مهمان امروز ما امام حسین (ع) فرزند علی، ٥٨ ساله، دارنده مقام سوم امامت،
دارای مدرک علم لدنی از دانشگاه بارگاه الهی، محل شهادت کربلا، اعزامی از
مدینه.
مجری : السلام علیک یا اباعبدلله.
امام حسین : وعلیکم السلام.
مجری : انگیزه شما از قیام عاشورا چه بود؟
امام حسین : راه اندازی کسب و کار برای آخوندهای شیعه.
مجری: آیا علی اصغر روز عاشورا واقعن آب نخورد؟
امام حسین : نه، چون بچه شیرخواره آب نمیخورد، فقط شیر مادرش را میخورد.
مجری : وقتی ابو الفضل مشک آب را پر کرد که بیاورد خواست آب بخورد اما با خود اندیشید که اکنون فرزندان حسین تشنه هستند و آب نخورد. ابو الفضل که کشته شد و باز نگشت. چه کسی فکر او را خوانده است؟
امام حسین : وقتی میخواستند او را به شهادت برسانند به قاتل خود گفته است که برای آخوندهای شیعه قضیه را تعریف کنند تا سر منبر بگویند ملت برایش بیشتر گریه کنند.
مجری : شما عید غدیر امسال چه کار کردید؟
امام حسین : عید غدیر یعنی چه؟
مجری : روزی است که پیامبر اسلام پدر شما را به عنوان جانشین اول خود معرفی کرده است.
امام حسین : اولین بار است این را میشنوم. بعد از پیامبر که ابوبکر بود. گیرم که شما راست بگویید کسی به حرف پیامبر گوش نداده پس چه جشنی دارد؟
مجری: آخوندها میگویند روز عاشورا شما آنقدر از لشکر یزید کشتید که تا رکاب اسبتان را خون گرفت. درست است؟
امام حسین : عقل هم چیز خوبی است. لشکر آنها ٨ هزار نفر بود هر آدمی ٥ لیتر خون دارد که اگر همه آنها را کشته بودم کل خونشان به اندازه ٢ تا تانکر ١٨ هزار لیتری میشود. مگر سد فرات را شکسته بودند که تا رکاب اسبمان بالا بیاید؟
مجری : همه میگویند شما حتا آب برای خوردن نداشتهاید. شما که شب عاشورا نوره کشیدهاید. آب برای نوره کشیدن از کجا آوردهاید؟
امام حسین : ما برای خوردن فقط آب معدنی دماوند استفاده میکنیم. همسرم شهربانو ایرانی است و هر آبی به معدهاش نمیسازد.
مجری : سرنوشت شهربانو چه شد؟ چرا میان اسیران شام نبود؟
امام حسین : شوخی کردم بابا. شهر بانویی وجود ندارد. آخوند های شیعه خواستند نسب نوه های من را به شاهان ساسانی برسانند تا شما ایرانیها خوشتان بیاید.
مجری : علی شریعتی در کتابی درباره عاشورا شرح دقیقی از آنچه بر زینب در راه شام گذشت، داده است. شریعتی این چیزها را از کجا فهمیده است؟
امام حسین : یک ضبط صوت زیر شکم شتر زینب بسته بود.
مجری : آخوندهای شیعه میگویند امام پشت سر خود را نیز میبیند. شما که با امام حسن نگهبان خانه عثمان بودید، چگونه متوجه وارد شدن شورشیان از در پشت به خانه او نشدید تا او را بکشند؟
امام حسین : یک لحظه چشمهای پشت سرمان را بستیم تا کارشان را بکنند و پدرمان خلیفه شود.
مجری : مهمترین دستاورد عاشورا چه بود؟
امام حسین : قیمه پلوی نذری.
من نمیدونم با چه زبونی به این مسلمان ها حسینی بگم
توی سر کله خودت بزن اصلا خودت رو بکش هیچ ایرادی نداره اما آسایش مردم رو سلب نکن
مجری : السلام علیک یا اباعبدلله.
امام حسین : وعلیکم السلام.
مجری : انگیزه شما از قیام عاشورا چه بود؟
امام حسین : راه اندازی کسب و کار برای آخوندهای شیعه.
مجری: آیا علی اصغر روز عاشورا واقعن آب نخورد؟
امام حسین : نه، چون بچه شیرخواره آب نمیخورد، فقط شیر مادرش را میخورد.
مجری : وقتی ابو الفضل مشک آب را پر کرد که بیاورد خواست آب بخورد اما با خود اندیشید که اکنون فرزندان حسین تشنه هستند و آب نخورد. ابو الفضل که کشته شد و باز نگشت. چه کسی فکر او را خوانده است؟
امام حسین : وقتی میخواستند او را به شهادت برسانند به قاتل خود گفته است که برای آخوندهای شیعه قضیه را تعریف کنند تا سر منبر بگویند ملت برایش بیشتر گریه کنند.
مجری : شما عید غدیر امسال چه کار کردید؟
امام حسین : عید غدیر یعنی چه؟
مجری : روزی است که پیامبر اسلام پدر شما را به عنوان جانشین اول خود معرفی کرده است.
امام حسین : اولین بار است این را میشنوم. بعد از پیامبر که ابوبکر بود. گیرم که شما راست بگویید کسی به حرف پیامبر گوش نداده پس چه جشنی دارد؟
مجری: آخوندها میگویند روز عاشورا شما آنقدر از لشکر یزید کشتید که تا رکاب اسبتان را خون گرفت. درست است؟
امام حسین : عقل هم چیز خوبی است. لشکر آنها ٨ هزار نفر بود هر آدمی ٥ لیتر خون دارد که اگر همه آنها را کشته بودم کل خونشان به اندازه ٢ تا تانکر ١٨ هزار لیتری میشود. مگر سد فرات را شکسته بودند که تا رکاب اسبمان بالا بیاید؟
مجری : همه میگویند شما حتا آب برای خوردن نداشتهاید. شما که شب عاشورا نوره کشیدهاید. آب برای نوره کشیدن از کجا آوردهاید؟
امام حسین : ما برای خوردن فقط آب معدنی دماوند استفاده میکنیم. همسرم شهربانو ایرانی است و هر آبی به معدهاش نمیسازد.
مجری : سرنوشت شهربانو چه شد؟ چرا میان اسیران شام نبود؟
امام حسین : شوخی کردم بابا. شهر بانویی وجود ندارد. آخوند های شیعه خواستند نسب نوه های من را به شاهان ساسانی برسانند تا شما ایرانیها خوشتان بیاید.
مجری : علی شریعتی در کتابی درباره عاشورا شرح دقیقی از آنچه بر زینب در راه شام گذشت، داده است. شریعتی این چیزها را از کجا فهمیده است؟
امام حسین : یک ضبط صوت زیر شکم شتر زینب بسته بود.
مجری : آخوندهای شیعه میگویند امام پشت سر خود را نیز میبیند. شما که با امام حسن نگهبان خانه عثمان بودید، چگونه متوجه وارد شدن شورشیان از در پشت به خانه او نشدید تا او را بکشند؟
امام حسین : یک لحظه چشمهای پشت سرمان را بستیم تا کارشان را بکنند و پدرمان خلیفه شود.
مجری : مهمترین دستاورد عاشورا چه بود؟
امام حسین : قیمه پلوی نذری.
من نمیدونم با چه زبونی به این مسلمان ها حسینی بگم
توی سر کله خودت بزن اصلا خودت رو بکش هیچ ایرادی نداره اما آسایش مردم رو سلب نکن
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر