گر حکم شود که مست گیرند در شهر هر آنچه هست گیرند
مستندی در شبکه یک با عنوان “دکان های کاغذی” مدعیان دروغین مذهبی ساخته شده که در آن قربانیان از ادعای فردی متوهم و یا شیاد در ارتباط با امام زمان (عج) و نیز تجربیات عجیب خود سخن می گویند. به توصیه دوستی یک قسمت از آن را در یوتیوپ دیدم و ناخودآگاه به یاد دیگر “دکان های کاغذی” دانه درشت ها افتادم که بر خلاف آن فرد متوهم و یا شیاد، قربانیان اش نه تعدادی محدود بلکه ملتی بود که نه با اختیار بلکه با جبر و زور صاحبان قدرت به قربانگاه برده شد. همانانی که هنوز هم می خواهند ملتی را با زور و شلاق به بهشت مورد نظر خود ببرند.
جای خوشحالی است که رسانه ملی در کنار بی اخلاقی و ایراد تهمت های مستوجب حد علیه مخالفان و معترضین، قدمی هم در جهت ارتقای سطح آگاهی عمومی بردارد. اما از آنجا که رسانه ملی در این عرصه ضعیف کشی کرده، به نوبه خود می خواهم یادی از “دکان های دانه درشت کاغذی” کنم که بنام امام زمان (عج) و بازگشت به اسلام ناب محمدی (ص) متوهمان دست آلوده را چنان بر کشور حاکم کردند که ظرف ۸ سال بعید است اشغالگری تاکنون توانسته باشد چنین سرمایه های مادی و معنوی کشور و یا ملتی را نابود کند.
بدنبال دخالت مستقیم سپاه و بسیج در مرحله اول انتخابات ۱۳۸۴ و ایفای نقش تخریبی در مرحله دوم که در پرتو وادادگی وزارت کشور اصلاحات انجام شد، آقای احمدی نژاد بر کرسی ریاست جمهوری تکیه زد. در آن زمان اقبال او را دعای حضرت ولی عصر (عج) خواندند نه دخالت بسیج و سپاه. آقای مصباح یزدی رئیس معنوی دیروز این جریان در آن روزها چنین گفت:
دیشب یکی از دوستان حاضر در جلسه نقل کرد؛ قبل از برگزاری مرحلۀ اول انتخابات به محضر یکی از علمای اهواز رسیدم. ایشان گفت: نگران نباشید، احمدینژاد رئیسجمهور میشود. ایشان گفته بود که شخصی شب بیست و سوم ماه رمضان در حال أحیاء پیش از نیمۀ شب به خواب میرود. در خواب به او ندا میشود که بلند شو برای احمدینژاد دعا کن، وجود مقدس ولیعصر (عج) دارند برای احمدینژاد دعا میکنند. میگوید من حتی اسم احمدینژاد را نشنیده بودم و اصلاً او را نمیشناختم!
اندکی بعد خود او سخن از هاله نور در صحن سازمان ملل کرد و از کرامات سفرش سخن گفت. امام دوازهم شیعیان شد بخشی از پروژه دولتی ها، از صندلی خالی حضرت برای مشاوره در جلسات خصوصی و عمومی دولت گرفته تا ظرف خالی غذا و نمازگزاردن پشت جانماز خالی. رمال ها و جن گیر ها جایگزین متخصصین شدند. هنگامیکه آقای منتجب نیا، قائم مقام حزب اعتماد ملی از این انحراف و شیادی سخن گفت و از مراجع دینی و بزرگان کشور خواست با این انحراف برخورد کنند، روزنامه اعتمادملی تا مرز توقیف پیش رفت اما کسی حاضر نشد سخنی از انحراف و نادرستی “دکان های کاغذی” که دنیا و آخرت ملتی را هدف گرفته بودند، سخن بگوید و یا حتی آن را تکذیب کند.
در ان ایام “دکان های دانه درشت” همه ی رفتارهای خلاف عقل، خرد و دانش دولت محبوب خود را ناشی از “مدیریت امام زمانی” و “الهامات الهی” می دانستند. در این میان آقایان مصباح و جنتی نقش خاصی ایفا کردند و در عمل گوی سبقت را از دیگران ربودند و به بهانه های مختلف از کرامات دولت کریمه شان می گفتند. آقای جنتی در رسای نامه عوامانه و بدون پاسخ احمدی نژاد به رئیس جمهور آمریکا متملقانه چنین گفت:
این نامه فوقالعاده است و عقیده من این است که از الهامات خدا بود… توصیه میکنم این نامه را بچهها همه بخوانند و در مدارس و دانشگاهها خوانده شود و صداوسیما نیز مکرر آن را بخواند… اینگونه حرف زدن، الهام خداوند است. ”
به میزان انتفاع از قدرت و ثروت، این بخش از روحانیون دین فروش جایگاه دولتی ها را ارتقا می بخشیدند. به همان میزان احمدی و یارانش در عرصه های داخلی و بین المللی متوهمانه تر سخن می گفتند بطوریکه معاونش، ملک زاده مدعی شد حکم ریاست اش را از دو امام معصوم گرفته است. در چنین شرایطی مصباح یزدی اطاعت از دولت را در زمره اطاعت از خدا دانست. دستگاه های برنامه ریزی و نظارتی منحل یا عقیم شد تا دولت و نظامیان بدون دغدغه به مین گذاری اقتصادی و فرهنگی و سیاسی شان بپردازند.
تقابل با جامعه بین المللی و ایراد سخنان هجو و بیهوده به جای همزیستی مسالمت آمیز محور دولت قرار گرفت تا کشور را عالمانه در گرداب تحریم ها گرفتار کنند. در پاسخ به انذار از تحریم ها و آثار تخریبی آن می گفتند، “تحریم فرصت است و در سایه تحریم جهش می کنیم.” همگام با انزوای بی نظیر ایران در جامعه بین المللی این روش غیر عقلایی و سوال برانگیز، مدیریت امام غایب نامیده شد و نسخه مدیریت جهانی مبتنی بر توهمات “مدعیان کاغذی” تهیه و تدوین گردید. در آن ایام آقای کروبی گفتند، “این اوصافی که شما از امام زمان(عج) میفرمایید عدهای خواهند گفت آقایی که هنوز نیامده مدیریتش اینچنین است بعد هم که بیاید چه خواهد شد.” البته شایان ذکر است که برخی از اصولگرایان هم به این روش معترض بودند.
قربانیان “دکان های کاغذی” یا همان مردم فهیم ایران در سال ۸۸ با مشارکت بی نظیر خود آمدند تا خط بطلانی بر سیاست های مبتنی بر دروغ و شیادی که دین و دنیای شان را نشانه گرفته بود بکشند اما از بد حادثه این بصیرت مردمی تحمل نگردید. در مناظره ۸۸ پدرم از بی قانونی ها، مفقود شدن میلیارد دلاری درآمد های نفتی، نابود کردن منابع کشور، هاله نور (با ارائه سی دی آن)، توسل به خرافات و رمالی، نماز گذارن پشت جانماز خالی و دیگر موارد سوال کرد و از این شیادی ها پرسید، آقای موسوی هم از دروغ و حاکمیت دروغ گفت، اما در نماز جمعه بعد از انتخابات رهبری چنین گفت:
یک طرف به رئیس جمهور قانونی کشور، صریحترین و خجالت آورترین اهانتها و تهمت ها را می کرد و با پخش کارنامه های جعلی برای دولت، رئیس جمهور متکی به آرای مردم را دروغگو، خرافاتی و رمال می نامید و اخلاق و قانون و انصاف را زیر پا می گذاشت.
آری همگام با انزوای کشور و اعمال رژیم تحریم ها، غارت گران بنام های مقدس امین کشور شدند و دهها میلیارد دلار در حساب شخصی شان قرار گرفت، امین هایی که آش را با جاش خوردند و بردند و این روزها اثری از آنان و میلیاردها دلار کشور نیست. همه چیز بر وفق مراد بود تا آنکه طرف – همان که پیشتر می گفتند امام زمان (عج) برای پیروزی اش دست به دعا شده و نامه های اش الهامات الهی بود- قصد ماندن کرد. قصدی که نه نامشروع بود و نه غیر قانونی (البته اگر اسفندیارش بدون تقلب رای می آورد). او می خواست به روش پوتین مددوف بماند و سهم خود را از قدرت حفظ کند. همین قصد کافی بود که همه فضائل و کرامات اش یک شبه نابود گردد و تعدادی از یارانش روانه زندان. همه ی ویژگی هایش فرو ریخت و شد رمال و خرافاتی، منحرف و فاسد و درغگو. آقای الهام، همسر کاشف معجزه هزاره سوم که هنوز اصل موضوع را درک نکرده و نفهمیده که چیزی که شده پاره، وصله ور نمیداره، وعده رجعت او را با امام عصر می دهد:
انشاءالله با ظهور حضرت امام زمان(عج) احمدی نژاد نیز رجعتی دوباره خواهد داشت و در آن زمان به دنبال استقرار اسلام ناب خواهد بود.
حال صادقانه قضاوت کنیم آثار کدامیک مخرب و زیان بار تر بوده، آنانی که به بهای انتفاع خود و نزدیکان شان از قدرت و ثروت نه تنها به باورهای اعتقادی مردم خیانت کردند بلکه سرمایه های یک ملت را در در یک گذر مهم تاریخی نابود کردند یا فردی که در خانه و یاحسینه اش با توسل به خرافات و یا شیادی و مهمتر ساده انگاری جمعی از آنان استفاده یا سوء استفاده کرده؟ برای درک عمق فاجعه نگاهی گذرا به گزارش جدید تفریغ بودجه دیوان محاسبات داشته باشیم. دولت کریمه آقایان تنها در چهارسال صدها میلیارد تومان از درآمدهای نفتی کشور را حیفومیل کرده است و بیش از ۲۵۰۰ تخلف قانونی داشته است. و این تنها گوشه ای از فاجعه “مدعیان کاغذی ست” که از بد حادثه دولت فعلی هم همه ی راست ها را به مردم نمی گوید و در جلسات خصوصی با ذکر ابعادی از آن فاجعه بر عدم انتشار تاکید می کند، اگرچه هرازگاهی مواردی را تزریقی منتشر می کند.
مستندی در شبکه یک با عنوان “دکان های کاغذی” مدعیان دروغین مذهبی ساخته شده که در آن قربانیان از ادعای فردی متوهم و یا شیاد در ارتباط با امام زمان (عج) و نیز تجربیات عجیب خود سخن می گویند. به توصیه دوستی یک قسمت از آن را در یوتیوپ دیدم و ناخودآگاه به یاد دیگر “دکان های کاغذی” دانه درشت ها افتادم که بر خلاف آن فرد متوهم و یا شیاد، قربانیان اش نه تعدادی محدود بلکه ملتی بود که نه با اختیار بلکه با جبر و زور صاحبان قدرت به قربانگاه برده شد. همانانی که هنوز هم می خواهند ملتی را با زور و شلاق به بهشت مورد نظر خود ببرند.
جای خوشحالی است که رسانه ملی در کنار بی اخلاقی و ایراد تهمت های مستوجب حد علیه مخالفان و معترضین، قدمی هم در جهت ارتقای سطح آگاهی عمومی بردارد. اما از آنجا که رسانه ملی در این عرصه ضعیف کشی کرده، به نوبه خود می خواهم یادی از “دکان های دانه درشت کاغذی” کنم که بنام امام زمان (عج) و بازگشت به اسلام ناب محمدی (ص) متوهمان دست آلوده را چنان بر کشور حاکم کردند که ظرف ۸ سال بعید است اشغالگری تاکنون توانسته باشد چنین سرمایه های مادی و معنوی کشور و یا ملتی را نابود کند.
بدنبال دخالت مستقیم سپاه و بسیج در مرحله اول انتخابات ۱۳۸۴ و ایفای نقش تخریبی در مرحله دوم که در پرتو وادادگی وزارت کشور اصلاحات انجام شد، آقای احمدی نژاد بر کرسی ریاست جمهوری تکیه زد. در آن زمان اقبال او را دعای حضرت ولی عصر (عج) خواندند نه دخالت بسیج و سپاه. آقای مصباح یزدی رئیس معنوی دیروز این جریان در آن روزها چنین گفت:
دیشب یکی از دوستان حاضر در جلسه نقل کرد؛ قبل از برگزاری مرحلۀ اول انتخابات به محضر یکی از علمای اهواز رسیدم. ایشان گفت: نگران نباشید، احمدینژاد رئیسجمهور میشود. ایشان گفته بود که شخصی شب بیست و سوم ماه رمضان در حال أحیاء پیش از نیمۀ شب به خواب میرود. در خواب به او ندا میشود که بلند شو برای احمدینژاد دعا کن، وجود مقدس ولیعصر (عج) دارند برای احمدینژاد دعا میکنند. میگوید من حتی اسم احمدینژاد را نشنیده بودم و اصلاً او را نمیشناختم!
اندکی بعد خود او سخن از هاله نور در صحن سازمان ملل کرد و از کرامات سفرش سخن گفت. امام دوازهم شیعیان شد بخشی از پروژه دولتی ها، از صندلی خالی حضرت برای مشاوره در جلسات خصوصی و عمومی دولت گرفته تا ظرف خالی غذا و نمازگزاردن پشت جانماز خالی. رمال ها و جن گیر ها جایگزین متخصصین شدند. هنگامیکه آقای منتجب نیا، قائم مقام حزب اعتماد ملی از این انحراف و شیادی سخن گفت و از مراجع دینی و بزرگان کشور خواست با این انحراف برخورد کنند، روزنامه اعتمادملی تا مرز توقیف پیش رفت اما کسی حاضر نشد سخنی از انحراف و نادرستی “دکان های کاغذی” که دنیا و آخرت ملتی را هدف گرفته بودند، سخن بگوید و یا حتی آن را تکذیب کند.
در ان ایام “دکان های دانه درشت” همه ی رفتارهای خلاف عقل، خرد و دانش دولت محبوب خود را ناشی از “مدیریت امام زمانی” و “الهامات الهی” می دانستند. در این میان آقایان مصباح و جنتی نقش خاصی ایفا کردند و در عمل گوی سبقت را از دیگران ربودند و به بهانه های مختلف از کرامات دولت کریمه شان می گفتند. آقای جنتی در رسای نامه عوامانه و بدون پاسخ احمدی نژاد به رئیس جمهور آمریکا متملقانه چنین گفت:
این نامه فوقالعاده است و عقیده من این است که از الهامات خدا بود… توصیه میکنم این نامه را بچهها همه بخوانند و در مدارس و دانشگاهها خوانده شود و صداوسیما نیز مکرر آن را بخواند… اینگونه حرف زدن، الهام خداوند است. ”
به میزان انتفاع از قدرت و ثروت، این بخش از روحانیون دین فروش جایگاه دولتی ها را ارتقا می بخشیدند. به همان میزان احمدی و یارانش در عرصه های داخلی و بین المللی متوهمانه تر سخن می گفتند بطوریکه معاونش، ملک زاده مدعی شد حکم ریاست اش را از دو امام معصوم گرفته است. در چنین شرایطی مصباح یزدی اطاعت از دولت را در زمره اطاعت از خدا دانست. دستگاه های برنامه ریزی و نظارتی منحل یا عقیم شد تا دولت و نظامیان بدون دغدغه به مین گذاری اقتصادی و فرهنگی و سیاسی شان بپردازند.
تقابل با جامعه بین المللی و ایراد سخنان هجو و بیهوده به جای همزیستی مسالمت آمیز محور دولت قرار گرفت تا کشور را عالمانه در گرداب تحریم ها گرفتار کنند. در پاسخ به انذار از تحریم ها و آثار تخریبی آن می گفتند، “تحریم فرصت است و در سایه تحریم جهش می کنیم.” همگام با انزوای بی نظیر ایران در جامعه بین المللی این روش غیر عقلایی و سوال برانگیز، مدیریت امام غایب نامیده شد و نسخه مدیریت جهانی مبتنی بر توهمات “مدعیان کاغذی” تهیه و تدوین گردید. در آن ایام آقای کروبی گفتند، “این اوصافی که شما از امام زمان(عج) میفرمایید عدهای خواهند گفت آقایی که هنوز نیامده مدیریتش اینچنین است بعد هم که بیاید چه خواهد شد.” البته شایان ذکر است که برخی از اصولگرایان هم به این روش معترض بودند.
قربانیان “دکان های کاغذی” یا همان مردم فهیم ایران در سال ۸۸ با مشارکت بی نظیر خود آمدند تا خط بطلانی بر سیاست های مبتنی بر دروغ و شیادی که دین و دنیای شان را نشانه گرفته بود بکشند اما از بد حادثه این بصیرت مردمی تحمل نگردید. در مناظره ۸۸ پدرم از بی قانونی ها، مفقود شدن میلیارد دلاری درآمد های نفتی، نابود کردن منابع کشور، هاله نور (با ارائه سی دی آن)، توسل به خرافات و رمالی، نماز گذارن پشت جانماز خالی و دیگر موارد سوال کرد و از این شیادی ها پرسید، آقای موسوی هم از دروغ و حاکمیت دروغ گفت، اما در نماز جمعه بعد از انتخابات رهبری چنین گفت:
یک طرف به رئیس جمهور قانونی کشور، صریحترین و خجالت آورترین اهانتها و تهمت ها را می کرد و با پخش کارنامه های جعلی برای دولت، رئیس جمهور متکی به آرای مردم را دروغگو، خرافاتی و رمال می نامید و اخلاق و قانون و انصاف را زیر پا می گذاشت.
آری همگام با انزوای کشور و اعمال رژیم تحریم ها، غارت گران بنام های مقدس امین کشور شدند و دهها میلیارد دلار در حساب شخصی شان قرار گرفت، امین هایی که آش را با جاش خوردند و بردند و این روزها اثری از آنان و میلیاردها دلار کشور نیست. همه چیز بر وفق مراد بود تا آنکه طرف – همان که پیشتر می گفتند امام زمان (عج) برای پیروزی اش دست به دعا شده و نامه های اش الهامات الهی بود- قصد ماندن کرد. قصدی که نه نامشروع بود و نه غیر قانونی (البته اگر اسفندیارش بدون تقلب رای می آورد). او می خواست به روش پوتین مددوف بماند و سهم خود را از قدرت حفظ کند. همین قصد کافی بود که همه فضائل و کرامات اش یک شبه نابود گردد و تعدادی از یارانش روانه زندان. همه ی ویژگی هایش فرو ریخت و شد رمال و خرافاتی، منحرف و فاسد و درغگو. آقای الهام، همسر کاشف معجزه هزاره سوم که هنوز اصل موضوع را درک نکرده و نفهمیده که چیزی که شده پاره، وصله ور نمیداره، وعده رجعت او را با امام عصر می دهد:
انشاءالله با ظهور حضرت امام زمان(عج) احمدی نژاد نیز رجعتی دوباره خواهد داشت و در آن زمان به دنبال استقرار اسلام ناب خواهد بود.
حال صادقانه قضاوت کنیم آثار کدامیک مخرب و زیان بار تر بوده، آنانی که به بهای انتفاع خود و نزدیکان شان از قدرت و ثروت نه تنها به باورهای اعتقادی مردم خیانت کردند بلکه سرمایه های یک ملت را در در یک گذر مهم تاریخی نابود کردند یا فردی که در خانه و یاحسینه اش با توسل به خرافات و یا شیادی و مهمتر ساده انگاری جمعی از آنان استفاده یا سوء استفاده کرده؟ برای درک عمق فاجعه نگاهی گذرا به گزارش جدید تفریغ بودجه دیوان محاسبات داشته باشیم. دولت کریمه آقایان تنها در چهارسال صدها میلیارد تومان از درآمدهای نفتی کشور را حیفومیل کرده است و بیش از ۲۵۰۰ تخلف قانونی داشته است. و این تنها گوشه ای از فاجعه “مدعیان کاغذی ست” که از بد حادثه دولت فعلی هم همه ی راست ها را به مردم نمی گوید و در جلسات خصوصی با ذکر ابعادی از آن فاجعه بر عدم انتشار تاکید می کند، اگرچه هرازگاهی مواردی را تزریقی منتشر می کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر