ظروف
غذا با بوی قرمه سبزی بین زندانیان قرچک توزیع میگردید. مشغول خوردن غذا
شدیم که ناگهان فریاد زنی تکیده بلند شد: "مرغ" خانمها یک تکه مرغ در غذا
پیدا کردم! زندانیان به سمتش هجوم بردند تا با چشمان خود ببینند. دختری از
میان آنها، تکهی کوچک مرغ را از درون قاشق زن به سرعت قاپید و در دهان
گذاشت؛ چشمانش را بست تا از طعم آن لذت ببرد؛ زن تکیده به سوی او حمله ور
شد و فریاد میکشید تکه گوشتم را دزدیدی وخوردی.
وکیل بند آنها را از یکدیگر جدا کرد.همان شب به عنوان شام سیب زمینی و تخم مرغ بین زندانیان پخش میشد و خوشحال بودند؛ چرا که از مخلوط این دو، تصور میکردند الویه میخورند! صبح روز بعد با سوت نگهبانان در صف آمار قرار گرفتیم. آن روز خانم مولاوردی"معاون رییس جمهور در امور زنان" به آنجا آمد؛ یکی از نگهبانان به سمتم آمد و گفت: سریع حاضر شو؛ ایشان قرار است شما را ببینند.
گفتم پیغام دهید که علاقهای به دیدنشان نیست. چند تن از زندانیان آمدند و گفتند: برو از مشکلات اینجا برایشان بگو؛ شاید برایمان چارهای شد! اولین سوال که ایشان پرسیدند این بود: چرا پیغام فرستادی که تمایلی برای ملاقات نداری؟! پاسخ دادم چون شما را جدای از سیستم حاکمیت نمیدانم! سکوت کرد. با چهرهای خشمگین این طور شروع کردم:
این جا تنها ۴ دوش حمام برای سالنی ۱۸۹ نفره موجود است که در طول شبانه روز تنها ۲ ساعت آب گرم دارد. هپاتیت و ایدز فراگیر است. چون خود ارضایی با شیلنگ توالت و هم جنس گرایی بیداد میکند. اینجا آب شوری دارد و خرید آب معدنی در توان بسیاری از زندانیان نیست. در اینجا برای آن که از اعتراضات به وضعیت موجود جلوگیری شود؛ تهدید میکنند که به سلول انفرادی انتقال داده میشوند؛ سلولی که همهی ما می دانیم در آن زنی نگهداری میشود که در همان جا با دستهی تی زمین شوی به دختری تجاوز میکند و دختر فوت میشود!
از کچلی،شپش، اوضاع وخیم دارو و بهداشت و درمان بگذریم، تنها امروز که شما در اینجا حضور یافتید؛ راهروها و دیوارها پاکیزه شد و گوشت مرغ سرو خواهد شد.برای غذا تشریف دارید؟!! پرسید: از اوضاع خودت بگو؛ تو زندانی سیاسی هستی با تو چطور رفتار میکنند؟ گفتم: فکر میکنم باید جویای حال تمامی زندانیان باشید! زندان، زندان است و شرایطش برای همهی ما یکسان و تفاوتی بین سیاسی و غیر سیاسی نباید باشد، چرا که حقوق اولیه ی همه ی ما یکسان است! نیشخندی بر گوشهی لبانم نشاندم و به سمت سالن بازگشتم.
وارد بند شدم؛ زندانیان با خشم و چهرهای عبوس به من نگاه میکردند. وکیل بند جلو آمد و گفت:
"فردا در روزنامه هایشان تیتر میزنند که معاون رییس جمهور از زندان قرچک بازدید کرد! دریغ از اینکه مردم بدانند که ایشان حاضر نشد حتی با یک نفر از"زندانیان غیر سیاسی" ارتباط کلامی برقرار کند...!
به نقل از فیسبوک آتنا فرقدانی
وکیل بند آنها را از یکدیگر جدا کرد.همان شب به عنوان شام سیب زمینی و تخم مرغ بین زندانیان پخش میشد و خوشحال بودند؛ چرا که از مخلوط این دو، تصور میکردند الویه میخورند! صبح روز بعد با سوت نگهبانان در صف آمار قرار گرفتیم. آن روز خانم مولاوردی"معاون رییس جمهور در امور زنان" به آنجا آمد؛ یکی از نگهبانان به سمتم آمد و گفت: سریع حاضر شو؛ ایشان قرار است شما را ببینند.
گفتم پیغام دهید که علاقهای به دیدنشان نیست. چند تن از زندانیان آمدند و گفتند: برو از مشکلات اینجا برایشان بگو؛ شاید برایمان چارهای شد! اولین سوال که ایشان پرسیدند این بود: چرا پیغام فرستادی که تمایلی برای ملاقات نداری؟! پاسخ دادم چون شما را جدای از سیستم حاکمیت نمیدانم! سکوت کرد. با چهرهای خشمگین این طور شروع کردم:
این جا تنها ۴ دوش حمام برای سالنی ۱۸۹ نفره موجود است که در طول شبانه روز تنها ۲ ساعت آب گرم دارد. هپاتیت و ایدز فراگیر است. چون خود ارضایی با شیلنگ توالت و هم جنس گرایی بیداد میکند. اینجا آب شوری دارد و خرید آب معدنی در توان بسیاری از زندانیان نیست. در اینجا برای آن که از اعتراضات به وضعیت موجود جلوگیری شود؛ تهدید میکنند که به سلول انفرادی انتقال داده میشوند؛ سلولی که همهی ما می دانیم در آن زنی نگهداری میشود که در همان جا با دستهی تی زمین شوی به دختری تجاوز میکند و دختر فوت میشود!
از کچلی،شپش، اوضاع وخیم دارو و بهداشت و درمان بگذریم، تنها امروز که شما در اینجا حضور یافتید؛ راهروها و دیوارها پاکیزه شد و گوشت مرغ سرو خواهد شد.برای غذا تشریف دارید؟!! پرسید: از اوضاع خودت بگو؛ تو زندانی سیاسی هستی با تو چطور رفتار میکنند؟ گفتم: فکر میکنم باید جویای حال تمامی زندانیان باشید! زندان، زندان است و شرایطش برای همهی ما یکسان و تفاوتی بین سیاسی و غیر سیاسی نباید باشد، چرا که حقوق اولیه ی همه ی ما یکسان است! نیشخندی بر گوشهی لبانم نشاندم و به سمت سالن بازگشتم.
وارد بند شدم؛ زندانیان با خشم و چهرهای عبوس به من نگاه میکردند. وکیل بند جلو آمد و گفت:
"فردا در روزنامه هایشان تیتر میزنند که معاون رییس جمهور از زندان قرچک بازدید کرد! دریغ از اینکه مردم بدانند که ایشان حاضر نشد حتی با یک نفر از"زندانیان غیر سیاسی" ارتباط کلامی برقرار کند...!
به نقل از فیسبوک آتنا فرقدانی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر