۱۳۹۴ شهریور ۸, یکشنبه
۱۳۹۴ شهریور ۷, شنبه
بنا به گزارش تسنیم، دو تن از مربیان عرفان حلقه به زندان اوین و ورامین منتقل شدند، این دوتن که در مجموع به ۷ سال حبس محکوم شدهاند برای اجرای حکم و تحمل حبس به زندان معرفی شدند.
بنا به گزارش تسنیم، دو تن از مربیان عرفان حلقه به زندان اوین و
ورامین منتقل شدند، این دوتن که در مجموع به ۷ سال حبس محکوم شدهاند برای
اجرای حکم و تحمل حبس به زندان معرفی شدند.
به گزارش «سحام»، صبح روز سه شنبه سوم شهریور «فهیمه اعرفی» توسط عوامل قرارگاه ثارالله سپاه پاسداران، در منزل خود بازداشت شد و برای تحمل ۵ سال حبس به اتهام «توهین به مقدسات» روانه زندان زنان قرچک ورامین شد.
به خانم اعرفی پیش از بازداشت هیچگونه احضار کتبی یا شفاهی ابلاغ نشده بود و وی به صورت غافلگیرانه بازداشت شد. مأموران بدون استفاده از آیفون تصویری پس از باز شدن در پارکینگ ساختمان به واسطه رفتوآمد همسایگان، مخفیانه وارد منزل وی شده و تا پشت در آپارتمان آمده بودند.
خانم اعرفی پیش از این دو بار بازداشت شده است. در اولین بازداشت در هشتم آبان ۱۳۹۲، مأمورین قرارگاه ثارالله سپاه پاسداران با همراهی نیروهای شبه نظامی (لباسشخصی مسلح) با هجوم پارتیزانی به منزل خانم اعرفی، اقدام به رفتار خشونت آمیز، سرقت طلا و سکه کردند و علیرغم اعتراض و قید کتبی در پرونده، به جز موبایلها، لپ تاپ، دوربین و کیس کامپیوتر (که جزو اموال متهم نبوده و به صورت آسیب دیده و شکسته بازگرداندند)، سایر اموال سرقتی از منزل این فعال عقیدتی را تحویل ندادند. پس از اولین مرحله استرداد اموال، به دلیل اعتراض خانم اعرفی نسبت به سرقت سکههای طلای فرزند ۲۲ سالهشان، در همان شب یک سارق حرفهای، منزل این خانواده را مورد سرقت قرار داد و فقط پول و یک سکه دیگر را به سرقت برد! به نظر میرسد مأمورین با اینکار قصد تهدید خانواده را داشتهاند. در بازداشت نخست، اعرفی ۳۰ روز را در بازداشت (۱۳ روز انفرادی در اوین و ۱۷ روز در ندامتگاه نسوان قرچک) گذراند.
در هجوم دوم به منزل خانواده اعرفی در بیست و نهم آبان ۱۳۹۲ و با استفاده از همان شیوه نخست، ماموران همسر این عضو فعال عرفان حلقه را به دلیل اعتراض به رفتار غیر انسانی و غیرقانونی بازداشت کردند. فهیمه اعرفی در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۳۹۴ اینبار به دلیل اعتراض به انحراف شدید در سیستم دادرسی و باطل بودن رأی دادگاه ناصالح از خیابان ربوده شد و به مدت ۴۲ روز (۸ روز انفرادی در اوین و زیر فشار بازجویی و ۱۷ روز اعزام به قرچک ورامین) تحمل حبس کرد. لازم به ذکر است دو روز پیش از ربوده شدن خانم اعرفی در خیابان، اعتراض ۶ صفحهای وی به روند دادرسی، رسما تحویل دادگاه و ضمیمه پرونده شده بود.
پیش از این زیبا پورحبیب که خود را در تاریخ دهم تیرماه برای اجرای حکم سه سال حبس به زندان اوین معرفی کرده بود، به زندان زنان قرچک ورامین منتقل گردیده است.
زندان زنان شهرری (قرچک ورامین) یکی از زندانهای ایران است که مخصوص نگهداری زندانیان زن با جرایم عمومی است. این زندان، فضایی است که فاقد استانداردهای لازم جهت نگهداری زندانیان میباشد و در آن هزار زن زندانی با جرایم کیفری مانند قتل، دزدی و قاچاق مواد مخدر نگهداری میشوند. زندانیان زن زندان قرچک ورامین، در شرایط بسیار بد در سولههایی که گنجایش نگهداری تعداد افراد محدودتری را دارند، ایام حبس خود را میگذرانند. این در حالیاست که بیشتر بانوان زندانی با جرایم عقیدتی و سیاسی در تهران، محکومیت خود را در بند زنان سیاسی زندان اوین سپری میکنند!
خانواده اعرفی: معنای عدالت در جمهوری اسلامی؛ یکطرف الطاف ویژه، طرف دیگر بازداشت و انتقام سرکوبگرانه
خانواده فهیمه اعرافی به بازداشت خارج از ضوابط قانونی فهمیه اعرفی واکنش نشان داده و اعتراض کردند.
به گزارش «سحام»، متن نامه اعتراضی خانواده خانم اعرفی به شرح زیر است:
به نام بی نام او
سند غیرقابل انکار دیگری از بیداد و انحراف شدید در سیستم به ظاهر دادرسی قوه قضائیه جامعه اسلامی!!!
صبح روز سه شنبه ۱۳۰۴/۰۶/۰۳ خانم فهیمه اعرفی برای تحمل مجازات ۵ ساله اتهام (به جرم هرگز مرتکب نشده توهین به مقدسات)، توسط عواملی از قرارگاه ثارالله سپاه پاسداران از محل منزل برده شد و به زندان قرچک ورامین منتقل گردید!
لازم به یادآوری است که از منظر این خانواده، نه تنها هرگز رسیدگی به اعتراض شش صفحهای کاملا مستند و مرتبط ایشان نسبت به نحوه صدور رأی بدوی، در دادگاه صالحهای صورت نگرفته، بلکه نتیجه مدلل و قانونمندی نیز از سوی دادگاه تجدیدنظر، قبلا به متهم ابلاغ نشده است! لذا عوامل دستگاه قضا، تنها با صدور نامه جلب از سوی دادیار اجرای احکام اوین اقدام به تأیید و کارسازی غافلگیرانه برای اجرای حکم بدوی نمودهاند!
بدیهی است تداوم اینگونه رویههای ناصواب و فرافکن به منزله تبانی سیستم دادرسی جامعه اسلامی به نفع افراد و یا گروهی خاص و صاحب نفوذ در نظام (با عنوان اتهام زنندهای مقدس) و نقض کامل بی طرفی و استقلال قوه قضائیه در صدور و اجرای احکام مربوطه به منظور تشدید و ناامنی، ترس، تشویش و تشکیک اذهان عمومی نسبت به سلامت و عدالت ارکان نظام اسلامی محسوب میگردد!
معنای نوین عدالت و دادرسی: یک طرف دعوا با وثاقت گزارش اولیه در همان آغاز دعوا و دریافت مجوزها و الطاف ویژه سلام و تحیات و… و طرف دیگر، بگیر و ببند و تهاجم به منزل و محل کار و سرقت اموال و لوازم و حذف و نادیده گرفتن اسناد و مدارک شواهد متعدد مثبته و بازجویی تحت فشار و مورد غضب و انتقام سرکوبگرانه با صدور و اجرای تحمیلی احکام ویژه مقامات قضا و سیستم دادرسی و …!!!
این خانواده ضمن تواصی به حق و صبر، همچنان با تأسی به وکالت و عدالت خداوند رحمان به طور جدی پیگیر این آزمون مهم و سرنوشت ساز می باشد.
با آرزوی توفیق الهی
خانواده فهیمه اعرفی
چهارم شهریور ۱۳۹۴
عزتالملوک طاهری: در پرونده پسرم هیچ دلیلی برای صدور حکم اعدام وجود ندارد
عزتالملوک طاهری مادر محمدعلی طاهری بنیانگذار عرفان حلقه، در متنی که آن را منتشر کرده، معتقد است«بنابر نظر کارشناسان حقوقى، هیچ دلیل قانونى جهت صدور این حکم (اعدام) وجود ندارد و همین امر از موجبات احساس تکلیف عدهاى از افراد جهت مراجعه به منزل مراجع تقلید و درخواست انصراف آنها از فتواى خود بوده است زیرا فتواهاى این آیات عظام مستند حکم اعدام آقاى طاهرى واقع شده است.»
به گزارش «سحام» متن نامه عزتالملوک طاهری که روز پنجشنبه پمجک شهریورماه خطاب به شاگردان محمدعلی طاهری منتشر شده، به شرح زیر است
بِسْم الله ارحمن الرحیم
همدلان ویاران عزیز
امروز پانزدهمین روزى است که عزیز در بندمان آقاى محمدعلى طاهرى در اعتصاب غذا هستند. دیروز همسرشان با ایشان در زندان اوین ملاقات داشت و از ایشان خواهش کرد که براى حفظ سلامتى خود اعتصاب غذایش را بشکند ولى آقاى طاهرى موافقت نکردند و گفتند اعتصاب غذاى من به دلایل زیراست:
١- حکم إعدام ناعادلانهاى که برایم صادر شده و تاکنون به خودم ابلاغ نشده،
٢- قلم و کاغذ در اختیارم نمىگذارند تا دفاعیهام را براى دادگاه بعدى بنویسم،
٣- به من ملاقات با وکیل نمىدهند و اگر هم با تلاش وقتى داده شود زمانش بسیار کوتاه و در حدود بیست دقیقه است و در چنین فاصله زمانى کوتاه وکیل نمىتواند در جریان پروندهام قرار گیرد،
۴- در دادگاه قبلى به دفاعیاتم توجه نشده و حکم بر اساس فشار و اعمال ارادههاى سیاسى-امنیتى بر دادگاه صادر شده و بدینوسیله نظام قانونى کشور را به سخره گرفتهاند،
۵- خواهان ارایه ۲۰۰ صفحهاى دفاعیاتم به دادگاه هستم که در مقابل کتاب «افسون حلقه» که علیه بنده نوشته شده، به رشته تحریر درآوردم و همراه با ۵۰ صفحه استناد قرآنى به آقاى رحیمی بازجویشان داده شد که در اختیار عموم قرار گیرد،
۶- خواهان سه کارشناس دادگسترى جهت بررسى پروندهام مى باشم،
٧- خواهان دادگاه علنى و بیطرف هستم.
فرزندان عزیزم
از روزى که حکم غیر منتظره اعدام براى آقاى طاهرى که یک مسلمان و معتقد به دین مبین اسلام صادر شده، هنوز در بهت هستیم زیرا بنابر نظر کارشناسان حقوقى هیچ دلیل قانونى جهت صدور این حکم وجود ندارد و همین امر از موجبات احساس تکلیف عدهاى از افراد جهت مراجعه به منزل مراجع تقلید و درخواست انصراف آنها از فتواى خود بوده است زیرا فتواهاى این آیات عظام مستند حکم اعدام آقاى طاهرى واقع شده است.
متاسفانه در این مراجعات به منازل مراجع تقلید، وصول اخبار نگران کننده در خصوص بىحرمتى به چند فرزندم، مرا شرمسار آن عزیزان کرد.با چشم اشکبار و سرى افکنده از تک تک شما پوزش مىخواهم و بخشش امروز و فرادى قیامت را از شما فرزندانم خواستارم.
از مراجع تقلید محترم حضرت آیت الله صافى گلپایگانى وحضرت آیت الله مکارم شیرازى تقاضا مىکنم که به این موضوع مهم توجه فرمایند که در پشت جریانى که مصرانه در پى سوق دادن پرونده بسیار ساده فرزندم به مسیر کنونى و صدور حکم اعدام بوده است، خطوط مرموز دشمنان قسم خورده ایران و اسلام را ببینند که آنها قصد در برهم زدن امنیت کشور و تشدید اختلافات و به خصوص پس از پیروزى بزرگ مذاکرات هستهاى ایران به وسیله افراد مرموزى درصدد مشکل آفرینى از طریق این نوع اقدامات هستند.
از مقام محترم رهبرى، ریاست محترم جمهورى، رئیس محترم قوه قضائیه و مسؤلان کشور تقاضا داریم در مورد این مسئله توجه خاصى مبذول داشته و مانع شوند که هزاران نَفَر از شاگردان آقاى طاهرى به این عقیده برسند که «در نظام جمهورى اسلامى مىتوان افرادى را صرفآ به خاطر عقیده و آنهم عقیدهاى که منطبق باعرفان سنتى است، محکوم به اعدام کرد.»
در خاتمه به اطلاع عزیزان مىرسانیم که وکلاى محترم آقاى طاهرى در حال کامل کردن دفاعیه هستند و به زودى آن را تسلیم دادگاه خواهند کرد و اطمینان داریم که زحمات وکلاى محترم از یک طرف وهمدلى و تلاشهاى قانونى و به حق ما شاگردان آقاى طاهرى از طرف دیگر مورد توجه مراجع محترم تقلید و مقام محترم رهبرى و مسئولین قرار گرفته و شاهد برائت کامل عزیزمان خواهیم بود.
گفتنی است تعداد بسیاری از شاگردان محمدعلی طاهری، ضمن ابراز نگرانی از سلامت جسمانی استاد خود در زندان، طی تجمعات متعددی در داخل و خارج کشور، خواهان رویت آقای طاهری و اطمینان از سلامتی وی شدهاند که تاکنون مقامات مسئول در اینباره واکنشی را از خود نشان ندادهاند.
به گزارش «سحام»، صبح روز سه شنبه سوم شهریور «فهیمه اعرفی» توسط عوامل قرارگاه ثارالله سپاه پاسداران، در منزل خود بازداشت شد و برای تحمل ۵ سال حبس به اتهام «توهین به مقدسات» روانه زندان زنان قرچک ورامین شد.
به خانم اعرفی پیش از بازداشت هیچگونه احضار کتبی یا شفاهی ابلاغ نشده بود و وی به صورت غافلگیرانه بازداشت شد. مأموران بدون استفاده از آیفون تصویری پس از باز شدن در پارکینگ ساختمان به واسطه رفتوآمد همسایگان، مخفیانه وارد منزل وی شده و تا پشت در آپارتمان آمده بودند.
خانم اعرفی پیش از این دو بار بازداشت شده است. در اولین بازداشت در هشتم آبان ۱۳۹۲، مأمورین قرارگاه ثارالله سپاه پاسداران با همراهی نیروهای شبه نظامی (لباسشخصی مسلح) با هجوم پارتیزانی به منزل خانم اعرفی، اقدام به رفتار خشونت آمیز، سرقت طلا و سکه کردند و علیرغم اعتراض و قید کتبی در پرونده، به جز موبایلها، لپ تاپ، دوربین و کیس کامپیوتر (که جزو اموال متهم نبوده و به صورت آسیب دیده و شکسته بازگرداندند)، سایر اموال سرقتی از منزل این فعال عقیدتی را تحویل ندادند. پس از اولین مرحله استرداد اموال، به دلیل اعتراض خانم اعرفی نسبت به سرقت سکههای طلای فرزند ۲۲ سالهشان، در همان شب یک سارق حرفهای، منزل این خانواده را مورد سرقت قرار داد و فقط پول و یک سکه دیگر را به سرقت برد! به نظر میرسد مأمورین با اینکار قصد تهدید خانواده را داشتهاند. در بازداشت نخست، اعرفی ۳۰ روز را در بازداشت (۱۳ روز انفرادی در اوین و ۱۷ روز در ندامتگاه نسوان قرچک) گذراند.
در هجوم دوم به منزل خانواده اعرفی در بیست و نهم آبان ۱۳۹۲ و با استفاده از همان شیوه نخست، ماموران همسر این عضو فعال عرفان حلقه را به دلیل اعتراض به رفتار غیر انسانی و غیرقانونی بازداشت کردند. فهیمه اعرفی در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۳۹۴ اینبار به دلیل اعتراض به انحراف شدید در سیستم دادرسی و باطل بودن رأی دادگاه ناصالح از خیابان ربوده شد و به مدت ۴۲ روز (۸ روز انفرادی در اوین و زیر فشار بازجویی و ۱۷ روز اعزام به قرچک ورامین) تحمل حبس کرد. لازم به ذکر است دو روز پیش از ربوده شدن خانم اعرفی در خیابان، اعتراض ۶ صفحهای وی به روند دادرسی، رسما تحویل دادگاه و ضمیمه پرونده شده بود.
پیش از این زیبا پورحبیب که خود را در تاریخ دهم تیرماه برای اجرای حکم سه سال حبس به زندان اوین معرفی کرده بود، به زندان زنان قرچک ورامین منتقل گردیده است.
زندان زنان شهرری (قرچک ورامین) یکی از زندانهای ایران است که مخصوص نگهداری زندانیان زن با جرایم عمومی است. این زندان، فضایی است که فاقد استانداردهای لازم جهت نگهداری زندانیان میباشد و در آن هزار زن زندانی با جرایم کیفری مانند قتل، دزدی و قاچاق مواد مخدر نگهداری میشوند. زندانیان زن زندان قرچک ورامین، در شرایط بسیار بد در سولههایی که گنجایش نگهداری تعداد افراد محدودتری را دارند، ایام حبس خود را میگذرانند. این در حالیاست که بیشتر بانوان زندانی با جرایم عقیدتی و سیاسی در تهران، محکومیت خود را در بند زنان سیاسی زندان اوین سپری میکنند!
خانواده اعرفی: معنای عدالت در جمهوری اسلامی؛ یکطرف الطاف ویژه، طرف دیگر بازداشت و انتقام سرکوبگرانه
خانواده فهیمه اعرافی به بازداشت خارج از ضوابط قانونی فهمیه اعرفی واکنش نشان داده و اعتراض کردند.
به گزارش «سحام»، متن نامه اعتراضی خانواده خانم اعرفی به شرح زیر است:
به نام بی نام او
سند غیرقابل انکار دیگری از بیداد و انحراف شدید در سیستم به ظاهر دادرسی قوه قضائیه جامعه اسلامی!!!
صبح روز سه شنبه ۱۳۰۴/۰۶/۰۳ خانم فهیمه اعرفی برای تحمل مجازات ۵ ساله اتهام (به جرم هرگز مرتکب نشده توهین به مقدسات)، توسط عواملی از قرارگاه ثارالله سپاه پاسداران از محل منزل برده شد و به زندان قرچک ورامین منتقل گردید!
لازم به یادآوری است که از منظر این خانواده، نه تنها هرگز رسیدگی به اعتراض شش صفحهای کاملا مستند و مرتبط ایشان نسبت به نحوه صدور رأی بدوی، در دادگاه صالحهای صورت نگرفته، بلکه نتیجه مدلل و قانونمندی نیز از سوی دادگاه تجدیدنظر، قبلا به متهم ابلاغ نشده است! لذا عوامل دستگاه قضا، تنها با صدور نامه جلب از سوی دادیار اجرای احکام اوین اقدام به تأیید و کارسازی غافلگیرانه برای اجرای حکم بدوی نمودهاند!
بدیهی است تداوم اینگونه رویههای ناصواب و فرافکن به منزله تبانی سیستم دادرسی جامعه اسلامی به نفع افراد و یا گروهی خاص و صاحب نفوذ در نظام (با عنوان اتهام زنندهای مقدس) و نقض کامل بی طرفی و استقلال قوه قضائیه در صدور و اجرای احکام مربوطه به منظور تشدید و ناامنی، ترس، تشویش و تشکیک اذهان عمومی نسبت به سلامت و عدالت ارکان نظام اسلامی محسوب میگردد!
معنای نوین عدالت و دادرسی: یک طرف دعوا با وثاقت گزارش اولیه در همان آغاز دعوا و دریافت مجوزها و الطاف ویژه سلام و تحیات و… و طرف دیگر، بگیر و ببند و تهاجم به منزل و محل کار و سرقت اموال و لوازم و حذف و نادیده گرفتن اسناد و مدارک شواهد متعدد مثبته و بازجویی تحت فشار و مورد غضب و انتقام سرکوبگرانه با صدور و اجرای تحمیلی احکام ویژه مقامات قضا و سیستم دادرسی و …!!!
این خانواده ضمن تواصی به حق و صبر، همچنان با تأسی به وکالت و عدالت خداوند رحمان به طور جدی پیگیر این آزمون مهم و سرنوشت ساز می باشد.
با آرزوی توفیق الهی
خانواده فهیمه اعرفی
چهارم شهریور ۱۳۹۴
عزتالملوک طاهری: در پرونده پسرم هیچ دلیلی برای صدور حکم اعدام وجود ندارد
عزتالملوک طاهری مادر محمدعلی طاهری بنیانگذار عرفان حلقه، در متنی که آن را منتشر کرده، معتقد است«بنابر نظر کارشناسان حقوقى، هیچ دلیل قانونى جهت صدور این حکم (اعدام) وجود ندارد و همین امر از موجبات احساس تکلیف عدهاى از افراد جهت مراجعه به منزل مراجع تقلید و درخواست انصراف آنها از فتواى خود بوده است زیرا فتواهاى این آیات عظام مستند حکم اعدام آقاى طاهرى واقع شده است.»
به گزارش «سحام» متن نامه عزتالملوک طاهری که روز پنجشنبه پمجک شهریورماه خطاب به شاگردان محمدعلی طاهری منتشر شده، به شرح زیر است
بِسْم الله ارحمن الرحیم
همدلان ویاران عزیز
امروز پانزدهمین روزى است که عزیز در بندمان آقاى محمدعلى طاهرى در اعتصاب غذا هستند. دیروز همسرشان با ایشان در زندان اوین ملاقات داشت و از ایشان خواهش کرد که براى حفظ سلامتى خود اعتصاب غذایش را بشکند ولى آقاى طاهرى موافقت نکردند و گفتند اعتصاب غذاى من به دلایل زیراست:
١- حکم إعدام ناعادلانهاى که برایم صادر شده و تاکنون به خودم ابلاغ نشده،
٢- قلم و کاغذ در اختیارم نمىگذارند تا دفاعیهام را براى دادگاه بعدى بنویسم،
٣- به من ملاقات با وکیل نمىدهند و اگر هم با تلاش وقتى داده شود زمانش بسیار کوتاه و در حدود بیست دقیقه است و در چنین فاصله زمانى کوتاه وکیل نمىتواند در جریان پروندهام قرار گیرد،
۴- در دادگاه قبلى به دفاعیاتم توجه نشده و حکم بر اساس فشار و اعمال ارادههاى سیاسى-امنیتى بر دادگاه صادر شده و بدینوسیله نظام قانونى کشور را به سخره گرفتهاند،
۵- خواهان ارایه ۲۰۰ صفحهاى دفاعیاتم به دادگاه هستم که در مقابل کتاب «افسون حلقه» که علیه بنده نوشته شده، به رشته تحریر درآوردم و همراه با ۵۰ صفحه استناد قرآنى به آقاى رحیمی بازجویشان داده شد که در اختیار عموم قرار گیرد،
۶- خواهان سه کارشناس دادگسترى جهت بررسى پروندهام مى باشم،
٧- خواهان دادگاه علنى و بیطرف هستم.
فرزندان عزیزم
از روزى که حکم غیر منتظره اعدام براى آقاى طاهرى که یک مسلمان و معتقد به دین مبین اسلام صادر شده، هنوز در بهت هستیم زیرا بنابر نظر کارشناسان حقوقى هیچ دلیل قانونى جهت صدور این حکم وجود ندارد و همین امر از موجبات احساس تکلیف عدهاى از افراد جهت مراجعه به منزل مراجع تقلید و درخواست انصراف آنها از فتواى خود بوده است زیرا فتواهاى این آیات عظام مستند حکم اعدام آقاى طاهرى واقع شده است.
متاسفانه در این مراجعات به منازل مراجع تقلید، وصول اخبار نگران کننده در خصوص بىحرمتى به چند فرزندم، مرا شرمسار آن عزیزان کرد.با چشم اشکبار و سرى افکنده از تک تک شما پوزش مىخواهم و بخشش امروز و فرادى قیامت را از شما فرزندانم خواستارم.
از مراجع تقلید محترم حضرت آیت الله صافى گلپایگانى وحضرت آیت الله مکارم شیرازى تقاضا مىکنم که به این موضوع مهم توجه فرمایند که در پشت جریانى که مصرانه در پى سوق دادن پرونده بسیار ساده فرزندم به مسیر کنونى و صدور حکم اعدام بوده است، خطوط مرموز دشمنان قسم خورده ایران و اسلام را ببینند که آنها قصد در برهم زدن امنیت کشور و تشدید اختلافات و به خصوص پس از پیروزى بزرگ مذاکرات هستهاى ایران به وسیله افراد مرموزى درصدد مشکل آفرینى از طریق این نوع اقدامات هستند.
از مقام محترم رهبرى، ریاست محترم جمهورى، رئیس محترم قوه قضائیه و مسؤلان کشور تقاضا داریم در مورد این مسئله توجه خاصى مبذول داشته و مانع شوند که هزاران نَفَر از شاگردان آقاى طاهرى به این عقیده برسند که «در نظام جمهورى اسلامى مىتوان افرادى را صرفآ به خاطر عقیده و آنهم عقیدهاى که منطبق باعرفان سنتى است، محکوم به اعدام کرد.»
در خاتمه به اطلاع عزیزان مىرسانیم که وکلاى محترم آقاى طاهرى در حال کامل کردن دفاعیه هستند و به زودى آن را تسلیم دادگاه خواهند کرد و اطمینان داریم که زحمات وکلاى محترم از یک طرف وهمدلى و تلاشهاى قانونى و به حق ما شاگردان آقاى طاهرى از طرف دیگر مورد توجه مراجع محترم تقلید و مقام محترم رهبرى و مسئولین قرار گرفته و شاهد برائت کامل عزیزمان خواهیم بود.
گفتنی است تعداد بسیاری از شاگردان محمدعلی طاهری، ضمن ابراز نگرانی از سلامت جسمانی استاد خود در زندان، طی تجمعات متعددی در داخل و خارج کشور، خواهان رویت آقای طاهری و اطمینان از سلامتی وی شدهاند که تاکنون مقامات مسئول در اینباره واکنشی را از خود نشان ندادهاند.
مأموران امنیتی مانع از برگزاری مراسم خاوران شدند...
نیروهای سازمان اطلاعات و پلیس امنیتی ایران، امروز جمعه ۶ شهریور، ۲۸ اوت مانع از حضور خانوادهها و نزدیکان اعدامیان سیاسی تابستان ۶۷ و دهه ۶۰ در گورستان خاوران شدند.
خانوادهها ساعاتی را در بیرون از محوطه گورستان خاوران جمع شده و منتظر بودند تا برای مراسم هر ساله خود وارد خاوران شوند اما مأموران امنیتی مانع از این کار شدند.
خانوادهها و نزدیکان اعدامیان، بهطور سنتی در اولین جمعه شهریور و آخرین
جمعه اسفندماه هر سال برای یادبود این زندانیان سیاسی در گورستان خاوران
گردهم میآیند.
بنا به گزارشهای دریافتی از ایران، برخورد مأموران امنیتی با خانواده زندانیانی سیاسی اعدامشده شدید بود و با عقبراندن حاضران و تهدید آنها، شماری از مادران حالشان بههم خورده است. همچنین گفته میشود مأموران امنیتی چند نفر از شرکتکنندگان را بازداشت کردهاند. آنها به خانوادهها گفتهاند اجازه ندارند تا پایان شهریور به خاوران وارد شوند.
گورستان خاوران در جنوب شرق تهران و در کنار قبرستان بهائیان و ارامنه ایران قرار دارد. حکومت جمهوری اسلامی ایران پس از اعدام چند هزار تن از مخالفان سیاسی خود در سال ۶۷، اجساد تعدادی از این زندانیان را در کانالهای جمعی و در عمق کمی از خاک در این مکان دفن کرد.
این زندانیان سیاسی بر اساس فتوایی از آیتالله خمینی رهبر وقت ایران، در حالیکه پیش از آن محاکمه شده و بسیاری از آنها حکم زندان گرفته بودند، در دادگاههایی چند دقیقهای بار دیگر محاکمه و اعدام شدند.
پس از روی کار آمدن حسن روحانی، رئیسجمهوری ایران گمان میرفت بر خلاف دوران محمود احمدینژاد امکان حضور خانوادهها و نزدیکان قربانیان کشتار سال ۶۷ در این مراسم فراهم شود. در دوران ریاست جمهوری احمدینژاد برخورد با نزدیکان و خانوادههای این زندانیان شدت گرفته بود.
طی بیش از دو دهه گذشته خانوادهها و نزدیکان این اعدامیان بارها به سبب پیگیری حقیقت این اعدامها و برگزاری مراسم یادبود برای قربانیان سال ۶۷ و همچنین دهه ۶۰ با بازداشت و احکام زندان مواجه شدهاند.
منبع: رادیوزمانه
بنا به گزارشهای دریافتی از ایران، برخورد مأموران امنیتی با خانواده زندانیانی سیاسی اعدامشده شدید بود و با عقبراندن حاضران و تهدید آنها، شماری از مادران حالشان بههم خورده است. همچنین گفته میشود مأموران امنیتی چند نفر از شرکتکنندگان را بازداشت کردهاند. آنها به خانوادهها گفتهاند اجازه ندارند تا پایان شهریور به خاوران وارد شوند.
گورستان خاوران در جنوب شرق تهران و در کنار قبرستان بهائیان و ارامنه ایران قرار دارد. حکومت جمهوری اسلامی ایران پس از اعدام چند هزار تن از مخالفان سیاسی خود در سال ۶۷، اجساد تعدادی از این زندانیان را در کانالهای جمعی و در عمق کمی از خاک در این مکان دفن کرد.
این زندانیان سیاسی بر اساس فتوایی از آیتالله خمینی رهبر وقت ایران، در حالیکه پیش از آن محاکمه شده و بسیاری از آنها حکم زندان گرفته بودند، در دادگاههایی چند دقیقهای بار دیگر محاکمه و اعدام شدند.
پس از روی کار آمدن حسن روحانی، رئیسجمهوری ایران گمان میرفت بر خلاف دوران محمود احمدینژاد امکان حضور خانوادهها و نزدیکان قربانیان کشتار سال ۶۷ در این مراسم فراهم شود. در دوران ریاست جمهوری احمدینژاد برخورد با نزدیکان و خانوادههای این زندانیان شدت گرفته بود.
طی بیش از دو دهه گذشته خانوادهها و نزدیکان این اعدامیان بارها به سبب پیگیری حقیقت این اعدامها و برگزاری مراسم یادبود برای قربانیان سال ۶۷ و همچنین دهه ۶۰ با بازداشت و احکام زندان مواجه شدهاند.
منبع: رادیوزمانه
۱۳۹۴ شهریور ۶, جمعه
۱۳۹۴ شهریور ۴, چهارشنبه
سخنان چرچیل برای نابودی کشوری چرچیل می گوید برای نابودی کشوری و به خاکستر نشاندن ملتی نیازی به لشکر کشی و جنگ با آن کشور نیست. بلکه کافیست که:” جای افراد سیاستمدار، آگاه، و برجسته آن کشور را با شماری نادان و احمق عوض کنید. گویا خمینی شاگرد خوبی برای چرچیل بوده زیرا همان روش را در ارتش، دانشگاهها، کارخانجات و مؤسسات پیشرفته ایران پیاده کرد. با به کار بردن مشتی بیسواد، مزدور، ودزد و غارتگر و بی وطن بنام پاسدار، وبسیجی مملکت و ورشکسته و ملتی را خاکستر نشین نمود. آنگاه ارتش آزموده را از کار انداخته و افسران خردمند و وطن پرست آنرا بیکار، آواره و خانه نشین نمود. استادان ورزیده و دانشمند را بر کنار، منزوی و یا از مملکت فراری داد، و به جای آنان گروهی بی سواد مکتبی و بی خرد وطن فروش را جانشین نمود. نگارنده بر این باور است که برای نابودی کشوری و ذلیل و بیچاره کردن ملت آن به کمار گماردن شماری شیاد کلاهبردار به نام آخوند کافیست که عقل و خرد را از مردم گرفته و آنان را در لجن خرافات و حماقت بنام امت اسلامی فرو برد.
۱۳۹۴ شهریور ۳, سهشنبه
اعدام قریب الوقوع یک زندانی سیاسی؛ بهروز آلخانی به انفرادی منتقل شد ...
خبرگزاری هرانا – بهروز آلخانی زندانی سیاسی محکوم به اعدام جهت اجرای حکم به سلول های انفرادی زندان ارومیه منتقل شد.
بهروز آلخانی پیش از ظهر امروز سه شنبه سوم شهریور ماه جهت اجرای حکم به سلول های انفرادی زندان ارومیه منتقل شد و خانواده وی نیز جهت انجام آخرین ملاقات فرا خوانده شدند.
بهروز آلخانی فرزند فارس، متولد سال ۱۳۶۴، شهروند کُرد ساکن سلماس،به همراه ۱۵ تن دیگر در ۷ بهمن ماه ۱۳۸۸ توسط نیروهای امنیتی در شهر سلماس به اتهام ارتباط با پژاک بازداشت شد، وی پس از چند ماه با اتهام جدید مشارکت در قتل دادستان خوی روبرو شد و در شعبه ۱ دادگاه انقلاب ارومیه به ریاست قاضی چابک به اتهام همکاری موثر با پژاک و قتل دادستان شهرستان خوی به اعدام محکوم شد.
پرونده بهروز آلخانی سپس با اعتراض وی به دیوان عالی کشور ارجاع شد و دیوان حکم صادره از سوی شعبه ۱ دادگاه انقلاب ارومیه را نقض کرده و پرونده را به شعبه ۱۰ دادگاه تجدید نظر استان ارجاع داد و حکم اعدام وی مجددا در این دادگاه به تایید رسید، با اعتراض مجدد وی پرونده دوباره به دیوان عالی کشور ارسال شد و تا چندی پیش گفته می شد دیوان هنوز حکم نهایی را صادر نکرده است.
این زندانی همچنین در پروندهای جداگانه به اتهام نگهداری اسلحه به ۱۰ سال زندان محکوم شد، نزدیکان وی گفته اند که اسلحه ای هنگام دستگیری توسط ماموران اطلاعاتی ضبط نشده است.
بهروز آلخانی پیش از ظهر امروز سه شنبه سوم شهریور ماه جهت اجرای حکم به سلول های انفرادی زندان ارومیه منتقل شد و خانواده وی نیز جهت انجام آخرین ملاقات فرا خوانده شدند.
بهروز آلخانی فرزند فارس، متولد سال ۱۳۶۴، شهروند کُرد ساکن سلماس،به همراه ۱۵ تن دیگر در ۷ بهمن ماه ۱۳۸۸ توسط نیروهای امنیتی در شهر سلماس به اتهام ارتباط با پژاک بازداشت شد، وی پس از چند ماه با اتهام جدید مشارکت در قتل دادستان خوی روبرو شد و در شعبه ۱ دادگاه انقلاب ارومیه به ریاست قاضی چابک به اتهام همکاری موثر با پژاک و قتل دادستان شهرستان خوی به اعدام محکوم شد.
پرونده بهروز آلخانی سپس با اعتراض وی به دیوان عالی کشور ارجاع شد و دیوان حکم صادره از سوی شعبه ۱ دادگاه انقلاب ارومیه را نقض کرده و پرونده را به شعبه ۱۰ دادگاه تجدید نظر استان ارجاع داد و حکم اعدام وی مجددا در این دادگاه به تایید رسید، با اعتراض مجدد وی پرونده دوباره به دیوان عالی کشور ارسال شد و تا چندی پیش گفته می شد دیوان هنوز حکم نهایی را صادر نکرده است.
این زندانی همچنین در پروندهای جداگانه به اتهام نگهداری اسلحه به ۱۰ سال زندان محکوم شد، نزدیکان وی گفته اند که اسلحه ای هنگام دستگیری توسط ماموران اطلاعاتی ضبط نشده است.
۱۳۹۴ شهریور ۲, دوشنبه
خبرگزاری قاصدان آزادی :به گزارش «کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی» از چندی پیش وجود حشرات موذی مانند ساس در بند هشت زندان اوین گسترش پیدا کرده است و گزیدگی و نیش این حشره باعث آزار و اذیت زندانیان شده است.
حشرات موذی مانند ساس در بند هشت زندان اوین
زندانیان جهت رفع این مشکل به مسئولین مربوطه گزارش داده اند و خواستار سم پاشی در بندها شده اند. اما تا کنون پاسخی دریافت نکرده اند و به ناچار شخصا و با هزینه خود به فروشگاه زندان سفارش و سم تهیه می کنند”
براساس این گزارش ، حسین رفیعی و امیر امیرقلی دوتن از زندانیان این بند هستند که توسط ساس به شدت گزیده شده و وضعیت مناسبی ندارند.
حشره ساس یا Bed Bug که به دراکولای واقعی شهرت دارد، از راه خون خوراکی انسان و دیگر جانداران خون گرم تغذیه می کند.
همچنین از چندی پیش با شیوع یک بیماری چند تن از زندانیان بند ۸ زندان اوین به نوعی مسمومیت دچار شده اند. گفته شده این بیماری نوعی مسمومیت است و زندانیانی که به آن مبتلا شده اند دچار مشکلات گوارشی و حالت تهوع شده اند.
ابتلای چند تن از زندانیان به این بیماری موجب نگرانی دیگر زندانیان از وضعیت بیماران و خطر سرایت این بیماری به دیگران شده است.
بند هشت “بدترین بند زندان اوین” و “تبعیدگاه جدید زندانیان سیاسی اوین” توصیف شده است که در آن تعداد زیادی از زندانیان سیاسی و امنیتی بر خلاف اصل تفکیک جرائم در ازدحامی فوق العاده و بدون امکانات و شرایط بد بهداشتی به همراه زندانیان غیرسیاسی نگهداری می شوند و اعتراضات مکرر زندانیان و خانواده ها نیز تا کنون راه به جایی نبرده است.
اغلب زندانیانی که پس از انتخابات ۹۲ بازداشت شده اند در بند هشت نگهداری می شوند و همچنین تعداد زیادی از زندانیان نیز از بند ۳۵۰ به این بند منتقل شده اند.
زندانیان جهت رفع این مشکل به مسئولین مربوطه گزارش داده اند و خواستار سم پاشی در بندها شده اند. اما تا کنون پاسخی دریافت نکرده اند و به ناچار شخصا و با هزینه خود به فروشگاه زندان سفارش و سم تهیه می کنند”
براساس این گزارش ، حسین رفیعی و امیر امیرقلی دوتن از زندانیان این بند هستند که توسط ساس به شدت گزیده شده و وضعیت مناسبی ندارند.
حشره ساس یا Bed Bug که به دراکولای واقعی شهرت دارد، از راه خون خوراکی انسان و دیگر جانداران خون گرم تغذیه می کند.
همچنین از چندی پیش با شیوع یک بیماری چند تن از زندانیان بند ۸ زندان اوین به نوعی مسمومیت دچار شده اند. گفته شده این بیماری نوعی مسمومیت است و زندانیانی که به آن مبتلا شده اند دچار مشکلات گوارشی و حالت تهوع شده اند.
ابتلای چند تن از زندانیان به این بیماری موجب نگرانی دیگر زندانیان از وضعیت بیماران و خطر سرایت این بیماری به دیگران شده است.
بند هشت “بدترین بند زندان اوین” و “تبعیدگاه جدید زندانیان سیاسی اوین” توصیف شده است که در آن تعداد زیادی از زندانیان سیاسی و امنیتی بر خلاف اصل تفکیک جرائم در ازدحامی فوق العاده و بدون امکانات و شرایط بد بهداشتی به همراه زندانیان غیرسیاسی نگهداری می شوند و اعتراضات مکرر زندانیان و خانواده ها نیز تا کنون راه به جایی نبرده است.
اغلب زندانیانی که پس از انتخابات ۹۲ بازداشت شده اند در بند هشت نگهداری می شوند و همچنین تعداد زیادی از زندانیان نیز از بند ۳۵۰ به این بند منتقل شده اند.
گفتگوی ایران وایر با نسرین ستوده ...
نسرین ستوده: به من گفتند نمیترسی اعدام شوی، منتظر مرگ ناگهانی باش
اعدام، مرگ ناگهانی، اسید پاشی و مثله شدن بخشی از تهدیدهایی است که نسرین ستوده در دو ماه اخیر از طریق پیامک دریافت کرده است. هفته گذشته هم احضاریهای به او ابلاغ شده تا خودش را به شعبه دوم بازپرسی دادسرای اوین معرفی کند و روز گذشته آخرین فرصت او برای معرفی بوده اما به دلایل پزشکی و با ارائه مدارک توانسته یک مهلت سه هفتهای برای مراجعه به دادسرا بگیرد. او در گفت و گو با ایران وایر درباره احضاریه، تهدیدها و وضعیت اخیرش توضیح میدهد.گویا هفته گذشته شما احضاریه دریافت کرده بودید و باید به دادسرا مراجعه میکردید.
بله، یکشنبه هفته گذشته احضاریه ای به من ابلاغ شد. مطابق قانون من پنج روز مهلت داشتم که به شعبه دوم بازپرسی دادسرای اوین معرفی شوم. از آنجا که من هر دو پایم را به دلایل پزشکی عمل کردهام، راه رفتن برایم دشوار است و خطر عفونت وجود داشت. طی یک نامه کتبی از بازپرسی شعبه دوم درخواست کردم که با تمدید مهلت احضار من موافقت کند و گواهی پزشکی هم مبنی بر جراحی هر دو پا را ضمیمه کردم. همسرم آقای خندان مدارک را به بازپرسی شعبه دوم ارائه داد و فعلا موافقت شد که سه هفته مهلت حضورم تمدید شود.
دلیل احضارتان چیست؟
من دلیل احضار را نمیدانم در برگه احضاریه نوشته شده بود در خصوص پرونده اتهامی حضور پیدا کنید و نوع اتهام علیرغم صراحت قانون ذکر نشده بود. به موجب قانون باید اتهامات با ذکر دلایل و مدارک بیاید و دیروز هم به همسر من گفته نشده، اتهام چیست. اما به محض اینکه وضعیت پاهایم بهتر شود حتما در دادسرا حضور پیدا میکنم.
وضعیت تعلیق پروانهتان به کجا رسید، حکم تعلیق پروانه تان که شکسته شد و شما تحصن را خاتمه دادید آیا پروانه وکالتتان تمدید شد؟
بعید میدانم که تمدید پروانهام با مشکلی رو به رو شود. من داشتم کارهای مقدماتی را انجام میدادم اما به دلیل اینکه نه ماه درگیر تحصن بودم و یک مقدار از کارهای ضروریام عقب افتاده بود، مجبور شدم یک مقدار کارهایم را پیگیری کنم و عمل جراحی پاهایم پیش آمد. این عوامل باعث شد که در این مدت نتوانم مساله تمدید پروانه را به طور کامل پیگیری کنم اما کارهای مقدماتیاش انجام شده و نباید به مشکلی بر بخورد. الان هیچ دلیل قانونی برای اینکه به من پروانه داده نشود، وجود ندارد و به محض اینکه بتوانم حرکت کنم کارهای پروانهام مثل تسویه حساب از صندوق حمایت و اداره دارایی و .. را دنبال میکنم. در واقع مشغول این کارها بودم که جراحی پاهایم پیش آمد. من تا الان از آن ناحیه چیزی مشاهده نکردم که بخواهم تصمیمی بگیرم مبنی بر اعتراضی. چون واقعا هیچ دلیلی وجود ندارد که از دادن پروانه به من خودداری کنند.
پس خودتان هیچ حدسی نمیزنید که به چه دلیل دوباره احضار شدهاید؟
به هیچ وجه حدس نمیزنم. در نظر داشته باشید که انسانها در همه جوامع حق دارند که نسبت به همه مسائل موضعگیری کنند، اظهار نظر کنند و مخالفت یا موافقت کنند. این که کسی را به این دلیل و به خاطر اندیشهاش تحت تعقیب قرار دهند با همه اصول و مبانی حقوق بشر مغایرت دارد.
شما در مصاحبه ای اعلام کرده بودید که بارها تهدید شدهاید؟
بله، بله. اولین باری که تهدید شدم در محل تحصن بودم، موتور سواری که کلاه کاسکتی به سر داشت به من مراجعه کرد و از من پرسید: آیا شما نمیترسید اعدام شوید؟ من هم اول ازش هویتش را پرسیدم، گفتم: شما که هستید، که این سوال را از من میپرسید؟ خیلی دستپاچه شد و گفت: من شهروند هستم و داشتم از اینجا رد میشدم. من به او گفتم: نه، من هیچ کاری نکردم که نگران اعدام برای خودم باشم. متعاقب این موضوع تقریبا از دو ماه پیش اسام اسهای تهدید کنندهای به طور مرتب برای من میرسد. این پیامها از یک شماره ایرانسل ارسال میشوند و به مرگهای ناگهانی اشاره میکنند، تهدید به اسید پاشی و قصابی شدن میکنند. خلاصه از شعارهای سیاسی و اخلاقی تا تهدید به مرگ و... در آن وجود دارد. متن اس ام اسها پریشان است و همه شان به طور کامل به زبان انگلیسی نوشته میشود و رفتارهای بیمارگونه در آن به طور کامل دیده میشود.
در مقابل این وضعیت چه کردهاید؟
کاری که کردم هم به وزیر اطلاعات و هم به ویر کشور نامه نوشتهام و به متن این پیامکها اشاره کردهام و گفتم از چه شمارهای با من تماس گرفته میشود و از آنها خواستهام که موضوع را مورد بررسی و تعقیب قرار دهند تا این تهدیدها خاتمه پیدا کند تا امروز از هیچکدام جوابی دریافت نکردهام. علاوهبر آن رسما در دادسرا شکایتی را مطرح کردهام که توسط کلانتری شهرک غرب مورد پیگری است اما آن شکایت هم هنوز به نتیجه مشخصی نرسیده. مکررا وقتی به محل کلانتری مراجعه میکنم، سیستم کامپیوتر قطع است و وقتی کامپیوتر قطع است در کل کلانتری کاری انجام نمیدهد. در اصل من هم پیگیریهای اداری و هم قضایی را انجام دادهام اما تا کنون هیچ نتیجهای نگرفتهام و این اس ام اسها ادامه دارد. سوال من این است که در کشوری که افراد به خاطر یک پیامک طنز و جوک تحت تعقیب قرار میگیرند، ردیابی میشوند و شبانه در منازلشان دستگیر میشوند و این موضوع را خدمت به امنیت کشور میدانند و کسی را که جوک میفرستد به عنوان فردی ضد امنیتی معرفی میکنند، چطور است که این مسیجهای تهدید کننده با بی اعتنایی رو به رو است و هیچکس پاسخگو نیست. الان یک ماه بیشتراز شکایت من میگذرد. من یک ماه اول تحمل کردم و فکر کردم ممکن است فرد روانپریشی این پیامها را میفرستد و ممکن است قطع شود، یا ممکن است اتفاقی باشد اما روز به روز شدت تهدیدها بیشتر شد و در چند پیامک آخر اعلام کرد که حادثه خبر نمیکند.
شما فکر میکنید که بین این مسیجها، تهدیدها و احضاریهای که دریافت کردهاید، ارتباطی وجود دارد؟
من تا اتهامات را نبینم نمیتوانم بگویم به چه موضوعی ارتباط دارد. ببینید این اولین بار نیست که تهدید علیه کسانی که فعالیت دارند، صورت میگیرد. سالیان سال است که این موضوع وجود دارد. آن سالها که پیامک هم نبود توسط نامه تمام کسانی را که به نوعی فعالیت میکردند، موزد تهدید قرار میدادند اما فکر میکنم همانطور که آنها هم تهدیدها را اعلام میکردند، من هم وظیفه دارم تهدید را اعلام کنم و از حکومت رسمی کشور خودم بخواهم که نسبت به چنین رفتارهایی نظارت کافی داشته باشد تا امنیت شهروندان و به ویژه امنیت منتقدان دولت حفظ شود.
گزارشی از آخرین وضعیت آقای کاظمینی بروجردی..
بر اساس گزارش رسیده از زندان اوین، روز پنجشنبه 29 مرداد آقای کاظمینی بروجردی در حین راه رفتن در حیاط زندان اوین به زمین خورده است که منجر به آسیب دیدگی در ناحیه پای ایشان شده وعینک ایشان شکست.
در اثر رنج های حاصل از بیماری های گوناگون که وی در طی زندان به آن دچار شده، لیکن مورد توجه و درمان قرار نگرفته است، ایشان بارها به حال اغما رفته و یا به زمین افتاده اند، این در حالی است که ایشان همچنان از حق مرخصی درمانی و استفاده از دارو و درمان و وکیل مستقل محروم هستند.
قابل ذکر است که این بی توجهی عمدی مسئولین زندان در طول نه سال منجر به ایجاد ناراحتی های قلبی و ریوی و همچنین اِدِم شدید پاهای ایشان گردیده که با درد و رنج فراوانی همراه می باشد و تحمل حبس را برای این زندانی 57 ساله بسیار رنج آور کرده است.
خانواده آقای کاظمینی بروجردی بارها به مسئولین زندان و اطلاعات ویژه روحانیت مراجعه کرده اند و خواستار رسیدگی به وضعیت سلامتی این زندانی عقیدتی شده اند، اما عوامل رژیم ولی فقیه همچنان به این درخواست ها بی اعتنا هستند و حتی از تحویل داروهای تهیه شده توسط خانواده ایشان نیز ممانعت به عمل می آورند.
درخواست خانواده و نمایندگان آقای کاظمینی بروجردی از افراد و سازمان های مدافع حقوق بشر این است که با در نظر گرفتن وضعیت وخیم جسمی آقای کاظمینی بروجردی، برای نجات جان ایشان با ارسال پزشک اقدامی موثر انجام دهند.
متهم اصلی دکل گمشده نفتی، سالانه بین۴۰ تا ۷۰ میلیارد تومان حقوق دریافت کرده است...
عضو کمیسیون اقتصادی مجلس از پیگیری تخلف مدیرعامل شرکت مهندسی و ساخت تاسیسات دریایی ایران خبر داده است.
به گزارش«سحام»، امیرعباس سلطانی در گفتوگوی کوتاهی با خبرگزاری کار ایران(ایلنا) از پیگیری تخلفات «علی طاهری مطلق» مدیرعامل سابق شرکت مهندسی و ساخت تاسیسات دریایی ایران خبر داده است.
آقای سلطانی گفته که وی در زمان تصدی مدیرعاملی این شرکت بزرگ نفتی، سالانه بین ۴۰ تا ۷۰ میلیارد تومان حقوق سالیانه دریافت کرده است.
از «مسعود سلطانپور» به عنوان یکی دیگر از متهمان پرونده دکل گمشده نفتی ۷۸ میلیون دلاری نام برده میشود.
در اسنادی که سال گذشته برای نخستین بار در «سحام» منتشر شد، از «علی طاهری مطلق» و «مسعود سلطانپور» به عنوان دو نفر از متهمان اصلی فساد کلان مالی ۷۸ میلیون دلاری نام برده شده است. این اسناد از سازمان بازرسی کل کشور برای معاونت دادستان تهران و رییس دادسرای ویژه مفاسد اقتصادی ارسال شده است.
عضو کمیسیون اقتصادی مجلس در تشریح محتوای نامه مذکور اظهار داشت: موضوع نامه به موارد خریداری شده دکلهای نفتی اشاره دارد و در مورد مقطعی که توسط این شرکت دکلهای چینی و هندی خریداری شده و در نتیجه عدم انجام تعهدهای شرکت یاد شده جریمههای سنگینی برای طرف ایرانی تعیین شده، است. وی همچنین یادآور شد: در بخش دیگری از این نامه به قراردادها و پروژههایی اشاره شده که طبق اطلاعات به دست آمده میان پروژهها و پولهای دریافتی تناسبی وجود ندارد ...
به گزارش«سحام»، امیرعباس سلطانی در گفتوگوی کوتاهی با خبرگزاری کار ایران(ایلنا) از پیگیری تخلفات «علی طاهری مطلق» مدیرعامل سابق شرکت مهندسی و ساخت تاسیسات دریایی ایران خبر داده است.
آقای سلطانی گفته که وی در زمان تصدی مدیرعاملی این شرکت بزرگ نفتی، سالانه بین ۴۰ تا ۷۰ میلیارد تومان حقوق سالیانه دریافت کرده است.
از «مسعود سلطانپور» به عنوان یکی دیگر از متهمان پرونده دکل گمشده نفتی ۷۸ میلیون دلاری نام برده میشود.
در اسنادی که سال گذشته برای نخستین بار در «سحام» منتشر شد، از «علی طاهری مطلق» و «مسعود سلطانپور» به عنوان دو نفر از متهمان اصلی فساد کلان مالی ۷۸ میلیون دلاری نام برده شده است. این اسناد از سازمان بازرسی کل کشور برای معاونت دادستان تهران و رییس دادسرای ویژه مفاسد اقتصادی ارسال شده است.
عضو کمیسیون اقتصادی مجلس در تشریح محتوای نامه مذکور اظهار داشت: موضوع نامه به موارد خریداری شده دکلهای نفتی اشاره دارد و در مورد مقطعی که توسط این شرکت دکلهای چینی و هندی خریداری شده و در نتیجه عدم انجام تعهدهای شرکت یاد شده جریمههای سنگینی برای طرف ایرانی تعیین شده، است. وی همچنین یادآور شد: در بخش دیگری از این نامه به قراردادها و پروژههایی اشاره شده که طبق اطلاعات به دست آمده میان پروژهها و پولهای دریافتی تناسبی وجود ندارد ...
ریشه های تجاوز به دخترک یازده ساله ...
مدرسه فمینیستی: وقتی خبر تجاوز جنسی به دختربچهای یازده
ساله در میان دعواهای سیاسی و جناحی گم می شود؛ وقتی حنجره بنیادگرایان
مذهبی از فریاد واسلاما پاره می شود و گوش همگان و به ویژه برابری خواهان
را کر می کند؛ البته صدای فریادهای دختربچهای پا برهنه، میان هیاهوی سهم
خواهی از قدرت، به گوش کسی نمی رسد؛ حتا ما فعالان حقوق زنان نه صدایش را
می شنویم و نه واکنشی در خور نشان می دهیم! اگر زنان به خیابان ها می آمدند
و میگفتند ما امنیت روز و شب می خواهیم آیا این عمل شان “اقدام علیه
امنیت ملی” به حساب می آمد؟ وای که حتا نوشتن جمله ی “اقدام علیه امنیت
ملی” برایم چندش آور شده است. به راستی این امنیت ملی چیست؟ که بهای آن جان
آدمیان است؟ که به بها و بهانه اش نباید در اعتراض به تجاوز دختربچهای
یازده ساله به خیابان ها آمد؛ و فریاد کشید که امنیت زنان و کودکان باید
تأمین شود.
مگر این امنیت ملی جدای از امنیت ما انسان ها است؟ آیا این دختر یازده ساله که بی رحمانه به او تجاوز شده است بوی عطر و ادوکلن اش مردان آرام و سر به زیر جامعه را مدهوش و از خود بی خود کرده بود؟ یا موهای افشان و یا آراسته اش؟ هیچکدام ! هیچکدام ! این دختر بینوا حتا کفش درست و حسابی به پا نداشت. پس چرا به او تجاوز کردند؟ این آقایانی که پایشان لب گور است ولی هر روز برای جوانان این سرزمین خرافات زده نسخه می پیچند کجا هستند که دو کلمه هم بگویند زنان حق دارند آزادانه در هر ساعتی از شبانه روز در خیابان ها و جاهای عمومی رفت و آمد کنند و مورد تعرض قرار نگیرند. همین آقایانی را می گویم که به بهانه حجاب خانم ها، شعارها و نسخه های غیرانسانی صادر می کنند و سبب ناامنی زنان و جامعه می شوند، آنها این روزها کجا هستند که بر سر مردان بی بند و بار متجاوز به دختر یازده ساله ای که از فقر، استخوان هایش بیرون زده، بگویند: شرم کنید!
این آقایان از دیانت فقط همین را می دانند که جلوی ورود خانم ها به ورزشگاه ها را بگیرند یعنی جلوی ورود به مکان هایی که اتفاقاَ یکی از سالم ترین جاها است؟ اگر زنان در ورزشگاه ها که قاعدتاَ ورزشکاران و ورزش دوستان به آنجا می روند امنیت نداشته و یا ندارند چه انتظاری از دیگر اماکن عمومی است؟ حکایت این آقایانی که چنین فتواهایی می دهند حکایت بستن سنگ و گشودن سگ است. آنهایی که با کلمات مسموم خود جوانانی را که می توانند انسان هایی مهربان باشند به جانی هایی اسید به دست تبدیل می کنند که روز روشن به روی زنان اصفهان اسید پاشیده و فرار می کنند. اگر کسی” امنیت ملی ” را به خطر انداخته باشد اتفاقاَ همین آقایان هستند. همین هایی که نیمی از جمعیت ایران یعنی نیمی از ملت ایران از دست شان در امان نیستند.
وقتی صدای فعالان مدنی و برابری خواهان یک جامعه در گلو خفه می شود، وقتی در جامعه فضای نقد و اعتراض بسته می شود، نویسنده، روزنامه نگار و حتا نقاش و فعال حقوق کودک اش به زندان افکنده می شوند، نتیجه اش هم همین است که هر روز باید شاهد دیدن فجایعی باشیم که مو بر تن انسان راست می کند. و این گونه می شود که جامعه به مرض «بی تفاوتی» مبتلا می گردد که حتا فعال حقوق زن هم صدایش در نمی آید چه رسد به این که به خیابان بیاید و بگوید نه تنها حضور در ورزشگاه حق من است بلکه هر آنچه حق تو مرد است حق منِ زن نیز هست؛ اگر تو انسانی من هم انسان هستم. حق ندارید به عنوان مرد چون که جسم تان قوی تر است امنیت را از من بگیرید. یک روز به روی زنان اسید بپاشید ، روز دیگر از رفتن به ورزشگاه محروم اش کنید. و بالاخره هر روز فرمانی تازه بر او برانید!
باید از آن روز ترسید، نه که باید وحشت کرد، اگر دیدید کسی را جلو چشم تان می زنند و شما بی تفاوت رد می شوید. این جا یعنی مرگ انسانیت اتفاق افتاده. در این مملکت دزدی های میلیاردی می شود و ملت می نشینند و جوک می سازند و می خندند. آی دولتمردان این فاجعه است به خودتان بیایید. اگر به خود تان نیایید فردا مردم بر پیکر بی جان بیگناهی بالای دار و جان دادن او جوک خواهند ساخت و آن را دستمایه ای برای خنده و شادی خواهند کرد. براستی این جامعه و مردم را به کجا برده اید؟ مردمی که در مقابل دیدن فجایع، واکنش شان تولید روزافزون جوک است، از درد ها و رنج هایی که روزانه به دلیل ندانم کاری ها و جاه طلبی های عده ای معدود بر اکثریتی مورد ستم وارد می شود.
اما هنوز در این خانه کور سویی هست. و جای اندکی امیدواری است؛ اگر چه فعالان حقوق زنان فریادهایشان در گلو خفه شده و بر اثر تهدید ها، بازداشت ها و در بدری ها رمقی برای شان باقی نگذاشته اند، اما در این میان آش آن قدر شور شده که آشپز هم صدایش در آمده و در این میان اندک صدایی است که از بین نمایندگان مجلس برخاسته. «رسول خضری»، که عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی است ، تجاوز گروهی به یک کودک را بحث بسیار مهمی دانسته است. وی در مجلس گفت: «این موضوع ساده ای نیست. در کشوری که ادعای اسلامی بودن آن را داریم و دارای یک فرهنگ اصیل اسلامی هستیم نباید به این سادگی از کنار این موضوع گذشت. کسانی که مسئولیت دارند و حتا کسانی که مسئولیت دولتی ندارند، یعنی مردم باید در این مورد اقدام کنند؛ همه ما در این مورد مسئولیت داریم»
اشاره آقای خضری به موضوعی به این مهمی و نشان دادن حساسیت او نسبت به این موضوع، نه تنها از دیده ها پنهان نمانده بلکه به عنوان یک نکته مثبت در پرونده کاری ایشان خواهد ماند. اما ایشان باید بدانند که یکی از اتهامات خانم «نرگس محمدی» تلاش در جهت برقراری جامعه مدنی بوده است! که یکی از کارکردهای جامعه مدنی هم اتفاقاَ توانمندسازی زنان است. اگر این دختر یازده ساله مورد حمایت بود و اگر خانه امنی برای زنان وجود می داشت و هزاران اگر های دیگر ، آیا چنین اتفاقی برای این کودک پیش می آمد؟ البته وظیفه نمایندگان مجلس است که این اگر ها را بشناسند و راجع به آن ها قوانین مورد نیاز و متناسب با اوضاع روز ایران و جهان را وضع کنند نه این که مانند برخی از زنان نماینده مجلس که نمایندگان واقعی زنان جامعه ایران نیستند (چون تا به حال نه حرفی و نه قانونی را به نفع زنان طرح نکرده اند) در برابر تجاوز به دختر بچه یازده ساله سکوت کنند، و در عوض، با فریاد و هیاهو با رفتن زنان به ورزشگاه مخالفت کنند و آن را مخالف شئون اجتماعی زنان بدانند. مانند خانم آلیا که می گوید: “جایی که چند هزار نفر مرد جمع می شوند، عده ای هم از زنان بروند. اینها زمینه بی حرمتی و تجاوز در جامعه است”. نه خانم آلیا زمینه تجاوز به زنان، فقر و بی عدالتی است؛ زمینه تجاوز به زنان نابرابری و وجود افکار و عقاید زن ستیز است. خواه از زبان مردی جاری شود خواه از زبان زنی زن ستیز! زمینه تجاوز به دختر یازده ساله ای توسط شش مرد را قوانین تیعض آمیزی فراهم می کند که دیه زن را نصف مرد می داند و شما از این قوانین دفاع می کنید!
حیف است در این میان به سخنان اقای جواد جهانگیر زاده، نماینده ارومیه در مجلس شورای اسلامی و عضو کمیسیون امنیت ملی اشاره نکنم، ایشان در سخنان خود در مجلس گفته اند :«ادامه این روند میتواند یک سقوط اخلاقی بزرگ را در جامعه ما کلید بزند.». باید به آقای جهانگیر گفت! این سقوط اخلاقی اتفاق افتاده و کلید آن وقتی زده شد که به زنان جامعه گفته شد برای این که مردان به گناه نیافتند زنان باید خود را در حجاب پنهان کنند! کلید سقوط اخلاقی جامعه وقتی زده شد که نیمی از جامعه را بی حرمت کردند، وقتی که نیمی بر نیمه دیگر برتری داده شدند، وقتی که گفتند زن نباید بلند بخندد، زن نباید شب بیرون برود، سقوط اخلاقی جامعه وقتی اتفاق افتاد که شب و زن گناهکار و مقصر شناخته شدند، و کسی از خود نپرسید چگونه امنیت از زنان گرفته شده؟ و کسی نپرسید چرا زنان باید ازشب و از مردان بترسند؟ چه کسی از مردان موجوداتی بی رحم و شهوت طلب در چشم زنان می سازد؟
مردانی که با دیدن تار مویی از زنان، به گناه می افتند، مردانی که شهوت کورشان می کند چنان که عقل و شعورشان زایل می شود، چه کسی چنین تصویری از مردان جامعه می سازد؟ من به آقای جهانگیر زاده که ایشان هم چون اقای خضری به این مهم حساسیت نشان داده اند پیشنهاد می کنم برای این که جامعه خودشان را بهتر بشناسند و بدانند زنان ایران در چه محیط ناامنی زندگی می کنند مانتو و روسری بهپوشند و یک روز در قالب یک زن در جامعه ظاهر شوند. سخن آخر این که:
مردانی که به دختری یازده ساله تجاوز کردند اگر از آنها اصول دین شان را بپرسید به احتمال زیاد همچون بلبل به شما پاسخ می دهند؛ مطمئن باشید به شما خواهند گفت که مسلمان هستند. اما این را هم مطمئن باشید که آنها هرگز نقدی در هیچ روزنامه ای ننوشته اند، به دنبال جامعه مدنی هم نیستند… باری، آنها “امنیت ملی” را به خطر نیانداخته اند.
مگر این امنیت ملی جدای از امنیت ما انسان ها است؟ آیا این دختر یازده ساله که بی رحمانه به او تجاوز شده است بوی عطر و ادوکلن اش مردان آرام و سر به زیر جامعه را مدهوش و از خود بی خود کرده بود؟ یا موهای افشان و یا آراسته اش؟ هیچکدام ! هیچکدام ! این دختر بینوا حتا کفش درست و حسابی به پا نداشت. پس چرا به او تجاوز کردند؟ این آقایانی که پایشان لب گور است ولی هر روز برای جوانان این سرزمین خرافات زده نسخه می پیچند کجا هستند که دو کلمه هم بگویند زنان حق دارند آزادانه در هر ساعتی از شبانه روز در خیابان ها و جاهای عمومی رفت و آمد کنند و مورد تعرض قرار نگیرند. همین آقایانی را می گویم که به بهانه حجاب خانم ها، شعارها و نسخه های غیرانسانی صادر می کنند و سبب ناامنی زنان و جامعه می شوند، آنها این روزها کجا هستند که بر سر مردان بی بند و بار متجاوز به دختر یازده ساله ای که از فقر، استخوان هایش بیرون زده، بگویند: شرم کنید!
این آقایان از دیانت فقط همین را می دانند که جلوی ورود خانم ها به ورزشگاه ها را بگیرند یعنی جلوی ورود به مکان هایی که اتفاقاَ یکی از سالم ترین جاها است؟ اگر زنان در ورزشگاه ها که قاعدتاَ ورزشکاران و ورزش دوستان به آنجا می روند امنیت نداشته و یا ندارند چه انتظاری از دیگر اماکن عمومی است؟ حکایت این آقایانی که چنین فتواهایی می دهند حکایت بستن سنگ و گشودن سگ است. آنهایی که با کلمات مسموم خود جوانانی را که می توانند انسان هایی مهربان باشند به جانی هایی اسید به دست تبدیل می کنند که روز روشن به روی زنان اصفهان اسید پاشیده و فرار می کنند. اگر کسی” امنیت ملی ” را به خطر انداخته باشد اتفاقاَ همین آقایان هستند. همین هایی که نیمی از جمعیت ایران یعنی نیمی از ملت ایران از دست شان در امان نیستند.
وقتی صدای فعالان مدنی و برابری خواهان یک جامعه در گلو خفه می شود، وقتی در جامعه فضای نقد و اعتراض بسته می شود، نویسنده، روزنامه نگار و حتا نقاش و فعال حقوق کودک اش به زندان افکنده می شوند، نتیجه اش هم همین است که هر روز باید شاهد دیدن فجایعی باشیم که مو بر تن انسان راست می کند. و این گونه می شود که جامعه به مرض «بی تفاوتی» مبتلا می گردد که حتا فعال حقوق زن هم صدایش در نمی آید چه رسد به این که به خیابان بیاید و بگوید نه تنها حضور در ورزشگاه حق من است بلکه هر آنچه حق تو مرد است حق منِ زن نیز هست؛ اگر تو انسانی من هم انسان هستم. حق ندارید به عنوان مرد چون که جسم تان قوی تر است امنیت را از من بگیرید. یک روز به روی زنان اسید بپاشید ، روز دیگر از رفتن به ورزشگاه محروم اش کنید. و بالاخره هر روز فرمانی تازه بر او برانید!
باید از آن روز ترسید، نه که باید وحشت کرد، اگر دیدید کسی را جلو چشم تان می زنند و شما بی تفاوت رد می شوید. این جا یعنی مرگ انسانیت اتفاق افتاده. در این مملکت دزدی های میلیاردی می شود و ملت می نشینند و جوک می سازند و می خندند. آی دولتمردان این فاجعه است به خودتان بیایید. اگر به خود تان نیایید فردا مردم بر پیکر بی جان بیگناهی بالای دار و جان دادن او جوک خواهند ساخت و آن را دستمایه ای برای خنده و شادی خواهند کرد. براستی این جامعه و مردم را به کجا برده اید؟ مردمی که در مقابل دیدن فجایع، واکنش شان تولید روزافزون جوک است، از درد ها و رنج هایی که روزانه به دلیل ندانم کاری ها و جاه طلبی های عده ای معدود بر اکثریتی مورد ستم وارد می شود.
اما هنوز در این خانه کور سویی هست. و جای اندکی امیدواری است؛ اگر چه فعالان حقوق زنان فریادهایشان در گلو خفه شده و بر اثر تهدید ها، بازداشت ها و در بدری ها رمقی برای شان باقی نگذاشته اند، اما در این میان آش آن قدر شور شده که آشپز هم صدایش در آمده و در این میان اندک صدایی است که از بین نمایندگان مجلس برخاسته. «رسول خضری»، که عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی است ، تجاوز گروهی به یک کودک را بحث بسیار مهمی دانسته است. وی در مجلس گفت: «این موضوع ساده ای نیست. در کشوری که ادعای اسلامی بودن آن را داریم و دارای یک فرهنگ اصیل اسلامی هستیم نباید به این سادگی از کنار این موضوع گذشت. کسانی که مسئولیت دارند و حتا کسانی که مسئولیت دولتی ندارند، یعنی مردم باید در این مورد اقدام کنند؛ همه ما در این مورد مسئولیت داریم»
اشاره آقای خضری به موضوعی به این مهمی و نشان دادن حساسیت او نسبت به این موضوع، نه تنها از دیده ها پنهان نمانده بلکه به عنوان یک نکته مثبت در پرونده کاری ایشان خواهد ماند. اما ایشان باید بدانند که یکی از اتهامات خانم «نرگس محمدی» تلاش در جهت برقراری جامعه مدنی بوده است! که یکی از کارکردهای جامعه مدنی هم اتفاقاَ توانمندسازی زنان است. اگر این دختر یازده ساله مورد حمایت بود و اگر خانه امنی برای زنان وجود می داشت و هزاران اگر های دیگر ، آیا چنین اتفاقی برای این کودک پیش می آمد؟ البته وظیفه نمایندگان مجلس است که این اگر ها را بشناسند و راجع به آن ها قوانین مورد نیاز و متناسب با اوضاع روز ایران و جهان را وضع کنند نه این که مانند برخی از زنان نماینده مجلس که نمایندگان واقعی زنان جامعه ایران نیستند (چون تا به حال نه حرفی و نه قانونی را به نفع زنان طرح نکرده اند) در برابر تجاوز به دختر بچه یازده ساله سکوت کنند، و در عوض، با فریاد و هیاهو با رفتن زنان به ورزشگاه مخالفت کنند و آن را مخالف شئون اجتماعی زنان بدانند. مانند خانم آلیا که می گوید: “جایی که چند هزار نفر مرد جمع می شوند، عده ای هم از زنان بروند. اینها زمینه بی حرمتی و تجاوز در جامعه است”. نه خانم آلیا زمینه تجاوز به زنان، فقر و بی عدالتی است؛ زمینه تجاوز به زنان نابرابری و وجود افکار و عقاید زن ستیز است. خواه از زبان مردی جاری شود خواه از زبان زنی زن ستیز! زمینه تجاوز به دختر یازده ساله ای توسط شش مرد را قوانین تیعض آمیزی فراهم می کند که دیه زن را نصف مرد می داند و شما از این قوانین دفاع می کنید!
حیف است در این میان به سخنان اقای جواد جهانگیر زاده، نماینده ارومیه در مجلس شورای اسلامی و عضو کمیسیون امنیت ملی اشاره نکنم، ایشان در سخنان خود در مجلس گفته اند :«ادامه این روند میتواند یک سقوط اخلاقی بزرگ را در جامعه ما کلید بزند.». باید به آقای جهانگیر گفت! این سقوط اخلاقی اتفاق افتاده و کلید آن وقتی زده شد که به زنان جامعه گفته شد برای این که مردان به گناه نیافتند زنان باید خود را در حجاب پنهان کنند! کلید سقوط اخلاقی جامعه وقتی زده شد که نیمی از جامعه را بی حرمت کردند، وقتی که نیمی بر نیمه دیگر برتری داده شدند، وقتی که گفتند زن نباید بلند بخندد، زن نباید شب بیرون برود، سقوط اخلاقی جامعه وقتی اتفاق افتاد که شب و زن گناهکار و مقصر شناخته شدند، و کسی از خود نپرسید چگونه امنیت از زنان گرفته شده؟ و کسی نپرسید چرا زنان باید ازشب و از مردان بترسند؟ چه کسی از مردان موجوداتی بی رحم و شهوت طلب در چشم زنان می سازد؟
مردانی که با دیدن تار مویی از زنان، به گناه می افتند، مردانی که شهوت کورشان می کند چنان که عقل و شعورشان زایل می شود، چه کسی چنین تصویری از مردان جامعه می سازد؟ من به آقای جهانگیر زاده که ایشان هم چون اقای خضری به این مهم حساسیت نشان داده اند پیشنهاد می کنم برای این که جامعه خودشان را بهتر بشناسند و بدانند زنان ایران در چه محیط ناامنی زندگی می کنند مانتو و روسری بهپوشند و یک روز در قالب یک زن در جامعه ظاهر شوند. سخن آخر این که:
مردانی که به دختری یازده ساله تجاوز کردند اگر از آنها اصول دین شان را بپرسید به احتمال زیاد همچون بلبل به شما پاسخ می دهند؛ مطمئن باشید به شما خواهند گفت که مسلمان هستند. اما این را هم مطمئن باشید که آنها هرگز نقدی در هیچ روزنامه ای ننوشته اند، به دنبال جامعه مدنی هم نیستند… باری، آنها “امنیت ملی” را به خطر نیانداخته اند.
بلایی که ولی وقیح! مقام معظم عنتری! داره به سر ایران میاره ، آلمان نازی خونخوار با کشورهایی که اشغال میکرد، روا نداشت .... ویدئوی برنامه آپوزیت رو ببینید ...
تبدیل شدن ما به عبرت تاریخی! مثل قوم ثمود! بخاطر نداشتن متولی مقتدر! در مدیریت بحران..!!!
7 ساله تجهیزات 70 مرکز زلزله نگاری تو گمرک داره خاک میخوره ...!!
ماشین های هامر خریداری شده مخصوص امداد و نجات، توسط یکی از آقایان! فروخته شده ...!!
20 مدرسه از 110 مدرسه استیجاری به مرز خطر پلمپ رسیدن ...! با ظرفیت نیاز فعلی به مدرسه، دستکم به 2000 واحد نیاز هست که با بودجه تخصیص داده شده، حدودا 91 سال طول میکشه تا نیاز امروز! برطرف بشه ...!!
ساخت سدهای عظیم بلا استفاده ای که فقط و فقط پول به جیب سپاه (قرارگاه خاتم الانبیا) روانه کرده ...!!
و ...................
و با همه اینها مقام معظم عنتری! فرموده اند که : مسئله اصلی ما فقط دفاع از اسلام است!!!! ... حمایت از فلسطین است ..!!! ونه مشکلات بیشمار مردم ایران .....
7 ساله تجهیزات 70 مرکز زلزله نگاری تو گمرک داره خاک میخوره ...!!
ماشین های هامر خریداری شده مخصوص امداد و نجات، توسط یکی از آقایان! فروخته شده ...!!
20 مدرسه از 110 مدرسه استیجاری به مرز خطر پلمپ رسیدن ...! با ظرفیت نیاز فعلی به مدرسه، دستکم به 2000 واحد نیاز هست که با بودجه تخصیص داده شده، حدودا 91 سال طول میکشه تا نیاز امروز! برطرف بشه ...!!
ساخت سدهای عظیم بلا استفاده ای که فقط و فقط پول به جیب سپاه (قرارگاه خاتم الانبیا) روانه کرده ...!!
و ...................
و با همه اینها مقام معظم عنتری! فرموده اند که : مسئله اصلی ما فقط دفاع از اسلام است!!!! ... حمایت از فلسطین است ..!!! ونه مشکلات بیشمار مردم ایران .....
۱۳۹۴ شهریور ۱, یکشنبه
گوشه ای دیگر از جنایات حکومت دیکتاتوری اسلامی شیعی در ایران ...
تو هیچ حقی نداری!
حق نداری کار کنی!
درس بخوانی!
درس بدهی!
تو اصلاً حق نداری زنده باشی و زندگی کنی!
پس از مرگت هم حق نداری در گورستان عمومی دفن شوی!
هیچ نام و نشانی هم نباید بر قبرت باشد
ما تعیین میکنیم کجا و چگونه دفن شوی!...
چون مخالف ما فکر میکنی! چون ما را قبول نداری!
این خلاصهی آنچه است که بر جوانان با گرایشهای فکری مخالف حکومتِ بر سرکار آمدهی پس از انقلاب رفته است.
...........................
" دهه شصت و قبرهایی در خانه "
یکی تنها 14 سال دارد، نوجوانی بیش نیست که به جوخهی مرگ میسپاردندش... آن یکی 17 سال و دیگری 19 سال و ...
اینها جوانانی هستند روستایی از روستای گز، روستایی از توابع بندر گز در استان گلستان.
این فیلم گوشهای تاریک اما وسیع از تاریخ معاصر ایران است.اعدام و اعدام،کودک و پیر، مرد و زن، روستایی و شهری با تهدید و ارعاب خانوادههایشان و تلاش سیستماتیک برای به فراموشی سپردن فرزندانشان.
تنها به این دلیل که چون حاکم جدید کشور نمیاندیشیدند، حاکمی که پیش از انقلاب با صدای بلند وعدهی آزادی داده بود!
منبع: خبرگزاری هرانا
حق نداری کار کنی!
درس بخوانی!
درس بدهی!
تو اصلاً حق نداری زنده باشی و زندگی کنی!
پس از مرگت هم حق نداری در گورستان عمومی دفن شوی!
هیچ نام و نشانی هم نباید بر قبرت باشد
ما تعیین میکنیم کجا و چگونه دفن شوی!...
چون مخالف ما فکر میکنی! چون ما را قبول نداری!
این خلاصهی آنچه است که بر جوانان با گرایشهای فکری مخالف حکومتِ بر سرکار آمدهی پس از انقلاب رفته است.
...........................
" دهه شصت و قبرهایی در خانه "
یکی تنها 14 سال دارد، نوجوانی بیش نیست که به جوخهی مرگ میسپاردندش... آن یکی 17 سال و دیگری 19 سال و ...
اینها جوانانی هستند روستایی از روستای گز، روستایی از توابع بندر گز در استان گلستان.
این فیلم گوشهای تاریک اما وسیع از تاریخ معاصر ایران است.اعدام و اعدام،کودک و پیر، مرد و زن، روستایی و شهری با تهدید و ارعاب خانوادههایشان و تلاش سیستماتیک برای به فراموشی سپردن فرزندانشان.
تنها به این دلیل که چون حاکم جدید کشور نمیاندیشیدند، حاکمی که پیش از انقلاب با صدای بلند وعدهی آزادی داده بود!
منبع: خبرگزاری هرانا
۱۳۹۴ مرداد ۳۱, شنبه
نماینده دادستان تهران و دادیار ناظر بر زندان اوین که مسبب آزار بسیاری از زندانیان سیاسی و خانوادههای آنان بود، به دلیل فساد مالی از کار تعلیق شد ... ! !
نماینده دادستان و دادیار ناظر زندان اوین به دلیل «فساد مالی» تعلیق و برکنار شد.. !
نماینده
دادستان تهران و دادیار ناظر بر زندان اوین که مسبب آزار بسیاری از
زندانیان سیاسی و خانوادههای آنان بود، به دلیل فساد مالی از کار تعلیق
شد.
شنبه, ۳۱ام مرداد, ۱۳۹۴نماینده
دادستان تهران و دادیار ناظر بر زندان اوین که مسبب آزار بسیاری از
زندانیان سیاسی و خانوادههای آنان بود، به دلیل فساد مالی از کار تعلیق
شد.به گزارش «سحام»، مهدی خدابخشی یکی از افراد مسئول قضایی که تا کنون باعث آزار و اذیت بسیاری از زندانیان سیاسی محبوس در زندان اوین و خانوادههای آنان شده است، به دلیل «فساد مالی» و «ارتشاء» از مقام قضایی خود تعلیق و برکنار شد.
مهدی خدابخشی که ۵ سال دادیار ناظر بر زندان امنیتی بود و در این مدت گزارشهای بسیاری از خانوادهها و زندانیان سیاسی، حکایت از «سوء رفتار اخلاقی» وی با محبوسین را داشت تا اطلاع ثانوی از کلیه مقامهای قضایی خود تعلیق و برکنار شد.
به نظر میرسد برکناری مهدی خدابخشی توسط حفاظت اطلاعات قوه قضاییه صورت گرفته باشد. حفاظت اطلاعات این قوه اخیرا در راستای برخورد با مفاسد سازمانی قوه قضائیه، «احمدی» معاون حفاظت اطلاعات قوه را نیز به دلیل اتهامات مختلف و عدیده مالی و اخلاقی بازداشت کرده است.
همچنین روسای بسیاری از دفاتر شعب و قضات نیز اخیرا به دلیل دریافت رشوه و جابجایی پروندههای قضایی و تغییر آراء شعب بازداشت شدهاند.
گفتنیاست دادستان تهران در تمامی موارد از جمله حمله وحشیانه مامورین گارد زندان و لباس شخصیها به به بند ۳۵۰ اوین در ۲۸ فروردینماه ۱۳۹۳، از خدابخشی دفاع بی قید و شرط کرده بود !!
به عنوان نمونه مهدی خدابخشی در ۱۶ دیماه ۱۳۹۳، چهارده زندانی سیاسی بند ۳۵۰ اوین را ممنوعالملاقات کرده بود. همچنین به دستور وی، حسین رونقی ملکی ماه ها از درمان محروم ماند و حمید بابایی دانشجوی دکترای دانشگاه لییژ بلژیک برای مدتی به زندان انفرادی و ممنوعیت ملاقات با همسرش مواجه شد...
معاون حفاظت اطلاعات قوه قضائیه به اتهام انجام چندین مورد اعمال خلاف قانون از جمله «کارچاق کنی»، «تجاوز به حقوق بیتالمال»، «تجاوز به عنف»، «کسب اموال نامشروع» و «اخاذی» بازداشت شده است.... ! ! !
معاون حفاظت اطلاعات قوه قضائیه به اتهام انجام چندین مورد
اعمال خلاف قانون از جمله «کارچاق کنی»، «تجاوز به حقوق بیتالمال»، «تجاوز
به عنف»، «کسب اموال نامشروع» و «اخاذی» بازداشت شده است.
یک منبع مطلع در این خصوص به خبرنگار «سحام» گفت: «احمدی» که مدتی به عنوان معاون حجتالاسلام خطیب در حفاظت اطلاعات قوه قضائیه در حال فعالیت بوده است، چندی پیش به دلیل «کلکسیونی از تخلفات» توسط این قوه بازداشت شده است.
خطیب پیش از این مدیرکلی اطلاعات قم را عهدهدار بوده است.
تور امنیتی؛ عامل بازداشت تعداد زیادی از مدیران شعب دادگاه:
همچنین گزارشها از قوه قضائیه حکایت از آن دارد که تعداد زیادی از روسای دفاتر قضات و مدیران دفاتر شعب به دلیل آنچه «دریافت رشوه» خوانده شده، بازداشت و برای آنان در حفاظت اطلاعات قوه قضائیه پرونده قضایی تشکیل شده است.
اخیرا حفاظت اطلاعات قوه قضائیه با راه اندازی سامانه پیامکی، برای روسای دفاتر قضات و مدیران دفاتر شعب، «تور امنیتی و قضایی» پهن کرده، عوامل و مخبرهای این معاونت پس از پرداخت عمدی رشوه به این کارمندان، شماره سریال و مشخصات مبالغ و نام فرد رشوه گیرنده را به این سامانه پیامک مخابره و فرد خاطی توسط این معاونت راسا بازداشت میشود.
براساس گزارش این منبع آگاه، اخیرا یکی از روسای شعب به جرم دریافت مبلغ ۲۰ هزار تومان رشوه بازداشت شده است.
آنطور که به نظر میرسد روند برخورد با مفسدان در قوه قضائیه شدت بیشتری به خود میگیرد. مصلحان و دلسوزان اجتماعی و سیاسی نیز خواستار برخورد این قوه با مفاسد و برقراری عدالت در جامعه هستند، اما مشکل از آنجا ناشی میشود که قوه قضائیه با «دانه درشتان مفسد» مسامحه و با «مفسدان خرده پا»، برخوردی متوازن ندارد.
اعطای مرخصیهای مکرر به «محمدرضا رحیمی» معاون اول محمود احمدینژاد که به جرم رشوهخواری در زندان است از سویی، و مقایسه آن نسبت به برخورد شدید با «مهدی هاشمی» و حمله یکی از کارمندان سابق وزارت اطلاعات در دولت محمود احمدینژاد به وی در زندان، برخورد دوگانه و بلکه چندگانه قوه قضائیه را با افراد در ذهن متبادر میکند.
همچنین نوع برخورد قوه قضائیه با شکنجهگر و قاتل ستار بهشتی که صرفا با سه سال زندان مواجه شد یا تبرئه سعید مرتضوی متهم ردیف اول جنایات کهریزک، این ذهنیت را در افکارعمومی ایجاد میکند که قوه قضائیه با افرادی که در راستای «منافع نظام» و«منافع رهبری، قوه قضائیه و سپاه پاسداران» حرکت میکنند با مجازات حداقلی مواجه میشوند و در صورت صدور احکام قضایی، برخورد با آنان با تساهل و تسامح همراه است، اما افرادی که از دیدگاه این قوه، در راستای «منافع مردم» حرکت کرده و به قدرت «حاکمان انتصابی» وقعی نمینهند، با احکام سختگیرانه و شدید مواجه میشوند که قوه قضائیه باید تلاش کند این ذهنیت بر حق افکارعمومی را اصلاح و در صراط حق و عدالت قدم بگذارد.
یک منبع مطلع در این خصوص به خبرنگار «سحام» گفت: «احمدی» که مدتی به عنوان معاون حجتالاسلام خطیب در حفاظت اطلاعات قوه قضائیه در حال فعالیت بوده است، چندی پیش به دلیل «کلکسیونی از تخلفات» توسط این قوه بازداشت شده است.
خطیب پیش از این مدیرکلی اطلاعات قم را عهدهدار بوده است.
تور امنیتی؛ عامل بازداشت تعداد زیادی از مدیران شعب دادگاه:
همچنین گزارشها از قوه قضائیه حکایت از آن دارد که تعداد زیادی از روسای دفاتر قضات و مدیران دفاتر شعب به دلیل آنچه «دریافت رشوه» خوانده شده، بازداشت و برای آنان در حفاظت اطلاعات قوه قضائیه پرونده قضایی تشکیل شده است.
اخیرا حفاظت اطلاعات قوه قضائیه با راه اندازی سامانه پیامکی، برای روسای دفاتر قضات و مدیران دفاتر شعب، «تور امنیتی و قضایی» پهن کرده، عوامل و مخبرهای این معاونت پس از پرداخت عمدی رشوه به این کارمندان، شماره سریال و مشخصات مبالغ و نام فرد رشوه گیرنده را به این سامانه پیامک مخابره و فرد خاطی توسط این معاونت راسا بازداشت میشود.
براساس گزارش این منبع آگاه، اخیرا یکی از روسای شعب به جرم دریافت مبلغ ۲۰ هزار تومان رشوه بازداشت شده است.
آنطور که به نظر میرسد روند برخورد با مفسدان در قوه قضائیه شدت بیشتری به خود میگیرد. مصلحان و دلسوزان اجتماعی و سیاسی نیز خواستار برخورد این قوه با مفاسد و برقراری عدالت در جامعه هستند، اما مشکل از آنجا ناشی میشود که قوه قضائیه با «دانه درشتان مفسد» مسامحه و با «مفسدان خرده پا»، برخوردی متوازن ندارد.
اعطای مرخصیهای مکرر به «محمدرضا رحیمی» معاون اول محمود احمدینژاد که به جرم رشوهخواری در زندان است از سویی، و مقایسه آن نسبت به برخورد شدید با «مهدی هاشمی» و حمله یکی از کارمندان سابق وزارت اطلاعات در دولت محمود احمدینژاد به وی در زندان، برخورد دوگانه و بلکه چندگانه قوه قضائیه را با افراد در ذهن متبادر میکند.
همچنین نوع برخورد قوه قضائیه با شکنجهگر و قاتل ستار بهشتی که صرفا با سه سال زندان مواجه شد یا تبرئه سعید مرتضوی متهم ردیف اول جنایات کهریزک، این ذهنیت را در افکارعمومی ایجاد میکند که قوه قضائیه با افرادی که در راستای «منافع نظام» و«منافع رهبری، قوه قضائیه و سپاه پاسداران» حرکت میکنند با مجازات حداقلی مواجه میشوند و در صورت صدور احکام قضایی، برخورد با آنان با تساهل و تسامح همراه است، اما افرادی که از دیدگاه این قوه، در راستای «منافع مردم» حرکت کرده و به قدرت «حاکمان انتصابی» وقعی نمینهند، با احکام سختگیرانه و شدید مواجه میشوند که قوه قضائیه باید تلاش کند این ذهنیت بر حق افکارعمومی را اصلاح و در صراط حق و عدالت قدم بگذارد.
برخی دینداران اینگونه استدلال می کنند که چون آمار جنگ و کشارهایی که به دلایل غیر دینی صورت گرفته بیشتر از جنگ و کشتارهایی است که به دلایل دینی صورت گرفته؛ پس دین از این اتهام تبرئه است. پاسخ این استدلال این است: ۱- در بحث عوامل ایجاد کننده جنگ و کشتار، عامل دین را نباید در کنار عواملی قرار داد که از خصلت های پست و پلید انسان سرچشمه می گیرند؛ عواملی همچون نژاد پرستی، تنفر، طمع و خودپرستی. زیرا به گفته دین مداران دین برای خوشبختی، صلح، آرامش و سعادت انسان ها است. اگر خصلت های پلید انسان عامل جنگ و کشتار باشند عجیب نیست، اما برای دین این قضیه عجیب است و پذیرفتنی نیست. ۲- نباید دین را در یک کفه ترازو قرار داد و ده ها عامل دیگر را در کفه دیگر؛ مثل این است که بگوییم آمار مرگ و میر بر اثر بیماری سرطان کمتر از سایر عوامل مرگ و میر (سکته، ایدز، تصادف، بلایای طبیعی و ..) است، پس سرطان عامل مهمی در زمینه مرگ و میر بشر نیست. درحالی که باید یک عامل را با یک عامل سنجید مثلا سرطان را با ایدز.
انتشار تاثر انکیز ویدیوئی توسط وب سایت اویان نیوز در این ویدئو جوانی از اهالی شهرستان پارس آباد در استان اردبیل را نشان میدهد که به جرم اداره یک قهوه خانه خانگی سرو قلیان در حالی که دستانش به قسمت عقب یک خودروی دولتی بسته شده در شهر گردانده میشود این جوان به زبان ترکی آذری می گوید ” ای جماعت:گرسنه ام ای جماعت اگر فلیان سرو نکنم چه کار کنم؟ اگر کار دبگری داشته باشم که قلیان سرو نمبکنم گرسنه ام و به من دستبند میزنند ! به من شغلی بدهند بدهی دارم عیالوارم ...” به گفته این وبسایت به دلیل تعطیلی کافه های سنتی و قلیانسراها در این شهر برخی از صاحبان برای کسب درآمد هرچند ناچیز اقدام به سرو قلیان در منازل کرده اند در حالی که هر روز در جامعه خبری از اختلاسها و دزدیهای چند ده و چند صد میلیارد تومانی و بعضا دلاری منتشر میشود و مسئولان ردهبالای نظام هم مصرانه میخواهند که رسانهها و مردم خبر این اختلاسها را «کش ندهند»، جوانی که بیکار است و نان ندارد اینگونه به خاطر ادارهکردن شغلی با درآمد کم، تحقیر میشود و در سطح شهر گردانده میشود.
ﻓﺮﺍﺧﻮﺍﻥ ﺑﺰﺭﮒ ۱۳ ﻣﻬﺮ ۹۴ﺑﻪ ﻣﻌﻠﻤﺎﻥ ﺑﭙﯿﻮﻧﺪﯾﺪ ﺍﻋﺘﺮﺍﺿﺎﺕ ﻣﻌﻠﻤﺎﻥ ﺩﻭ ﺳﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻗﺪﺭﺕ ﺑﻪ ﭘﯿﺶ ﻣﯿﺮﻭﺩ ﯾﺎﺩﺗﺎﻥ ﻧﺮﻭﺩ ﺷﻮﺭﺵ۵۷ ﺍﺯ ﺍﻋﺘﺮﺍﺿﺎﺕ ﻣﻌﻠﻤﺎﻥ ﺍﻏﺎﺯ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻧﻔﻊ ﻣﻼﯾﺎﻥ ﺍﺷﻐﺎﻟﮕﺮ ﺗﻮﺳﻂ ﺟﻬﻞ ﻣﻠﺖ ﺍﻧﺠﺎﻣﯿﺪ ﺍﻋﺘﺮﺍﺿﺎﺕ ﻣﺪﻧﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺳﺮﺗﺎﺳﺮ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﺗﻠﻮﺯﯾﻮﻥ ﻣﺒﺎﺭﺯ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺭﯾﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺭﺳﺎﻧﺪ ﻣﻌﻠﻤﺎﻥ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﺮ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﺗﺎ ﺩﺭﺳﯽ ﺑﻪ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺟﻌﻠﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﺪﻫﻨﺪ ﺗﺎ ﺩﯾﮕﺮ ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻣﺪﺍﺭﺱ ﺩﺭﻭﻍ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻧﺸﻮﺩ ﺑﻪ ﺻﻔﻮﻑ ﻣﻌﻠﻤﺎﻥ ﺑﭙﯿﻮﻧﺪﯾﺪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺍﺯﺍﺩ ﮐﻨﯿﻢ ﺗﺎ ﻫﻤﻪ ﻧﺠﺎﺕ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﯿﻢ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺍﺯﺍﺩﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﻃﻼﻉ ﺭﺳﺎﻧﯽ ﮔﺴﺘﺮﺩﻩ ﺷﻮﺩ ﻣﺎ ﮐﻒ ﺧﯿﺎﺑﺎﻧﻬﺎ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺟﻬﻞ ﻭ ﺟﻌﻠﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﯾﺮ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﮐﺸﯿﺪ ﺍﻣﺎﺩﻩ ﺷﻮﯾﺪ مقابل اداره کل اموزش پرورش استانهای کشور
ﻓﺮﺍﺧﻮﺍﻥ
ﺑﺰﺭﮒ ۱۳ ﻣﻬﺮ ۹۴ﺑﻪ ﻣﻌﻠﻤﺎﻥ ﺑﭙﯿﻮﻧﺪﯾﺪ ﺍﻋﺘﺮﺍﺿﺎﺕ ﻣﻌﻠﻤﺎﻥ ﺩﻭ ﺳﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ
ﻗﺪﺭﺕ ﺑﻪ ﭘﯿﺶ ﻣﯿﺮﻭﺩ ﯾﺎﺩﺗﺎﻥ ﻧﺮﻭﺩ ﺷﻮﺭﺵ۵۷ ﺍﺯ ﺍﻋﺘﺮﺍﺿﺎﺕ ﻣﻌﻠﻤﺎﻥ ﺍﻏﺎﺯ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻧﻔﻊ
ﻣﻼﯾﺎﻥ ﺍﺷﻐﺎﻟﮕﺮ ﺗﻮﺳﻂ ﺟﻬﻞ ﻣﻠﺖ ﺍﻧﺠﺎﻣﯿﺪ ﺍﻋﺘﺮﺍﺿﺎﺕ ﻣﺪﻧﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺳﺮﺗﺎﺳﺮ ﺍﯾﺮﺍﻥ
ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﺗﻠﻮﺯﯾﻮﻥ ﻣﺒﺎﺭﺯ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺭﯾﺎﯾﯽ
ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺭﺳﺎﻧﺪ ﻣﻌﻠﻤﺎﻥ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﺮ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﺗﺎ ﺩﺭﺳﯽ ﺑﻪ ﺣﮑﻮﻣﺖ
ﺟﻌﻠﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﺪﻫﻨﺪ ﺗﺎ ﺩﯾﮕﺮ ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻣﺪﺍﺭﺱ ﺩﺭﻭﻍ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻧﺸﻮﺩ ﺑﻪ ﺻﻔﻮﻑ
ﻣﻌﻠﻤﺎﻥ ﺑﭙﯿﻮﻧﺪﯾﺪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺍﺯﺍﺩ ﮐﻨﯿﻢ ﺗﺎ ﻫﻤﻪ ﻧﺠﺎﺕ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﯿﻢ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ
ﺍﺯﺍﺩﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﻃﻼﻉ ﺭﺳﺎﻧﯽ ﮔﺴﺘﺮﺩﻩ ﺷﻮﺩ ﻣﺎ ﮐﻒ ﺧﯿﺎﺑﺎﻧﻬﺎ ﺣﮑﻮﻣﺖ
ﺟﻬﻞ ﻭ ﺟﻌﻠﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﯾﺮ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﮐﺸﯿﺪ ﺍﻣﺎﺩﻩ ﺷﻮﯾﺪ مقابل اداره کل اموزش
پرورش استانهای کشور
چه نهادی بر نیروی انتظامی نظارت میکند؟ نیروی انتظامی مسئول برخورد با متخلفین و مجرمین است اما چه کسی مسئول برخورد با پلیس یا گروههای نظامی است که از قانون تخطی میکنند؟ پلیسی که با مجوز سراغ شهروندان عادی رفته و دستبند زده و آنها را بازداشت میکند. حجاب یا همراه داشتن مقدار کمی مواد مخدر را بهانه برخورد خشن در خیابانها و مقابل چشم مردم میکند. گشت ارشاد، پلیس برخورد با مواد مخدر و دیگر ارگانها زیر نظر نیروی انتظامی کار میکنند که وزارت کشور عملکرد آنها را بررسی میکند. فرماندهان ارشد نیروی انتظامی را رهبری تعیین میکند و در کنار آن نیروهایی چون بسیج، سپاه پاسداران و لباس شخصیها هم همکاری دارند. گروههایی که تحت نام «برقراری امنیت اجتماعی» فعالیت میکنند. مسیح علینژاد از گروههای مختلف انتظامی و نحوه برخورد آنها با مردم عادی و بعد از انتخابات سال ۸۸ گزارشی تهیه کرده است. نیروهایی که از وظایف خود تخلف کرده و از خشونت استفاده کرده و حتی باعث کشتهشدن مردم شدهاند.
چه نهادی بر نیروی انتظامی نظارت میکند؟
نیروی انتظامی مسئول برخورد با متخلفین و مجرمین است اما چه کسی مسئول برخورد با پلیس یا گروههای نظامی است که از قانون تخطی میکنند؟ پلیسی که با مجوز سراغ شهروندان عادی رفته و دستبند زده و آنها را بازداشت میکند. حجاب یا همراه داشتن مقدار کمی مواد مخدر را بهانه برخورد خشن در خیابانها و مقابل چشم مردم میکند. گشت ارشاد، پلیس برخورد با مواد مخدر و دیگر ارگانها زیر نظر نیروی انتظامی کار میکنند که وزارت کشور عملکرد آنها را بررسی میکند. فرماندهان ارشد نیروی انتظامی را رهبری تعیین میکند و در کنار آن نیروهایی چون بسیج، سپاه پاسداران و لباس شخصیها هم همکاری دارند. گروههایی که تحت نام «برقراری امنیت اجتماعی» فعالیت میکنند. مسیح علینژاد از گروههای مختلف انتظامی و نحوه برخورد آنها با مردم عادی و بعد از انتخابات سال ۸۸ گزارشی تهیه کرده است. نیروهایی که از وظایف خود تخلف کرده و از خشونت استفاده کرده و حتی باعث کشتهشدن مردم شدهاند.
نیروی انتظامی مسئول برخورد با متخلفین و مجرمین است اما چه کسی مسئول برخورد با پلیس یا گروههای نظامی است که از قانون تخطی میکنند؟ پلیسی که با مجوز سراغ شهروندان عادی رفته و دستبند زده و آنها را بازداشت میکند. حجاب یا همراه داشتن مقدار کمی مواد مخدر را بهانه برخورد خشن در خیابانها و مقابل چشم مردم میکند. گشت ارشاد، پلیس برخورد با مواد مخدر و دیگر ارگانها زیر نظر نیروی انتظامی کار میکنند که وزارت کشور عملکرد آنها را بررسی میکند. فرماندهان ارشد نیروی انتظامی را رهبری تعیین میکند و در کنار آن نیروهایی چون بسیج، سپاه پاسداران و لباس شخصیها هم همکاری دارند. گروههایی که تحت نام «برقراری امنیت اجتماعی» فعالیت میکنند. مسیح علینژاد از گروههای مختلف انتظامی و نحوه برخورد آنها با مردم عادی و بعد از انتخابات سال ۸۸ گزارشی تهیه کرده است. نیروهایی که از وظایف خود تخلف کرده و از خشونت استفاده کرده و حتی باعث کشتهشدن مردم شدهاند.
۱۳۹۴ مرداد ۳۰, جمعه
اشتباه تاکتیکی ایران در مورد سوریه و بازگشت ایران به آغوش روسیه و چین !
ایران دچار توهمات تاکتیکی شد و فراموش کرد که اکثریت مردم سوریه سنی
هستند و از ایران بدلیل حمایت از اسد متنفرند. امروز دیگر امکان ندارد که
احترام و امنیت یک ایرانی در سوریه حفظ شود وسیاست اشتباه دولت ایران به
تنفر از ایرانیان بدل گشته است. چنانکه گزارشهایی از تصرف اموال و غارت و
حتی تجاوز به ایرانیان ساکن در سوریه رسیده است. بنابر این ممکن است حتی به
فرض آرام شدن اوضاع سوریه هم ، تا سالها حملات به اتباع ایرانی ادامه یابد
و در واقع میلیاردها دلار هزینه از جیب ملت ایران در سوریه هدر رفته است .
همان میلیاردها دلاری که آبروی مردم ایران را در خاور میانه برده است.
در امریکا هم سیاست حزب دموکرات امزیکا همواره یک بام و دو هوا بوده است. برخورد قاطعی با گروههای تروریستی عراق و سوریه انجام نشده است. همانطور که دیدیم که این حزب با قیام مردم ایران در سال ۸۸ چه کرد : هیچ! پیش از خرداد ۸۸ در تلویزیون امریکا سعی می شد اینطور القاء شود که ایران هم دموکراسی است و انتخابات دارد. پس از وقوع قیام بزرگ ۸۸ که رژیم را تا لبه ی براندازی برد، جز مرثیه سرایی و اعلام همدردی با قربانیان جنایات رژیم کاری از دولت امریکا ندیدیم .
اوباما آن روزها محتاط سخن می گفت و کمکی به جنبش برانداز نکرد. حال چگونه انتظار دارید همان اوباما ادعا کند که :« توافق با ایران برای حفظ صلح بوده است! »؟ اصلاً اوباما جنگی در برنامه نداشته است که امروز ادعای صلح کند! و اصولاً صلح با رژیمهایی چون جمهوری اسلامی خود حمایت از جنگ طلبی آنهاست و اوضاع مشوّش خاور میانه چیزی نیست جز ساخت و پاخت با رژیمهای خودکامه که خود تابع قوانین بین الملل نیستند.
در واقع حمایتی از ایران وجود ندارد و ایران متحدی در جهان ندارد. این تنها ماندن ایران در جامع بین المللی همواره به ضرر ایران خواهد بود و باعث می شود در مسایل مختلف از ورزش و فرهنگ و اقتصاد تا حتی تمامیت ارضی کشور دچار تزلزل و شکست باشیم. در حالیکه کشورهای اتحادیه اروپایی برای ۳۰ سال آینده خود برنامه دارند ، ما نمی دانیم که روسیه و چین برای فردای ما چه آشی پخته اند! این دو کشور از ایران بعنوان لولوی سرخرمن استفاده می کنند و هرجا نیاز به فشار بر غرب باشد ، یکی از اهرمهایشان لولویی بنام ایران است ! در اقتصاد هم ایران به سطل آشغال چین و روسیه بدل شده است و چینی ها بخصوص عاشق بازرگانان ایرانیند! چرا؟ چون هر چیزی را که می خواهند دور بریزند ، بازرگان ایرانی می خرد!
به ندرت می توان پروژه ای مفید و موفق را از روسیه و چین در ایران دید. چین حتی پروژه نفتی پارس جنوبی را بطور ناگهانی رها کرد و آبروی خود و تیمی که چین را با رشوه و دروغ به عسلویه آورده بودند ، برد! ۳۷ سال از انقلاب ننگین اسلامی می گذرد و در گوشه گوشه ایران از آذربایگان تا بندرعباس می توان آثار بزرگ کمک اسرائیل به کشاورزی و صنعت ایران را دید. اسرائیل در سد سازی ، کشاورزی و کامپیوتر با ایران شاهنشاهی برای سالها همکاری داشت. اما اسرائیل را که خدمات بسیار در ایران انجام داده بود غدّه سرطانی نامیدند و آرزوی نابودیش را می کنند و در مقابل نوکر روسیه ای می شوند که در تجزیه مشکلات امروز ایران سهم اساسی داشته است …. این است استکبار ستیزی آخوند!
در امریکا هم سیاست حزب دموکرات امزیکا همواره یک بام و دو هوا بوده است. برخورد قاطعی با گروههای تروریستی عراق و سوریه انجام نشده است. همانطور که دیدیم که این حزب با قیام مردم ایران در سال ۸۸ چه کرد : هیچ! پیش از خرداد ۸۸ در تلویزیون امریکا سعی می شد اینطور القاء شود که ایران هم دموکراسی است و انتخابات دارد. پس از وقوع قیام بزرگ ۸۸ که رژیم را تا لبه ی براندازی برد، جز مرثیه سرایی و اعلام همدردی با قربانیان جنایات رژیم کاری از دولت امریکا ندیدیم .
اوباما آن روزها محتاط سخن می گفت و کمکی به جنبش برانداز نکرد. حال چگونه انتظار دارید همان اوباما ادعا کند که :« توافق با ایران برای حفظ صلح بوده است! »؟ اصلاً اوباما جنگی در برنامه نداشته است که امروز ادعای صلح کند! و اصولاً صلح با رژیمهایی چون جمهوری اسلامی خود حمایت از جنگ طلبی آنهاست و اوضاع مشوّش خاور میانه چیزی نیست جز ساخت و پاخت با رژیمهای خودکامه که خود تابع قوانین بین الملل نیستند.
روسیه و چین و دوستی با ایران ؟
اقتصاد ایران امروز تنها هفت هزارم از حجم اقتصاد جهانی است. این بدین معناست که روسیه و چین هرگز حاضر نبوده و نخواهند بود که بخاطر ایران ، خود را به مخاطره درگیری با غرب بیاندازند. اتحاد میان کشورهای غربی آنچنان است که چین و روسیه در جوامع بین المللی نوعی انزوا و انفعال را دارند. در پرونده ی هسته ای هم دیدیم که پشت ایران را خالی کردند و ثابت کردند که :« البته که دوست ایران نیستند» بلکه بدنبال منافع خود خود به قیمت تخریب و تحریم ایران نیز می باشند.در واقع حمایتی از ایران وجود ندارد و ایران متحدی در جهان ندارد. این تنها ماندن ایران در جامع بین المللی همواره به ضرر ایران خواهد بود و باعث می شود در مسایل مختلف از ورزش و فرهنگ و اقتصاد تا حتی تمامیت ارضی کشور دچار تزلزل و شکست باشیم. در حالیکه کشورهای اتحادیه اروپایی برای ۳۰ سال آینده خود برنامه دارند ، ما نمی دانیم که روسیه و چین برای فردای ما چه آشی پخته اند! این دو کشور از ایران بعنوان لولوی سرخرمن استفاده می کنند و هرجا نیاز به فشار بر غرب باشد ، یکی از اهرمهایشان لولویی بنام ایران است ! در اقتصاد هم ایران به سطل آشغال چین و روسیه بدل شده است و چینی ها بخصوص عاشق بازرگانان ایرانیند! چرا؟ چون هر چیزی را که می خواهند دور بریزند ، بازرگان ایرانی می خرد!
به ندرت می توان پروژه ای مفید و موفق را از روسیه و چین در ایران دید. چین حتی پروژه نفتی پارس جنوبی را بطور ناگهانی رها کرد و آبروی خود و تیمی که چین را با رشوه و دروغ به عسلویه آورده بودند ، برد! ۳۷ سال از انقلاب ننگین اسلامی می گذرد و در گوشه گوشه ایران از آذربایگان تا بندرعباس می توان آثار بزرگ کمک اسرائیل به کشاورزی و صنعت ایران را دید. اسرائیل در سد سازی ، کشاورزی و کامپیوتر با ایران شاهنشاهی برای سالها همکاری داشت. اما اسرائیل را که خدمات بسیار در ایران انجام داده بود غدّه سرطانی نامیدند و آرزوی نابودیش را می کنند و در مقابل نوکر روسیه ای می شوند که در تجزیه مشکلات امروز ایران سهم اساسی داشته است …. این است استکبار ستیزی آخوند!
« شش سال طول کشید تا قاضی سعید مرتضوی تبرئه شود » ....
در این شش سال
احمد زیدآبادی، مهدی خدایی، حسن اسدی زیدآبادی، عبدالله مومنی، حسین رونقی
ملکی و صدها زندانی نامدار و بینام زندانی بودند و هنوز هم زندانیاند؛
بهاره هدایت هنوز زندانی است. هزاران نفر در این شش سال آوارهی جهان شدند
اما سعید مرتضوی تبرئه شد. قوهی قضائیهای که میگوید به علی اقتدا میکند
که قاضی عادلی بود سعادت را یار این سعید کرد و بیگناهیاش را تاکید کرد.
محسن روحالامینی، امیر جوادیفر و محمد کامرانی سه نفری که در کهریزک به شکل وحشیانهای کشته شدند همچنان بی پناه هستند و قوه قضائیه و ترازویش نتوانستهاند حتا یک نفر را مقصر آن جنایت بشناسند.
این روزها به پدر روحالامینی فکر میکنم. او که عاشق نظام و رهبری و قوهی قضائیهی آن است و بارها سعید مرتضوی را در جنایت کهریزک مقصر دانسته بود. لابد باید الان بپذیرد که مرتضوی در کهریزک نقشی نداشته است و شرعا باید از او حلالیت هم بطلبد که به او اتهام مشارکت در قتل فرزندش را زده است چرا که قوهی قضائیهی علی زمانه چنین حکمی داده است.
شاید برای کسانی که عزیزانشان را در آن حوادث از دست دادند و کسانی که در کهریزک مورد تحقیر و توهین وحشیانه قرار گرفتند امروز روز تلختری از آن روزها باشد. روزی که همهی امیدشان برای برپایی اندک عدالتی بر باد رفت.
مسعود علیزاده به عنوان یکی از قربانیان کهریزک چنین میگوید:
«بعد از کشته شدن بچهها و افشای جنایتهای کهریزک، ما را به اوین منتقل کردند. من در زندان اوین قاضی مرتضوی را دیدم. او با مشاهده آثار شکنجهها و شکستگیها و زخمهای وحشتناکی که در بدنم ایجاد شده بود نه تنها متأثر نشد، بلکه در همان زندان از من خواست بگویم این زخمها در بیرون از کهریزک برایم اتفاق افتاده است. او به عنوان دادستان و کسی که هماهنگیهای لازم را با دادیار، نماینده دادستان و فرماندهی ناجا برای اعزام و پذیرش ما در کهریزک داده بود، خودش هم به خوبی میدانست و میداند که مسئولیت همه شکنجهها و جنایات برعهده اوست.»
بله خودش میداند، رهبر هم میداند، «قوهی قصابیه» هم میداند، مردم هم میدانند اما…
لحظهای و فقط لحظهای به خانوادههای داغدار فکر کنید.
این است عدالت اسلامی؟!
محسن روحالامینی، امیر جوادیفر و محمد کامرانی سه نفری که در کهریزک به شکل وحشیانهای کشته شدند همچنان بی پناه هستند و قوه قضائیه و ترازویش نتوانستهاند حتا یک نفر را مقصر آن جنایت بشناسند.
این روزها به پدر روحالامینی فکر میکنم. او که عاشق نظام و رهبری و قوهی قضائیهی آن است و بارها سعید مرتضوی را در جنایت کهریزک مقصر دانسته بود. لابد باید الان بپذیرد که مرتضوی در کهریزک نقشی نداشته است و شرعا باید از او حلالیت هم بطلبد که به او اتهام مشارکت در قتل فرزندش را زده است چرا که قوهی قضائیهی علی زمانه چنین حکمی داده است.
شاید برای کسانی که عزیزانشان را در آن حوادث از دست دادند و کسانی که در کهریزک مورد تحقیر و توهین وحشیانه قرار گرفتند امروز روز تلختری از آن روزها باشد. روزی که همهی امیدشان برای برپایی اندک عدالتی بر باد رفت.
مسعود علیزاده به عنوان یکی از قربانیان کهریزک چنین میگوید:
«بعد از کشته شدن بچهها و افشای جنایتهای کهریزک، ما را به اوین منتقل کردند. من در زندان اوین قاضی مرتضوی را دیدم. او با مشاهده آثار شکنجهها و شکستگیها و زخمهای وحشتناکی که در بدنم ایجاد شده بود نه تنها متأثر نشد، بلکه در همان زندان از من خواست بگویم این زخمها در بیرون از کهریزک برایم اتفاق افتاده است. او به عنوان دادستان و کسی که هماهنگیهای لازم را با دادیار، نماینده دادستان و فرماندهی ناجا برای اعزام و پذیرش ما در کهریزک داده بود، خودش هم به خوبی میدانست و میداند که مسئولیت همه شکنجهها و جنایات برعهده اوست.»
بله خودش میداند، رهبر هم میداند، «قوهی قصابیه» هم میداند، مردم هم میدانند اما…
لحظهای و فقط لحظهای به خانوادههای داغدار فکر کنید.
این است عدالت اسلامی؟!
داستان خودرو ، شجریان و سیبلجان ..... برای شرکت ایرانیان در کنسرت محمدرضا شجریان در ترکیه در مجموع حدود ١١ میلیارد تومان ارز از کشور خارج میشود. (روزنامه مردمسالاری) این که چیزی نیست. ما چه استاد شجریان صادر کنیم به ترکیه چه سیبلجان وارد کنیم از ترکیه، بههرحال ضرر کردهایم. قضیه رضا ضراب و شرکا آخرش هم معلومدار نشد دقیقا چی به چی است و چی دادیم، چی گرفتیم. کوچیککوچیکش چند تریلی پول بود که هاپولی شد. حالا چه مردم تکتک بروند ترکیه و پول خرج کنند، چه زحمتش را استادان بکشند و با تریلی پول ببرند، فرقی به حال ما نمیکند پس جای نگرانی نیست. قضیه سیاست اقتصادی ما مثل آن مثل قدیمی است که میگفتند اگر از طلافروشها طلا بدزدی و به خودشان بفروشی، باز هم ضرر کردهای. میگویید نه؟ جز جریان پولی که بابت کنسرت شجریان از ایران خارج میشود، چه پولی که بابت ورود سیبلجان از ایران خارج شد، در صنعت خودرو هم همینطوری است. خب چه خودرو به ایران وارد کنیم، مردم باید چهاربرابر پول واقعی از جیبشان بپردازند، چه خودرو به بورکینافاسو صادر کنیم، از ما یکچهارم بیشتر نمیخرند. پس در هر صورت جای نگرانی نیست و بههرحال سر ما کلاه میرود. /// پوریا عالمی روزنامهی شرق
آیا الله سادیسم ندارد ........ در قرآن بارها گفته شده خداوند خودش گمراه میکنه خودش چشم و گوش یک عده رو میبنده که جهنمی شوند . . . در آیات 35 و 117 انعام ؛ آیات 178 و 186 اعراف ؛ آیه 23 رعد ؛ آیه 36 نحل ؛ آیه 57 کهف ؛ آیه 8 فاطر – آیه 36 و 37 زمر ؛ آیه 33 مومن ؛ آیه 31 مدتّر ؛ آیه 12 لیل ؛ آیه 25 یونس ؛ آیه 76 مریم بارها تاکید شده بر این موضوع . . آیا این خدا یک موجود سادیسمی نیست ؟؟؟ . میگه هر کس رو که خودم بخوام هدایت میکنم و هر کس رو که بخوام گمراه میکنم ... پس تقصیر من و تو چیه ؟؟ چرا باید کافر نامیده شیم ؟ چرا حکم قتل کفار رو میده ؟؟ وقتی خودش میخواد ما گمراه باشیم
۱۳۹۴ مرداد ۲۹, پنجشنبه
برای کنسرت شجریان در ترکیه، ۱۱ میلیارد تومان ارز از کشور خارج میشود ...
محمدرضا شجریان در ایران ممنوعالکار است و نمیتواند کنسرت برگزار کند. قرار بود که کنسرت شجریان در ترکیه برگزار شود و بلیط هم فروخته شد اما اجرای این کنسرت به تعویق افتاد. در صفحهی فیسبوک شجریان خبر لغو کنسرت منتشر شد و قرار شد که هزینهی بلیط به خریداران بازگردد.
در خبرها آمده است که هزینهی این ممنوعالکار بودن شجریان برای ایران خروج ۱۱ میلیارد تومان ارز از کشور ایران ورود به کشور ترکیه است.
روزنامهی مردمسالاری در این مورد نوشته است:
«هزینه هر شخص برای کنسرت استاد شجریان در ترکیه با در نظر گرفتن تاریخ اجرای کنسرت و اقامت به طور میانگین چهار روز در هتل سه یا چهار ستاره حدود دو میلیون تومان است. در مجموع، حدود ۱۱ میلیارد تومان ارز از کشور خارج میشود.»
به گزارش ایسنا،
روزنامه مردمسالاری نوشت: تمام کشورهای دنیا در هر سطح از توسعهیافتگی
معمولا به دنبال این هستند که از راههای مختلف جلوی خروج ارز از کشورشان
را بگیرند. حفظ ذخیرههای ارزی و سرمایههای مالی در هر کشور به قدری مهم
است که همه کشورهای دنیا به هر نحوی در یک رقابت چراغ خاموش و مداوم به
دنبال این هستند که نه تنها سرمایههای ملی خود را در مرزهای جغرافیایی خود
حفظ کنند، بلکه تلاش مضاعفی نیز دارند که به هر نحوی این سرمایه را بیشتر
کنند.
پایگاه خبری آفتاب به نقل از ایسکانیوز در این زمینه آورده است:
«خبرنگار ایسکانیوز درتماس با یک آژانس مسافرتی هزینه مسافرت به استانبول به مدت چهار روز را پرس و جو کرد. نتیجه این بود که هزینه هر شخص در تاریخ مشخص شده برای کنسرت محمدرضا و همایون شجریان با در نظر گرفتن تاریخ اجرای کنسرت و اقامت به طور میانگین چهار روز در هتل سه یا چهار ستاره حدود دو میلیون تومان است.البته این هزینه پایه است و با اضافه کردن هزینه خورد و خوراک،خرید سوغاتی ،استفاده از خدمات گردشگری و تفریحی و ...حتما این رقم به بالای ۳ میلیون تومان خواهد رسید! که با یک حساب سر انگشتی و بدون حساب کردن هزینههای جانبی ۸ میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان از کشور خارج می شود.
همچنین از طرفی بلیت های این کنسرت دارای ۱۵ قیمت متفاوت بر حسب شرایط سالن هستند. کمترین قیمت این بلیت ها ۳۰ دلار و بیشترین آنها ۲۹۰ دلار است. حال اگر میانگین این قیمت را ۱۶۰دلارحساب کنیم، با این حساب که می دانیم ظرفیت سالن ۲۲۰۰ نفر است و در دو روز اجرای کنسرت ۴۴۰۰ نفر تماشاچی این کنسرت خواهند بود، ضرب تعداد ۴۴۰۰ در ۱۶۰ دلار با احتساب اینکه کل ظرفیت سالن پرباشد مساوی است با ۷۰۴ هزار دلار معادل ۲ میلیاردو۳۲۳ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان است.
پایگاه خبری آفتاب به نقل از ایسکانیوز در این زمینه آورده است:
«خبرنگار ایسکانیوز درتماس با یک آژانس مسافرتی هزینه مسافرت به استانبول به مدت چهار روز را پرس و جو کرد. نتیجه این بود که هزینه هر شخص در تاریخ مشخص شده برای کنسرت محمدرضا و همایون شجریان با در نظر گرفتن تاریخ اجرای کنسرت و اقامت به طور میانگین چهار روز در هتل سه یا چهار ستاره حدود دو میلیون تومان است.البته این هزینه پایه است و با اضافه کردن هزینه خورد و خوراک،خرید سوغاتی ،استفاده از خدمات گردشگری و تفریحی و ...حتما این رقم به بالای ۳ میلیون تومان خواهد رسید! که با یک حساب سر انگشتی و بدون حساب کردن هزینههای جانبی ۸ میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان از کشور خارج می شود.
همچنین از طرفی بلیت های این کنسرت دارای ۱۵ قیمت متفاوت بر حسب شرایط سالن هستند. کمترین قیمت این بلیت ها ۳۰ دلار و بیشترین آنها ۲۹۰ دلار است. حال اگر میانگین این قیمت را ۱۶۰دلارحساب کنیم، با این حساب که می دانیم ظرفیت سالن ۲۲۰۰ نفر است و در دو روز اجرای کنسرت ۴۴۰۰ نفر تماشاچی این کنسرت خواهند بود، ضرب تعداد ۴۴۰۰ در ۱۶۰ دلار با احتساب اینکه کل ظرفیت سالن پرباشد مساوی است با ۷۰۴ هزار دلار معادل ۲ میلیاردو۳۲۳ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان است.
ایران در قعر جدول شاخص جامع آزادی انسان قرار گرفت ...
در گزارش جدید موسسه تحقیقاتی کاتو در واشنگتن درباره شاخص سالانه آزادی بشر، جمهوری اسلامی ایران در قعر جدول قرار گرفته است. شاخص آزادی انسان، جامعترین ملاک سنجش آزادی است که تابحال برای شمار فراوان کشورهای جهان، خلق شده است.
شاخص بزرگ و جامع
آزادی انسان در گزارش اخیر بر اساس شاخص های کوچکتر در زمینه آزادی فردی و
اقتصادی در زمینههای ذیل بررسی شده است:
حاکمیت قانون، امنیت و ایمنی، حق حرکت، مذهبی، جامعه مدنی و اجتماعات، بیان، روابط، اندازه دولت، نظام حقوقی و حق مالکیت، دسترسی به پول، آزادی تجارت، ضوابط اعتباری و کار.
شاخص آزادی انسان ۱۵۲ کشور جهان را در سال ۲۰۱۲ دربرمیگیرد چرا که در این سال تمامی اطلاعات آماری مورد نیاز برای کشورها در دسترس بوده است.
از نظر این تحقیق آماری، هنگکنگ، سوئیس و فنلاند در صدر هستند و میانمار، جمهوری دمکراتیک کنگو و ایران هستند که وضعیتشان در سراشیبی است، در قعر جدول قرار دارند.
آمریکا در جایگاه بیستم ردهبندی است. روسیه در رتبه ۱۱۱، چین ۱۳۲، عربستان سعودی ۱۴۱، و ایران در رتبه آخر یعنی ۱۵۲ قرار دارند. این جدول سه شاخص آزادی فردی، آزادی اقتصادی و شاخص آزادی را درنظر گرفته است.
طبق این پژوهش، برخی کشورها شاخص آزادی اقتصادی بالا و آزادی فردی پایینی دارند مانند سنگاپور، امارات متحده عربی و قطر که باعث شده جایگاهشان در جدول سقوط کند.
این تحقیق همچنین شاخص آزادی انسان را به شکل منطقهای نیز بررسی کرده و از بین ۱۷ منطقه، بالاترین سطح آزادی را در اروپای شمالی و آمریکای شمالی و غرب اروپا یافته است. پایینترین سطح آزادی نیز در خاورمیانه و شمال آفریقا، شرق اروپا، جنوب آفریقا و جنوب آسیا است.
آزادی زنان بر اساس پنج فاکتور بررسی شده است و در اروپا و آمریکای شمالی بهترین وضعیت، و در جنوب آسیا، جنوب صحرای آفریقا، خاورمیانه و شمال آفریقا در بدترین وضع است.
در کشورهای دارای شاخص آزادی بالاتر، درآمد سرانه نسبت دیگر کشورها بالاتر است. این تحقیق همچنین نتیجه گرفته که رابطه معناداری میان آزادی انسان و دموکراسی برقرار است و تنها هنگکنگ در این میان استثنا است.
به گفته یکی از نویسندگان تحقیق این نکته که کشوری به گروه آزاد جهان تعلق داشته باشد، میانگین درآمد افراد را افزایش میدهد.
یکی از نویسندگان این تحقیق میگوید وضع آمریکا نگرانکننده است و نشان میدهد که ایالات متحده دیگر نمیتواند مدعی پیشرو بودن در زمینه آزادی در جهان باشد. این تحقیق برای رتبهبندی کشورها از نظر شاخص آزادی انسان، نکاتی چون آزادی اقتصادی، مبارزه با ترور، مبارزه با مواد مخدر و حق مالکیت را در نظر قرار داده است.
گزارش تحقیقاتی فوق محصول مشترکی است از موسسه کاتو، موسسه فریزر در کانادا و موسسه لیبرالها در بنیاد فردریش نومان در آلمان.
منبع: وبسایت صدای آمریکا
حاکمیت قانون، امنیت و ایمنی، حق حرکت، مذهبی، جامعه مدنی و اجتماعات، بیان، روابط، اندازه دولت، نظام حقوقی و حق مالکیت، دسترسی به پول، آزادی تجارت، ضوابط اعتباری و کار.
شاخص آزادی انسان ۱۵۲ کشور جهان را در سال ۲۰۱۲ دربرمیگیرد چرا که در این سال تمامی اطلاعات آماری مورد نیاز برای کشورها در دسترس بوده است.
از نظر این تحقیق آماری، هنگکنگ، سوئیس و فنلاند در صدر هستند و میانمار، جمهوری دمکراتیک کنگو و ایران هستند که وضعیتشان در سراشیبی است، در قعر جدول قرار دارند.
آمریکا در جایگاه بیستم ردهبندی است. روسیه در رتبه ۱۱۱، چین ۱۳۲، عربستان سعودی ۱۴۱، و ایران در رتبه آخر یعنی ۱۵۲ قرار دارند. این جدول سه شاخص آزادی فردی، آزادی اقتصادی و شاخص آزادی را درنظر گرفته است.
طبق این پژوهش، برخی کشورها شاخص آزادی اقتصادی بالا و آزادی فردی پایینی دارند مانند سنگاپور، امارات متحده عربی و قطر که باعث شده جایگاهشان در جدول سقوط کند.
این تحقیق همچنین شاخص آزادی انسان را به شکل منطقهای نیز بررسی کرده و از بین ۱۷ منطقه، بالاترین سطح آزادی را در اروپای شمالی و آمریکای شمالی و غرب اروپا یافته است. پایینترین سطح آزادی نیز در خاورمیانه و شمال آفریقا، شرق اروپا، جنوب آفریقا و جنوب آسیا است.
آزادی زنان بر اساس پنج فاکتور بررسی شده است و در اروپا و آمریکای شمالی بهترین وضعیت، و در جنوب آسیا، جنوب صحرای آفریقا، خاورمیانه و شمال آفریقا در بدترین وضع است.
در کشورهای دارای شاخص آزادی بالاتر، درآمد سرانه نسبت دیگر کشورها بالاتر است. این تحقیق همچنین نتیجه گرفته که رابطه معناداری میان آزادی انسان و دموکراسی برقرار است و تنها هنگکنگ در این میان استثنا است.
به گفته یکی از نویسندگان تحقیق این نکته که کشوری به گروه آزاد جهان تعلق داشته باشد، میانگین درآمد افراد را افزایش میدهد.
یکی از نویسندگان این تحقیق میگوید وضع آمریکا نگرانکننده است و نشان میدهد که ایالات متحده دیگر نمیتواند مدعی پیشرو بودن در زمینه آزادی در جهان باشد. این تحقیق برای رتبهبندی کشورها از نظر شاخص آزادی انسان، نکاتی چون آزادی اقتصادی، مبارزه با ترور، مبارزه با مواد مخدر و حق مالکیت را در نظر قرار داده است.
گزارش تحقیقاتی فوق محصول مشترکی است از موسسه کاتو، موسسه فریزر در کانادا و موسسه لیبرالها در بنیاد فردریش نومان در آلمان.
منبع: وبسایت صدای آمریکا
۱۳۹۴ مرداد ۲۷, سهشنبه
خامنه ای : مجلس شورای اسلامی نقطه امید نظام و مظهر اقتدار و اختیار ملت است .... !!!
دلاوران ناجا ...
توهین به میزان ملت ... !!!
توهین به میزان ملت ... !!!
۱۳۹۴ مرداد ۲۶, دوشنبه
هردم از باغ حکومت دیکتاتوری اسلامی بری می رسد ... :( ... درگیری ميان پیرموذن نماینده از اردبیل و صفر نعیمی رز نماینده از آستارا در صحن علنی مجلس!
درگیری ميان پیرموذن نماینده از اردبیل و صفر نعیمی رز نماینده از آستارا در صحن علنی مجلس!
صفر نعیمیرز، نماینده آستارا چند شب گذشته در گفتوگوی ویژه خبری مدعی شد، خواهر، برادر و مسئول دفتر کمالالدین پیرمؤذن نماینده اردبیل در زمینخواری "گردنه حیران" نقش داشتند.
پس از سخنان نعیمیرز در برنامه تلویزیونی و افشاگری وی در مورد زمینخواری بستگان یکی از نمایندگان اردبیل در گردنه حیران، در جلسه علنی امروز، درگیری لفظی بین دو نماینده به وجود آمد.
پیرموذن در صحن علنی امروز یکشنبه (25 مرداد ماه) مجلس با صدای بلند فریاد میزد و نعیمیرز را به دزدی متهم میکرد؛ صفر نعیمیرز نیز با در دست داشتن برگههایی، اعلام میکرد که سند زمینخواری بستگان پیرموذن را در اختیار دارد !!!
منبع: بهار نیوز
صفر نعیمیرز، نماینده آستارا چند شب گذشته در گفتوگوی ویژه خبری مدعی شد، خواهر، برادر و مسئول دفتر کمالالدین پیرمؤذن نماینده اردبیل در زمینخواری "گردنه حیران" نقش داشتند.
پس از سخنان نعیمیرز در برنامه تلویزیونی و افشاگری وی در مورد زمینخواری بستگان یکی از نمایندگان اردبیل در گردنه حیران، در جلسه علنی امروز، درگیری لفظی بین دو نماینده به وجود آمد.
پیرموذن در صحن علنی امروز یکشنبه (25 مرداد ماه) مجلس با صدای بلند فریاد میزد و نعیمیرز را به دزدی متهم میکرد؛ صفر نعیمیرز نیز با در دست داشتن برگههایی، اعلام میکرد که سند زمینخواری بستگان پیرموذن را در اختیار دارد !!!
منبع: بهار نیوز
باز هم نمونه ای دیگر از لطمات و صدمات جبران ناپذیر وارد شده بواسطه عدم دلسوزی و تخصص ، و مدیریت غلط مسئولینی که تنها بعلت همسویی در عقاید افراطی و اهداف غیر انسانی حاکمیت متعصب، منصوب شده اند و نه شایسته سالاری و شرایط برابر در گزینش ...
محمد تقی توکلی، نایب رییس کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی مجلس
شورای اسلامی گفته است که به دلیل خشکسالیهای پیاپی و برداشتهای بی رویه،
ذخایر آب ایران ۵۵ درصد کاهش یافتهاند.
به این ترتیب، به گفتۀ محمد تقی توکلی، ذخایر آب ایران از ۹۲ میلیارد مترمکعب به حدود ۴۵ میلیارد مترمکعب در حال حاضر کاهش یافتهاند.
در اظهاراتی جداگانه، فرماندار کرج محمد تقی ایرانی، گفته است که تشنگی اکنون کل کشور را فرا گرفته است به طوری که تأمین آب شرب مورد نیاز ایران از این پس باید همانند کشورهای عربی منطقه، از طریق شیرین کردن آب دریاهای عمان و خلیج فارس صورت بپذیرد که خود این البته، به گفتۀ فرماندار کرج، نیازمند رفع تحریم ها برای واردات تکنولوژیهای پیشرفته است.
در اظهاراتی جداگانه، رحیم میدانی معاون امور آب و "آبفای" وزیر نیرو، هشدار داده است که بحران آب در ایران احتمال درگیری و جنگ بر سر آب را در کشور تشدید کرده است.
به گفتۀ رحیم میدانی اولین معضل بحران کمبود آب در ایران فقدان تعادل میان منابع موجود آب و مصرف آن است. وی دلیل عمدۀ این عدم تعادل را فقدان مدیریت منابع آب کشور دانسته که از جمله پی آمدهایش خشک شدن دریاچۀ ارومیه و دیگر دریاچههای کشور بوده است. به گفتۀ معاون وزیر نیرو، در مصرف آب در ایران هیچیک از اصول ابتدایی توسعۀ پایدار رعایت نمیشود.
معاون وزیر نیرو، در جای دیگری از سخنانش نسبت به سیاستهای ترغیب کنندۀ افزایش جمعیت نیز هشدار داده و گفته است که در وضعیت جاری کشور، کشاورزی تنها ۶۰ درصد نیاز داخلی به مواد غذایی را تأمین می کند، در حالی که سهم کشاورزی در تولید ناخالص ۱۰درصد است و بسیاری از روستاهای ایران به دلیل بی آبی و محرومیت از آب شرب خالی از سکنه شده اند.
بر اساس آمار رسمی هم اکنون نیمی از جمعیت روستاهای ایران یعنی بیش از یازده میلیون نفر از جمعیت کل کشور به حاشیۀ شهرهای بزرگ مهاجرت کرده اند و به این ترتیب بزرگترین جمعیت حاشیه نشین کشور را تشکیل داده اند. با این همه، ۹۲ درصد ذخایر آبی کشور توسط یک کشاورزی ناکارآمد و سنتی مصرف می شود که اکنون نقش مهمی در تشدید بحران کمبود آب در کشور دارد.
عیسی کلانتری، وزیر پیشین کشاورزی و مشاور رییس جمهوری ایران در امور آب و کشاورزی، به تازگی گفت که در صورت ادامۀ بحران آب در ایران، این کشور به زودی به سومالی شباهت خواهد یافت و ۵۰ میلیون ایرانی نیز ناگزیر از مهاجرت خواهند شد.
به این ترتیب، به گفتۀ محمد تقی توکلی، ذخایر آب ایران از ۹۲ میلیارد مترمکعب به حدود ۴۵ میلیارد مترمکعب در حال حاضر کاهش یافتهاند.
در اظهاراتی جداگانه، فرماندار کرج محمد تقی ایرانی، گفته است که تشنگی اکنون کل کشور را فرا گرفته است به طوری که تأمین آب شرب مورد نیاز ایران از این پس باید همانند کشورهای عربی منطقه، از طریق شیرین کردن آب دریاهای عمان و خلیج فارس صورت بپذیرد که خود این البته، به گفتۀ فرماندار کرج، نیازمند رفع تحریم ها برای واردات تکنولوژیهای پیشرفته است.
در اظهاراتی جداگانه، رحیم میدانی معاون امور آب و "آبفای" وزیر نیرو، هشدار داده است که بحران آب در ایران احتمال درگیری و جنگ بر سر آب را در کشور تشدید کرده است.
به گفتۀ رحیم میدانی اولین معضل بحران کمبود آب در ایران فقدان تعادل میان منابع موجود آب و مصرف آن است. وی دلیل عمدۀ این عدم تعادل را فقدان مدیریت منابع آب کشور دانسته که از جمله پی آمدهایش خشک شدن دریاچۀ ارومیه و دیگر دریاچههای کشور بوده است. به گفتۀ معاون وزیر نیرو، در مصرف آب در ایران هیچیک از اصول ابتدایی توسعۀ پایدار رعایت نمیشود.
معاون وزیر نیرو، در جای دیگری از سخنانش نسبت به سیاستهای ترغیب کنندۀ افزایش جمعیت نیز هشدار داده و گفته است که در وضعیت جاری کشور، کشاورزی تنها ۶۰ درصد نیاز داخلی به مواد غذایی را تأمین می کند، در حالی که سهم کشاورزی در تولید ناخالص ۱۰درصد است و بسیاری از روستاهای ایران به دلیل بی آبی و محرومیت از آب شرب خالی از سکنه شده اند.
بر اساس آمار رسمی هم اکنون نیمی از جمعیت روستاهای ایران یعنی بیش از یازده میلیون نفر از جمعیت کل کشور به حاشیۀ شهرهای بزرگ مهاجرت کرده اند و به این ترتیب بزرگترین جمعیت حاشیه نشین کشور را تشکیل داده اند. با این همه، ۹۲ درصد ذخایر آبی کشور توسط یک کشاورزی ناکارآمد و سنتی مصرف می شود که اکنون نقش مهمی در تشدید بحران کمبود آب در کشور دارد.
عیسی کلانتری، وزیر پیشین کشاورزی و مشاور رییس جمهوری ایران در امور آب و کشاورزی، به تازگی گفت که در صورت ادامۀ بحران آب در ایران، این کشور به زودی به سومالی شباهت خواهد یافت و ۵۰ میلیون ایرانی نیز ناگزیر از مهاجرت خواهند شد.
بنابر اطلاعیهای که پیش از این توسط جمعی از شاگردان و هواداران محمدعلیطاهری بنیانگذار عرفانحلقه صادر شد، قرار بود امروز بیست و پنجم مردادماه شاگردان محمدعلی طاهری در اعتراض به حکم صادر شدهی اعدام به اتهام افساد فیالارض از سوی دادگاه انقلاب، برابر کاخ دادگستری تهران حضور بههم رسانند. این فراخوان بینالمللی بوده و در سایر کشورها نیز هواداران محمدعلی طاهری و کنشگران مدنی، در اعتراض به صدور این حکم تجمعاتی را برگزار کردند. گزارشهای ارسالی به حاکیاست این تجمع در تهران به شدت سرکوب شد و تعداد زیادی از شرکتکنندگان مورد ضرب و شتم جدی قرار گرفته و بازداشت شدند. شنیده شده پلیس امنیت تهران و قرارگاه امنیتی ثارالله سپاه پاسداران جهت سرکوب این تجمع در حال آماده باش هستند. گفته میشود در این تجمع دستکم ۵۰ نفر دستگیر شدند و مأموران در برخی مناطق اقدام به شلیک تیر هوایی کردند...
۱۳۹۴ مرداد ۲۴, شنبه
۱۳۹۴ مرداد ۲۳, جمعه
از این پس حجاب زنان فرازی است از مقررات کسب و کار راننده های تاکسی که در شهرهائی که دود و ترافیک بیداد می کند، در پی لقمه ای نان، دور خودشان چرخ می خورند و تازه باید تمام حواس شان را بدهند به سر و شکل زنان مسافر تا مبادا به استناد مصوبه مجلس مجازات بشوند و پوینت های منفی به کارنامه شان بچسبانند. سالهای اول انقلاب دیوارها پرشد از این شعار مسخره که: بی حجابی زنان از بی غیرتی شوهران است و نزدیک به چهار دهه پس از انقلاب لابد شعاری تازه وارد سیاست های بازاری و عوامفریبانه می شود که: بدحجابی زنان از بی اخلاقی رانندگان تاکسی است.
نهایت
عجز و درماندگی دیکتاتوری اسلامی شیعی رو شاهد هستیم ... با این کاراشون
واضح دارند اقرار می کنند که دین زورکی و قوانین ضد انسانی اجباری شون نزد
مردم جایگاهی نداشته و نداره و از طرفی راه حل منطقی و کارسازی هم دیگه به فکرشون
نمیرسه !... به بن بست کامل رسیدند که حالا می خوان مردم رو در برابر همدیگه
قرار بدن ..
پناه بردن به قوانین پادگانی .. اینکه کسی خطایی کنه و نمی تونند پیداش کنند همه رو تنبیه می کنند ...!
ببینید کارشون به کجا رسیده ... بن بست کامل در پیاده سازی اعتقادات خرافی و عقده گشایی ...!!
پناه بردن به قوانین پادگانی .. اینکه کسی خطایی کنه و نمی تونند پیداش کنند همه رو تنبیه می کنند ...!
ببینید کارشون به کجا رسیده ... بن بست کامل در پیاده سازی اعتقادات خرافی و عقده گشایی ...!!
«اینهمه روحانیان در برنامههای تلویزیونی و مساجد و غیره از کرامت زن میگویند و اینکه اسلام برای زنان کرامت قائل است آنوقت شما میتوانید در این عکس ببینید که آنچه این روحانیان دینی از کرامت و حقوق زن میگویند قطعا تفاوت دارد با آنچه اکثر مردم ایران و جهان از حقوق و کرامت زن میشناسند. اینکه دختری را حتا زیر سن شرعی خودشان که ۹ سال است مجبور به پوشیدن چادر و روسری و حجاب بکنند کجایش به حقوق زن و کرامت زن مشابهت دارد؟ پسرها نیز در این خانوادههای محدودیتهای بسیاری دارند مانند نماز خواندن اجباری و یا روزهگرفتن زورکی و انجام دیگر مناسک دینی اما با این حال قابل قیاس نیست با فشارهایی که بر دخترانشان میآورند. آخر این کودک چند سال سن دارد که مجبور باشد اینچنین خود را بپوشاند؟ برای کسانی که دست و پای سارق را قطع کردن و سنگسار کردن و شلاق زدن و اعدام در ملا عام میشود حقوق بشر اسلامی، لابد دختر مظلوم و کودک را به زور لای چادر سیاه پوشاندن هم میشود حقوق و کرامت زن.
ای دینداران! اگر بیدین نیستید، لااقل فحاش نباشید...!!!!
دینداران مدعی علم عادت کردهاند که همیشه در برابر کسانیکه سطح دانش
دینیشان را کمتر از خود میدانند، متکلم وحده باشند؛ کافی است شما با
نظرشان مخالفت داشته باشید، در آن صورت است که آثار خشم را در وجودشان
هویدا خواهی یافت و اگر احساس نمایند که شما از کانال او خارج شدهاید، در
بهترین حالت به شما چند دشنام را نثار خواهد کرد این در حالی است که مدعی
اخلاق نیز هستند؛ اخلاقی که از محمد به ارث بردهاند، او معتقد است که
مسلمین باید با خودشان مهربان و در برابر دشمنانشان خشن باشند
قرآن نیز پر از توهین میباشد، از توهین به زنان و شیطان نامیدن آنها گرفته تا حتی تحقیر نابینایان.
قطع به یقین این تحقیر ناشی از خودبزرگبینی این دینباوران است که به پیروانش نیز منتقل شده. پیروانی که برای رضایت خدایشان از هیچ کاری فروگذار نخواهند کرد. دروغ را در دینشان نهادینه کردهاند و بسیاری از کتب دینشان نه دهم دین را دروغ(تقیه) میدانند. این دروغ گفتنها و سایر رفتارشان به خودشان مربوط است، اما آنچه که باعث ایجاد تنفر میگردد، کاربرد واژههای رکیک و بسیار زشت از سوی همین دینباوران است.
لعنت فرستادن از منطقهای الله و الله پرستان است! پس ای دینباوران! اگر بیدین نیستید، لااقل آزاده باشید.
قرآن نیز پر از توهین میباشد، از توهین به زنان و شیطان نامیدن آنها گرفته تا حتی تحقیر نابینایان.
قطع به یقین این تحقیر ناشی از خودبزرگبینی این دینباوران است که به پیروانش نیز منتقل شده. پیروانی که برای رضایت خدایشان از هیچ کاری فروگذار نخواهند کرد. دروغ را در دینشان نهادینه کردهاند و بسیاری از کتب دینشان نه دهم دین را دروغ(تقیه) میدانند. این دروغ گفتنها و سایر رفتارشان به خودشان مربوط است، اما آنچه که باعث ایجاد تنفر میگردد، کاربرد واژههای رکیک و بسیار زشت از سوی همین دینباوران است.
لعنت فرستادن از منطقهای الله و الله پرستان است! پس ای دینباوران! اگر بیدین نیستید، لااقل آزاده باشید.
۱۳۹۴ مرداد ۲۲, پنجشنبه
زنانی که با چهره و ظاهری کاملا مغایر با شئونات جمهوری اسلامی در تظاهرات به نفع اهداف رژیم شرکت می کنند کیستند و از کجا آمده اند ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ...
اکثر این زنان و دختران
به جرمهایی مثل فرار از خانه، اعتیاد به مواد مخدر و روسپیگری و سرقت
و.... دستگیر میشوند و بعد از تشکیل پرونده و تحقیقات مقدماتی و سپس دادسرا و
صدور حکم در دادگاه به زندان و بندهای مربوط به نسوان ( زنان ) فرستاده
میشوند
در زندان از بین این زنان افرادی را که دارای تحصیلات و ضریب هوش بالاتر هستند و یا پیش بینی میشود بعد از آزادی دوباره به کارهای خلاف روی می آورند شناسایی کرده و بهشان پیشنهاد همکاری میشود که بعد از آزادی از زندان برای آن نهاد مربوطه ( وزارت اطلاعات، اطلاعات سپاه و پلیس آگاهی و پلیس امنیت و ... ) کارکنند
و اکثر این زنان هم قبول میکنند ( چون هم خانواده و شوهر درست و حسابی ندارند و هم کاری که حقوق مکفی داشته باشد در اختیارشان قرار نمیگیرد )...
نهادهایی مثل اطلاعات سپاه یا وزارت اطلاعات یا حتی حراست صدا و سیما بنا به اهدافشان میتوانند از این افراد درجهت انجام مقاصد سیاسی و عقیدتی استفاده کنند کافیست قبل از مراسم یک برگه نوشته به آنها بدهند و از ایشان بخواهند آن را حفظ کرده و سپس جلوی دوربین صدا و سیما تکرار کند و اینگونه به بیننده القا کنند که زنانی با قیافه های آنچنانی هم طرفدار رژیم هستند .
در زندان از بین این زنان افرادی را که دارای تحصیلات و ضریب هوش بالاتر هستند و یا پیش بینی میشود بعد از آزادی دوباره به کارهای خلاف روی می آورند شناسایی کرده و بهشان پیشنهاد همکاری میشود که بعد از آزادی از زندان برای آن نهاد مربوطه ( وزارت اطلاعات، اطلاعات سپاه و پلیس آگاهی و پلیس امنیت و ... ) کارکنند
و اکثر این زنان هم قبول میکنند ( چون هم خانواده و شوهر درست و حسابی ندارند و هم کاری که حقوق مکفی داشته باشد در اختیارشان قرار نمیگیرد )...
نهادهایی مثل اطلاعات سپاه یا وزارت اطلاعات یا حتی حراست صدا و سیما بنا به اهدافشان میتوانند از این افراد درجهت انجام مقاصد سیاسی و عقیدتی استفاده کنند کافیست قبل از مراسم یک برگه نوشته به آنها بدهند و از ایشان بخواهند آن را حفظ کرده و سپس جلوی دوربین صدا و سیما تکرار کند و اینگونه به بیننده القا کنند که زنانی با قیافه های آنچنانی هم طرفدار رژیم هستند .
زبانم از گفتن جنایت ادمکشان اسلامی در کارناوال عاشورا قاصر است. در نمایشات عاشورا حسینی , ادمکشان اسلامی اسبی هائی را بعنوان اسب امام حسین و تخم و ترکه اش اذین به نیزه و ..... میکنند . در ضمن این جانیان این اسبها را شب قبل از این کارناوال جلوی دستگاه جوش قرار میدهند و چشم این حیوانات معصوم را انچنان میسوزانند که روز بعد در عاشورا اسبهای بیچاره دائما" اشک میریزند و با رنگ کردن دور چشم ان حیوانات , اشکها بصورت خون در میایند و امت مشنگ را به این فکر وامیدارند که اسب بیچاره بخاطر حسین خون گریه میکنند. این جنایتکاران برای ائین شیطانی شان چه ها که بر سر حیوانات معصوم و مردم نمیاورند.
۱۳۹۴ مرداد ۲۰, سهشنبه
روز دوشنبه ۱۹ مردادماه ۱۳۹۴ محمد ایوب کاظمی از شاگردان آیتالله منتظری مجددا به دادگاه ویژه روحانیت احضار شد. به گزارش «سحام»، حجتالاسلام محمدایوب کاظمی که روز دوشنبه ۱۹ مردادماه سالجاری به دادگاه ویژه روحانیت احضار شد، با اتهام تکراری «تبلیغ علیه نظام» و «توهین به رهبری» مواجه شد؛ اتهامی که در سال ۸۸ به خاطر آن، به ۳۰ ماه حبس تعزیری محکوم شده بود .. !!!
سوغات اعتقادات خرافی و طوطی واری ، جهالت و خریت محض برای جوامع عقب افتاده ..
دیدن این صحنه ها واقعا دردناک و تاسفباره ..
چه از شیوه و شرایط آموزش.. چه از موضوع مورد آموزش..(!)
چه از سطح شعور و سواد و عقلانیت آموزش دهنده..
چه از کوچکترین نشانه از علاقه و انگیزه برای آموزش دیدن..
چه از جنایتی بنام نابودی شخصیت و سرکوبی حس عزت و احترام یک انسان بخصوص نوجوانان.. چه از زیر سوال بودن لزوم و ارجحیت کلیت موضوع نسبت به مسائل ضروری تر.. چه از ....
....
چه از شیوه و شرایط آموزش.. چه از موضوع مورد آموزش..(!)
چه از سطح شعور و سواد و عقلانیت آموزش دهنده..
چه از کوچکترین نشانه از علاقه و انگیزه برای آموزش دیدن..
چه از جنایتی بنام نابودی شخصیت و سرکوبی حس عزت و احترام یک انسان بخصوص نوجوانان.. چه از زیر سوال بودن لزوم و ارجحیت کلیت موضوع نسبت به مسائل ضروری تر.. چه از ....
....
۱۳۹۴ مرداد ۱۹, دوشنبه
تکرار مکررات ... متاسفانه ... :(
پنج ميليارد و ۸۰۰ ميليون دلار پول زيادی است. فارغ از اين که اگر اين
مبلغ هنگفت به حساب رژيم اسد سرازير نمیشد چه تاثيری بر سرنوشت مردم سوريه
میتوانست داشته باشد، اينجا فقط میخواهيم به اين مساله بپردازيم که اگر
اين پول در داخل ايران هزينه میشد، چه کارهايی میشد با آن انجام داد.
هموطــــــــــــن : این پـــــــــــــول حق من و شماست که به سوریه داده شده است .
پول من است و پول شماست
هموطــــــــــــن : این پـــــــــــــول حق من و شماست که به سوریه داده شده است .
پول من است و پول شماست
تسهيلات آموزشی
با پنج ميليارد و ۸۰۰ ميليون دلار میتوان ۳۴۷ هزار کلاس درس در ايران احداث کرد که تقريبن بيش از نيمی از شمار کلاسهای درس فعلی در سراسر ايران است.
تنها با هزينه کردن سه و ۱۲ دهم درصد از مبلغ پنج ميليارد و ۸۰۰ ميليون دلار میتوان تمام کلاسهای درس ايران را به اينترنت پرسرعت مجهز کرد و تضمين کرد که نسل آينده ايران دسترسی و آگاهی بهتری از جهان دارد.
تامين اجتماعی و خدمات درمانی
با پنج ميليارد و ۸۰۰ ميليون دلار میشد بودجه تامين اجتماعی را ۶۸ درصد افزايش داد (البته فارغ از نحوه هزينه شدن اين مبلغ) و اطمينان حاصل کرد که سرمايهگذاریها، اموال و دارايیهای سازمان تامين اجتماعی که پشتوانه بازپرداخت حق بازنشستگی و ساير خدمات اين سازمان است، به فروش گذاشته نمیشوند.
اگر اين مبلغ صرف هزينه خدمات پزشکی میشد میتوانست بودجه اين بخش را به ميزان ۳۵۰ درصد افزايش دهد که اين میتوانست به معنای گسترش پوشش بيمه خدمات درمانی باشد چه در زمينه بيماریهای پرهزينهای که هم اکنون تحت پوشش کامل اين سازمان نيستند و هم در زمينه ارائه اين خدمات به ميليونها ايرانی ديگر که اکنون تحت پوشش بيمه درمانی سازمان تامين اجتماعی قرار ندارند.
تنها با صرف پنج و ۷۵ دهم درصد از پنج ميليارد و ۸۰۰ ميليون دلار میتوان متوسط سرانه تخت بيمارستانی در ايران را به ميانگين جهانی اين آمار رساند و خدمات پزشکی بهتر و گستردهتری را برای ميليونها تن از شهروندان ايرانی از اين طريق تضمين کرد.
ايمنی جادهها
با پنج ميليارد و ۸۰۰ ميليون دلار میتوان ۳۸۵۰ کيلومتر بزرگراه به شبکه جادههای ايران افزود که خود موجب تضمين ايمنی هزاران تن از ايرانيانی میشود که در اين جادههای تردد میکنند.
ميراث فرهنگی
تنها ۵ درصد (با احتساب نرخ ارز در اسفند ۹۰ و فروردین ۹۱) از پنج ميليارد و ۸۰۰ ميليون دلار میتواند بودجه مرمت و نگهداری آثار تاريخی و فرهنگی ايران را چهار برابر ميزان فعلی افزايش دهد و بقای اين آثار ارزشمند را برای نسلهای متمادی تضمين کند.
بازسازی مناطق زلزله زده
با توجه به نرخ متغير ارز طی اين نه سال، با حداقل هشت و هفت دهم درصد و حداکثر هشت و ۳۳ درصد از پنج ميليارد و ۸۰۰ ميليون دلار میشد تمام بودجه بازسازی شهر بم را يک شبه فراهم کرد و از اين طريق سرعت بازسازی را افزايش داد تا رنج بازماندگان اين زلزله کمتر شود و شايد با برنامهريزی بهتر از آغاز شهر بم با کيفيتی بهتر بازسازی شود
با پنج ميليارد و ۸۰۰ ميليون دلار میتوان ۳۴۷ هزار کلاس درس در ايران احداث کرد که تقريبن بيش از نيمی از شمار کلاسهای درس فعلی در سراسر ايران است.
تنها با هزينه کردن سه و ۱۲ دهم درصد از مبلغ پنج ميليارد و ۸۰۰ ميليون دلار میتوان تمام کلاسهای درس ايران را به اينترنت پرسرعت مجهز کرد و تضمين کرد که نسل آينده ايران دسترسی و آگاهی بهتری از جهان دارد.
تامين اجتماعی و خدمات درمانی
با پنج ميليارد و ۸۰۰ ميليون دلار میشد بودجه تامين اجتماعی را ۶۸ درصد افزايش داد (البته فارغ از نحوه هزينه شدن اين مبلغ) و اطمينان حاصل کرد که سرمايهگذاریها، اموال و دارايیهای سازمان تامين اجتماعی که پشتوانه بازپرداخت حق بازنشستگی و ساير خدمات اين سازمان است، به فروش گذاشته نمیشوند.
اگر اين مبلغ صرف هزينه خدمات پزشکی میشد میتوانست بودجه اين بخش را به ميزان ۳۵۰ درصد افزايش دهد که اين میتوانست به معنای گسترش پوشش بيمه خدمات درمانی باشد چه در زمينه بيماریهای پرهزينهای که هم اکنون تحت پوشش کامل اين سازمان نيستند و هم در زمينه ارائه اين خدمات به ميليونها ايرانی ديگر که اکنون تحت پوشش بيمه درمانی سازمان تامين اجتماعی قرار ندارند.
تنها با صرف پنج و ۷۵ دهم درصد از پنج ميليارد و ۸۰۰ ميليون دلار میتوان متوسط سرانه تخت بيمارستانی در ايران را به ميانگين جهانی اين آمار رساند و خدمات پزشکی بهتر و گستردهتری را برای ميليونها تن از شهروندان ايرانی از اين طريق تضمين کرد.
ايمنی جادهها
با پنج ميليارد و ۸۰۰ ميليون دلار میتوان ۳۸۵۰ کيلومتر بزرگراه به شبکه جادههای ايران افزود که خود موجب تضمين ايمنی هزاران تن از ايرانيانی میشود که در اين جادههای تردد میکنند.
ميراث فرهنگی
تنها ۵ درصد (با احتساب نرخ ارز در اسفند ۹۰ و فروردین ۹۱) از پنج ميليارد و ۸۰۰ ميليون دلار میتواند بودجه مرمت و نگهداری آثار تاريخی و فرهنگی ايران را چهار برابر ميزان فعلی افزايش دهد و بقای اين آثار ارزشمند را برای نسلهای متمادی تضمين کند.
بازسازی مناطق زلزله زده
با توجه به نرخ متغير ارز طی اين نه سال، با حداقل هشت و هفت دهم درصد و حداکثر هشت و ۳۳ درصد از پنج ميليارد و ۸۰۰ ميليون دلار میشد تمام بودجه بازسازی شهر بم را يک شبه فراهم کرد و از اين طريق سرعت بازسازی را افزايش داد تا رنج بازماندگان اين زلزله کمتر شود و شايد با برنامهريزی بهتر از آغاز شهر بم با کيفيتی بهتر بازسازی شود
۱۳۹۴ مرداد ۱۸, یکشنبه
دو پایتخت، دو پیادهرو، دو کسبوکار و دو برخورد!
عکس اول - عصر چهاردهم مرداد94، پیاده روی خیابان حافظ نزدیک بازار موبایل. مردی حدود 40ساله، خود را روی دو کیسه بزرگ مشکی انداخته و تلاش میکند ماموران شهرداری کیسهها را نبرند. مرد، ناامیدانه و با لحن دلغشه آوری التماس میکند و ضجه میزند: تروخدا، تُروحضرت عباس، بخدا زن و بچم گشنن، بخدا بیکارم، تروخدا... تروخدا... تروخدا . ماموران شهرداری تلاش میکنند با زور کیسهها را از چنگ مرد دستفروش درآورند. چند قدم آنطرفتر، چندین نفر بساط کرده اند و لوازم جانبی موبایل میفروشند.
عکس دوم - یکی از خیابانهای تفلیس پایتخت گرجستان، عصر یک روز تابستان: عده زیادی از مردم، کنار پیاده رو بساط کردهاند و به رهگذران و توریستها، انواع صنایع دستی، سوغاتی و تنقلات عرضه میکنند. هر کسی میتواند اینجا بساط کند و نان حلال دربیاورد.
یادآوری:
ماده 16 قانون "بهبود مستمر محیط کسب و کار" مصوب سال 1390: شهرداریها موظفند بهمنظور بالا بردن امکان دسترسی تولیدکنندگان کوچک و متوسط ایرانی به بازار مصرف و ایجاد امنیت برای فروشندگان کمسرمایه با استفاده از زمینهای متعلق به خود و یا وزارت راه و شهرسازی، مکانهای مناسبی برای عرضه کالاهای تولید داخل آماده نمایند و بر مبناء قیمت تمام شده به صورت روزانه، هفتگی و ماهانه به متقاضیان عرضه کالاهای ایرانی اجاره دهند.
منبع: سایت پارس
اشتراک در:
پستها (Atom)