"مسلمانان با همت خود تمدن نوین اسلامی را برپا کنند."
خامنه ای
تمدن نوین اسلامی؟! نمونه این "تمدن" را مردم ایران بیش از سه دهه است تجربه میکنند. گرانی و بیکاری و فقر، اعدامهای جمعی و قتلهای زنجیره ای و قصاص و سنگسار و تعزیر و شلاق و قطع دست و پا، آپارتاید جنسی و بیحقوقی مطلق زنان، فساد و چپاول و دزدیهای میلیاردی، و ممنوعیت شادی و رقص و موسیقی و فرهنگ و هنر مدرن و امروزی از مظاهر این "تمدن نوین" است. "تمدن اسلامی" عین توحش است. توحش هزار و چهارصد ساله ای که در سرمایه داری بحرانزده معاصر بجلو رانده شده و فرصت و زمینه عرض اندام پیدا کرده است. یک نمونه این توحش، جمهوری اسلامی است و نمونه های دیگرش داعش و بوکوحرام و الشباب و النصره و طالبان و کلیه نیروهای اسلامی که افسار گسیخته و بجان مردم افتاده اند.
سرمایه داری بحرانزده معاصر در غرب و در و در منطقه به این توحش قرون وسطائی نیازمند است. بورژوازی غرب خمینی و جمهوری اسلامی را در مقابله با انقلاب ٥۷ بجلو راند و طالبان را در مقابل شوروی و امروز هم داعش بر زمینه شرایطی که سیاستهای میلیتاریستی آمریکا و متحدینش در خاورمیانه ایجاد کرده است و در بلوکبنیهای منطقه ای بین ترکیه- عربستان- امارات از یکسو و جمهوری اسلامی- اسد- روسیه از سوی دیگر سر بلند کرده و معنی واقعی "تمدن اسلامی" را به همگان نشان داده است.
آنچه به امثال خامنه ای اجازه میدهد تا این توحش را تمدن قلمداد کنند نظریه ارتجاعی نسبیت فرهنگی و نفی فرهنگ و تمدن و ارزشهای جهانشمول انسانی است. تمدن - آزادی و رفاه و برابری و انسانیت - بنا به تعریف و ماهیت خود برای همه ساکنین کره ارض یکسان است و نمیتواند به مذاهب و قومیتها و ملیتها و نژادها تقسیم بشود. تمدن اسلامی همانقدر بی معنی و یک تناقض در خود است که تمدن قومی و ملی و نژادی و تمدن یهودی و مسیحی و آریائی و شرقی و غربی. نسبیت فرهنگی و مالتی کالچرالیسم با نفی این جوهر واحد و جهانشمول انسانی تمدن به ارتجاع کامل میرسد و در را چهار طاق برای عرضه عقب مانده ترین قوانین و اخلاقیات و مقدسات قرون وسطائی تحت عنوان تمدن اسلامی باز میگذارد. اسلام سیاسی چه نوع داعشی اش و چه نوع خمینی- خامنه ای اش، از لحاظ نظری در قرآن و حدیث و احکام و قوانین شرعی ریشه دارد اما آنچه باعث میشود تا این توحش عریان را تمدن قلمداد کنند دکترین ارتجاعی پست مدرنیسم و مالتی کالچرالیسم و نسبیت فرهنگی است. توجیه امروزی "تمدن اسلامی"، همچنانکه توجیه نظری حکومت اسلامی و ولایت فقیه نوع خمینی و خلافت اسلامی نوع البغدادی، بدون پست مدرنیسم ممکن نبود. زمانی این پست مدرنیسم منشا نظریاتی نظیر غربزدگی آل احمد بود و امروز مبنای تمدن نمائی توحش اسلامی امثال خامنه ای و البغدادی است. (امثال روحانی و خاتمی هم همین ساز را میزنند با این تفاوت که خواستار گفتگوی تمدنها هستند و نه مقابله آنها).
باید با پرچم سکولاریسم، آته ئیسم و دفاع از مدنیت و تمدن واحد انسانی به مقابله با توحش اسلامی برخاست. راه این مبارزه را فی الحال جنبش سکولاریستی مردم عراق و افغانستان و جنبش چارلی ابدو در فرانسه و مبارزه پیگیر زنان و جوانان و توده مردم ایران علیه حکومت و قوانین اسلامی به همه نشان داده است. این مبارزه ای است علیه نیروها و دولتهای اسلامی، علیه اسلام پناهی دولتهای غربی و علیه مشروعیت بخشی پست مدرنیستی به اسلامیسم و توحش اسلامی. خامنه ای از مسلمانان میخواهد "به همت خود تمدن اسلامی را بر پا دارند"! مردم عراق فی الحال به همت خود و با شعار "نه شیعه، نه سنی، زنده باد جامعه مدنی" جواب درخوری به اراجیف خامنه ای داده اند.
حمید تقوائی
٣۰ دسامبر ٢۰۱٥
خامنه ای
تمدن نوین اسلامی؟! نمونه این "تمدن" را مردم ایران بیش از سه دهه است تجربه میکنند. گرانی و بیکاری و فقر، اعدامهای جمعی و قتلهای زنجیره ای و قصاص و سنگسار و تعزیر و شلاق و قطع دست و پا، آپارتاید جنسی و بیحقوقی مطلق زنان، فساد و چپاول و دزدیهای میلیاردی، و ممنوعیت شادی و رقص و موسیقی و فرهنگ و هنر مدرن و امروزی از مظاهر این "تمدن نوین" است. "تمدن اسلامی" عین توحش است. توحش هزار و چهارصد ساله ای که در سرمایه داری بحرانزده معاصر بجلو رانده شده و فرصت و زمینه عرض اندام پیدا کرده است. یک نمونه این توحش، جمهوری اسلامی است و نمونه های دیگرش داعش و بوکوحرام و الشباب و النصره و طالبان و کلیه نیروهای اسلامی که افسار گسیخته و بجان مردم افتاده اند.
سرمایه داری بحرانزده معاصر در غرب و در و در منطقه به این توحش قرون وسطائی نیازمند است. بورژوازی غرب خمینی و جمهوری اسلامی را در مقابله با انقلاب ٥۷ بجلو راند و طالبان را در مقابل شوروی و امروز هم داعش بر زمینه شرایطی که سیاستهای میلیتاریستی آمریکا و متحدینش در خاورمیانه ایجاد کرده است و در بلوکبنیهای منطقه ای بین ترکیه- عربستان- امارات از یکسو و جمهوری اسلامی- اسد- روسیه از سوی دیگر سر بلند کرده و معنی واقعی "تمدن اسلامی" را به همگان نشان داده است.
آنچه به امثال خامنه ای اجازه میدهد تا این توحش را تمدن قلمداد کنند نظریه ارتجاعی نسبیت فرهنگی و نفی فرهنگ و تمدن و ارزشهای جهانشمول انسانی است. تمدن - آزادی و رفاه و برابری و انسانیت - بنا به تعریف و ماهیت خود برای همه ساکنین کره ارض یکسان است و نمیتواند به مذاهب و قومیتها و ملیتها و نژادها تقسیم بشود. تمدن اسلامی همانقدر بی معنی و یک تناقض در خود است که تمدن قومی و ملی و نژادی و تمدن یهودی و مسیحی و آریائی و شرقی و غربی. نسبیت فرهنگی و مالتی کالچرالیسم با نفی این جوهر واحد و جهانشمول انسانی تمدن به ارتجاع کامل میرسد و در را چهار طاق برای عرضه عقب مانده ترین قوانین و اخلاقیات و مقدسات قرون وسطائی تحت عنوان تمدن اسلامی باز میگذارد. اسلام سیاسی چه نوع داعشی اش و چه نوع خمینی- خامنه ای اش، از لحاظ نظری در قرآن و حدیث و احکام و قوانین شرعی ریشه دارد اما آنچه باعث میشود تا این توحش عریان را تمدن قلمداد کنند دکترین ارتجاعی پست مدرنیسم و مالتی کالچرالیسم و نسبیت فرهنگی است. توجیه امروزی "تمدن اسلامی"، همچنانکه توجیه نظری حکومت اسلامی و ولایت فقیه نوع خمینی و خلافت اسلامی نوع البغدادی، بدون پست مدرنیسم ممکن نبود. زمانی این پست مدرنیسم منشا نظریاتی نظیر غربزدگی آل احمد بود و امروز مبنای تمدن نمائی توحش اسلامی امثال خامنه ای و البغدادی است. (امثال روحانی و خاتمی هم همین ساز را میزنند با این تفاوت که خواستار گفتگوی تمدنها هستند و نه مقابله آنها).
باید با پرچم سکولاریسم، آته ئیسم و دفاع از مدنیت و تمدن واحد انسانی به مقابله با توحش اسلامی برخاست. راه این مبارزه را فی الحال جنبش سکولاریستی مردم عراق و افغانستان و جنبش چارلی ابدو در فرانسه و مبارزه پیگیر زنان و جوانان و توده مردم ایران علیه حکومت و قوانین اسلامی به همه نشان داده است. این مبارزه ای است علیه نیروها و دولتهای اسلامی، علیه اسلام پناهی دولتهای غربی و علیه مشروعیت بخشی پست مدرنیستی به اسلامیسم و توحش اسلامی. خامنه ای از مسلمانان میخواهد "به همت خود تمدن اسلامی را بر پا دارند"! مردم عراق فی الحال به همت خود و با شعار "نه شیعه، نه سنی، زنده باد جامعه مدنی" جواب درخوری به اراجیف خامنه ای داده اند.
حمید تقوائی
٣۰ دسامبر ٢۰۱٥
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر