و هراس این برادران امنیتی خشن واسلحه به دست که آمده اند تا فرزند یا همسرش را با خود ببرند و حریم امن و خصوصی اش را بر هم بزنند، ایستاده، افتخار کنند. وقتی گزارش دلاوری همسرم و فرزندانم علی و حسین را شنیدم، همه ی خستگی ام از تن بیرون شد. اما لازم می دانم به امنیتی ها گوشزد کنم، نگویید ماموریم و معذور . از چنین دستوراتی سرپیچی کنید . البته در بین شماها، انسانهای با وجدان و شریف نیز فراوان است . این را نیز می دانیم. به همین دلیل انتظار دارم در رفتار خود تجدید نظر کنید و بیش از این نمک بر زخم ملت نریزید. من از عاقبت کار خود شماها و خانواده هایتان نگرانم. ما که آب از سرمان گذشته و خود می دانید در این 20 سال چه بر سرمان آورده اید. شما به خود حق می دهید با تکیه بر سلاح و زندان، به درون حریم امن شهروندان هجوم ببرند، همه جا را به هم بریزید، قدرت نمایی کنید، وحشت ایجاد کنید و هر آنچه از کامپیوتر، عکس، نوشته و یادگاری های خانواده را ببرند. به راستی فکر کرده اید که قرار است تروریست بگیرید یا اسناد تروریستی یا جاسوسی و دزدی و جنایت پیدا کنید ؟ آیا من تروریست هستم یا علی یا فلان دختر و پسر فعال حقوق بشر یا روزنامه نگار؟ در صورتی که خودتان به خوبی می دانید در این مملکت هر روز گزارش اختلاس چند هزار میلیاردی افشا می شود. می دانید که هر روز قتل و جنایت و اسیدپاشی صورت می گیرد. می دانید شهروندان عادی مثل ما، از هیچ حقوقی بهره مند نیستیم. می دانید که همسرم محبوبه که هر روز به هر بهانه ای به درون خانه اش می ریزید، خواهر شهید هست و پدرش را به دلیل همین مساله از دست داد. می دانید که علی نه تنها دایی اش، بلکه دو عمویش نیز شهید شده اند و عموی دیگرش و پدرش جانباز جنگ هستند. مادر بزرگش که مادر دو شهید و مادر پنج رزمنده و مادر بزرگ 3 فرزند شهید و خود 8 سال جنگ زده بوده و از مادران نیروهای انقلاب و جنگ است و هر نوع مصیبتی را تحمل کرده، اینک در سن 83 سالگی روی تخت نشسته و آرزومند است تا پیش از مرگ، یک بار دیگر فرزند زندانی اش را ببیند! شماها امنیتی هستید و به همه ی این امور آگاهید، اما مامور هستید . می دانم! اما اگر به دنبال اسناد خیانت به این انقلاب، نظام، مردم و کشور هستید، به خانه ی طبرزدی نریزید. علی را نبرید. من هم که اسیر خودتان هستم. به خانه ی خامنه ای بروید. البته اصلا آرزو نمی کنم برای اعضای خانواده اش، ایجاد هراس و یا حتا مزاحمت شود. به صورت قانونی احضار شود. اسنادی را که مجتبی خامنه ای مخفی کرده، پیدا کنید و ببینید دلارهای این مملکت در کجا هزینه می شود. عامل ترورها چه کسانی هستند. چرا باید سپاه که خانواده های طبرزدی ها و علی نقیان ها و دیگران با خون خود پایه گذارآن بودند، اینک به صورت یک نهاد یاغی درآید که آقای روحانی هم صدایش در بیاید و احمدی نژاد، از آن به برادران قاچاقچی نام ببرد! آری دوستان! در منزل طبرزدی ها چیزی یافت نمی شود. اسناد در خانه ی خامنه ای ها و سردار رادان ها و طائب ها و مرتضوی ها و امثال اوست . کسانی که عملا روی خون شهدای جنگ و انقلاب پا گذاشتند و سپاه و بسیج و نیروهای انتظامی و امنیتی را در برابر مردم قرار دادند. شماها از جان ما چه می خواهید؟ ما که یک جان داشتیم در جنگ و انقلاب گذاشتیم. پس از جنگ نیز امنیت و آبروی خود را در راه مبارزه با فساد آقایان و برای به دست آوردن آزادی و رفاه خانواده های خود شما ها گذاشتیم. آیا شما ها شرم نمی کنید با چنین خانواده هایی می جنگید؟ آیا دیوار خانه ی طبرزدی را کوتاه دیده اید که هر روز از آن بالا می روید؟ آیا هنوز در سپاه و بسیج انسانهای غیرتمند از نسل جنگ و انقلاب باقی نمانده که در برابر این ستمها صدایش در بیاید؟ اف بر شما باد اگر این ستم ها که به نام سپاه و بسیج و اطلاعات و امنیتی علیه ملت و برای منافع مشتی گردن کلفت، دزد و قدرت طلب می رود، می بینید اما نفس نمی کشید. پس کجایند احسان ها، مقداد ترکی زاده ها، سلمان ها، ابوذرها، عباس ها! در پایان جا دارد از علی به دلیل دفاع صادقانه از حقوق حیوانات، سپاسگزاری کنم و به این امر افتخار کنم که فرزند یک مبارز، فرزند یک خانواده ی شهید، فرزند خانواده ای که 34 سال گذشته، یک روز آرامش نداشته، این گونه بی ریا، از حقوق حیوانات و محیط زیست دفاع می کند و آن را به امور سیاسی نمی آلاید. به چنین فرزندی افتخار می کنم. برازنده ی خانواده ی شهدا، چنین فرزندی است. همچنین جا دارد از رسانه های آزاد، شبکه ی اجتماعی و همه ی عزیزانی که برای آزادی علی تلاش کردند که اگر این تلاش نبود، حتما برای او پرونده ی سنگین تری می ساختند، سپاسگزاری کنم. همچنین جا دارد از برخی نیروهای امنیتی که علی رغم اجرای دستورات غیر قانونی، اما در برخورد، به صورت شخصی، رعایت مسائل انسانی در برخورد با علی و همسرم را نمودند، سپاسگزاری کنم و آرزوی آزادی ملت از ستم این حکومت را نمایم. حشمت اله طبرزدی/ آذر ماه نود و سه/ زندان رجایی شهر



تعطیلی ۲۰۰ کارگاه آهنسازی و بیکار شدن ۱۵۰۰ نفر به دلیل رکود رئیس اتحادیه آهنسازان تهران گفت: با تعطیلی ۲۰۰ کارگاه آهن سازی تا کنون ۱۵۰۰ نفر در این بخش بیکار شده‌اند. حبیب اله بشارتی در گفت‌وگو با خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، با اشاره به اینکه رکود ساخت وساز باعث شده تا واحدهای تولیدی با مشکلات زیادی همراه شوند، اظهارداشت: ای کاش سازمان امورمالیاتی هم متوجه رکود این روزهای بازار باشد و اقدام به اخذ مالیات های سنگین از تولیدکنندگان نکند. رئیس اتحادیه آهنسازان تهران با اعلام اینکه کاهش پروژه‌های عمرانی باعث شده تا بسیاری از واحدهای تولیدی این بخش تعطیل یا نیمه تعطیل باشند، افزود: در حال حاضر حدود 700 تا 750 کارگاه آهن سازی در کشور وجود دارد که رکود بازار 200 کارگاه را تعطیل کرده است. بشارتی اضافه کرد: با تعطیلی 200 کارگاه آهن سازی تا کنون 1500 نفر در این بخش بیکار شده‌اند. وی با اشاره به اینکه در صورت تشدید رکود بازار بیکاری کارگران این بخش افزایش بیشتری خواهد یافت، تصریح کرد: آن دست از واحدهای تولیدی هم که کار می کنند در دریافت حقوق خود از پیمانکاران با مشکلات زیادی مواجهه هستند.

تعطیلی ۲۰۰ کارگاه آهنسازی و بیکار شدن ۱۵۰۰ نفر به دلیل رکود
رئیس اتحادیه آهنسازان تهران گفت: با تعطیلی ۲۰۰ کارگاه آهن سازی تا کنون ۱۵۰۰ نفر در این بخش بیکار شده‌اند.
حبیب اله بشارتی در گفت‌وگو با خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، با اشاره به اینکه رکود ساخت وساز باعث شده تا واحدهای تولیدی با مشکلات زیادی همراه شوند، اظهارداشت: ای کاش سازمان امورمالیاتی هم متوجه رکود این روزهای بازار باشد و اقدام به اخذ مالیات های سنگین از تولیدکنندگان نکند.
رئیس اتحادیه آهنسازان تهران با اعلام اینکه کاهش پروژه‌های عمرانی باعث شده تا بسیاری از واحدهای تولیدی این بخش تعطیل یا نیمه تعطیل باشند، افزود: در حال حاضر حدود 700 تا 750 کارگاه آهن سازی در کشور وجود دارد که رکود بازار 200 کارگاه را تعطیل کرده است.
بشارتی اضافه کرد: با تعطیلی 200 کارگاه آهن سازی تا کنون 1500 نفر در این بخش بیکار شده‌اند.
وی با اشاره به اینکه در صورت تشدید رکود بازار بیکاری کارگران این بخش افزایش بیشتری خواهد یافت، تصریح کرد: آن دست از واحدهای تولیدی هم که کار می کنند در دریافت حقوق خود از پیمانکاران با مشکلات زیادی مواجهه هستند.

تصویری تکان‌دهنده که پس از سی سال اجازه انتشار یافت (آیا جنگ ۸ ساله نعمت بود؟) اخیراً تصویری در فضای مجازی منتشر شده و از آن به عنوان عکسی یاد می‌کنند که پس از سی سال مجوز انتشار پیدا کرده است. عکسی از پیکر رزمندگانی که در یک عملیات جان فدا کردند. نام و سال عملیات مشخص نیست. یادشان گرامی پی‌نوشت: ● خمینی: «جنگ برای ما نعمت است». ●خامنه‌ای: «جنگ نعمتی الهی بود». محسن رضائی: «اگر جنگ را ادامه نمی‌دادیم، حکومت و انقلاب تثبیت نمی‌شد. آن‌هایی که می‌گویند شش سال از ۸ سال جنگ بیهوده بود و سال‌های جنگ را ۶ و ۲ توصیف می‌کنند، باید بدانند که اگر به جنگ پایان می‌دادیم حکومت اسلامی و انقلاب از بین رفته بود».

تصویری تکان‌دهنده که پس از سی سال اجازه انتشار یافت
(آیا جنگ ۸ ساله نعمت بود؟)
اخیراً تصویری در فضای مجازی منتشر شده و از آن به عنوان عکسی یاد می‌کنند که پس از سی سال مجوز انتشار پیدا کرده است. عکسی از پیکر رزمندگانی که در یک عملیات جان فدا کردند. نام و سال عملیات مشخص نیست.
یادشان گرامی
پی‌نوشت:
● خمینی: «جنگ برای ما نعمت است».
●خامنه‌ای: «جنگ نعمتی الهی بود».
محسن رضائی: «اگر جنگ را ادامه نمی‌دادیم، حکومت و انقلاب تثبیت نمی‌شد. آن‌هایی که می‌گویند شش سال از ۸ سال جنگ بیهوده بود و سال‌های جنگ را ۶ و ۲ توصیف می‌کنند، باید بدانند که اگر به جنگ پایان می‌دادیم حکومت اسلامی و انقلاب از بین رفته بود».

از ایران تا مالزی ... دستاورد برنامه‌های توسعه ...

در ایران= افزایش نابرابری، تبعیض و فقر عمومی
در مالزی= رفاه عمومی، رشد‌اقتصادی و فقرزدایی
......................
یک مقام دولتی می‌گوید که الگوهای توسعه در ایران نتوانسته‌ به ایجاد برابری و عدالت بیانجامد، شکاف طبقاتی افزایش یافته است و بیش از نیمی از مردم معتقدند که حکومت نگاه یکسانی به همگان ندارد.
محمدرضا واعظ مهدوی، معاون آموزشی و فرهنگی سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی گفت که شکاف بین فقر و غنی رو به افزایش است.
این مقام مسئول، افزایش نابرابری را محصول برنامه‌های توسعه دانست و گفت ثروتمندان برخوردار‌تر و محرومان محروم‌تر شده‌اند.


لغو یک‌طرفه قرارداد وزارت نفت با هفت هزار کارگر پتروشیمی برخی از این کارگران سابقه ۱۵ سال کار در وزارت نفت دارند! ...

بخش‌هایی از شرکت پتروشیمی بندر ماهشهر از سوی مسئولان وزارت نفت واگذار شده است.
این واگذاری هم همانند بسیاری از واگذاری ها و خصوصی‌سازی‌های سال‌های گذشته تنها به ضرر کارگران بخش‌های دولتی بوده و تنها برنده ی این خصوصی‌سازی‌ها افرادی هستند که با رانت‌هایی خاص مالک شرکت‌های دولتی می‌شوند.

حبیب آقاجری٬ نماینده ماهشهر در مجلس ضمن اعلام این خبر افزوده وزارت نفت طی بخشنامه‌ای «قرارداد کاری خود را به صورت یک‌جانبه با این نیرو‌ها قطع کرده» که همین مساله «موجی از نگرانی را در میان کارکنان این شرکت ایجاد کرده است.»
به گفته این نماینده مجلس، افرادی که قرارداد آن‌ها لغو شده٬ سابقه ۱۵ سال همکاری با وزارت نفت داشته‌اند.
کارگران استخدام رسمی شرکت ملی نفت ایران در ماهشهر و عسلویه هم در اعتراض به این مساله از روز شنبه ١۴ آذر ماه دست به اعتصاب زده‌اند.
آن‌ها روز دوشنبه ۲۳ آذر در اعتراض به آنچه «نامشخص بودن وضعیت مزایای شغلی» می‌نامیدند، ‌در محدوده اطراف محل کار خود زنجیره انسانی تشکیل دادند.
کارگران معترض طی دو سال گذشته نامه‌نگاری‌های بی‌نتیجه‌ای با وزارت نفت داشته‌اند که در ‌‌نهایت منجر به آغاز دور جدید اعتصاب‌ها در ماهشهر شده است.
این کارگران معترض به طور مشخص سه خواسته دارند: «عدم تغییر قرارداد استخدامی»٬ «لغو مصوبه عدم انتقال به شرکت‌های دولتی وزارت نفت» و «لغو مصوبه عدم تعدیل مدرک تحصیلی.»
مسئولان وزارت نفت نیز اعلام کرده‌اند قانون خصوصی سازی به آن‌ها اجازه تحقق خواسته کارگران را نمی‌دهد و از پذیرفتن مسئولیت کارگران معذور هستند.
بیژن نامدار زنگنه، وزیر نفت چندی پیش در این رابطه نامه‌ای به علی ربیعی، وزیر کار، رفاه و امور اجتماعی نوشته و حل و فصل مشکلات استخدامی کارگران را به این وزارت‌خانه ارجاع داده است.
منطقه ویژه اقتصادی پتروشیمی ماهشهر پیش از این در سال ۱۳۹۰ شاهد اعتصاب بیش از هزار و ۵۰۰ نفر از کارگران مجتمع پتروشیمی «بندر امام» بود. کارگران این مجتمع در آن سال خواستار برچیده شدن شرکت‌های پیمانکاری بودند.
موضوع لغو واسطه‌های پیمانکاری و ایجاد قراردادهای مستقیم با کارفرمای اصلی در سال‌های اخیر از جمله خواسته‌های کارگران در ایران بوده است.
منبع: رادیو فردا

اگر یک مسلمان خود را به نفهمی نزند هرگز نمی تواند به مسلمان بودنش ادامه دهد... !!!



سال‌روز تاسیس اولین سینمای قم؛ سینمایی که با دستور احمد خمینی منفجر شد ...

۴۶ سال قبل در چنین روزی (۲۸ آذر ۱۳۴۸) اولین سینمای شهر قم با ظرفیت ۱۲۰۰ صندلی و ۱۹۰۰ مترمربع مساحت، در خیابان "شاه" (امام‌خمینی کنونی) گشایش یافت.
این سینما که "دروازه طلایی" (گلدن‌گیت) نام داشت، متعلق به علی بشارتیان، كارمند بازنشسته اداره قند و شكر قم بود.
آن‌گونه که در اسناد ساواک آمده، بشارتیان از همان آغاز از سوی متعصبین قم مورد تهدید قرار گرفته بود اما در نهایت موفق شد با حمایت مقامات دولتی ساخت سینما را به پایان ببرد.
اولین فیلمی که در سینما "گلدن‌گیت" به نمایش درآمد مستندی به اسم "خانه خدا" با تم مذهبی بود. اما به تدریج فیلم‌های ایرانی و خارجی نیز در این سینما به نمایش درآمدند.
سرانجام در سال ۱۳۵۴ اولین و تنها سینمای قم در اثر یک انفجار آتش گرفت و کاملا تخریب شد.
بشارتیان که با توجه به تهدیدها، ساختمان سینما را بیمه کرده بود، از بازسازی سینما صرف‌نظر کرد و یک سال بعد زمین آن را به مبلغ ۳ میلیون تومان به آیت‌الله شهاب‌الدین مرعشی نجفی فروخت. این مرجع‌تقلید شناخته‌شده شیعه در محل سینمای تخریب‌شده، مدرسه‌ی دینی خود را با عنوان "مرعشیه" راه‌اندازی کرد.
حسن لاهوتی، از چهره‌های نزدیک به آیت‌الله خمینی در جریان انقلاب اسلامی کمتر از یک سال بعد از پیروزی این انقلاب در مصاحبه‌ای با روزنامه‌ی کیهان فاش کرد که سینمای قم با دستور احمد خمینی، فرزند پرنفوذ بنیان‌گذار جمهوری اسلامی منفجر شد.

داعش پیروان راستین محمد ، درحال جدا کردن زنان ایزدی از خانواده و فرزندانشان برای جهاد نکاح ... :(

کاری که در جهان متمدن ، بالاترین و شدیدترین مجازات رو داره ..


بر اساس نظرسنجی ایسپا: مردم ایران به صدا و سیما اطمینان ندارند ... !!

نتایج یک نظرسنجی مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) وابسته به جهاد دانشگاهی نشان می‌دهد که مردم ایران به اخبار و گزارش‌های سازمان صدا و سیما اطمینان ندارند.
نتایج این نظرسنجی حاکی از آن است که تنها ۲۹ درصد مردم ایران معتقدند صدا و سیما تا «حد زیادی» واقعیت جامعه را منعکس می‌کند.
این نظرسنجی همچنین نشان می‌دهد که تنها ۴۰ درصد مردم معتقدند صدا و سیما واقعیت جامعه را به «میزان کم» منعکس می‌کند.
براساس این گزارش میانگین ارزیابی مردم کشور از انعکاس واقعیت توسط صدا و سیما بر روی طیف سفر تا ۱۰۰ برابر با ۴۵ است که پایین‌تر از نقطه متوسط طیف قرار گرفته است.
نتایج نظرسنجی ایسپا نشان می‌دهد کسانی که تحصیلات دانشگاهی دارند به طرز معنا داری نظر منفی‌تری نسبت به انعکاس واقعیت در صدا و سیما دارند.
بر این اساس تنها ۳۲ درصد افراد دارای تحصیلات دیپلم و زیر دیپلم و ۲۵ درصد افراد دارای تحصیلات دانشگاهی معتقدند صدا و سیما به «میزان زیادی» واقعیت جامعه را منعکس می‌کند.
نتایج نشان می‌دهد صدا و سیما در جلب اعتماد جوانان موفق عمل نکرده چرا که تنها ۲۳ درصد آن‌ها معتقد صدا و سیما واقعیت‌های جامعه را منعکس می‌کند.
این نظرسنجی تنها چند روز پس از انتشار یک نظرسنجی از سوی سازمان صدا و سیما که مدعی شده مردم ایران به اخبار شبکه‌های این سازمان اطمینان دارند٬ منتشر شده است.

حسن خمینی پیشتر گفته است که جوانان ایران پدر بزرگ او را درست درک نکرده اند و میراث او باید احیا شود. براستی میراث شوم خمینی ملعون بجز این سه واقعه تلخ چه چیز دیگری بوده است؟ ۱- فاجعه گروگانگیری و رسوایی دیپلماتیک ایران در عرصه جهان. ۲- تحریک صدام در صدور انقلاب و پافشاری به جنگ بعد از فتح خرمشهر. ۳- کشتار معروف زندانیان حکم گرفته در تابستان ۱۳۶۷.


حسن خمینی پیشتر گفته است که جوانان ایران پدر بزرگ او را درست درک نکرده اند و میراث او باید احیا شود.
براستی میراث شوم خمینی ملعون بجز این سه واقعه تلخ چه چیز دیگری بوده است؟
۱- فاجعه گروگانگیری و رسوایی دیپلماتیک ایران در عرصه جهان.
۲- تحریک صدام در صدور انقلاب و پافشاری به جنگ بعد از فتح خرمشهر.
۳- کشتار معروف زندانیان حکم گرفته در تابستان ۱۳۶۷.

۱۳۹۴ آذر ۲۶, پنجشنبه

نتیجه کپی کاریهای ادیان ... !!!!

مسیح تنها پیامبر فهمیده و تنها پیروان فهمیده و با شعور و عاقل را دارد 😀😀
عهد جدید:
" ‌ای غلامان، مطیع آقایان خود باشید با کمال ترس؛ و نه فقط صالحان و مهربانان را بلکه کج خلقان را نیز " (رساله اول پطرس ۲: ۱۸)
یا
" غلامان را نصیحت نما که آقایان خود را اطاعت کنند و در هر امر ایشان را راضی سازند و نقیض گو نباشند؛ 10 و دزدی نکنند بلکه کمال دیانت را ظاهر سازند تا تعلیم نجات‌دهنده ما خدا را در هر چیز زینت دهند. " (عهد جدید تیتوس 2: 9)
یا
" ‌ای غلامان، آقایان جسمانی خود را در هر چیز اطاعت کنید، نه به خدمت حضور مثل جویندگان رضامندی مردم، بلکه به اخلاص قلب و از خداوند بترسید. 23 و آنچه کنید، از دل کنید بخاطر خداوند نه به بخاطر انسان. 24 " (غلاطیان 3 : 23- ۲۴)
یا
" ای آقایان، با غلامان خود عدل و انصاف رابه ‌جا آرید، چونکه می‌دانید شما را نیز آقایی هست در آسمان. " (غلاطیان 4: 1)
عهد عتیق :
" اگر به برده نیاز دارید می‌توانید از اقوامی که در اطراف شما هستند،خریداری کنید. 45 همچنین می‌توانید فرزندان بیگانگانی را که در بین شما زندگی می‌کنند، حتّی اگر در سرزمین شما به دنیا آمده باشند،بخرید. 46 آنها تا زنده هستند، غلام شما می‌باشند و می‌توانید آنها را بعد از خود برای فرزندانتان واگذارید، امّا شما نباید با اسرائیلی بدرفتاری کنید. " (لاویان 25: 44-46)
یا
" اگر کسی دختری را بخرد تا با او ازدواج کند ولی بعداً از او خوشش نیاید، آنگاه می‌باید به پدرش بازفروخته شود و ارباب او حق ندارد وی را به بیگانگان بفروشد. زیرا به او خیانت کرده است. " (خروج 21: 8)
یا
"اگر کسی غلام یا کنیز خود را با عصا بزند به طوری که در همان وقت بمیرد باید مجازات شود. ولی اگر یکی دو روز بعد بمیرد، مجازات نشود؛ چون آن غلام یا کنیز جز دارایی او بوده و همین ضرر برای او کافی است. " (خروج 21: 20-21)
یا
" اگر کسی غلام یا کنیز خود را طوری بزند که چشمش از بین برود، او را در عوض چشمش آزاد کند. اگر دندان او را بشکند، او را در عوض دندانش آزاد کند. " (خروج 21: 26)
یا
" چون بیرون روی تا با دشمنان خود جنگ کنی، و یهوه خدایت ایشان را به ‌دستت تسلیم نماید و ایشان را اسیر کنی [در جنگ شما را پیروز گرداند و شما اسیرانی بگیرید] ، 11 و در میان اسیران زن خوب صورتی دیده، عاشق او بشوی و بخواهی او را به زنی خود بگیری، 12 پس او را به خانه خود ببر و او سَر خود را بتراشد و ناخن خود را بگیرد. 13 و رخت اسیری خود را بیرون کرده، در خانه تو بماند، و برای پدر و مادر خود یک ماه ماتم گیرد، و بعد از آن به او درآمده، شوهر او بشو و او زن تو خواهد بود."
(تثنیه 21: 10 – 13)
مسأله اساسی اینجاست که اگر واقعاً مسیحیت مخالف برده داری بود اولاً به بردگان دستور نمی داد مانند خداوندشان از رابابانشان اطاعت کنند!!!
و در ثانی به اربانانشان هم اعلام می کرد که بردگان خودتان را آزاد کنید و برده جدید نخرید و برده فروشی و برده داری را هم ممنوع است!!!
نه اینکه تا همین قرن نوزدهم فروش برده رواج کامل و گسترده ای داشته باشد!!!
نکته جالب اینجاست که خود کلیسا حامی برده داری و برده داران بود!!
” اسقف اعظم کانتربری دکتر روآن ویلیامز به خاطر حمایت های گذشته کلیسا از مسئله برده داری، رسماً عذر خواهی کرد و از خداوند خواست که گناه کلیسا را در رابطه با سهمی که نسبت به پدید آمدن مسئله برده داری داشته است ببخشد. رهبر دینی هفتاد و هفت میلیون مسیحی انگیلیکنی در سراسر جهان با حضور در مراسم دویستمین سالگرد تصویب قانون منع برده داری در انگلستان گفت: این باعث شرم کلیسا است که از قانون برده داری حمایت کرده است و در مقطعی از زمان باعث پدید آمدن زمینه های این رفتار شده است.
لازم به ذکر است که بیش از ده میلیون انسان سیاه در طول ۳۵۰ سال از سرزمین های آفریقایی به عنوان برده به کشورهای اروپایی و آمریکا آورده شده و به بند کشیده شدند یعنی رقمی حدود هشتاد هزار نفر در هر سال. این افراد مجبور به کار کردن در مزارع شکر و پنبه بودند و صاحبان آنها ظلم های بسیاری در حق آنها روا می داشتند.
رورد سیمون یکی از فعالان اجتماعی و از سخنرانان مراسم یاد شده در سخنرانی خود گفت: کلیسا باید بپذیرد که او هم مانند همه ما گناهکار بوده و مسئولیت آنچه اتفاق افتاده به گردن آن هم بوده است. گویی همه ما در مسئله برده داری انسان ها مقصر بوده ایم و اکنون وظیقه همه ما است که از این بابت عذر خواهی کنیم و تاریخ گذشته خود را تنها مقصر ماجرا ندانیم. او همچنین گفت که بسیاری از آبای کلیسا خود از جمله سفارش دهندگان برده بوده اند و از آنها در مزارع خود استفاده می کردند.
چنان که در سال ۱۸۳۳ اسقف اعظم منطقه Exeter بعد از این که مجبور به آزادی ۶۶۵ برده سیاهپوست شد مبلغی بالغ بر ۱۲۷۲۹ پوند را به عنوان خسارت دریافت کرد. ”
[روزنامه شرق ، شماره ۷۹۶ به تاریخ ۱۰/۴/۸۵، صفحه ۲۱ (حکمت شادان)]
و در انتها همانطور كه هميشه گفتم:
*دين افيون توده هاست*.
از چاهي به چاهي ديگر افتادن است. بيدارشين و خام نشين.

خمینی نیجریه بشدت از مردم کتک خورد !!! این آخرین تصویر از سرکرده ی تروریستهای نیجریه ای مزدور رژیم آخونـــــــــــدی شیخ زکی است که رژیم آخوندی او را خمینی نیجریه مینامد و بشدت بـــــــــــه وسیله ی مردم نیجریه کتک خورده است و توسط عوامل لانه ی جاسوســـــــی رژیم تروریستـــی آخوندی فراری داده شده است. اگر در هنگامیکه خمینی جانی پایش را به ایران گذاشته بود و عوامل حکومــــت وقت با او به لاس زدن و کنار آمدن نمی نشستند و اینگونه او را تأدیب میکردنـــد ملت ایران امروز شاهد اینهمه کشتار و جنایت و خونریزی در سطح کشـــــــور و منطقه و جهان نبود .

خمینی نیجریه بشدت از مردم کتک خورد !!!
این آخرین تصویر از سرکرده ی تروریستهای نیجریه ای مزدور رژیم آخونـــــــــــدی
شیخ زکی است که رژیم آخوندی او را خمینی نیجریه مینامد و بشدت بـــــــــــه
وسیله ی مردم نیجریه کتک خورده است و توسط عوامل لانه ی جاسوســـــــی
رژیم تروریستـــی آخوندی فراری داده شده است.
اگر در هنگامیکه خمینی جانی پایش را به ایران گذاشته بود و عوامل حکومــــت
وقت با او به لاس زدن و کنار آمدن نمی نشستند و اینگونه او را تأدیب میکردنـــد
ملت ایران امروز شاهد اینهمه کشتار و جنایت و خونریزی در سطح کشـــــــور و
منطقه و جهان نبود .

تفاوت ساختار حکومتی دموکراتیک در غرب و مقایسه آن در جمهموری اسلامی ایران در غرب، حکومت مشروعیت خود را از مردم می گیرد. تا قبل از شکل گیری قرارداد اجتماعی، اعضای جامعه هیچ تعهدی در قبال یکدیگر ندارند، و ممکن است علیه یکدیگر هر گونه اقدامی کنند، ولی برای تشکیل یک حاکمیت مشروع، شهروندان گرد هم جمع می شوند، و توافق می کنند که بخشی از حقوق خود را به یک حاکمیت مشترک واگذار نمایند، و به حکمرانی آن حاکمیت، گردن نهند. به دلیل اینکه همه اعضای جامعه، در شکل گیری این قرارداد اجتماعی نقش دارند، و این حاکمیت بر اساس توافق آنها قدرت را به دست آورده، در نتیجه این حاکمیت مشروعیت دارد. در سایه تضمین این حقوق برای شهروندان است که می بینیم سیاست‌های اجتماعی، اقتصادی و یا فرهنگی صحیح به اجرا گذاشته می‌شود، و در نتیجه جامعه به شیوه «بهینه‌ای» اداره می‌شود، و در نهایت، شاهد رفاه و امنیت و کرامت انسانی برای شهروندان در جوامعه غربی هستیم. به صورت خلاصه می‌توان گفت که در نگاه نظریه پرداز/سیاستمدار غربی که به لیبرالیسم متمایل است، هر شهروند به خودی خود، و بدون اینکه نژاد، تحصیلات، موقعیت اجتماعی و یا پول او مهم باشد، دارای کرامت انسانی است و حاکمیت حق این را ندارد که حقوق انسانی او را نقض کند. حال به نگرش فکری افرادی چون ایت الله خامنه‌ای و یا دیگر سران جمهوری اسلامی نگاهی می‌اندازیم: در نگاه برخی روحانیون به شهروندان، انها شهروندان را به شکل انسان های دارای کرامت انسانی نمی‌بینند، از نگاه انها ، جامعه ایرانی، جمعی متشکل از شهروندان نیست، بلکه انها شهروندان ایرانی را به شکل یک «امت» می‌بینید. در نگرش آیت الله خامنه‌ای، اعضای امت اسلامی فاقد کرامت انسانی بوده، و هیچ یک از آزادی های فردی آنها را به رسمیت نمی‌شناسد. اعضای امت اسلامی، از آزادی اندیشه برخوردار نیستند، به عنوان نمونه اگر دین خود را عوض کنند، باید کشته شوند. اعضای امت اسلامی، از حقوقی مانند آزادی بیان نیز بی‌بهره هستند، و مجازات سنگینی برای آن استفاده از این حق انسانی در نظر گرفته می‌شود. در نگاه طرفداران نظریه ولایت مطلقه فقیه، اصولا مشروعیت ولایت فقیه و نظام جمهوری اسلامی برخاسته از «قرارداد اجتماعی» و یا همان «رضایت مردم» نیست، بلکه این مشروعیت از سوی خدا به آنها اعطا شده است. از این رو است که اصولا حاکمیت در قبال شهروندان هیچ تعهد و یا مسوولیتی ندارد. به عنوان نمونه، مصباح یزدی می‌گوید که اعضای مجلس خبرگان، وظیفه انتخاب رهبر را ندارند، بلکه آنها تنها وظیفه یافتن رهبر را بر عهده دارند، چه آنکه قبلا رهبر توسط خدا(!) برگزیده شده است. در نتیجه این نگرش است که اصولا رفاه شهروندان اهمیتی ندارد، و اصولا فقر اعضای امت اسلامی، توصیه و ترویج می‌شود. حاکمیت در قبال نابود کردن منابع و اموال ملت، وظیفه پاسخ‌گویی را احساس نمی‌کند.

تفاوت ساختار حکومتی دموکراتیک در غرب و مقایسه آن در جمهموری اسلامی ایران
در غرب، حکومت مشروعیت خود را از مردم می گیرد. تا قبل از شکل گیری قرارداد اجتماعی، اعضای جامعه هیچ تعهدی در قبال یکدیگر ندارند، و ممکن است علیه یکدیگر هر گونه اقدامی کنند، ولی برای تشکیل یک حاکمیت مشروع، شهروندان گرد هم جمع می شوند، و توافق می کنند که بخشی از حقوق خود را به یک حاکمیت مشترک واگذار نمایند، و به حکمرانی آن حاکمیت، گردن نهند.
 به دلیل اینکه همه اعضای جامعه، در شکل گیری این قرارداد اجتماعی نقش دارند، و این حاکمیت بر اساس توافق آنها قدرت را به دست آورده، در نتیجه این حاکمیت مشروعیت دارد.
در سایه تضمین این حقوق برای شهروندان است که می بینیم سیاست‌های اجتماعی، اقتصادی و یا فرهنگی صحیح به اجرا گذاشته می‌شود، و در نتیجه جامعه به شیوه «بهینه‌ای» اداره می‌شود، و در نهایت، شاهد رفاه و امنیت و کرامت انسانی برای شهروندان در جوامعه غربی هستیم.
به صورت خلاصه می‌توان گفت که در نگاه نظریه پرداز/سیاستمدار غربی که به لیبرالیسم متمایل است، هر شهروند به خودی خود، و بدون اینکه نژاد، تحصیلات، موقعیت اجتماعی و یا پول او مهم باشد، دارای کرامت انسانی است و حاکمیت حق این را ندارد که حقوق انسانی او را نقض کند.
 
حال به نگرش فکری افرادی چون خامنه‌ای و یا دیگر سرکردگان جمهوری اسلامی نگاهی می‌اندازیم: 

در نگاه برخی روحانیون به شهروندان، انها شهروندان را به شکل انسان های دارای کرامت انسانی نمی‌بینند، از نگاه انها ، جامعه ایرانی، جمعی متشکل از شهروندان نیست، بلکه انها شهروندان ایرانی را به شکل یک «امت» می‌بینید.
 

در نگرش خامنه‌ای، اعضای امت اسلامی فاقد کرامت انسانی بوده، و هیچ یک از آزادی های فردی آنها را به رسمیت نمی‌شناسد. اعضای امت اسلامی، از آزادی اندیشه برخوردار نیستند، به عنوان نمونه اگر دین خود را عوض کنند، باید کشته شوند.
اعضای امت اسلامی، از حقوقی مانند آزادی بیان نیز بی‌بهره هستند، و مجازات سنگینی برای آن استفاده از این حق انسانی در نظر گرفته می‌شود.

در نگاه طرفداران نظریه ولایت مطلقه فقیه، اصولا مشروعیت ولایت فقیه و نظام جمهوری اسلامی برخاسته از «قرارداد اجتماعی» و یا همان «رضایت مردم» نیست، بلکه این مشروعیت از سوی خدا به آنها اعطا شده است. از این رو است که اصولا حاکمیت در قبال شهروندان هیچ تعهد و یا مسوولیتی ندارد.
به عنوان نمونه، مصباح یزدی می‌گوید که اعضای مجلس خبرگان، وظیفه انتخاب رهبر را ندارند، بلکه آنها تنها وظیفه یافتن رهبر را بر عهده دارند، چه آنکه قبلا رهبر توسط خدا(!) برگزیده شده است !!!
در نتیجه این نگرش است که اصولا رفاه شهروندان اهمیتی ندارد، و اصولا فقر اعضای امت اسلامی، توصیه و ترویج می‌شود. حاکمیت در قبال نابود کردن منابع و اموال ملت، وظیفه پاسخ‌گویی را احساس نمی‌کند...

غنی سازی اتمی بر فرق سرتان بخورد. بجای آن بیایید یک ماشین ساده لایروب لجن کش و... خریداری کنید. جهان می داند شماها بلوف می زنید هدف فریب ملت و طولانی کردند زمان غارت ایران می باشد به امید بیداری ملت ایران

:(  :(   :(
غنی سازی اتمی بر فرق سرتان بخورد. بجای آن بیایید یک ماشین ساده لایروب لجن کش و... خریداری کنید.
جهان می داند شماها بلوف می زنید هدف فریب ملت و طولانی کردند زمان غارت ایران می باشد
به امید بیداری ملت ایران...

۱۳۹۴ آذر ۲۴, سه‌شنبه

بذر و نطفه خشونت داعشی از همان روز و ابتدای انقلاب نکبت بار در این دیار ریخته شد. تعصب آلوده به عنصر مذهب در توام با روحیه کاذب انقلابی گری عامل جنایات عدیده ای شد که از تیربارانهای پشت بامی و محاکمه های چند دقیقه ای تا قل و قمع گروههای سیاسی در دهه ۶۰ شروع و در ادامه تا کشتار وسیع زندانیان حکم گرفته در بیدادگاههای نظام سال ۶۷ و فاجعه کهریزک و کودتای ۸۸ ادامه داشته است.

بذر و نطفه خشونت داعشی از همان روز و ابتدای انقلاب نکبت بار در این دیار ریخته شد. تعصب آلوده به عنصر مذهب در توام با روحیه کاذب انقلابی گری عامل جنایات عدیده ای شد که از تیربارانهای پشت بامی و محاکمه های چند دقیقه ای تا قل و قمع گروههای سیاسی در دهه ۶۰ شروع و در ادامه تا کشتار وسیع زندانیان حکم گرفته در بیدادگاههای نظام سال ۶۷ و فاجعه کهریزک و کودتای ۸۸ ادامه داشته است.

۱۳۹۴ آذر ۱۹, پنجشنبه

اولین آیه قرآن « بسم الله الرحمن الرحیم » کاملا غلط است . خدا از خودش تعریف میکند قربان خودش میرود که بخشنده و مهربان است . همه میدانیم سر خوردن یک سیب نا قابل چه الم شلگه ای سر بیچاره حوا مادر بزرگمان در آورد !!این کافی نبود تمام آیندگان و زاد ولد حوا را از بهشت بیرون کرد .احمق ترین پلیس ، پاسدار یا بسیجی شما را بجای خطا یا گناه مادرتان ، شما را دستگیر نمیکند . کدام بخشنده خا نه هایتان را سرتان با زلزله و سنامی خراب میکند . کدام بخشنده اجازه میدهد سالانه بیشتر از یکمیلون کودک از گرسنگی خشکسالی بی آبی بمیرند کدام بخشنده مهربان شکنجه مادران بی گناه را در زندان های ایران میبیند و سکوت میکند ؟ من اولین آیه را فقط بعنوان یک جوک غم انگیز از الله خیالی قبول میکنم .



بالاخره قرآن در یک شب نازل شد یا نشد ؟! سوره قدر آیه ١ ما [ قرآن را ] در شب قدر نازل کردیم. سوره فرقان آیه ٣٢ و کسانی که کافر شدند ، گفتند: «چرا قرآن یک جا بر او نازل نشده است؟» این گونه [ ما آن را به تدریج نازل کردیم ] تا قلبت را به وسیله آن استوار گردانیم ، و آن را به آرامی [ بر تو ] خواندیم. آیات تازینامه در ابتدایی ترین مورد خود یعنی شب قدر دارای وحدت کلام نیستند.

بالاخره قرآن در یک شب نازل شد یا نشد ؟!
سوره قدر آیه ١
ما [ قرآن را ] در شب قدر نازل کردیم.

سوره فرقان آیه ٣٢
و کسانی که کافر شدند ، گفتند: «چرا قرآن یک جا بر او نازل نشده است؟» این گونه [ ما آن را به تدریج نازل کردیم ] تا قلبت را به وسیله آن استوار گردانیم ، و آن را به آرامی [ بر تو ] خواندیم.
آیات تازینامه در ابتدایی ترین مورد خود یعنی شب قدر دارای وحدت کلام نیستند.


سوره توبه، آیه ۲۸: " ای مومنان مشرکان (غیر مسلمانان) نجس و پلیدند لذا نباید به مسجدالحرمین (شهر مکه) نزدیک و وارد شوند..."!!! شنیدید که مسلمانان مدام می گویند که به باورها و عقاید دینی ما احترام بگذارید، این یکی از همان باور ها و عقاید دینی شان است! کتاب دینی شان من و امثال مرا که دگراندیش هستیم نجس و پلید می نامد و از ورودمان به شهر مکه جلوگیری می کند! بعد من دگراندیش باید به این آیه در کتاب دینی آنان احترام بگذارم و حتی به آنها اجازه دهم به کشور و شهر من کافر، مشرک، نجس و پلید به عنوان توریست، مهاجر و یا پناهنده وارد شوند و من نیز هیچ اعتراضی به این خواست آنها نکنم و نداشته باشم! تصویر زیر از شاهراهی در عربستان گرفته شده است که ورود غیر مسلمانان به شهر مکه را ممنوع اعلام کرده است!

سوره توبه، آیه ۲۸:
" ای مومنان مشرکان (غیر مسلمانان) نجس و پلیدند لذا نباید به مسجدالحرمین (شهر مکه) نزدیک و وارد شوند..."!!!

شنیدید که مسلمانان مدام می گویند که به باورها و عقاید دینی ما احترام بگذارید، این یکی از همان باور ها و عقاید دینی شان است!
کتاب دینی شان من و امثال مرا که دگراندیش هستیم نجس و پلید می نامد و از ورودمان به شهر مکه جلوگیری می کند! بعد من دگراندیش باید به این آیه در کتاب دینی آنان احترام بگذارم و حتی به آنها اجازه دهم به کشور و شهر من کافر، مشرک، نجس و پلید به عنوان توریست، مهاجر و یا پناهنده وارد شوند و من نیز هیچ اعتراضی به این خواست آنها نکنم و نداشته باشم!

تصویر زیر از شاهراهی در عربستان گرفته شده است که ورود غیر مسلمانان به شهر مکه را ممنوع اعلام کرده است!


متن کامل نامه شجاعانه خشایار دیهیمی به صادق لاریجانی ... صادق لاریجانی رییس دستگاه قضا تمام روزنامه ها ورسانه هایی را که در زمینه فسادهای مالی اقدام به بزرگ نمایی کنند ، تهدید به برخورد شدید کردن . --------- احتمالا جناب لاریجانی متوجه نیستند که دزدی های چندهزار میلیاردی به خودی خود به اندازه ای بزرگ هستند که نیازی به بزرگ نمایی ندارند... خشایاردیهیمی نویسنده و مترجم آثار فلسفی در پاسخ به این اظهارات لاریجانی نامه ای شجاعانه نوشته اند که اشتراک گذاری آن حداقل قدردانیست که ازاین مرد آزاده میتوان انجام داد.

متن کامل نامه شجاعانه خشایار دیهیمی به صادق لاریجانی
---------
صادق لاریجانی رییس دستگاه قضا تمام روزنامه ها ورسانه هایی را که در زمینه فسادهای مالی اقدام به بزرگ نمایی کنند ، تهدید به برخورد شدید کردن .
---------
احتمالا جناب لاریجانی متوجه نیستند که دزدی های چندهزار میلیاردی به خودی خود به اندازه ای بزرگ هستند که نیازی به بزرگ نمایی ندارند...
خشایاردیهیمی نویسنده و مترجم آثار فلسفی در پاسخ به این اظهارات لاریجانی نامه ای شجاعانه نوشته اند که اشتراک گذاری آن حداقل قدردانیست که ازاین مرد آزاده میتوان انجام داد.
__________________

ﻗﺎﻧﻮﻥ !

ﺁﻗﺎﯼ ﺭﺋﯿﺲ ﻗﻮﻩ ﻗﻀﺎﺋﯿﻪ ! ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﻣﯿﮑﻨﯽ ! ﺟﺰ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﻭ ﺍﺭﻋﺎﺏ ﻭ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻭ ﺷﻼﻕ ﭼﯿﺰﯼ ﻫﻢ ﻧﻤﯿﺸﻨﺎﺳﯽ . ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﺷﻼﻕ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺩﻝﻣﻦ ﺍﺧﻼﻕ ! ﺗﻮ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﺑﻪ ﺍﺣﻀﺎﺭ ﺷﻬﺮﻭﻧﺪﺍﻧﯽ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﮐﻪ ﻓﺮﯾﺎﺩﺷﺎﻥ ﺍﺯ ﻓﺴﺎﺩ ﻻﻧﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺩﺭﻧﻈﺎﻡ ﺑﻪ ﻫﻮﺍﺳﺖ . ﺁﻥ ﻫﻢ ﻧﻪ ﻓﻘﻂ ﻓﺴﺎﺩ ﻣﺎﻟﯽ ، ﺑﻠﮑﻪ ﻓﺴﺎﺩ ﺍﺧﻼﻗﯽ ،ﺩﺭﻭﻏﮕﻮﯾﯽ ، ﻭ ﺣﻖ ﺭﺍ ﻧﺎﺣﻖ ﮐﺮﺩﻥ . ﻣﺮﺍ ﻫﻢ ﺯﺑﺎﻥ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﻫﺴﺖ . ﻣﺮﺟﻊ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺗﻮ نیستی . ﻋﺪﺍﻟﺖ ﺍﺳﺖ . ﺗﻮ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﻨﻤﺎﯾﯽ ﻓﺴﺎﺩ ﺩﺭ ﻧﻈﺎﻡ ﻣﯿﮕﻮﯾﯽ ﻣﻦ ﺍﺯ ﻻﭘﻮﺷﺎﻧﯽ ﻓﺴﺎﺩ ﺩﺭ ﻧﻈﺎﻡ . ﻣﺴﺌﻮﻝ ﺍﺭﺷﺪ ﻗﺎﻧﻮﻥ ! ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺷﮑﻨﺎﻥ ، ﺭﺍﻧﺖ ﺧﻮﺍﺭﺍﻥ ، ﺩﺭﻭﻏﮕﻮﯾﺎﻥ ﻭ ﺗﻬﻤﺖ ﺯﻧﻨﺪﮔﺎﻥ ﺭﺍﺳﺖ ﺭﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﺭﺍﻩ ﻣﯿﺮﻭﻧﺪ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﮕﻮﯾﯽ ﺑﺎﻻﯼ ﭼﺸﻤﺘﺎﻥ ﺍﺑﺮﻭﺳﺖ ﻣﺘﻬﻢ ﺑﻪ ﺑﺰﺭﮔﻨﻤﺎﯾﯽ ﻓﺴﺎﺩ ﺩﺭ ﻧﻈﺎﻡ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ ﻭ ﻋﻘﻮﺑﺖ ﻣﯿﺒﯿﻨﻨﺪ .ﻃﺸﺖ ﺭﺳﻮﺍﯾﯽ ﻫﺸﺖ ﺳﺎﻝ ﺩﻭﻟﺖ ﺍﺯ ﺑﺎﻡ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ .
ﻣﻌﺎﻭﻥ ﺍﻭﻝ ﺭﺋﯿﺲ ﺟﻤﻬﻮﺭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﮑﯿﺪﻥ ﺧﻮﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﺗﺎﺯﻩ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﻣﻨﺼﺒﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺩﺍﺭﺩ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﺗﺎﺯﻩ ﯾﻘﯿﻦ ﺩﺍﺭﻡ ﮐﻪ ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ ﻧﻤﯿﺸﻮﺩ ﺁﻧﭽﻨﺎﻥ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ .

ﻭﻗﺘﯽ ﻓﺴﺎﺩ ﻣﻌﺎﻭﻥ ﺍﻭﻝ ﺭﺋﯿﺲ ﺟﻤﻬﻮﺭ ﺳﺎﺑﻖ ﻣﺤﺮﺯ ﺷﺪﻩ ﺩﯾﮕﺮ ﭼﻪ ﺟﺎﯼ ﺑﺰﺭﮔﻨﻤﺎﯾﯽ ﻣﯿﻤﺎﻧﺪ ؟ ﺗﺎﺯﻩ ﺍﯾﻦ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻫﺰﺍﺭﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﺸﺪ ﻻﭘﻮﺷﺎﻧﯽ ﺍﺵ ﮐﻨﯿﺪ .
ﻭ ﺗﻮ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﻫﻢ ﻣﯿﮑﻨﯽ ؟
ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻫﺎﯾﺶ ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻻﻓﻬﺎﯼ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﺯﺩﻩ ﺍﻧﺪ . ﺍﻣﺎ ﻋﺎﻗﺒﺘﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﯾﻢ . ﻣﻦ ﺍﺯ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺳﺨﻦ ﻣﯿﮕﻮﯾﻢ . ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﭼﯿﺰ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﻤﻠﮑﺖ .

ﺍﮔﺮ ﺭﺍﺳﺖ ﻣﯿﮕﻮﯾﯽ ﺑﻪ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﮔﺰﺍﻓﻪ ﮔﻮﯾﯽ ﺍﺕ ﻋﻤﻞ ﮐﻦ . ﻣﻦ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﺗﺤﺖ ﺍﻣﺮﺕ ﺑﻪ ﺣﮑﻢ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺍﺳﺎﺳﯽ ﻓﺮﺍﻣﯿﺨﻮﺍﻧﻢ . ﺑﯿﺎ ﺩﺭ ﺩﺍﺩﮔﺎﻫﯽ ﻋﻠﻨﯽ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﻮ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺗﻬﺎﻣﺎﺗﯽ ﮐﻪ ﯾﮏ ﺷﻬﺮﻭﻧﺪ ﯾﮏ ﻻﻗﺒﺎ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺗﻮ ﻣﯿﺪﺍﻧﺪ ﺟﻮﺍﺏ ﺑﺪﻩ . ﻭﮔﺮﻧﻪ ﻣﻦ ﮐﻪ ﻣﯿﺪﺍﻧﻢ ﺗﻮ ﮐﻬﺮﯾﺰﮎ ﻫﺎ ﺩﺍﺭﯼ .

ﮔﻤﺎﻥ ﻣﺒﺮ ﮐﻪ ﺷﻬﺎﻣﺖ ﻣﺪﻧﯽ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ . ﻧﻪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻣﯿﺘﺮﺳﻢ ﻧﻪ ﺍﺯ ﻻﻑ ﻭ ﮔﺰﺍﻓﺖ . ﻣﺮﺩﻡ ﻗﻀﺎﻭﺗﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﮐﺮﺩ . ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺮ ﻣﺴﻨﺪ ﻗﺪﺭﺗﯽ ﻭ ﻏﺮﻩ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﻨﺪ .

ﻣﻦ ﻧﻪ ﻣﺴﻨﺪﯼ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﻧﻪ ﺟﺰ ﻋﺰﺕ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺍﻡ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﻭ ﻗﺪﺭﺗﯽ . ﻗﺎﻣﺖ ﻣﻦ ﺍﮔﺮ ﺯﯾﺮ ﺑﺎﺭ ﺯﻭﺭﺗﺎﻥ ﺧﻤﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺩﻟﻢ ﺳﺮﻓﺮﺍﺯ ﺍﺳﺖ . ﺗﻮ ﺩﻟﺖ ﺧﻤﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ . ﻓﺨﺮ ﻣﻔﺮﻭﺵ . ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺗﮑﻠﯿﻒ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺭﻭﺷﻦ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ.
–ﺷﻬﺮﻭﻧﺪ – ﺧﺸﺎﯾﺎﺭ ﺩﯾﻬﯿﻤﯽ

(( ﻫﻤﻪ ﻣﺠﺎﺯﻧﺪ ﺍﯾﻦ ﯾﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﺭﺍ ﺑﯽ ﮐﻢ ﻭ ﮐﺎﺳﺖ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺳﺎﯾﺖ ﻭ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﻭ ﻣﺠﻠﻪ ﻭ ﻫﺮ ﺭﺳﺎﻧﻪ ﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺎ ﺍﺳﻢ ﻭ ﺭﺳﻢ ﻧﻘﻞ ﮐﻨﻨﺪ))

در زندگی نه گل باش که اسیر خاک باشی نه بارون که به خاک بیفتی،
خاک باش که گل از تو بروید و باران به خاطر تو ببارد...

۱۳۹۴ آذر ۱۷, سه‌شنبه

آخوندها چه در گذشته و یادر حال عامل شستشوی مغزی نوجوانان و جوانان، و تربیت آنان به شکل آدم کشان حرفه ای بوده است. به عنوان نمونه در تاریخ گذشته می بینیم که شیخ فضل الله و یا آیت الله کاشانی هرکدام لات و آدم کشانی در کنار خود پرورش داده بودند تا به فرمان آنان دست به کشتار فرد و یا گروهی بزنند. چنانکه نواب صفوی به دستور آیت الله کاشانی زنده یاد کسروی را از پای در آورد و یا به خواسته وی عبدالحسین قمی یکی دیگر از نوچه های او در سال ۱۳۲۸، دکتر زنگنه وزیر آموزش و پرورش را ترور کرد، ویا خلیل طهماسبی رزم آرا نخست وزیر را به قتل رساند. رژیم اسلامی مرکب از صدها آخوند نیز تا کنون با شستشوی مغزی جوانان، آنان را به قتل های گوناگونی مانند دکتر بختیار، فریدون فرخ زاد و یا انجام کارهای تروریستی و بمب گذاری در کشورهای گوناگون مانند کشتار یهودیان آرژانتین واداشته است.


مطلب آرشیوی. این تصویر مربوط به سال 1374 است. مریم میرزاخانی، برنده جایزه فیلدز ریاضیات، نفر سوم از سمت راست در کنار هاشمی رفسنجانی، حدادعادل و نجفی. میرزاخانی و احتمالاً اغلب دیگر دانش آموزان نخبه ای که در این عکس دیده میشوند از ایران مهاجرت کرده اند. این افراد بهمراه بسیاری دیگر از مهاجرین تحصیلکردگان ایرانی از کشور خارج شده اند. و اما آنان که ماندند چه شدند: در زیر بخوانیم... امروز۱۶ آذر و روز دانشجوست. روزی برای یادمان سه دانشجوی جانباخته به نامهای شریعت رضوی، احمد قندچی، مصطفی بزرگ نیا است که در تاریخ ۱۶ آذر ۱۳۳۲ توسط ماموران در دانشگاه کشته شدند.

مطلب آرشیوی. این تصویر مربوط به سال 1374 است. مریم میرزاخانی، برنده جایزه فیلدز ریاضیات، نفر سوم از سمت راست در کنار هاشمی رفسنجانی، حدادعادل و نجفی.
میرزاخانی و احتمالاً اغلب دیگر دانش آموزان نخبه ای که در این عکس دیده میشوند از ایران مهاجرت کرده اند. این افراد بهمراه بسیاری دیگر از مهاجرین تحصیلکردگان ایرانی از کشور خارج شده اند.
و اما آنان که ماندند چه شدند: در زیر بخوانیم...

امروز۱۶ آذر و روز دانشجوست. روزی برای یادمان سه دانشجوی جانباخته به نامهای شریعت رضوی، احمد قندچی، مصطفی بزرگ نیا است که در تاریخ ۱۶ آذر ۱۳۳۲ توسط ماموران در دانشگاه کشته شدند. 

۱۳۹۴ آذر ۱۶, دوشنبه

شلیک گاز اشک آور، پایان بخش مراسم روز دانشجو در دانشگاه علامه طباطبایی بود...

در پایان مراسم ۱۶ آذر که سالن دانشکده حقوق دانشگاه علامه و به همت کانون اندیشه دانشجویی در حال برگزاری بود، گاز اشک آور برای متفرق کردن دانشجویان شلیک شد.
دانشجویان حاضر در سالن با وجود آنکه به شدت به سرفه افتاده بودند، اما حاضر به ترک سالن نشدند و خواستار پاسخگویی مسئولان حراست دانشگاه درباره اینگونه برخوردها و ناامنی در فضای دانشجویی شدند.
دانشجویان معتقدند گاز اشک آور از سوی عوامل بسیج شلیک شده و واکنشی به انتقادهای صریح برخی دانشجویان به فضای بسته دانشگاه در برنامه تریبون آزاد دانشجویی بوده است.

اشاره و اثباتی دیگر مبنی بر اینکه قرآن به هیچ عنوان آسمانی نیست ... بلکه از ذهن و زبان یک انسان معمولی و حتی خرافاتی است ...!!!

پرسش علمی، پاسخ علمی نیز می خواهد. آسمان همیشه سرچشمه پرسشهای بیشمار بوده است. برای نمونه اگر درباره ماه پرسیده می شود
سوره ۲: البقرة، آیه ۱۸۹
در باره هلالها از تو می پرسند.
پاسخ "الله" چیست؟ کسی یا چیزی که همه چیز را آفریده و همه چیز را می داند
بگو آنها گاهشمارى براى مردم و حج اند.
از هر کودک دبستانی که این را بپرسید جز این می گوید، گر چه که او نمی داند که حج چیست و برای چیست و کجا حج می کنند! نه آن کودک، که بسیاری از مردم جهان نیز چیزی از حج نمی دانند!
در دنباله باید سخنی بیاید که روشنگر بخش نخست باشد
و نيكى آن نيست كه از پشت خانه ها درآييد بلكه نيكى آن است كه كسى پروا کند و به خانه ها از در آنها درآييد و از الله بترسيد باشد كه رستگار گرديد
بخش نخست چه پیوندی با بخش دوم این گفته دارد؟ آیا این سخن یک خدای دانای آگاه است؟ و یا نشان از باوری باستانی دارد که رد شدن از آستانه در و به درون خانه رفتن در شب ماه کامل را بدشگون می دانست؟ چرا چنین خدایی برای باورشکنی، باور موهوم دیگری را بکار می برد؟ و آیا این گفته های یک انسان، با همان باورها نیست؟
اگر همانند این پرسش، از دانشمند ستاره شناسی چون "عمر خیام"، که خود را سخنگوی هیچ خدایی ندانسته، و هر شب و هر روز چشم به آسمان بیکران دوخته است پرسیده شود؛ پاسخ شگفت تر از آن است که به گمان آید! پاسخی که پس از گذشت روزگاران، هنوز یکی از شیواترین و زیباترین پاسخهای آدمی است
گاوی است در آسمان و نامش پروین
یک گاو دگر نهفته در زیر زمین
چشم خردت باز کن از روی یقین
زیر و زبر دو گاو مشتی خر بین

ادیان بیش از 3000 سال فرصت داشتند که از ما انسانی بهتر بسازند البته که نتیجه ای جز نفاق و تنفر و عقب ماندگی انسان ها چیز دیگری نداشت! حال آیا منطقی نیست به علمی که 300 سال است قدرت یافته و اثرات مثبت آنرا تا کنون دیده ایم فرصت بیشتری بدهیم ؟



۱۳۹۴ آذر ۱۵, یکشنبه

درود همیشگی بر تمامی جان باختگان مبارزه با این حکومت فاسد و ضد مردمی باد. هر چند لینک ویدیو این قضیه قدری تلخ و اندهگین است.این صحنه ای است که در تاریخ ثبت شده است. در این روز مانند تمامی روزهای ۳۷ سال گذشته انسان و انسانیت بوسیله حکومت فاسد فقیه لگد مال شدند. آیا آفتاب عالمتاب عدالت برای همیشه در پس ابرهای زمخت اندیشه پوسیده ولایت وقیح پنهان خواهد بود؟...



گر کسی کتابی را می بوسد (و مقدس می شمارد) که در آن ده ها مورد از جنایات و نقض حقوق بشر وجود دارد، یا خودش یک جنایتکار است و یا بدرستی آن کتاب را نخوانده است... !!!



شش ساعت زنگداری ﮐﻪ ﺑﺸﺮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺵ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﮐﺮﺩند...


ﺍﻭﻟﯿﻦ زنگ ﺭﺍ " ﮐﻮﭘﺮﻧﯿﮏ " در 1550 میلادی ﻧﻮﺍﺧﺖ .
ﺍﻭ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﺮﮐﺰ ﮐﺎﺋﻨﺎﺕ ﻧﯿﺴﺖ بلکه ﺳﯿﺎﺭﻩ ﺍﯼ ﮐﻮﭼﮏ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﮔﺮﺩ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﻣﯽﮔﺮﺩﺩ.
دومین زنگ را نیوتن در 1700 میلادی نواخت. او نشان داد که هیچ نیروی غیبی و هوشمندانه ای موجب سقوط اجسام و حرکت سیارات و شهاب سنگها و کهکشانها نمیشود.
تنها نیروی جاذبه است که نه هوشمندانه کار میکند و نه برنامه ریزی شده.
سومین زنگ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻭﯾﻦ در 1850 میلادی ﻧﻮﺍﺧﺖ . ﺍﻭ ﺑﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﮐﻪ "ﺍﺷﺮف ﻣﺨﻠﻮﻗﺎﺕ" ﻧﺎﻣﯿﺪﻩ ﻣﯿﺸﺪ ، نشان ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﺍﺧﺘﻼﻓﯽ ﺑﺎ ﺳﺎﯾﺮ ﺟﺎﻧﺪﺍﺭﺍﻥ ندارد و در اثر تغییر و تکامل موجودات دیگر به وجود آمده است.
چهارمین زنگ را نیچه در 1900 میلادی نواخت. او گفت که هیچ نجات دهنده ای غیبی وجود ندارد. تنها انسان است که می تواند نجات دهنده خود باشد.
او گفت: ''ایمان مذهبی یعنی اینکه نمیخواهم بپذیرم حقیقت چیست؟ انسانها نمیخواهند عقایدشان را تغییر دهند چونکه نمیخواهند توهماتشان تخریب شوند.''
پنجمین زنگ ﺭﺍ " ﻓﺮﻭﯾﺪ در 1900 میلادی ﺯﺩ . ﺍﻭ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﻋﻘﻞ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ اﻧﺴﺎﻥ ﻧﯿﺴﺖ , ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻭ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﺑﺸﺮ ﺳﺮﭼﺸﻤﻪ ﻣﻬﻢ ﺗﺮﯼ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺁﻥ افکار ﻧﺎﺧﻮﺩﺁﮔﺎﻩ ﺍﺳﺖ.
ششمین زنگ را راسل در 1950 میلادی نواخت. او به ما آموخت: ''از اینکه عقیده ای متفاوت با اکثریت داشته باشید نترسید. بسیاری از عقاید که امروز مورد قبول اکثریتند زمانی مورد مخالفت اکثریت بوده اند.
اگر پنجاه میلیون نفر هم عقیده احمقانه ای داشته باشند، باز هم آن عقیده احمقانه است.''
آزادی نه دادنی است نه گرفتنی. بلکه آموختنی است برای همین است که خیلی ها از آن گریزانند. چون یاد گرفتن برایشان مشکل است.
با دوپینگ و یک شبه نمیشود جهان اولی شد.
راه آزادی و پیشرفت نه از خیابانها و با مشتهای گره کرده بلکه از آرامش کتابخانه ها می گذرد.
برای همین است که در جهان سوم که نا امنی فراوان است، امن ترین مکانها برای عنکبوتها، کتابخانه ها هستند.
زنگها را کوپرنیک و داروین و... سالهاست که نواخته اند،
اما بسیاری در برابر بیدار شدن از خود مقاومت نشان میدهند و به این کار خود افتخار هم می کنند.

روز ۱۴ آذر مصادف است با تولد امیرارشد تاجمیر. جوانی که معتقد بود وطن وی ۷۰ میلیون ملت ایران است. امیر در روز عاشورای ۸۸( ششم دیماه) در مقابله با مزدوران بسیجی و حکومتی نظام پوسیده و کودتایی حاکم در حین کمک به دو دختر مبارز دیگر توسط مزدوران نظام مصدوم و زخمی میگردد و بوسیله خودروی نیروی های انتظامی به عمد زیر گرفته میگردد. درود همیشگی بر این جوان فداکار باد و ننگ ابدی بر این رژیم فاسد کودتایی باد.



۱۳۹۴ آذر ۱۴, شنبه

بزرگترین معجزه تاریخ، خاموشی مغز انسانهاییست که از اختراع ادیسون استفاده می‌کنند و با روشن شدن چراغ، بر محمد بن عبد الله درود می‌فرستند!!!



این آخوند بیشرف فرومایه مسأله گرانی را که موجب فروپاشی خانواده ها، و رفتن آنان به سوی مواد مخدر و نهایتاً دربه دری و کارتن خوابی است امری موجه می داند ولیکن به پوشش انسانها که جزیی از آزادی و استقلال فردی اشان بوده و به هیچ کش و ناکسی مربوط نیست چسبیده و دخلالت می کند.



واقعیتهایی که هستند و تلخند .. سخنرانــــــی تکاندهنـــــــــده تهمینـــــــــه میلانــــــــی ..


برهنگی گلشيفته رو!!!
خيليا تشويق ميكنن!
خيليا تحليل ميكنن!
خيليا فحش ميدن!
خيليا هم جوك ميسازن!
اما من فقط نگاه ميكنم!
من جزء اون دسته مردمى هستم
كه نه موافقم نه مخالف!
فكرميكنم شايد اصلا بمن ربطى نداره!
اصلا به ما ربطی نداره!
مگه داستان اون بچه بى لباسی كه شباتو
خيابوناى شهر ازسرما میلرزه بما مربوط بوده!؟
مگه داستان اختلاس و تقلب و دزديا
بما مربوط بوده!؟
مگه اون خط فقریكه هرروز افتاده دنبالمون!
تامردم بيشترى رو به زيربكشه بمامربوط بوده!؟
مگه وقتیكه سرانه مطالعه كشور
٢ دقيقه درروز شد بمامربوط بوده!؟
مگه داستانِ اسیدپاشی ها بما مربوط بوده!؟
مگه جنگ و نفت و سياست و داعش!
وَ هزار كوفت و زهر مار ديگه بما مربوط بوده!؟
كه حالا يه بابايى اون سرِ دنيا !
واسه فكر خودش لخت شده بما مربوط باشه!؟
ما كلاً سرمون زياد گرمه!
حواسمون خوب پرت ميشه!
مغزمون پوكه!
چشامون كوره!
گوشمون كره!
دست و پامون لَمسه!
امّا تا دلت بخواد دهنمون بازه!!!
واسه حرف مفت!!! . . .
واسه تحليل آبكى!!! . . .
واسه مُرده باد ُ !!! . . .
دلم گرفت وقتی امشب خبر خرید 40000خشت طلا واختصاص 2500میلیارد تومان توسط دولت روحانی جهت عتبات عالیات از دلارهای آزاد شده بواسطه توافق اختصاص یافت ولی من دوسال نتوانستم دختر5ساله ام را با ی جفت گوشواره 1گرمی شادکنم.
آفسوس که 20سال گفتیم انرژی هسته ای حق مسلم ماست وبه شکم هایمان سنگ بستیم اما یک ریال از این پول آزاد شده به من وتوی هموطن نخواهد رسید.آنوقت موقع پرداخت45هزارتومن یارانه لعنتی گوشت تنمان را باید صدبار بریزن تا پرداختش کنن.چه کسی اجازه به رییس دولت خودخوانده تدبیر روحانی داده میلیارد میلیارد دلار وخشت طلا راهی کشورهای دیگر کند آنوقت درممالک فرنگ بی دین رییس دولت جرات نداره ی میلیون دلار بدون اجازه از ده نهاد به کشوری ببخشد.فرستادن خشت طلا ودلار روا به خانه به مسجد وقبور وزیارتگاه ها ازنگاه انسانیت غیرقابل قبول است ومارا نه که بخدا نزدیک نمیکند که فرسنگها دورشدیم ودوباره هم دور!!
دیکته سال1394
.
سر سطر بنویس.......؟؟؟
جوانها در زندان ....!!
دختران حامله ،........!!
مادران دق مرگ ........!!
پدران سگ دو برای نان......!!
بنویس.........؟؟؟
بابا نای، نان دادن ندارد، بابا کار ندارد...!
بابا سهمی برای استخدام ندارد...!
بنویس .......؟؟؟
آن بچه سرطان دارد....!
هزینه هر آمپولش بیشتر از 1 میلیون تومان است،
خانه ی آنها پایین شهر است ،
اشک چشمهای مادرش مروارید دارد ،
بنویس......؟؟
تلاش ما بی ثمر است !
صاحب خانه بابا را جواب کرد...!
حاج رحیم برای چندمین بار به حج میرود ، اما...؟
بابای من پول قبض آب و برق را ندارد.!
بنویس......؟؟؟
نماز قضا دارد....... اما سفره ما غذا ندارد...!
بنویس......؟؟
اهل محل برای ساختن مسجد پول جمع میکنند اما ...،
سقف خانه ما چکه میکند....!
بنویس.......؟؟؟
پسر همسایه ما از گرسنگی "مرد" ...!
اما در مجلس ختمش گوسفند سر بریدند..!
بنویس......؟؟؟
در سرزمین من همه..؟؟
یا سنگ میفروشند ...!
یا سنگ میزنند ....!
یا سنگ می اندازند ...!
یا سنگ دل اند ...!
بنویس.......؟؟
مادران داغ دارن !
پدران بیمار !
بنویس ......!!
پدر "60"ساله ام نگهبان ویلای اقازاده "20" ساله شده است ،
جوان هایمان از سر نیاز ادعای عاشقی می کنند !
دختر هایمان از نداری خود را الوده هوس نامردان می کنند !
بنویس در سرزمین من اگر از حق خود دفاع کنی اعدام میشوی !
بنویس.زندگیمان چه سخت چه آسان ولی به اجبار می گذرد !
برگه ها بالا............،


۱۳۹۴ آذر ۱۳, جمعه

خمینی کتاب "ولایت فقیه" خود را ده سال پیش از انقلاب نوشت ، و افکار مرتجع خود را بصورتی کاملأ آشکار در آن کتاب منعکس کرد ٠ امّا چرا این افکار و آرزوهای وحشتناک و خطرناک خمینی از دید روشنفکران آنروز ایران پنهان ماند؟

حاکمیت بنیادگرایان اسلامی
*********************
آدولف هیتلر کتاب خود ، بنام "نبرد من" را ، سالها قبل از رسیدن به قدرت و در اوایل سالهای ١٩٢٠ ، هنگامیکه در زندان بود برای "رودلف هس" دیکته کرد و در آن کتاب تمام نقشه های شیطانی و آرزوهای حمله به فرانسه ، و گسترش مرزهای آلمان و غیره را منعکس کرد ٠ چرچیل با خواندن آن کتاب ، به عمق افکار مخوف این دیکتاتور آلمانی واقف شد و تا آخرین لحظه از تلاش برای بازداری و شکست وی از پای ننشست ٠
در کشور ما امّا داستان متفاوت بود ٠
خمینی کتاب "ولایت فقیه" خود را ده سال پیش از انقلاب نوشت ، و افکار مرتجع خود را بصورتی کاملأ آشکار در آن کتاب منعکس کرد ٠ امّا چرا این افکار و آرزوهای وحشتناک و خطرناک خمینی از دید روشنفکران آنروز ایران پنهان ماند؟
یک دلیل آن اینست که عده ای از روشنفکران ایران بنابه خاصیت ویژه روشنفکران ما ، آن کتاب را نخوانده نقد کردند ٠ دلیل دوّم اینکه عده دیگری از روشنفکران قبل از انقلاب ، آن کتاب را خواندند و از آن طرفداری هم کردند ٠ روشنفکرانی چون عبدالکریم سروش ، و علی شریعتی ، کاملأ بر خلاف جنبش روشنگری و خرد گرایی اروپا ، که یکی از پایه های اصلی مبارزات خود را بر مبنای تقدس زدایی و مبارزه با قدرت گیری کلیسا بنا نهاده بودند عمل کرده ، و با نگاهی عقبگرا ، از سخنان خمینی طرفداری کردند و آن را ترویج دادند ٠
علی شریعتی یکی از پایه گذاران اندیشه های توتالیتر اسلامی است ٠ اگر میخواهید طرز فکر تروریستهای اخیر پاریس را ریشه یابی کنید ، به نوشته های علی شریعتی در کتاب "علی" او توجه فرمایید٠
او مینویسد :
" ٠٠٠مسلمانهایی که خودرا لوس میکنند و میگویند اسلام دین صلح و سازش است سخت در اشتباهند٠ اسلام ابدأ به معنای صلح نیست ، اسلام جنگ است ٠ بدانید که با بزک کردن و امروزی کردن اسلام کاری از پیش نخواهید برد ، بدانید که اسلام جنگ است ، جنگ حق بر باطل ٠ از زمان آدم اینطور بوده و تا انتهای تاریخ نیز همچنین خواهد بود ٠
هرمسلمان بخودی خود در زندگی- نه در حالات و حوادث استثنائی- یک پارتیزان مسلح است. اسلام تنها مذهبی است که فقط به موعظه و پند واندرز نمی پردازد بلکه خود برای تحقق کلمه، شمشیر هم می کشد. اگر بخواهند از پیغمبر اسلام مجسمه ای بریزند باید در یک دستش کتاب باشد و در دست دیگرش شمشیر...".

نتیجه اینگونه سخنان علی شریعتی این شد که وقتی دین بعنوان وسیله رسیدن به قدرت استفاده شود ، همان اتفاقی می افتد که در رژیم جمهوری اسلامی اتفاق افتاد : نهایتأ هزاران جوان دگر اندیش سیاسی را در زندانهای جمهوری اسلامی ، در عرض یک هفته و بدستور خمینی بقتل رسانند ، صد ها تن اشخاصی مانند فروهر ها را سلاخی کردند ، پوینده و مختاری را دزدیده و آنها را خفه کردند ٠٠٠٠ این رفتار وحشیانه ، همه و همه محصول همان بذری است که علی شریعتی کاشت ٠ تولید گروه های خشن و بنیادگرای اسلامی و تروریستی امروز، نظیر حزب الله و "داعش" و گروه های مسلمانان تروریست اخیر در فرانسه ، و گروه های "بوکو حرام" و "الشباب" و غیره ، همگی زاییده حرفهایی است که امثال علی شریعتی ها در آنروزها مطرح کردند.
 

از برگه فیس بوک استاد مشیری.

انبوه زنان معتاد کارتن خواب، دستاورد و هدیه رژیم اسلام ناب محمدی ...

وجود افراد معتاد در یک کشور نشانه به هم ریختگی و فروپاشی آن جامعه است. هنگامی که رژیمی خودکامه و غیر مردمی بر سرکار است، به دلیل ورشکستگی اقتصادی، مردم هیچگاه در آسایش و آرامش به سر نمی برند. فقر مادی، مشکلات و نابه سامانی های اجتماعی در کنار دیکتاتوری و زورگویی رژیم آنان که ضربه پذیرترند به ناچار به اعتیاد پناه می برند و ناآگاه و ناخواسته در طلسم دیو مواد کشنده و خطرناک  مخدر گرفتار می شوند.بی گمان مواد مخدر زهرهای کشنده ای است که نسل ها را می سوزاند و خانمان ها را بر باد می دهد.
همانگونه که گفته شد تنها در کشورهای با رژیم دیکتاتوری غیر مردمی و با وجود فقر و تنگدستی، و بیخانمانی می توان به مسأله غیر انسانی و چندش آور اعتیاد به مواد مخدر بر خورد نمود. چنانکه کشورهای دیکتاتوری نیکاراگوآ و ونزوئلا نیز مانند ایران نمونه زنده و آشکار روی آوردن مردم بینوای زیر فشار فقر و تهیدستی و دیکتاتوری به سموم و زهرهای کشنده ای بنام مواد مخدر می باشد.

در غرب چه می گذرد؟

مردم کشورهای غربی نیز از برکت برادران پاسدار و قاچاقچیان افغانستان دست و بالشان به مواد مخدر باز است و کم و بیش با مسأله اعتیاد آنهم نزد ثروتمندان و پولداران برخورد می کنیم. وگرنه مردم کم درآمد کمتر در پی این مواد کشنده اند. شاید اعتراض شود که در غرب نیز افراد بیخانمان و خیابان خواب دیده می شود که در زیر پلها و کنار رودخانه ها در گوشه و کنارهایی زندگی می کنند. باید گفت که اینان گروهی خود بیخانمان سازند. با آن که مقرری هفتگی برای زندگی قابل تحمل و هم چنین مسکن در اختیار آنان گذاشته می شود ولیکن آنان پول هفتگی را همواره دریافت می کنند و بازهم ولگردی و خیابان خوابی را بر یک زندگی اولیه درون ساختمان دولتی ترجیح می دهند.

زنان معتاد خیابان خواب

گرچه مسأله اعتیاد در هرکشوری لکه ننگی است که بر پیشانی فرمانروایان و گردانندگان آن کشور دیده می شود، ولیکن بودن زنان معتاد و ولگرد خیابانی اوج فروپاشی و به هم ریختن آن جامعه و نهایت دیکتاتوری و خودکامگی و بی توجهی رژیم حاکم بر آن کشور را نشان می دهد. ما در رژیم های گذشته با وجود درآمد کم کشور و نداشتن ارتباطات جهانی مانند امروز، مسأله اعتیاد بسیار ناچیز و کم و آنهم تنها به کشیدن تریاک خلاصه می شد. چنانچه آمار می گرفتند، مصرف کنندگان تریاک نیز بیشتر آخوندها و یا مالکان دهات و شهرهای کوچک بودند
در گذشته در کشورما سوای شمار کمی در شهرهای مرزی افغانستان و یاکمتر زنان معتاد دیده می شدند. شمار کمی از آنان در  شهرهای مرزی قوچان، تایباد، و تربت جام خراسان و یا شماری از نقاط بلوچستان و مناطق مرزی دیگر به چشم می خوردند. اینگونه زنان انگشت شمار معتاد نیز در درون خانواده ها و در میان فامیل و بستگان می زیستند، به درد و رنج خود آگاه بودند، ولی هیچگاه خود را آواره خیابان ها و به شکل افتضاح آور امروزی کارتن خواب نمی کردند.

گزارشی از یک رسانه

وحید توفیقی در رسانه خود به گفتار مدیر عامل سازمان رفاه خدمات و مشارکت های اجتماعی تهران به شرح زیر اشاره می کند:
مدیرعامل سازمان رفاه، خدمات و مشارکت‌های اجتماعی شهرداری تهران با بیان اینکه متاسفانه پدیده کارتن خواب‌ها در میان زنان قابل مشاهده است، تصریح کرد: ‌” قبلا این پدیده مختص آقایان بود اما هم‌اکنون در میان زنان نیز این پدیده مشاهده می‌شود که این زنان معتاد هستند.”.
زارع صفت با اشاره به اینکه شاهد کاهش سن آسیب دیدگان در شهر تهران هستیم، تاکید کرد: متاسفانه سن زنان کارتن خواب ۲۰ سال است و این بیانگر کاهش سن آسیب دیدگی است.”.
در این گفتار مسئول سازمان رفاه شهرداری کمترین اشاره ای به این نمی کند که چرا در رژیم ضد انسان ولایت فقیه زنان نیز معتاد شده و حتی کارتن خواب و آواره خیابان ها می شوند؟!. آیا در کدام یک از رژیم های گذشته این پدیده ننگ و نفرت آور اجتماعی دیده شده که زنان، یعنی ناموس همه ما سرگردان کوچه و پس کوچه باشند!. آنهم در دخترانی در سن ۲۰ سالگی که جای آنان در یک کشور با رژیم انسانی در دانشگاهها و یا ادارات و مؤسسات انسانی است!

حواشی فاجعه‌بار اعتیاد و فقر زنان

افزایش فقر و اعتیاد در میان زنان، حواشی فاجعه‌باری نیز به همراه دارد. یکی از نمونه‌‌های آن که سال‌هاست وجود دارد، اما اخیرا اخبار مربوط به آن در سطح رسانه‌ها انعکاس بیشتری یافته، خرید وفروش نوزاد است.  فاطمه دانشور، رئیس کمیته اجتماعی شورای اسلامی شهر تهران، از خرید و فروش نوزدان در اطراف برخی بیمارستان‌های جنوب تهران خبر داد.

 فاطمه دانشور به خبر گزاری”فارس” گفته بود که گزارش‌ها نشان می‌دهند “خانم‌های کارتن خواب و زنان روسپی به هنگام زایمان در برخی از بیمارستان‌های جنوب و مرکز شهر” نوزاد خود را با دریافت ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار تومان می‌فروشند. به گفته او اکثر این نوزادان مبتلا به HIV و بیماری‌های دیگر هستند، از آن‌ها نگهداری درستی نمی‌شود و طول‌عمر کوتاهی دارند. مشتریان این کودکان “باندهای مختلف” از جمله “متکدیان” هستند.


از آنچه گفته شد:

آیا کارتن خوابی و خیابان گردی زنان کشورمان که ناموس همه به شمار می آیند آنهم کشوری که بر روی دریایی از نفت و گاز قرار گرفته و کوهها و تپه های آن انباشته از کانهای زیر زمینی است، تف سربالایی نیست که بر پیشانی فردفرد رژیم فرود می آید؟!. به راستی، رژیم ضد انسانی ولایت فقیه به عنوان اسلام ناب محمدی چگونه جامعه پیشرفته و دارای فضایل اخلاقی و منش انسانی ما را به فساد و تباهی کشانید! . چگونه شیرازه خانواده ها را به هم ریخت!. فساد، تباهی، دزدی، رشوه خواری، اعتیاد، هرزگی و همه گونه زشتی ها را در جامعه رواج داد. فامیل ها را از هم جدا، آواره، بدبین، و روبه روی هم قرار داد!!.
آیا با اینهمه فساد اجتماعی به ویژه آواره و سرگردان شدن زنان جامعه ما و اکنون به نحوی و روشی سر به نیست کردن آنان، مایه شرم و موجب خجالت هر ایرانی فرهیخته نیست؟. آیا دیگر وقت آن فرا نرسیده که ملت خاموش ما از جای بر خیزند و این رژیم جنایتکار ضد ایرانی را به سزای کارهای غیر انسانی و تخریب و ویران کردن کشورمان برسانند؟؟!.