در این شش سال
احمد زیدآبادی، مهدی خدایی، حسن اسدی زیدآبادی، عبدالله مومنی، حسین رونقی
ملکی و صدها زندانی نامدار و بینام زندانی بودند و هنوز هم زندانیاند؛
بهاره هدایت هنوز زندانی است. هزاران نفر در این شش سال آوارهی جهان شدند
اما سعید مرتضوی تبرئه شد. قوهی قضائیهای که میگوید به علی اقتدا میکند
که قاضی عادلی بود سعادت را یار این سعید کرد و بیگناهیاش را تاکید کرد.
محسن روحالامینی، امیر جوادیفر و محمد کامرانی سه نفری که در کهریزک به شکل وحشیانهای کشته شدند همچنان بی پناه هستند و قوه قضائیه و ترازویش نتوانستهاند حتا یک نفر را مقصر آن جنایت بشناسند.
این روزها به پدر روحالامینی فکر میکنم. او که عاشق نظام و رهبری و قوهی قضائیهی آن است و بارها سعید مرتضوی را در جنایت کهریزک مقصر دانسته بود. لابد باید الان بپذیرد که مرتضوی در کهریزک نقشی نداشته است و شرعا باید از او حلالیت هم بطلبد که به او اتهام مشارکت در قتل فرزندش را زده است چرا که قوهی قضائیهی علی زمانه چنین حکمی داده است.
شاید برای کسانی که عزیزانشان را در آن حوادث از دست دادند و کسانی که در کهریزک مورد تحقیر و توهین وحشیانه قرار گرفتند امروز روز تلختری از آن روزها باشد. روزی که همهی امیدشان برای برپایی اندک عدالتی بر باد رفت.
مسعود علیزاده به عنوان یکی از قربانیان کهریزک چنین میگوید:
«بعد از کشته شدن بچهها و افشای جنایتهای کهریزک، ما را به اوین منتقل کردند. من در زندان اوین قاضی مرتضوی را دیدم. او با مشاهده آثار شکنجهها و شکستگیها و زخمهای وحشتناکی که در بدنم ایجاد شده بود نه تنها متأثر نشد، بلکه در همان زندان از من خواست بگویم این زخمها در بیرون از کهریزک برایم اتفاق افتاده است. او به عنوان دادستان و کسی که هماهنگیهای لازم را با دادیار، نماینده دادستان و فرماندهی ناجا برای اعزام و پذیرش ما در کهریزک داده بود، خودش هم به خوبی میدانست و میداند که مسئولیت همه شکنجهها و جنایات برعهده اوست.»
بله خودش میداند، رهبر هم میداند، «قوهی قصابیه» هم میداند، مردم هم میدانند اما…
لحظهای و فقط لحظهای به خانوادههای داغدار فکر کنید.
این است عدالت اسلامی؟!
محسن روحالامینی، امیر جوادیفر و محمد کامرانی سه نفری که در کهریزک به شکل وحشیانهای کشته شدند همچنان بی پناه هستند و قوه قضائیه و ترازویش نتوانستهاند حتا یک نفر را مقصر آن جنایت بشناسند.
این روزها به پدر روحالامینی فکر میکنم. او که عاشق نظام و رهبری و قوهی قضائیهی آن است و بارها سعید مرتضوی را در جنایت کهریزک مقصر دانسته بود. لابد باید الان بپذیرد که مرتضوی در کهریزک نقشی نداشته است و شرعا باید از او حلالیت هم بطلبد که به او اتهام مشارکت در قتل فرزندش را زده است چرا که قوهی قضائیهی علی زمانه چنین حکمی داده است.
شاید برای کسانی که عزیزانشان را در آن حوادث از دست دادند و کسانی که در کهریزک مورد تحقیر و توهین وحشیانه قرار گرفتند امروز روز تلختری از آن روزها باشد. روزی که همهی امیدشان برای برپایی اندک عدالتی بر باد رفت.
مسعود علیزاده به عنوان یکی از قربانیان کهریزک چنین میگوید:
«بعد از کشته شدن بچهها و افشای جنایتهای کهریزک، ما را به اوین منتقل کردند. من در زندان اوین قاضی مرتضوی را دیدم. او با مشاهده آثار شکنجهها و شکستگیها و زخمهای وحشتناکی که در بدنم ایجاد شده بود نه تنها متأثر نشد، بلکه در همان زندان از من خواست بگویم این زخمها در بیرون از کهریزک برایم اتفاق افتاده است. او به عنوان دادستان و کسی که هماهنگیهای لازم را با دادیار، نماینده دادستان و فرماندهی ناجا برای اعزام و پذیرش ما در کهریزک داده بود، خودش هم به خوبی میدانست و میداند که مسئولیت همه شکنجهها و جنایات برعهده اوست.»
بله خودش میداند، رهبر هم میداند، «قوهی قصابیه» هم میداند، مردم هم میدانند اما…
لحظهای و فقط لحظهای به خانوادههای داغدار فکر کنید.
این است عدالت اسلامی؟!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر