۱۳۹۶ خرداد ۲۰, شنبه

غم انگيز بود كه دريا تنها ماند ... :(


مائورو بروتو، سرمربى پيشين تيم ملى واليبال ايتاليا، در مقاله‌اى در نشريه آونيره، به حمايت از زنان ايرانى پرداخته‌ است و اقدام فدراسيون جهانى واليبال براى دخالت پليس و بیرون کردن دریا صفایی، فعال حوزه زنان، را شرم آور و بزدلانه خوانده است.

غم انگيز بود كه دريا تنها ماند
نوشته: مائورو بروتو

بازی‌های جهانی والیبال بین تیم‌های ملی ایران و ایتالیا در پزارو برگزار شد. ایران از سال‌ها پیش، به لطف تیم مردانش، یکی از مدعیان والیبال در جهان است.
بازی در آب و هوای خوب در جریان بود. خانواده‌هایی همراه با کودکان‌شان به ورزشگاه آمده بودند و به تماشای بازی زیبایی نشسته بودند.این روزها هر کسی می‌تواند تهدید محسوب شود اما، گویی ورزشگاه واحه‌ای امن است.
بر خلاف انتظار و روال در بازی‌های جهانی، اتفاق مهم در زمین بازی رخ نداد. در این بازی اتفاق در پشت جایگاه داوران، دقیقا جلوی دوربین تلویزیون شکل گرفت. گروهی با تی‌شرت‌های یک شکل، که نوشته روی آن براحتی قابل خواندن بود، پشت‌سر داور نشسته بودند. کاپیتان این گروه یک زن بود که لبخندی بر لب داشت. او دریا صفایی، دندانپزشک چهل و دو ساله ایرانی است. این گروه با هیجان زیاد تیمشان را تشویق می‌کردند. همانطور که همیشه در همه بازی‌ها اتفاق می‌افتد. ناگهان آنها بنری را بیرون آوردند که روی آن نوشته شده بود” بگذارید زنان ایرانی به ورزشگاه بروند” .
دریا صفایی، فعال حقوق بشر است که در دهه نود در کشور خودش بازداشت و زندانی شده است. او از ایران به بلژیک رفته و تا امروز به مبارزه مدنی خودش ادامه داده است. دریا صفایی این بنر را در جریان بازی های ریو هم نشان داده بود. بنر همان بنر بود و روی آن نوشته کاملا متمدنانه مثل بازی‌های ریو، چشم‌نوازی می‌کرد: « بگذارید زنان ایرانی به ورزشگاه بروند ».
در ایران زنان نمی‌توانند برای دیدن مسابقات به ورزشگاه بروند. این را من تایید می‌کنم که این فرصت را داشته‌ام که در۲۰ ژوئن سال۲۰۱۴ همراه با تیم ملی ایتالیا به ایران رفتم و در ورزشگاه آزادی تهران که پر از جمعیت بود، هیچ زنی را در میان طرفداران تیم ملی ایران ندیده‌ام. البته پارادوکس اینجاست که بخش کوچکی به زنان خبرنگار و عکاس اختصاص داده شده بود اما آنها نمی‌توانستند حقایق را نشان بدهند.
این بازی، برای غنچه قوامی گران تمام شد. زیرا او قصد داشت برای دیدن بازی به روزشگاه برود اما دستگیر و نزدیک به یک سال زندانی شد. بعد از این واقعه ما بر آن شدیم تا یک ویدئو در حمایت از زنان ایران درست کنیم. اما این ویدئو فقط برای همدردی نبود. ما می‌خواستیم از فدراسیون جهانی والیبال دعوت کنیم تا به ایران فشار بیاورد که اقدامی متمدنانه انجام بدهد.
بعد از این ماجرا به نظر می‌رسید که گشایشی صورت گرفته است که چند ماه بعد توسط وزارت ورزش ایران تکذیب شد. بار دیگر سکوت تا وقتی که بنر کمپین به ورزشگاه ریو رفت و چند روز پیش به پزارو آمد و انگار تلویزیون این تصاویر را به ایران هم برد. و اقدام شرم آور برای سرپرست فدراسیون جهانی والیبال که با بزدلی خواستار مداخله پلیس شد.
سوال اول من ممکن است مسخره باشد: آیا سرپرست یک فدراسیون بین المللی ورزشی، می‌تواند “خواستار” مداخله پلیس در خاک کشور ما باشد؟ در هر صورت نیروهای پلیس مداخله کردند و …. چه غم انگیز بود دیدن آن زن که در میان نیروهای پلیس گرفتار شده است، چه غم انگیز بود آن تلاش‌های مکرر برای گرفتن بنر از زنی که به حرف‌هایش مسلما عمل نکرد اما لبخندش را بدون هیچ خشونت، بی‌ادبی یا توهینی حفظ کرد. چقدر غم انگیز بود دیدن صحنه‌ای که این زن و بنرش را کشان کشان از ورزشگاه بیرون بردند. چقدر دیدن این صحنه‌ها روی وب، دردناک بود. چقدر سکوت بعد از این اتفاق ناراحت کننده و غم انگیز بود. هیچ صدایی از کسی در نیامد و هیچ کس هیچ اظهارنظری نکرد. چقدر غم‌انگیز بود وقتی که این فرصت از دست رفت، فرصتی که می‌شد به جهان نشان داد که همه کسانی که در یک مسابقه ورزشی شرکت می‌کنند ( از تکنسین‌ها، ورزشکار‌ها و مدیران اجرایی) می‌توانند و می‌دانند که چطور عقایدشان درباره اینکه چگونه جهانی را می‌خواهند، ابراز کنند...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر