۱۳۹۴ تیر ۳۰, سه‌شنبه

برتراند راسل در اواخر عمرش ، مصاحبه‌ای با روزنامه‌ی گاردین داشت و خبرنگار از او درباره رویارویی احتمالی اش با خدا سوال کرد ... !

 خبرنگار از او پرسید: 
جناب پروفسور، شما ۹۹ سال است كه می‌گویید خدا و زندگی پس از مرگ وجود ندارد و عن قریب هم از دنیا می‌روید؛ حال اگر از دنیا رفتید و دیدید كه هم خدا هست و هم زندگی پس از مرگ، چه می‌کنید؟ برتراند راسل در جواب گفت: خانم خبرنگار، این خدایی كه شما می‌گویید وجود دارد و من می‌گویم وجود ندارد، عادل است یا خیر؟ خانم خبرنگار: البته كه عادل است. برتراند راسل: اگر عادل باشد هیچ مشكلی نیست. خانم خبرنگار: چرا؟!
برتراند راسل: چون اگر عادل باشد به او می‌گویم: خدایا! یا باید ادلّه‌ی فیلسوفانی را كه وجود تو را اثبات می‌کردند، قانع كننده‌تر می‌ساختی، یا ذهن مرا ساده‌لوح تر و زودباورتر از این !

من كه نباید تاوان ضعف ادلّه‌ی آنها را بپردازم! این كه ذهن من دیرباور است هم كه دستِ من نیست چون خودت ذهن مرا درست كرده‌ای، وگرنه اگر من آدم ساده لوح و زودباوری مثل مردم كوچه و بازار بودم، این ادلّه، ولو قانع كننده نیستند، برای من هم قانع كننده می‌شدند !!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر