۱۳۹۶ شهریور ۱۰, جمعه

فاجعه ای بنام ملت با اکثریت مسلمان ...

اگر واقعاً مردم ایران (مسلمان ها) به عنوان مثال؛ به قتل و توحش، اعدام و تجاوز، نابرابری، که از سوی دستگاه حاکمیت اسلامی صورت می‌گیرد، اعتراض دارند، بهتر است بدانند که اینها بر اساس سلسله‌ قوانین اسلام انجام میشود، یعنی همان دینی که به آن باور دارند،
در مثال دیگر؛ توجه کنید، زنان مسلمان و مسلمان زاده در انتخابات رژیم اسلامی شرکت میکنند، صرف نظر از اینکه به چه فرد یا گروهی رأی میدهند، در واقع رأی آنان به مفهوم بزرگترین توهین به خود آنهاست! چرا که در دین‌شان از حقوق برابر برخوردار نیستند! به عنوان مثال خود آنها مجاز به نامزدی در انتخابات نیستند، چون از دید اسلام که به آن باور دارند، زنان انسان‌های کاملی به شمار نمی آیند!. با این وجود، به جای آنکه به قوانین ضّد زن اعتراض کنند، با مجریان اسلامی همکاری هم میکنند...!
حاکمیت اسلام به خودی خود، نیرو و فرجامی ندارد، در حقیقت توان حکومت، از طریق باور مندان به اسلام تامین شده و تا اکنون ادامه یافته است. از این روی، زمانی سرنگون می شود که امت اسلام زده و اسلام باخته با اندکی شعور و خردورزی به خود آمده و با درک واقعیت های اسلام متجاوز کشتارگر و خانمان برانداز، خود را از شر این شیطان های خون آشآم اسوده سازند





ایکاش به جای مسلمان ها، ارمنی‌ها یا زرتشتی ها، یا بی‌ دین‌ها و غیره، جمعیت اصلی‌ کشور را تشکیل میداند! تصور کنید در آن صورت ایران چه شرایطی داشت…!؟. زیرا به عنوان نمونه، در کشور هزار دین و هزار مذهب هندوستان، هرگز چنین تجاوز و بی رحمی و خودکامگی  مانند رژیم اسلامی دیده نمی شود.
در آن حالت شما با جمعیت کمتر از یک درصدی ایرانیان غیر مسلمان برخورد میکردید و می دیدید که سطح فرهنگ، خواسته ها، منش و رفتار این عده‌ به هیچ روی شبیه مسلما نهای مقلد و خردباخته نیست و آنها از بقیه افراد جامعه متمایزترند.


ملتها، گرفتار مذاهب دروغین

به هر جهت آنچه روشن است؛ ادیان و مذاهب دروغی بیش نیستند! ولی‌ اسلام از پوچ ترین و خطرناک‌ترین آنها ‌ست که ذهن پیروانش را به اسارت گرفته و کنترل می‌کند!. خرافات و خردباختگی که بسیاری از مردم ایران گرفتار آنند.
حیرت آور است که پیروان اسلام به اقدامات واپسگرایانه اسلامی که ذات این دین است، بعضا اعتراض‌های پراکنده و غیر منسجمی میکنند!.



۱۳۹۶ شهریور ۵, یکشنبه

به یزدان که گر ما خرد داشتیم کجا این سرانجام بد داشتیم پولهایِ زیادی که هر روز در ضریح‌هایِ مطهر ریخته میشوند تا آرزوهایی بر آورده شوند!! بهبودی بیماری!! یافتن شغلی‌!! باز شدن بختی!! آیا تا به حال آماری هم از نتیجه گرفتن داده شده است؟ که این امام زادگان مهربان و بهشتی‌ در ازایِ دریافت این همه پول چقدر آرزو‌ها را اجابت کرده اند؟ اوضاع مملکت ما بهترین گواه است!!

به یزدان که گر ما خرد داشتیم
کجا این سرانجام بد داشتیم
پولهایِ زیادی که هر روز در ضریح‌هایِ مطهر ریخته میشوند تا آرزوهایی بر آورده شوند!!
بهبودی بیماری!!
یافتن شغلی‌!!
باز شدن بختی!!
آیا تا به حال آماری هم از نتیجه گرفتن داده شده است؟
که این امام زادگان مهربان و بهشتی‌ در ازایِ دریافت این همه پول چقدر آرزو‌ها را اجابت کرده اند؟
اوضاع مملکت ما بهترین گواه است!!

۱۳۹۶ شهریور ۴, شنبه

اسلام نقطه تاریک جهان بشریت ...!

معلم به شاگردانش درس تاریخ می داد،
به مبحث "دوران طلایی و اوج شکوفایی اسلام" رسیدند
معلم از تمدن باشکوه اسلامی حرف می زد از هنرمندان و صنعتگران و شاعران و دانشمندان اسلامی می گفت...

شاگردی دستش را بلند کرد و گفت : آقا اجازه ؟
این تمدنی که آن را اوج شکوفایی اسلام می دانید در زمان کدام حکومت شکل گرفت ؟
معلم پاسخ داد : در زمان حکومت عباسیان !
شاگرد دوباره می پرسد : آقا معلم مگر این حکومت عباسیان نبود که می گفتید با امامان اختلاف داشتند و آنها را یک به یک می کشتند و قوانین اسلام را اجرا نمی کردند ؟
چطور افتخارات این حکومت را به پای اسلام مینویسند ؟
معلم سکوت کرد.
همه خیره به دهان معلم شدند...
شاگرد ادامه داد : آقا معلم ، همه دانشمندان و صنعتگران و هنرمندان و شاعرانی که نام بردید اکثریتشان ایرانی هستند.... و مابقی هم غیر عرب هستند...!
چرا دستاورد بزرگان ایران زمین را به نام اسلام سند میزنید ؟

ایرانی ها همیشه در طول تاریخ در معماری و ادب و فرهنگ و غیره سرآمد بودند....
آیا شما علم اینشتین را به یهودیت و شعر شکسپیر را هم به مسیحیت مرتبط میکنید ؟
اگر این شکوفایی به اسلام مرتبط است چرا عربستان که زادگاه اسلام است، از آن سهمی نداشت؟

پس از حمله_اعراب_به_ایران در زمان خلفا تا دو قرن ،
کشوری به نام ایران از روی نقشه دنیا ناپدید شد.
بسیاری از بناها ، کتابخانه ها و شهرهای ایران در جریان این حملات نابود شدند. و تلاش شد بزرگان ایران زمین را دست پرورده مکتب اسلام بنامند.
اینگونه بود که ادعا می کنند بوعلی سینا و زکریا رازی و... عرب بوده اند...

۱۳۹۶ مرداد ۲۶, پنجشنبه

سکس محمد با خاله اش، خوله بنت حکیم و نازل شدن آیات قرآن باب میل جنسی او (!)


در اثبات شهوتران بودن محمد ابن عبدالله همین بس که او ادعا نمود عقد او با زن فرزندخوانده‌اش، زینب بنت جحش در آسمانها و توسط الله با شهادت جبرئیل بسته شد.
وی شخصی پدوفیل بود که برای رسیدن به سکس از هیچ جنایتی فروگذاری ننمود، تجاوز او به صفیه، زن 17 ساله‌ی یهودی در شبی که شوهرش را زیر شکنجه کشته بود نمونه‌ی بارزی از جنون شهوترانی این مرد است.

در اینجا به موضوعی می‌پردازیم که کمتر از آن سخن گفته شده است، اینکه او از قول خدایش به زنان اجازه داد تا جسم خود را به وی ببخشند؛ البته این نوع ازدواج یعنی اینکه زنی بگوید من خود را به تو بخشیدم خاص محمد بود و محمد اگر می‌گفت قبول دارم می‌توانست با او سکس داشته باشد.

در اینجا موردی کمتر شنیده شده وجود دارد و آن هم سکس محمد با خاله‌اش می‌باشد، او در این زمینه مانند همیشه الله را به خدمت می‌گیرد:

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَيْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامرأَةً مُّؤْمِنَةً إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَن يَسْتَنكِحَهَا (1) خَالِصَةً لَّكَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا (احزاب/50)

ای پیامبر! ما براى تو آن همسرانى را كه مهرشان را داده‏ اى حلال كرديم و کسانی (زنان و دختران کافری) را كه الله از غنيمت جنگى در اختيار تو قرار داده و دختران عمويت و دختران عمه‌هايت و دختران دايى تو و دختران خاله‌هايت كه با تو مهاجرت كرده‌اند و زن مؤمنى كه خود را به پيامبر ببخشد در صورتى كه پيامبر بخواهد او را به زنى گيرد (1) ويژه توست نه ديگر مؤمنان؛ ما نيك می‌دانيم كه در مورد زنانشان و زنان و دختران کافری که در جنگ بدست می آورند چه بر آنان مقرر كرده‏ ايم تا براى تو مشكلى پيش نيايد و الله همواره آمرزنده مهربان است. (!!!!!!!)

تعداد همسران رسمی وی زیاد بود و او می‌بایست بین آنان عدالت برقرار نماید، از سوی دیگر او برخی از زنانش را مانند عایشه که دختری کم سن و سال بود بیشتر از بقیه دوست می‌داشت، این بود که باز الله را به خدمت گرفت:

تُرْجِي مَن تَشَاء مِنْهُنَّ وَتُؤْوِي إِلَيْكَ مَن تَشَاء وَمَنِ ابْتَغَيْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكَ ذَلِكَ أَدْنَى أَن تَقَرَّ أَعْيُنُهُنَّ وَلَا يَحْزَنَّ وَيَرْضَيْنَ بِمَا آتَيْتَهُنَّ كُلُّهُنَّ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَلِيمًا (احزاب/51)

(نوبت سکس با) هر كدام از زنها را كه مى‏خواهى به تاخير بینداز و هر كدام را كه مى‏خواهى پيش خود (برای سکس) جاى ده و ایرادی بر تو نيست هر یک را كه رها نمودی (دوباره پیش خود) برگردانی، اين نزديكتر است براى اينكه چشم‌های‌شان روشن شود و دلتنگ نشوند و همه‌ی آنان به آنچه به ایشان داده ‏اى خشنود شوند و الله آنچه در دلهایتان است را می‌داند و الله همیشه داناى شکیباست.

او مخیر بود که هر کدام از زنانش را که زیاد دوست ندارد رها سازد و نزد زنی برود که او را بیشتر دوست دارد:
گفته می‌شود اولین زنی که جسم خود را بدین گونه به محمد هدیه نمود "خوله بنت حکیم" بود، او همسر عثمان بن مظعون، از مسلمانان اولیه بود، اسلام بر خلاف یهودیان ازدواج با خاله را جایز نمی‌داند اما خود او هنگامیکه خاله‌اش، خوله بنت حکیم، خود را به او بخشید با وی سکس نمود، مردم در آن زمان می‌گفتند که رسول الله با خاله‌اش ازدواج نمود؛ این زن بارها نزد محمد رفته از شوهرش به او شکایت کرده بود که همسرم روزها روزه است و شبها به شب زنده داری می‌پردازد. (!!!)

بخاری حدیثی را در تفسیر آیه‌ی 51 سوره‌ی احزاب بیان می‌نماید که اولین زنی که خود را به محمد بخشید خوله بنت حکیم بود:
كانت خوله بنت حكيم مِن اللائی وهبن انفسهن للنبی (ص) فقالت عائشه اما تستحی المراه ان تهب نفسها للرجل، فلما نزلت ترجی من تشاء منهن... قلت يا رسول الله، ما ارى ربک الا يسارع فی هواک.
(صحیح بخاری/ کتاب النکاح/ باب هل للمراه ان تهب نفسها لاحد/ حدیث شماره 4823).

خوله بنت حکیم از زنانی بود که جسم خودش را به پیامبر بخشید، پس عایشه گفت زن از اینکه جسم خودش را به مردی ببخشد خجالت می‌کشید پس آیه‌ی ترجی من تشاء منهن... نازل شد گفتم: ای فرستاده‌ی الله، نمی‌بینم خواسته‌ات را مگر اینکه پروردگارت بر برآوردنش شتابان باشد (می‌بینم که پروردگارت در برآوردن خواسته‌هایت شتابان است)!

یا این حدیث:
عائشه قالت: كنت اغار على اللاتی وهبن انفسهن لرسول الله (ص) واقول اتهب المراه نفسها فلما انزل الله تعالى ترجی من تشاء منهن وتووی الیک مَن تشاء و من ابتغيت ممن عزلت فلا جناح عليك قلت ما أرى ربك إلا يسارع في هواک
(صحیح بخاری/حدیث شماره 4510)

نکته‌ی جالبی که در این حدیث وجود دارد تشری است که عایشه به محمد می‌زند آنجا که می‌گوید:
"ما ارى ربک الا يسارع فی هواک" می‌بینم که پروردگارت در برآوردن خواسته‌هایت شتابان است. (!!)

مفهوم این جمله آنچنان متواتر است که کسی نمی‌تواند آن را رد نماید، البته در برخی دیگر از منابع با لفظ "ما ارى ربک الا يسارع فی هواک" آمده است که همان معنی را دارد.

حدثنا ‏محمد ابن جعفر، ‏قال حدثنا شعبه و حجاج ‏قال حدثنی ‏شعبه ‏قال سمعت ‏عطاء الخراسانی ‏يحدث عن سعيد ابن المسيب ‏ان ‏‏خوله بنت حكيم السلميه ‏و هی احدى خالات النبی ‏(ص) ‏سالت النبی ‏(ص) ‏عن المراه تحتلم، فقال رسول الله ‏ (ص) ‏لتغتسل، و بعد هذا ياتون و يقولون ان النبی (ص) تزوج من خالته.
(مسند احمد ابن حنبل/جلد 6/صفحه 409، حدیث شماره 27354).

سخن گفت به ما محمد ابن جعفر، گفت سخن گفت به ما شعبه و حجاج گفت شنیدم که عطاء خراسانی سخن می‌گوید از سعید ابن المسیب که خوله دختر حکیم السلیمه کسی که یکی از خاله‌های پیامبر بود از پیامبر درباره‌ی (حکم) زنی که در خواب محتلم شود پرسید، پس فرستاده‌ی الله گفت: باید غسل کند، پس از آن مردم می‌آمدند و می‌گفتند که پیامبر با خاله‌اش ازدواج نمود.
قرطبی در تفسیرش از قول زمخشری تعداد 4 نفر از زنانی که جسم خویش را جهت سکس به محمد بخشیدند نام می‌برد که عبارتند از:
1- "میمونه بنت الحارث".
2- "زینب بنت خزیمه" ام المساکین الانصاریه.
3- ام شریک بنت جابر.
4 خوله بنت حکیم
الموهبات اربع: ميمونه بنت الحارث و زينب بنت خزيمه ام المساكين الانصاريه و ام شريک بنت جابر و خوله بنت حكيم (تفسیر آیه 51 سوره احزاب قرطبی)
==============================================================
==============================================================
(1)
اصل کلمه نکاح به معنی سکس و نزدیکی جنسی است:
أصل النكاح فی كلام العرب الوطء؛ وقيل للتزوج نكاح؛ لأنه سبب للوطء المباح. (لسان العرب/ ابن منظور/حرف النون/ نکح)