۱۳۹۴ خرداد ۱۴, پنجشنبه

در اندونزی، دو سال در مدرسه مسلمانان درس خواندم و دو سال در مدرسه کاتولیک. در مدرسه ی مسلمانان، آموزگار به مادرم گفت که من در کلاس قرآن شکلک در می آوردم. در مدرسه کاتولیک، وقت دعا، وانمود میکردم چشمهایم را بسته، سپس دزدکی به دور و بر اتاق نگاه می کردم. هیچ اتفاقی نمی افتاد. هیچ فرشته ای نازل نمی شد. فقط یک راهبه سیه چرده و 30 تا بچه برنزه داشتند کلماتی را پچ پچ می کردند. گاهی هم راهبه مچ مرا میگرفت، و نگاه خیره اش به من وادارم می کرد تا چشمانم را دوباره ببندم. ولی این کار او آنچه در دلم احساس می کردم را تغییر نمی داد - باراک اوباما


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر