۱۳۹۵ اسفند ۹, دوشنبه

کیوان کریمی مورد ضرب و شتم قرار گرفت ........ امروز کیوان کریمی فیلمساز سرشناس زندانی در بند هشت زندان اوین بی مقدمه و بدون دلیل مشخصی توسط تعدادی از زندانیان عادی بند که وارد اتاقش شده بودند بشدت مورد ضرب و شتم قرار گرفت.


 در هنگامه ضرب و شتم، ساق پای راست وی که سابقه عمل جراحی تومور داشته مورد ضرب قرار گرفته است. با این حال، مسئولین زندان اوین به دلیل خودداری آقای کریمی از پوشیدن «لباس های آلوده زندان» از اعزام او به بیمارستان ممانعت بعمل آورده اند. ظرف روزهای گذشته دستکم دو زندانی سیاسی دیگر از جمله مهدی رجبیان موسیقیدان زندانی در بند هفت و همچنین وحید صیادی نصیری زندانی سیاسی در بند چهار، توسط زندانیان دیگر به شیوه مشابهی مضروب شده اند.

این زندانیان در ضربات خود به پای راست کیوان نیز آسیب رسانده اند. این موضوع باعث تشدید مشکل ساق پای او که قبلا عمل جراحی شده و باز هم نیاز به عمل جراحی داشت، شده است.” با اینکه پزشک زندان به علت صدمه دیدن شدید پای کیوان برایش تجویز رفتن به بیمارستان نوشت اما مسولین زندان به دلیل اینکه کیوان لباس آلوده زندان را نپوشید اجازه رفتن به بیمارستان را به او ندادند.

کیوان کریمی در حدود ۱۰ سال گذشته به دلیل وجود تومور، از ناحیه ساق پای راست مورد عمل جراحی قرار گرفته که به تشخیص پزشکان داخل و خارج از زندان، به منظور جلوگیری از ابتلای او به بیماری‌های شدید مغز استخوان، باید سریعا مورد عمل جراحی مجدد قرار گیرد.

شامگاه دوم اسفندماه، در اتفاقی مشابهی، مهدی رجبیان موسیقیدان زندانی در بند هفت زندان اوین توسط عده ای از زندانیان به همین شیوه مورد ضرب و شتم قرار گرفت به نحوی که گونه وی دچار پارگی شد.

درپی این اتفاق، حدود ۱۲ نفر از زندانیان سیاسی این بند با مراجعه به افسرنگهبانی اعلام کردند در صورت عدم رسیدگی و تداوم این وضعیت دست به اعتصاب غذا خواهند زد.

همچنین روز ۲۶ بهمن چند زندانی عادی آقای صیادی نصیری را مورد توهین و ضرب و شتم قرار داده بودند که وی روز بعد از طریق مسئولین بند خواستار رسیدگی شده بود اما حتی مسئول بند حاضر به دیدار با او نیز نشده بود.

در اعتراض به این رویه آقای صیادی نصیری دست به اعتصاب غذا زده است.

زندانیان سیاسی محبوس در زندان اوین بارها اعتراض خود را نسبت به عدم اجرای اصل تفکیک جرایم اعلام کرده اند.

این باور وجود دارد که مسئولین زندان با عدم رعایت این اصل و یا حتی تحریک زندانیان عادی از شرایط محیطی زیست در زندان علیه زندانیان سیاسی استفاده می کنند.

۱۳۹۵ اسفند ۴, چهارشنبه

نامه شیما بابایی به علی خامنه ای: این تضمین را به شما میدهیم که در هیچ کجای ایران چوبه ی داری برپا نکنیم و تاریخ ننگین شما را تکرار نکنیم ...

شیما بابایی فعال مدنی 22 ساله و دانشجوی مهندسی عمران به علی خامنه ای طی نامه ای نوشت:
خدمت آقای علی خامنه ای رهبر خود منتسب جمهوری اسلامی!
من شیما بابایی فرزند ابراهیم یکی از مردم ایران هستم
سخنان شما را که شنیدم احساس کردم هیچ گاه در جامعه یی که ادعای رهبری آن را دارید زندگی نکرده و درک درستی از شرایط زندگی در آن را ندارید.
در جامعه ام همیشه برخورد ناشایست و تبعیض آمیزی با جنس خود دیدم ! از حق پوشش که ابتدایی ترین حقوق انسانی است تا شخصی ترین احقاق انسانی ام !
ظلم هایی که یا به وسیله ماموران شما یا با پیاده سازی فرهنگی که شما به مردم تحمیل کردید صورت گرفت .
راستی شما چیزی از فقر میدانید؟آیا تابحال فشارهای تحریم را احساس کرده اید؟آیا میدانید شما و دوستنانتان در این 38 سال چه بر سر ایران و ایرانی آورده اید؟
مردم آگاهند و توصیه ای برایتان دارم:
تا ایران دچار هرج و مرج و جنگ های داخلی نشده با همین کارنامه 38ساله پر از افتخارتان از قدرت کناره گیری کنید و بستر را برای یک انتخابات آزاد مردمی فراهم کنید تا مردم خودشان سرنوشتشان را رقم بزنند.
ما هم قول میدهیم دادگاه های عادلانه و علنی برای تمامی آنهایی که در این چند دهه بر ایران و ایرانی تاختند برگزار کنیم، این تضمین را به شما میدهیم که در هیچ کجای ایران چوبه ی داری برپا نکنیم و تاریخ ننگین شما را تکرار نکنیم.
پاینده ایران
شیما بابایی
فرزند ایران
دوم اسفند یک هزار و سیصد و نود و پنج -تهران
لازم به یادآوریست شیما بابایی روز 5 خرداد ماه 95 توسط ماموران اطلاعاتی دستگیر و روز 11خرداد همان ماه با قرار وثیقه 100 میلیون تومنی آزاد شد.
اتهام وی شرکت در تجمعات مسالمت آمیز در مقابل ساختمان دنا در تهران و حمایت از زندانیان سیاسی عنوان شده بود»


خودکشی یک دختر مهندس پس از آزادی از زندان اطلاعات

یک دختر مهندس کورد در استان کرماشان (کرمانشاه) یک روز پس از آزادی از زندان اطلاعات اقدام بە خودکشی نمود.
برپایە گزارش “هەنگاو”، مهندس جوان کورد مهدیس میرقوامی روز جمعە ٨ بهمن‌ماه تنها ١ روز پس از آزادیش از زندان اقدام بە خودکشی و روشنبە ٩ بهمن‌ماه در یکی از مراکز درمانی کرماشان جانش را از دست داد.
مهدیس میرقوامی روز سەشنبە ٥ بهمن‌ماه پس از احضار بە ادارە اطلاعات بازداشت و پس از دو روز در روز پنج‌شنبە ٧ بهمن‌ماه آزاد شدە بود.
این مهندس ٢٦ کورد از طریق خوردن “قرص برنج” اقدام بە خودکشی کردە بود.
بە گفتە یک منبع موثق، ادارە اطلاعات خانوادە مهدیس میرقوامی را تحت فشار قرار دادە تا از انتشار هرگونە خبری در این رابطە خودداری نمایند.
پیشتر و روز جمعە ١٥ دی‌ماه ١٣٩١ نیز، یک دختر ٢٣ سالە کورد اهل بخش کوزران با هویت “شلیر فرهادی” کە دارای مدرک لیسانس علوم سیاسی بود، پس از آنکە توسط اطلاعات کرماشان ٤ ماه بازداشت شدە بود، پس از آزادی با اسلحە بە زندگی خود پایان داد.

چندین تجمع اعتراضی اقشار مختلف مردم در مقابل مجلس ارتجاع

تجمع کارشناسان وزارت صنعت و معدن
امروز چهارشنبه 4اسفند از ساعت 9صبح تعداد 300نفر از بازرسان و کارشناسان وزارت صنعت و معدن در مقابل مجلس ارتجاع تجمع اعتراضی برگزار کردند و خواهان استخدام رسمی و بازگشت به کار شدند.
تجمع‌کنندگان گفتند: «ما برای بار سوم است این‌جا تجمع می‌کنیم ولی کسی به حرف ما گوش نمی‌کند»
تجمع غارت شدگان شرکت احیای اراضی کوثر
همزمان جمعی از غارت شدگان شرکت احیای اراضی کوثر وابسته به وزارت نیرو در مقابل مجلس ارتجاع تجمع کردند و خواهان برگرداند زمین یا پول به غارت رفته خود شدند.
اعتراض غارت شدگان مؤسسه کاسپین
همچنین حدود 400نفر از غارت شدگان مؤسسه کاسپین در مقابل مجلس ارتجاع تجمع کردند و خواستار برگرداندن پولهای به غارت رفته خود شدند. هر لحظه بر تعداد جمعیت افزوده می‌شود.
تجمع‌کنندگان کاسپین با خود پلاکاردهایی دارند که رویشان نوشته شده:
«من پولم را در جایی به امانت گذاشتم که روی سردرب آن نوشته شده بود موئسسه اعتباری کاسپین با مجوز بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران به ما گفته می‌شود صبور باشید آیا زندگی و طلب کاران هم می‌توانند صبور باشند؟
ما به اعتبار مجوز بانک مرکزی پول خود را به امانت گذاشتیم آیا بانک مرکزی اعتبار ندارد؟»
غارت شدگان موئسسه کاسپین روز یکشنبه اول اسفند نیز جلوی مجلس ارتجاع تجمع اعتراضی داشتند.


۱۳۹۵ اسفند ۳, سه‌شنبه

به مناسبت گذشت ۳۸ سال از انقلاب اسلامی کمابیش همان «بررسی»‌های همیشگی از چپ و راست تکرار شد. در این میان آنچه دیگر به خط مسلط بر «بررسی انقلاب» بدل شده همان است که پیشتر به صورت «خلایق هرچه لایق» زمزمه می‌شد. اینک اما تئوریسین‌های ما لازم می‌بینند آن را به کمک «بررسی‌های تاریخی طبقاتی» به اثبات رسانند.

کانون این بررسی‌ها این کشف بزرگ اخیر است که: «ایرانیان دین‌خو هستند!» گویی پیش از آن کسی تصور می‌کرد در جامعۀ قرون وسطایی ایران اکثریت با «فلسفۀ علمی» می‌اندیشند!
به هرحال، برای تحلیل‌گران امروزی، دین‌خویی و به عبارت روشن‌تر «مذهب‌زدگی» ویژگی ذاتی جامعۀ ایران است و آنان صفحات بسیاری را با شواهد تاریخی و اجتماعی سیاه می‌کنند تا برای خواننده کاملاً روشن شود که مذهب زدگی ایرانیان پدیده‌ای گذرا و یا قابل تغییر نیست!
فراتر از آن، به منظور آنکه مبادا کسی فکر کند اسلام باعث مذهب‌زدگی ایرانیان شده است، مذهب‌زدگی را به همۀ دوران پیش از اسلام گسترش می‌دهند و برای محکم‌کاری تئوری می‌بافند که:
    «نظام‌هاى سياسى هر جامعه‌اى مقبوليت خود را از نظام فرهنگى حاكم بر آن جامعه كسب مى كنند.»(۱)
و چون «نظام فرهنگی حاکم بر ایران» همیشه مذهبی بوده است، پس نظام سیاسی نیز همیشه الهی بوده و خواهد بود. آنان می‌خواهند مذهب‌زدگی ذاتی ایرانی را اثبات کنند تا نظام ولایت فقیه را ابدی جلوه دهند و در این خوش خدمتی تا بدانجا می‌روند که مدعی می‌شوند دوران پهلوی بدین دلیل که حکومت در آن مذهبی نبود، در واقع دورانی نامربوط و تحمیل شده به جامعۀ ایرانی بود!:
    «اگر در جامعه‌اى نظير ايران كه در حصار ارزش‌هاى فرهنگ اسلامى قرار دارد بتوان نزديك به پنجاه سال(سلطنت پهلوى‌ها) شكلى از حكومت غير دينى برپا نمود در واقع، حادثه‌اى نامربوط به نظام فرهنگى موجود رخ داده است.»(۲)
واقعاً زهی شرم! آقایان چنان از حکومت اسلامی خوشنودند که سیر طبیعی تاریخ ایران را گذار از دوران قاجار به حکومت ولایت فقیه می‌دانند! آنان به خوبی می‌دانند که در دوران قاجار ملایان با در دست داشتن «محاکم شرع» بر جان و مال مردم حاکم بودند و پایگاه قدرت واقعی را تشکیل می‌دادند. این رضا شاه بود که بساط آنان را برچید و حکومت سیاسی را بر ایران حاکم ساخت. بدین سبب هم توانست در کمترین مدت چهرۀ ایران را دگرگون کند.
حکومت اسلامی در ۳۸ سال گذشته کوشیده است به کمک سیلی از کتابها، فیلم‌ها و سریال‌های تاریخی چهره‌ای مخدوش از سدۀ گذشتۀ ایران در ذهن نسل امروز بکارد. توگویی پس از هزاران سال تاریخ ستم‌شاهی، در دوران معاصر یک مشت عوامل گوش‌به‌فرمان اجنبی، کشور را اشغال کرده و مشغول غارت آن بودند. آنان می‌کوشند فقط نام مشتی عمامه‌به‌سر در ذهن نسل جوان نقش بندد و نام ایرانیانی که در سدۀ گذشته در مبارزه با پاسداران جهل و خرافات امر نوسازی ایران را به پیش بردند فراموش گردد.
متأسفانه در زیر آتشبار تبلیغی اسلام‌پناهان نه تنها نام «مردان عمل» در تاریخ معاصر ایران فراموش می‌شود، بلکه چهرۀ «مردان نظر» نیز همواره کم رنگ‌تر می‌شود: دیگر کمتر کسی می‌داند دهخدا که بود و نفیسی و پیرنیا چه کردند و چه می‌گفتند.
با فراموشی آثار روشنگران ایرانی می‌کوشند این تصور تاریخی را رواج دهند که مردم ایران از صبح ازل تا به امروز مذهب‌زده و مسحور ملایان بوده‌اند. در حالیکه این ۳۸ سال نشان داد که مذهب‌زدگی و خرافات‌پرستی نه تنها خود به خود پا نمی‌گیرد که به پاسداران و متولیانی نیاز دارد که با کارزار تبلیغی، تطمیع مالی، فشار روانی و در نهایت سرکوب وحشیانۀ هرگونه مخالفت و دگراندیشی به آن «مقبولیت اجتماعی» دهند.
اگر امروزه ده‌ها میلیون ایرانی هر ساله به زیارت قبور می‌روند و انبوهی از تحصیل‌کردگان ما در جمکران با امام غایب راز و نیاز می‌کنند، از یکسو نتیجۀ تبلیغات ملایان و از سوی دیگر ثمرۀ رشد «بی‌خردی جمعی» در سایۀ «احترام به عقاید عامه» است که چپ‌ها در نیم قرن گذشته رواج دادند.
همان چپ‌هایی که دیروز آخوند را از کنج حوزه‌ها بر دوش اقشار عقب‌ماندۀ ایرانی سوار کردند، امروزه نیز در سایۀ آزادی کشورهای پیشرفته، انقلاب اسلامی را توجیه می‌کنند و با نادیده گرفتن و وارونه نشان‌دادن کوشش‌های روشنگرانه در سدۀ پیشین به خود اجازه می‌دهند به ملت ایران توهین کنند و ذاتاً مذهب زده‌اش بخوانند!
نگاهی به تاریخ معاصر ایران بخوبی نشان می‌دهد، میزان «مذهب‌زدگی و خرافات‌پرستی» جامعۀ ایران (مانند هر جای دیگر دنیا) دقیقاً متناسب با نفوذ و قدرت «روحانیون» بوده و هست. در طرف مقابل، مخالفان این نفوذ و قدرت از آخوندزاده تا کسروی و از سیدباب تا میرزا آقاخان کرمانی، خود و پیروانشان همواره با شدیدترین فشار و تکفیر و کشتار روبرو بودند.
در این میان جماعتی چند صدهزار نفری در ایران بودند که همواره دشمنی آخوندها را برمی‌انگیختند، در حالی که اصلاً اهل «مبارزه» نبودند، تا چه رسد که بخواهند با آخوند جماعت دربیافتند! و این چیستانی است که چرا حکومتگران اسلامی این «فرقه» را با وجود «سربراهی» و «بی‌آزاری» چنان تار و مارشان کردند که در ایران امروز به سختی بتوان سراغی از آنان گرفت!
هرچند آنان پیرو مردی هستند که همۀ رهبران مذهبی درباره‌اش هشدار داده‌اند و اصلاً در جامعۀ ایرانی شناخته نشد تا به کوششی برای به فراموشی سپردن او نیاز باشد. خوشبختانه پس از بیش از یک قرن که از زندگی او می‌گذرد، زبان و انشایش را نیز دیگر به راحتی نمی‌توان خواند و فهمید. از دید امروز باید گفت، چه خوب! زیرا آنچه نوشته بکلی دور از ذهن و مخالف ارزش‌های جامعۀ ماست. مثلاً برای «امت مسلمان» نه تنها احترامی قائل نیست که می‌نویسد:
    «در قول فخر عالمند و در عمل ننگ امم.»(۳) «مانند سراب اوهام در موج‌اند و گمان اوج دارند»(۴)..
او «تودۀ شیعیان» را «بندۀ اوهام» می‌نامد، اما علت خفت و ننگ‌شان را نه مذهب‌زدگی ذاتی، بلکه دنباله‌روی از «عمامه به‌سران» می‌داند:
    «عمامه و رداء سبب هلاکت قوم شد. عباد بيچاره از آن انفس غافله پذيرفتند آنچه را که سبب گمراهى شد.»(۵)
به نظر او دنباله‌روی از عمامه به سران است که سبب گمراهی توده شده است، زیرا که ملایان وارونه‌کارند:
    «علما و فقهاى عصر، بر مسند علم و فضل نشسته‌اند و جهل را علم نام گذاشته‌اند و ظلم را عدل ناميده‌اند.»(۶)
چه ادعایی! چگونه ممکن است که «علما و فقهاى عصر» در روز روشن جای «جهل» را با «علم» و جای «ظلم» را با «عدل» عوض کنند و نه تنها مردم عادی که تحصیل‌کرده‌های ما نیز آن را بپذیرند؟
مرد ناشناس در لابلای نوشته‌هایش ادعاهایی دور از ذهن نیز در تأیید وارونه‌کاری آخوندها آورده است. سه نمونۀ آن چنین‌اند:
    «اینکه استعمار و دخالت اجنبی باعث عقب ماندگی ایران شده توهمی بیش نیست! بلکه مذهب‌زدگی و خرافات‌پرستی ما ایرانیان باعث شد نتوانیم بر عقب ماندگی خود غلبه کنیم و تقصیر آنهم به گردن ملایان بود که در سده‌های گذشته همۀ مظاهر تمدن جدید را تکفیر و تحریم کردند.»
اینکه دوران باستان ایران «دوران ستم‌شاهی» بود، توهمی است که آخوندها بدان برای توجیه تسلط اسلام بر ایران دامن زدند. وگرنه ایران از گذشته‌ای درخشان و «آیینی نازنین» برخوردار بود!
برقراری عدل در جهان از راه مبارزه با ارباب زر و زور (به زبان امروزی: امپریالیسم) توهمی بیش نیست! آینده‌ای امن، مرفه و پرسعادت برای ایران تنها از طریق دوستی با دیگر کشورهای جهان، بویژه غربی ممکن است.
حال اگر بپرسیم، چرا آخوند به «توهم» دامن می‌زند، مرد ناشناس جواب می‌دهد: برای حفظ قدرت و عشق به ریاست:
    «گِل پاره‌هاى عالم محض حب رياست عمل نموده‌اند آنچه را که سبب و علت گمراهى عباد گشته.»
او «رهبران مبارزات حق‌طلبانۀ مردم ایران» را «گِل پاره» می‌نامد! و بی‌احترامی به «آقایان» را بدانجا می‌رساند که می‌نویسد:
    «اگر فضل انسان به عمامه مى‌بود، بايد آن شترى که معادل (هزار) عمامه بر او حمل مى شود از اعلم ناس محسوب شود و حال آنکه مشاهده مى‌نمايى که حيوانست و گياه مى طلبد.»(۷)
فراتر از آن «اعتقادات قلبی» میلیون‌ها مردم شیعه را که امروزه حتی مورد احترام کمونیست‌های سابق است، یکسره خرافات و «موهومات» می‌نامد:
    «هزار سال... جميع فرق اثنى عشريه نفس موهومى را که اصلاً موجود نبوده، (با) عيال و اطفال موهومه در مدائن موهومه محل معين نمودند و ساجد او بودند و اگر نفسى انکار او مى نمود فتواى قتل مى دادند.»(۸)
جالب است که او اعتقاد به «امام زمان» را مربوط به گذشته می‌داند! زیرا «علم غیب» نمی‌دانست و تصور نمی‌کرد که «حضرت مهدی» یک قرن بعد به اجازۀ حکومت اسلامی از سامره به جمکران منتقل خواهد شد!
او در نهایت «روحانیت» را به فریبکاری متهم می‌کند و مذهب اکثر ایرانیان را در پیروی از آنان «بی‌حاصل» و «ظلمانی» می‌نامد:
    «سالها به اسم جابلقا و جابلسا و ناحيۀ مقدسه، ناس را فريب دادند و گمراه نمودند. حال تفکر ننموده و نمى نمايند که حاصل فرقۀ شيعه چه بوده و هست.»(۹)
و مردم را به ترک آن دعوت می‌کند:
    «بگو اى مردم،... از ظلمت حزب شيعه خود را خارج نماييد»(۱۰)
حال پرسیدنی است، آیا ضروری نیست از شناخت چنین فردی صرفنظر کنیم و از آشنایی با آثار و افکارش بپرهیزیم؟
هرچند با همین مشت نمونۀ خروار، دستکم چیستان یاد شده گشوده می‌شود و می‌توان دانست که دشمنی آخوندها با «فرقۀ ضالّه» از کجا ناشی شده است.
نوشتجات ملایان در دوران پهلوی نشان می‌دهد که آنان به چه حدّ از اینکه در دوران قاجار نتوانسته بودند «فرقۀ ضاله» را ریشه‌کن کنند خون دل می‌خوردند، تا آنکه کمکی غیرمترقبه رسید و فیلسوف بزرگ، احسان طبری، در دهۀ ۴۰ کشف کرد که این جماعت نه تنها از نظر فکری و اعتقادی منحرف هستند، بلکه با «محافل امپریالیستی» نیز در رابطه‌اند!(۱۱)
از آن پس مبارزه با آنان در چارچوب مبارزۀ انقلابی قرار گرفت و تودۀ انقلابی، چه مذهبی و چه چپ‌گرا، ضرورت نابودی آنان را درک کردند و همۀ «روحانیون مبارز» به پیشوایی شخص رهبر انقلاب بر «نجس» بودن‌شان فتوا دادند (۱۲)

فاضل غیبی

 بهمن ۱۳۹۵
——————————
(۱) و (۲) نیکروز اولاداعظمی، در شيفتگىِ جنون آميزِ رويدادهاى منتهى به انقلاب اسلامى ٢٢ بهمن ٥٧، سایت عصرنو
(۳) تا (۱۰) دلارام مشهوری، رگ تاک، ج۲، خاوران، ۱۷۰ـ۱۶۹
(۱۱) احسان طبری، جامعه ایران در دوران رضا شاه، فردوس، ص۷۸
(۱۲) آیت‌الله خامنه‌ای: «جمیع افراد فرقۀ ضالۀ بهائی محکوم به کفر و نجاست هستند و .. بر مؤمنین واجب است که با حیله و فسادگری این فرقۀ گمراه مقابله کنند.» فتوای شماره ۱۴۳۵۹۵

۱۳۹۵ بهمن ۲۷, چهارشنبه

«کولبر» سمت راست، پسر حسین فریدون و برادرزاده‌ی حسن روحانی است و «کولبر» سمت چپ جوان کرد معلولی که برای گذران زندگی جانش را کف دست می‌گذارد و کولبری می‌کند. غم‌انگیز است.



ادعای شورای ملی مقاومت: سپاه در چندین نقطه ایران «تروریست ها» را آموزش می دهد ...

«شورای ملی مقاومت ایران» گروهی نزدیک به «سازمان مجاهدین خلق ایران» در نشستی در واشنگتن پایتخت آمریکا از نقشه های جدیدی رونمایی کرد که به ادعای آنها مراکزی برای «آموزش تروریستها» توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران است.
در نشستی که شورای ملی مقاومت در دفتر واشنگتن خود روز سه شنبه ۲۶ بهمن برگزار کرد، نقشه های ماهواره ای گوگل برای خبرنگاران رونمایی شد که بر روی آنها نقاطی مشخص شده بود که به گفته برگزار کنندگان این نشست، کمپ و پادگان هایی است که در آن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سرگرم «آموزش تروریستها» برای فعالیت در کشورهای دیگر هستند.
شورای ملی مقاومت که از آن بعنوان شاخه سیاسی سازمان مجاهدین خلق یاد می شود، می گوید این اولین بار است چنین اطلاعاتی علنی می شود.
به گفته این گروه، سپاه قدس، واحد عملیات خارجی سپاه در مراکز خود نیروهای خارجی را برای جنگ آموزش می دهد.
شورای ملی مقاومت می‌گوید که تاکنون ۱۴ مرکز آموزشی زیر نظر واحد مدیریتی نیروی قدس را شناسایی کرده است. رئیس این واحد، خود از فرماندهان باسابقه سپاه است که به طور مستقیم به فرمانده نیروی قدس، یعنی قاسم سلیمانی، گزارش می‌دهد.
سرتیب پاسدار رحیمی تا سال ۲۰۱۵ فرماندهی این واحد را بر عهده داشت و پیش از او نیز سرتیب پاسدار خسرو عروج در این مقام بود. خسرو عروج پیش از ریاست بر این واحد، فرمانده سپاه در لبنان بود و روابط نزدیکی با حزب الله داشت. او در جنگ ۳۳ روزه در لبنان حضور داشت و از دوستان عماد مقنیه است.
سرتیب پاسدار سیدشفیع شفیعی از سال ۲۰۱۴ معاون فرمانده این واحد بود. او پیش از این مقام، در سوریه مستقر بود، اما در سال ۲۰۱۶ بار دیگر به سوریه اعزام شد و در ماه مه ۲۰۱۶ و در جریان درگیری‌های خان طومان در اطراف حلب، کشته شد.
در یک دهه گذشته و بخصوص همزمان با فعالیت مشکوک هسته ای ایران، مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت تاکنون چند بار در نشست هایی، ادعا کرده اند که از محل سایت های و برنامه هسته ای ایران اطلاع دارند. در دو مورد اخیر، مشخص شد ادعای آنها بعد از بازرسی آژانس بین المللی انرژی اتمی، درست نیست...

ادامه ی مطلب ...

هشدار مردم خوزستان به سران حکومت ضدبشری دیکتاتوری اسلامی خامنه ای :

آیا خوزستان شاهرگ حیاتی ایران نیست؟
آیا خوزستان سه چهارم رودخانه‌های کشور رو در خود ندارد؟
آیا خوزستان نیروی برق آبی ایران را تامین نمیکند؟
آیا خوزستان خرما و نیشکر و ذرت و گندم ایران را تامین نمیکند؟
آیا خوزستان منبع و مخزن نفت و گاز و پتروشیمی ایران نیست ؟
چرا خاک خوزستان را به دیگر کشورها می فروشید؟
آیا خوزستان قطب صنعت ماهیگیری کشور نیست؟
آیا خوزستانی‌ها مسلمان و شیعه نیستند؟
آیا آب رودخانه دز را به شهر قم انتقال ندادید؟
چرا کاری برای گردوغبار آلوده و سرطانزای خوزستان نمی کنید؟
آیا میدانید این گرد و غبار دارای اورانیوم ضعیف شده می باشد
سوریه و لبنان برای شما اولی تر از مردم خوزستان هستند !؟
آیا میدانید خوزستان بیشترین آمار سرطان را در کشور داراست !؟
چرا پول نفت خوزستان را صرف مردم خوزستان نمی کنید!؟
چرا بر روی ریگ‌های حورالعظیم مالچ پاشی نمی کنید!؟

مردم باغیرت خوزستان در جلوی فرمانداری‌ها تظاهرات کنند
و نیز کلیه پرسنل اداره جات و صنایع ، بویژه صنعت نفت اعتصاب کنند سر کار حاضر نشوند ...


کتاب “قرآن، کلام محمد” نوشته “دکتر لطف الله روزبهانی“


آیات مکی قرآن آیاتی هستند که محمد آنها را در مکه نوشته و صرفا رنگ و بوی اصلاحی و انسانی دارد که دقیقا برای جا افتادن زده و نوشته شده است، ولی آیات مدنی که در مدینه نوشته شده فقط رنگ و حال جنگ و غارت و گردن زدن دارد !

حال، چطور میتوان باور داشت که الله متعادل! در زمان کوتاهی که دستش از همه چیز کوتاه است حرف های خوب بزند، مردم را فریب دهد و وقتی هنوز فرستاده اش در مکه صاحب قدرت نشده، کلامش رنگ و بوی معصومیت و انسانیت دارد و وقتی که او را به مدینه می فرستد و صاحب قدرتش می کند، ۱۸۰ درجه تغییر عقیده داده و تنها به خونریزی و غارت و مسایل سکسی می پردازد..؟

با یک نگاه سطحی به قرآن دو نکته دستگیر خواننده می شود:
اول اینکه در ابتدای کار تمام سوره ها طول و دراز بوده و این مربوط به زمانی است که محمد، حوصله و وقت زیادی داشته و کپی برداری او از فرامین زرتشت و یهودیت و مسیحیت، سر فرصت انجام میگرفته !

و هرچه به انتهای قرآن نزدیک تر می شویم، سوره ها محدود به چند آیه می شوند که بیشتر آنها تکراری است و به جنگ و خونریزی و غارت خلاصه می شود که نشان دهنده ته کشیدن مفروضات محمد است ... !

۱۳۹۵ بهمن ۲۳, شنبه

انقلابی که خلبان و استاد دانشگاه را تیرباران کرد امروز لاشه ای بد بو است!

بیست و دوم بهمن روزی غم انگیز و عبرت آمیز برای ملت ایران است. در واقع تمامی خرافات مذهبی مردم ایران که بچه گانه و احمقانه می نمود بناگاه در یک بلوای سیاسی و شورش خیابانی آشکار شد. 

آن حج رفتن محمّد رضا شاه و بودجه دادن به حسینیه ارشاد بالاخره کار دستش داد. .آزاد گذاشتن باهنر و بهشتی برای نوشتن کتب تعلیمات دینی دانش آموزان و بسیاری دیگر از اشتباهات که شاه و مردم را از هم دور نمود و چنان گشت که شاه از یک طرف به دوستان خارجی اش دل بست و مردم هم به آقا!

دل بستن مردم به آقا همان و حمایت جهان از وی بعنوان یک آزادی خواه همان! خمینی دنیا را فریب داد و خود را بصورت یک گاندی ایرانی معرفی کرد؛ در حالیکه خمینی از همان بامداد صبح ۲۳ بهمن نشان داد که یک افعی خطرناک است.
آنها که می گویند دین ضرر ندارد سخت در اشتباهند
 

شورش اسلامی ایران بخوبی نشان داد که اعتقاد به دروغ و خرافات بی ضرر نیست! 

این همه کشته و این همه زندگی بباد رفته محصول انقلاب اسلامی ایران است. اسلامی که فقط خود را قبول دارد و سخن غیر خود را نمی پذیرد. مطابق تعالیم قرآن سخن مخالف اسلام نه تنها بی هیچ درنگی کفر است بلکه گوینده آن سخن هم لایق اعدام می باشد! 
اینها البته مطابق نصّ قرآن است ولی هستند تندروهایی که از قرآن هم پیشی گرفته اند و اجرای احکام جنایتکارانه ی الله را هم کافی نمی دانند!
اسلام با قسمتهای مختلف علوم در تضاد است و مسلمانان بجای پذیرش علم و دانش ، مجبورند سخن دروغ یک عرب ۱۴۰۰ سال پیش را بپذیرند! این تضاد مسلمان دیندار برابر پذیرش عقل و دانش، در تمامی جهات فکری به وی ضربه می زند...


تصاویر شهناز اکملی پشت سر وزیر نفت جمهوری اسلامی ... !

تعدادی از فعالان جوان در تهران با در دست داشتن تصاویر شهناز اکملی (کریم‌بیگی) در جریان مراسم ۲۲بهمن در خیابان‌های تهران راهپیمایی کردند و حتی موفق شدند این تصاویر را در هنگام مصاحبه‌ی بیژن زنگنه، وزیر نفت جمهوری اسلامی با رسانه‌ها در پشت سر او بالا بگیرند.
شهناز اکملی، مادر مصطفی کریم‌بیگی از جان‌باختگان اعتراضات عاشورای خونین تهران در سال ۱۳۸۸ است. او روز ۶ بهمن (۲۵ ژانویه) در منزل شخصی خود، توسط ماموران وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بازداشت شد و از آن زمان در سلول‌های انفرادی بند امنیتی ۲۰۹ زندان اوین نگهداری می‌شود.
در روزهای اخیر مریم کریم‌بیگی فرزند خانم اکملی نیز با تماس‌هایی تهدیدآ‌میز از تلفن ناشناس روبه‌رو شده است و به او گفته‌اند که منزل‌شان را به آتش می‌کشند.

۱۳۹۵ بهمن ۱۹, سه‌شنبه

تروریسم سپاە قدس در خارج از ایران ...

عده ای از قربانیان رژیم آدمخوار دیکتاتوری آخوندی :

- شهریار شفیق ،
- علی اکبر طباطبایی ، (وابسته مطبوعاتی سفارت ایران در آمریکا در زمان شاه) در تابستان 1980 در واشینگتن توسط یک سیاهپوست مسلمان ترور شد که به ایران گریخت و حتی سالها بعد نقش یک پزشک انساندوست را در یکی از فیلمهای مخملباف بازی کرد!!

- ارتشبد غلامعلی اویسی (و برادرش حسین اویسی) ، در یکی از خیابانهای پاریس (بهمن 1362)
- حمیدرضا چیتگر (بهمنی) ، در سال 1987 در وین
- عبدالرحمن قاسملو رهبر حزب دموکرات کردستان ایران بهمراه عبدالله قادری و قاسم رسول (1989) توسط محمدجعفر صحرارودی ، حاجی مصطفوی لاجوردی و امیرمنصور بزرگیان که در پوشش مذاکره کننده از سوی رفسنجانی آمده بودند (باز هم در شهر وین)
- کاظم رجوی برادر مسعود رجوی ، در سال 1990 در اقامتگاهش در سوئیس
- دکتر شاهپور بختیار و منشی وی در پاریس ، با ضربات کارد (فروردین 1370)
* علی وکیلی راد یکی از قاتلین بود
- بمب گذاریها و کشته شدن دهها شهروند فرانسوی در سال 1987 توسط چند لبنانی که به دلالی و واسطه گری وحید گرجی مترجم سفارت ایران صورت گرفت
- فریدون فرخزاد <3 :( ، ششم سپتامبر 1992 در منزلش در آلمان تکه تکه شد :(
- صادق شرفکندی دبیر کل حزب دموکرات کردستان ایران به همراه فتاح عبدلی، همایون اردلان و نوری دهکردی در شهریور 1371 در رستوران میکونوس برلین آلمان
* قاتلین ، کاظم دارابی کازرونی و عباس رایل به دستور خامنه ای و رفسنجانی و فلاحیان بودند

*** روزنامه اشپیگل به نقل از منابع اطلاعاتی آلمان درخصوص جنایت رستوران میکونوس نوشت:

این سوء قصد توسط شعبه ی سرویسهای مخفی حکومت ایران در بن با اسم رمز "بزرگ علوی" طرح ریزی و اجرا شد.
وزارت اطلاعات جمهوری آخوندی ایران دارای مهمترین شعبه در میان سرویسهای مخفی ایران در آلمان است و سفارتخانه ی جمهوری آخوندی در بن، درواقع مرکزی برای طرح ریزی عملیات تروریستی درسطح اروپاست!

این شعبه در یکی از طبقات حفاظت شده از سفارتخانه در بن در سالهای 1986 و 1987 بوجود آمد که دارای یک اتاق مخابرات و بیست کارمند دائم بوده است.
به گزارش اشپیگل در پس جنایات خارج از ایران یک قدرت حکومتی با تمام امکانات مالی و فنی اش قرار دارد. ***

جنایات تروریستی جمهوری آخوندی در خارج از کشور در سه دهه به قیمت جان صدها تبعیدی تمام شد. از جمله :

رضا مظلومان - کورش آریامنش - بیژن فاضلی - محمدحسین ارباب کاظمی - حامد منفرد - محمد قادری - تاما کرمانج - غفور حمزه ای - فرزانه احمدحامد - غلام کشاورز - صدیق کمانگر - اکبر محمدی (خلبان سابق رفسنجانی) - سیروس الهی -
 محمدحسین نقدی - بهروز شاهرودی لو - فاضل رسولی - و ... و .... و ....


۱۳۹۵ بهمن ۱۸, دوشنبه

به مناسبن فرا رسیدن دهه ی منحوس زجر و دوران "قهوه ای" امام ... :)

به مناسبن فرا رسیدن دهه ی منحوس زجر و دوران "قهوه ای" امام ...  :)


۹ زن راهبه می گویند همانند مریم مقدس باردار شده اند ... :)

یک صومعه مسیحی زنان در شهر میلان به پنج آواره مرد که در ماه ژوئیه از آفریقای شمالی وارد ایتالیا شدند، پناه داده است. به گزارش " ایل ژورنال ایتالیا Il Goirnale Italiano"، پس از گذشتن چند ماه معلوم شده که ۹ زن از خواهران صومعه نشین باردار هستند.
رئیس صومعه از این راهبه ها خواست که لقب راهبه را از خود سلب کنند اما آنها گفتند:
 "این لطف خدا است! ما هیچ کار بدی نکرده ایم!
این آوارگان به مراقبت و دلجویی نیاز داشتند، ما با آنها مهربان بودیم اما رابطه جنسی نداشته ایم". 

این راهبه ها می گویند: "ما مثل حضرت مریم هستیم که باکره و بدون هیچ رابطه ای باردار شده است".!!! 

تامل برانگیز است که ادعای باردار شدن توسط خدا در بیش از ۲۰۰۰ سال پیش امری عادی و باور کردنی بود و معجزه هم نام می گرفت اما امروز دیگر امری غیرعادیست، چنین باوری وجود ندارد و چنین معجزه هایی نیز رخ نمیدهد! 


۱۳۹۵ بهمن ۱۴, پنجشنبه

پیرمرد ۷۰ ساله، کولبر، با سکته مغزی برای یک لقمه نان برای خانواده اش عصا به دست ۱۲۰ کیلو لاستیک را در کوه و برف حمل میکند.. این کولبر کُرد نامش کاک خضر است. او با ۷۰سال سن که دارای ۷فرزند میباشد در آن سوی مرزهای کردستان بار صد کیلویی را بر دوش حمل می کند تا بتواند ۶۰تا ۷۰هزار تومان از صاحب بار پول بگیرد برای یک لقمه نان که شرمنده زن و بچه اش نشود و در این کردستان محروم همراه با دیگر کولبران شرافتمندانه زندگی کند.

پیرمرد ۷۰ ساله، کولبر، با سکته مغزی برای یک لقمه نان برای خانواده اش عصا به دست ۱۲۰ کیلو لاستیک را در کوه و برف حمل میکند..
این کولبر کُرد نامش کاک خضر است. او با ۷۰سال سن که دارای ۷فرزند میباشد در آن سوی مرزهای کردستان بار صد کیلویی را بر دوش حمل می کند تا بتواند ۶۰تا ۷۰هزار تومان از صاحب بار پول بگیرد برای یک لقمه نان که شرمنده زن و بچه اش نشود و در این کردستان محروم همراه با دیگر کولبران شرافتمندانه زندگی کند...  :(

ننگ و نفرین بر خامنه ای و عمال و مزدوران حکومتیش ...  :(  :(  :(