شاپور بختیار در سال ۱۹۸۴: خمینی و آخوندها به طور کلی از المانها و
عناصری هستند که همیشه در دست انگلیس ها بوده اند و گاه و بیگاه از آنها
استفاده می کنند برای آزار ملت ایران
از زمان سلاطین ساسانی تا کنون هر بدبختی که در ایران رخ داده و هر شکستی که بوده، بدانید که آخوندهای آن زمان یا این زمان در آن دخالت داشتند.
با آنهایی که بالاترین مقام این جمهوری منحوس خمینی را اشغال کرده اند و در "کمیته های انقلاب" دستور اعدام افسران ارتش را میدادند و حالا می گویند ارتش با ماست، آیا می شود نشست و راجع به آینده ایران و مردم ایران صحبت کرد؟
آیا می شود با آنهایی که به کمیته ها دستور می دادند: آتش بزنید، ایران را از پای در آورید، ۱-۲ میلیون ایرانی بمیرند، چون ایده ال ما ایده ال دیگر و بزرگتری است و در کمیته ها آفرین می فرستادند به جلادانی که خیلی از آنها ایرانی نبودند و با خود این رهبران در نقاطی منحوس تروریستی با هم همکاری داشتند، دستور می دادند بکشید محاکمه لازم نیست، (صحبت کرد؟).
این آقایان امروز صحبت از حکومت مردم، آزادی، حاکمیت قانون و این قبیل مسائل را در خیابان شانزه لیزه، یا در خیابان های واشنگتن یا در لندن ابراز می کنند.
آنوقتی که بایستی به من بگویند بیا مملکت را اداره بکن، نوبت هویداها بود، (نوبت) شریف امامی ها بود و دیگران. وقتی که سرطان خمینی تمام اعضاء بدن و ارگانهای ملت ایران را گرفته بود، من دو راه داشتم، یا چادر وجاهت ملی به سر می کشیدم و دخالت نمیکردم یا مثل دیگران عربده می کشیدم [که] جمهوری اسلامی می خواهم. من فرمان شاه را قبول کردم و سعی خودم را هم کردم ...
از زمان سلاطین ساسانی تا کنون هر بدبختی که در ایران رخ داده و هر شکستی که بوده، بدانید که آخوندهای آن زمان یا این زمان در آن دخالت داشتند.
با آنهایی که بالاترین مقام این جمهوری منحوس خمینی را اشغال کرده اند و در "کمیته های انقلاب" دستور اعدام افسران ارتش را میدادند و حالا می گویند ارتش با ماست، آیا می شود نشست و راجع به آینده ایران و مردم ایران صحبت کرد؟
آیا می شود با آنهایی که به کمیته ها دستور می دادند: آتش بزنید، ایران را از پای در آورید، ۱-۲ میلیون ایرانی بمیرند، چون ایده ال ما ایده ال دیگر و بزرگتری است و در کمیته ها آفرین می فرستادند به جلادانی که خیلی از آنها ایرانی نبودند و با خود این رهبران در نقاطی منحوس تروریستی با هم همکاری داشتند، دستور می دادند بکشید محاکمه لازم نیست، (صحبت کرد؟).
این آقایان امروز صحبت از حکومت مردم، آزادی، حاکمیت قانون و این قبیل مسائل را در خیابان شانزه لیزه، یا در خیابان های واشنگتن یا در لندن ابراز می کنند.
آنوقتی که بایستی به من بگویند بیا مملکت را اداره بکن، نوبت هویداها بود، (نوبت) شریف امامی ها بود و دیگران. وقتی که سرطان خمینی تمام اعضاء بدن و ارگانهای ملت ایران را گرفته بود، من دو راه داشتم، یا چادر وجاهت ملی به سر می کشیدم و دخالت نمیکردم یا مثل دیگران عربده می کشیدم [که] جمهوری اسلامی می خواهم. من فرمان شاه را قبول کردم و سعی خودم را هم کردم ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر