توی اینترنت فیلمی دستبهدست میشود که مأموران بساط محقر لبوی لبوفروش را واژگون میکنند و بعد میروند پی کارشان.
چندوقت پیش هم داشتم از سر پل تجریش تا میدان قدس قدم میزدم که دیدم مأموران مربوطه مشغول پاکسازی سدمعبرکنندگان هستند. مدل پاکسازیشان هم شما را یاد فیلم ارباب حلقهها میانداخت. توی سبزهمیدان بازار تهران هم جلیقه تن مردانی آرنولدهیبت کردهاند که اگر کسی بساط کرد بسطش دهند و ضبطش کنند.
به نظر ما این اقدامات خیلی اقدامات خوبی است. این دستفروشها و خردهفروشها جای اینکه بروند سر شغلهای نان و آبداری که مسئولان برایشان ساختهاند، میآیند کنار خیابان و بساط میکنند. آن هم حالا که موسم انتخابات است و باید شهر قشنگ باشد.
مثلا طرف صبح جای اینکه تیپ بزند و برود سر کار آبرومندانهاش، لباسکهنههاش را میپوشد و میآید کنار خیابان و جوراب میفروشد. معلوم است که این آدم خوشی زده زیر دلش و از زندگی اعیانیاش خسته شده. اصلا همین یارانه سبب شد آدمها دیگر نروند سر کار و جاش بیایند توی خیابان بساط کنند.
در کل ما معتقدیم سیاستِ کلی حل مشکلات اجتماعی، جاروزدن است، عرض میکنم چطور؛ دیدید وقتی حوصله ندارید، خانه را که جارو میکنید آشغالها را میریزید زیر فرش؟ سیاست کلی حل مشکلات اجتماعی ما همین است. دولت و شهرداری هم ندارد. کارتنخوابها را چی کار کنیم؟ از خیابانهای بالاشهر جارو بزنیم به سمت پایینشهر. معتادها را چه کار کنیم؟ از پارکهای پایینشهر جارو بزنیم سمت خارج شهر. کودکان کار خیابانهای بالاشهر را چه کار کنیم؟ از خیابان جارو بزنیم به سمت کارگاههای کار سخت در خیابانهای جنوب شهر. لبوفروش را چه کار کنیم؟ جارو بزنیم لبوهاش بریزد توی جوب و خلاص.
میبینید؟ در وضعیتی بهسر میبریم که حواست نباشد یکهو جارو زدند و رفتی زیر فرش.
بههرحال همه خسته نباشند بابت جاروزدن...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر