یادم هست وقتی محمد بیجه قاتل ِ قتلهای مخوف زنجیرهای در پاکدشت دستگیر
شد و به تجاوز و قتل بیش از ۱۷ کودک و ۳ بزرگسال اعتراف کرد او را به
تلویزیون آوردند تا با او در مورد اعمال جنایتکارانهاش گفتوگویی انجام
دهند. یکی از این گفتوگوهای تلویزیونی را دکتر محمود گلزاری، روانشناس و
استاد دانشگاه «علامه طباطبایی» انجام میداد. در بخشی از این گفتوگوی
کوتاه دکتر گلزاری از بیجه میپرسد که آیا نماز میخوانی و بیجه در حالی که
سرش را پائین انداخته است پاسخ میدهد که نه.
گلزاری در ادامه از او میخواهد که سورهی حمد را از حفظ بخواند که بار دیگر بیجه سرش را پائین میاندازد و میگوید که سورهی حمد نمیداند. لابد گلزاری با پرسیدن این پرسشها میخواست به مخاطب خود بگوید که بله! این قاتل سریالی، نماز نمیخواند و حتا سورهی حمد را هم نمیتواند از حفظ بخواند و مذهبی نیست و لامذهبی موجب میشود که انسان به اصول اخلاقی پایبندی نداشته باشد و چنین فاجعههایی به بار بیاورد.
هر چه بود بیجه به سرعت اعدام شد و احتمالا نهایت کار ِ کارشناسیای که در مورد او برای پی بردن به دلایل جنایتکاریاش انجام شد همان تست سورهی حمد و نماز بوده است.
پسر هفده سالهای به دختری ششساله تجاوز میکند و او را به شکل وحشیانهای به قتل میرساند. پلیس خواهان اشد مجازات برای این پسر شانزدههفدهساله میشود. در برخی از خبرگزاریها از قول همسایههای «امید» - نام مستعار انتخابشده برای قاتل در رسانهها- آمده است که همهشان در بهت و حیرت ماندهاند چرا که این خانواده، خانوادهای مذهبی و شهیدداده است و اصلا به آنها نمیخورد که فرزندشان مرتکب چنین جنایتی بشود.
سیوهفت سال نظام مذهبی حاکم بر ایران انواع و اقسام جنایتها در حق شهروندانش انجام داده است تا جایی که مراجع تقلید و روحانیان معنویاش حکم قتل میدهند و قتلهای زنجیرهای راه میاندازند، و تجارت لاستیک و شکر و مواد مخدر میکنند و صدها فاجعهی دیگر به بار میآورند، آنوقت روانشناس ِ حکومتیاش برای دلایل فساد و تباهی، دنبال درستخواندن سورهی حمد می رود؛ و کمتر کسی از درون قدرت میگوید که دلایل این همه تباهی روزافزون ِ شهروندان در چیزی جز درستخواندن و یا نخواندن نماز است.
اعدام سریع «امید» درمان دردهای جامعهای نیست که هر روزهی بخش حوادث روزنامههایش مملو از «بیجه» است. اگر اعدام درمان ِ درد بود و اگر حفظ بودن سورهی حمد، جامعهای سالم و اخلاقی میساخت امروز ایران میبایست بر تارک کشورهای جهان از هر حیث بدرخشد.
عکس سمت چپ متعلق به محمد بیجه است.
گلزاری در ادامه از او میخواهد که سورهی حمد را از حفظ بخواند که بار دیگر بیجه سرش را پائین میاندازد و میگوید که سورهی حمد نمیداند. لابد گلزاری با پرسیدن این پرسشها میخواست به مخاطب خود بگوید که بله! این قاتل سریالی، نماز نمیخواند و حتا سورهی حمد را هم نمیتواند از حفظ بخواند و مذهبی نیست و لامذهبی موجب میشود که انسان به اصول اخلاقی پایبندی نداشته باشد و چنین فاجعههایی به بار بیاورد.
هر چه بود بیجه به سرعت اعدام شد و احتمالا نهایت کار ِ کارشناسیای که در مورد او برای پی بردن به دلایل جنایتکاریاش انجام شد همان تست سورهی حمد و نماز بوده است.
پسر هفده سالهای به دختری ششساله تجاوز میکند و او را به شکل وحشیانهای به قتل میرساند. پلیس خواهان اشد مجازات برای این پسر شانزدههفدهساله میشود. در برخی از خبرگزاریها از قول همسایههای «امید» - نام مستعار انتخابشده برای قاتل در رسانهها- آمده است که همهشان در بهت و حیرت ماندهاند چرا که این خانواده، خانوادهای مذهبی و شهیدداده است و اصلا به آنها نمیخورد که فرزندشان مرتکب چنین جنایتی بشود.
سیوهفت سال نظام مذهبی حاکم بر ایران انواع و اقسام جنایتها در حق شهروندانش انجام داده است تا جایی که مراجع تقلید و روحانیان معنویاش حکم قتل میدهند و قتلهای زنجیرهای راه میاندازند، و تجارت لاستیک و شکر و مواد مخدر میکنند و صدها فاجعهی دیگر به بار میآورند، آنوقت روانشناس ِ حکومتیاش برای دلایل فساد و تباهی، دنبال درستخواندن سورهی حمد می رود؛ و کمتر کسی از درون قدرت میگوید که دلایل این همه تباهی روزافزون ِ شهروندان در چیزی جز درستخواندن و یا نخواندن نماز است.
اعدام سریع «امید» درمان دردهای جامعهای نیست که هر روزهی بخش حوادث روزنامههایش مملو از «بیجه» است. اگر اعدام درمان ِ درد بود و اگر حفظ بودن سورهی حمد، جامعهای سالم و اخلاقی میساخت امروز ایران میبایست بر تارک کشورهای جهان از هر حیث بدرخشد.
عکس سمت چپ متعلق به محمد بیجه است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر