۱۳۹۳ خرداد ۴, یکشنبه

دختری که امید به دولت امید بسته بود’مرد!

دختری که امید به دولت امید بسته بود’مرد!

آیا میدانید که:«سایه مقدسی»، دانش آموز نخبه اهل مراغه که با دستورحسن روحاني و حمایت وزیر آموزش و پرورش برای مداوا راهی آلمان شد به علت عدم پرداخت هزینه برای شروع درمان و فشار سفارت جمهوری اسلامی برای بازگرداندن او به ایران سرانجام باتلاش وزارت امور خارجه جواد ظریف’مرد.
این دانش آموز شانزده ساله و عضو سازمان استعدادهای درخشان (سمپاد) که در مدرسه دخترانه تیزهوشان مراغه مشغول به تحصیل بود با انتشار دو دفتر شعر، جوان‌ترین شاعر مراغه شناخته می‌شد و از بیماری خونی به نام ای. ال. ال (A.L.L) رنج می‌برد که درمان آن در کشورمان میسر نبود و به همین دلیل به فرمان حسن روحانی با هیاهوی تبلیغاتی که سایت های حامی دولت اعتدال! و امید! راه انداخته بودند راهی بیمارستان دانشگاه فرانکفورت آلمان شد تا مراحل درمان را بگذراند؛آموزش و پرورش نیز محمدرضا مقدسی را با عنوان معلم مدرسه ایرانی‌های فرانکفورت معرفی کرد تا همراه سایه به آلمان بروند و مراحل درمانی سایه طی شود.
اما دختر نخبه مراغه ای در بیمارستان آلمان سرگردان شد زیرا به گفته پدر سایه، کنسولگری ایران در فرانکفورت از بیمه کردن این خانواده با وجود اینکه پدر سایه در مدرسه کنسولگری ایران در فرانکفورت مشغول به کار بود، خودداری کرده بود.محمدرضا مقدسی گفته بود:{ سایه را در بیمارستان فرانکفورت بستری کردند و درمان آغاز شد,چند روزی که از مراحل اولیه درمان گذشت، از طرف بیمارستان به من گفتند باید طبق قانون آلمان مدارکم را که شامل بیمه هم بود به آن‌ها تحویل بدهم.من هم گفتم که من در استخدام مدرسه کنسولگری ایران در فرانکفورت هستم و آن‌ها باید تا به حال تمام کارهای اداری مرا انجام داده باشند، اما گویا سفارت من را بیمه نکرده بود!}

در همین ارتباط مهدی دواتگری، نماینده مجلس در نشست علنی شنبه ۲۴ اسفندماه مجلس در بخشی از تذکری شفاهی به وزیر امور خارجه، خطاب به رییس جمهور درباره هزینه درمان «سایه مقدسی»، گفته بود: این دانش آموز نخبه با دستور رییس جمهور به کشور آلمان اعزام شده است اما در معرض آسیب های جسمی و سیاسی قرار دارد، از این رو انتظار می رود از طریق وزارت خارجه نسبت به تضمین هزینه های درمان ایشان اقدام عاجل معمول شود.

سایه مقدسی که در زمانی که در فرانکفورت آلمان به سر می برد، درباره ی وضعیت خود گفته بود:{ پس از رسیدن به آلمان به بیمارستان مراجعه کردیم و با دستور پروفسور ''پیتر بادر'' درمان من تنها به استناد گزارش نشریات ایرانی که در آنها کم و کیف سفر درمانی من با دستور ویژه ی رییس جمهورعزیزمان آمده بود شروع شد و بیمارستان فرصت داد یا بیمه شویم یا محل هزینه ی درمانی مشخص شود. پس از مراجعات مکرر پدر و مادرم به کنسولگری ایران در فرانکفورت قرارداد کاری پدرم بر اساس حکم کارگزینی ارسالی از وزارت آموزش و برورش صادر نشد و سر کنسول ایران می گویند یا شخص رییس جمهور محترم هزینه ی درمانی را به عهده بگیرند و یا دستور دهند تا قرارداد کاری پدرم در مدرسه ی فرانکفورت صادر شود تا ما را طبق قوانین آلمان بیمه و حمایت کنند. امروز ۱۰ روز است درمان من متوقف شده و من در وضعیت بسیار خطرناکی قرار دارم. تا کنون به درخواست های کتبی-شفاهی و تلفنی پدرم باسخ نداده اند ... الان جان من با خطر جدی مواجه است.}
سرکنسولگر ایران در فرانکفورت با این که نامه رسمی آموزش و پرورش مبنی بر استخدام پدر سایه را دریافت کرده بود، حاضر به تنظیم قرارداد و در نظر گرفتن حق بیمه برای خانواده مقدسی نشد. او هزینه‌ی بالای درمان سایه را دلیلی برای سرباز زدن از تنظیم قرداد و بیمه عنوان می‌کرد و پیش‌تر عنوان کرده بود که فقط به دستور مستقیم رییس جمهور و یا وزیر امورخارجه حاصر به تنظیم قرارداد هستم . بیمارستان فرانکفورت چهار هفته پس از بستری سایه به دلیل عدم دریافت بیمه در نامه ای بطور رسمی خواستار پاسخگویی سفارت جمهوری اسلامی شد اما سرکنسولگری سفارت در پاسخ نامه با بکار بردن عباراتی که باعث سرافکندگی خانواده دختر نخبه ایرانی شد در نامه بابت مزاحمت یکی از هم میهنان از آلمانی ها عذرخواهی کرد و عنوان کرد که درمان سایه را قطع کنند و برای مداوا به ایران بفرستند. این نامه در حالی از سوی محمدصادق عبدالهی سرکنسولگر ایران نوشته شد که این خانواده با فرمان حسن روحانی و امید سایه به او برای مداوا عازم آلمان شده بودند.

متن نامه سرکنسولگری سفارت جمهوری اسلامی به این شرح بود:
«جناب آقای پرفسور محترم، اینجانب می خواهم به خاطر تلاش و زحماتتان تا به امروز از شما قلبا تشکر کنم و همچنین به خاطر مشکلاتی که یکی از هموطنانم برای شما تولید کرده، عذرخواهی کنم.
علاوه بر آن می خواهم به اطلاع شما برسانم که با توجه به اینکه بیمار مزبور می تواند در ایران نیز مورد معالجه قرار گیرد،بهتر این است که بیمار مذکور به ایران برگشته و در آنجا شروع به معالجه کند.
با سلام دوستانه - محمد صادق عبدالهی، سرکنسول»

محمدرضا مقدسی، پدر سایه بعد از این نامه سرکنسولگری درانتقاد به وضعیت پیش آمده گفته بود:{ سایه علاوه بر درد جسمانی, ترسی شدید از آینده دارد و از بی خوابی در بستر بیماری پلک بر روی پلک نمی گذارد و بر نقطه ای خیره می شود ... نامه و رفتار بعضی از مسوولین ما در این بلاد غریب حکم قتل سایه و به طبع آن پریشانی ابدی ماست. من و همسرم نه خوابی داریم، نه آرامشی. امید از خانه ما رخت بر بسته است}

با تلاش وزارت امور خارجه جواد ظریف و فشار آنها بر خانواده برای انتقال سایه به ایران و توقف درمانش در آلمان متاسفانه بدن سایه کم آورد و حال سایه در انتظار بازگشت به ایران بحرانی شد و با وجودی که توسط خانواده اش دوباره به بیمارستان آلمانی انتقال داده شد اما دیگر دیر شده بود و سایه دختر عزیز ایران زمین زیر دستگاه ها در بیمارستان ’مرد! آری سایه تمام شد، سایه دیگر جان نداشت. خدایا سایه مظلومانه از این دنیا رفت و اینچنین ایران زمین دخترنابغه و چکامه سرایی را که امید به دولت امید بسته بود را از دست داد.

محمدرضا مقدسی، پدر سایه بعد از مرگ جگرگوشه اش میگوید:{ صدای مرا به گوش مردم و مسئولان برسانید. ما به دستور رییس جمهور به آلمان اعزام شدیم اما باعث شدند دخترم جانش را از دست بدهد. سایه امید داشت، ما هم امید داشتیم.دختر من شاعر بود.او امیدهای زیادی داشت.امیدهایی که حالا باید خاک شوند.}

درپی درگذشت سایه مقدسی ۱۶ ساله، وزیر آموزش و پروش دولت امید! و اعتدال! گفته بود: «باید از زحمات وزارت خارجه و کنسولگری ایران در آلمان و به طور خاص پیگیری‌های سرکنسولگری کشورمان در فرانکفورت که نهایت همکاری و کمک را در درمان سایه مقدسی انجام دادند، تشکر کرد.(!!!)»
با توجه به اظهارات پیشین سرکنسول ایران در فرانکفورت که در گفت‌و‌گو با دویچه‌وله گفته بود، خواستار بازگشت هر چه سریعتر خانواده مقدسی به ایران است، مشخص نیست که وزیر آموزش و پروش از کدام پی‌گیری‌های محمد صادق عبدالهی یاد و از وی تشکر کرده است.سرکنسول ایران در فرانکفورت پیش از این به دویچه‌وله گفته بود: «پیش از این‌که این خانواده به آلمان اعزام شود، بارها درخواست کردم که او را با این وضعیت به آلمان نفرستند. وزارت امورخارجه هم در جریان این درخواست من هست. همان موقع هم گفته بودم که این مسئله مشکل آفرین خواهد شد، اما علی‌رغم تمام این درخواست‌ها، آن‌ها را فرستادند.»

و تشکر وزیر حسن روحانی از زحمات وزارت خارجه و کنسولگری ایران در آلمان در حالی است که محمدرضا مقدسی، پدر سایه پس از نزدیک به سه ماه تدریس در مدرسه ایرانی‌های فرانکفورت گفته بود: «هنوز نه حقوقی به من داده‌اند. نه تا الان که سایه جان داد وضعیت اقامت ما را مشخص کردند و نه مکانی برای اقامت ما در نظر گرفتند. زیرزمینی در اختیار ما گذاشتند و تمام!..وقتی پزشکان پرونده سایه را بررسی کردند و آزمایشاتی انجام دادند به ما گفتند که زمان مناسبی او را رسانده‌اید و برای بیماری سایه درمان قطعی وجود دارد. پرفسور پیتر بادر، پزشک معالج سایه به ما گفت که آینده‌ی درمان سایه روشن است اما توقف درمان، همه چیز را خراب کرد.»

از اینجا به خوبی یک بار دیگر متوجه میشویم که پایه نظام جمهوری اسلامی حال از هر باند و گروهی میخواهند باشد فقط بر یک اصل استوار است و آنهم دروغ است.
حال عزیزان انتخاب با شماست که به امیدهای واهی اصلاح طلبان سهم خواه حکومتی که هربار به یک رنگ و یک شکل درمی آیند از خط امامی دیروز و اصلاح طلب امروزی از حمله کنندگان به تجمع های مسالمت آمیز مردمی و متجاوزان به حریم سفارت خانه ها و مبتکران اجباری کردن حجاب برای دختران و بانوان ایران زمین گرفته تا بنفش های امروزی که آنها را میتوان در هر قالب و رنگی دید به جز در قالب یکرنگی و صداقت دلخوش باشید و یا اینکه باور داشته باشید که حق گرفتنی است و هرچقدر که مردم در پیگیری مطالبات مدنی و شهروندی فعال تر و متحد تر باشند اقتدارگرایان مجبور به عقب نشینی بیشتری میشوند و این همان آلترناتیوی است که اقتدارگرایان از آن وحشت دارند و آن همانا قدرت اتحاد مردمی در پیگیری فعال مطالبات خویش است.
قضاوت با شماست.
محمد رستگار
پنجشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۳


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر