۱۳۹۵ آذر ۱۵, دوشنبه

گزیده ای از سخنان متفکر کریستوفر هیچنز درباره ی چگونگی پیدایش خدا و دین ... ! (اگه توانش رو داری یک قسمتش رو هم رد کنی لطفا استدلالت! رو بیان کن !)

.... دین اولین تلاش ما برای مواجهه با ترسها و مشکلات و بیماریها و ... بود..   دین چیزی بود که وقتی ما هیچی نمی دونستیم ازش استفاده کردیم ..!

نمیدونستیم روی یک سیاره ی کروی زندگی می کنیم و اون هست که دور خورشید میگرده ..!!
نمیدونستیم منشا بیماریها چیه .. از باکتری و میکرب و ویروس و موجودیت میکرو ارگانیسم ها هیچ اطلاعی نداشتیم .. فکر میکردیم شیطان و نفرین و بلای آسمانی و مجازات الهی (!) و دیو و جن و پری باعث بیماریها میشند ..!!

ما هیچی نمیدونستیم و این ندونستن از اجداد ِ (متمایل به) حیوان و کودک صفت و وحشت زده و نادان ما به ما منتقل شد.. همونجایی که دین ازش اومد ..!!

همچنین دین اولین تلاش خام و ناشیانه ی ما برای خلق فلسفه و فلسفه بافی، اخلاقیات و کلا مبانی حفظ و نگهداری از خودمون بود ..!!
و چون همه اینها "اولین" بارمون بود "بدترین" هامون هم بود ..!

چونکه ما الان  به پشتوانه ی علم و آگاهی ، قاطعانه و در کمال آرامش و وقار ، توضیحات بسیار بسیار بهتری برای همه ی اون ترسها و تجربه ها و مشکلات مون داریم ..!!
از راز و رمز همه ی اونها سر درآوردیم .. و خب طبیعتا بسیاری هم برای رمزگشایی پیش رو داریم .. این مشکلی نیست ..

مشکل اینجاست که خیلی هامون داریم تو این زمان و موقعیت، همچنان با شرایط اون زمان و اون موقعیت زندگی می کنیم ..!!
و حتی بدتر از اون ؛ در بعضی کشورها با شرایط و قوانین اون زمان بر مردم حکومت میشه و اجازه ی دسترسی به اطلاعات و دانش و پیشرفتهای بدست امده و حتی فکر کردن به اونها رو هم بهشون نمیدن ..!
....
.............
 از طرفی:
طبق مطالعات و تحقیقات مستند (مثلا بر روی ژنوم انسان) ، ما الان میدونیم که پیدایش گونه ی انسان به دست کم 100 هزار سال پیش (آدمیان کرومانیون) بر میگرده ..
فکر می کنیم وضعیت زندگی یا سعادت و خوشبختی اونها (شعار اصلی و مسئله ای که کتب مقدس و ادیان بشدت بر روی اون مانور میدن!) در طی اون دوران ها به چه صورتی بوده ؟؟؟؟؟؟؟؟ ...

مرگ و میر کودکان ، بیماریهای میکرو ارگانیسمی ، جنگ و دعوا بر سر زمین و قلمرو و غذا و شکار و زن (!) ، درگیریهای قبیله ای و حوادث و زلزله و آتشفشان ، و ... قطعا در بالاترین حد ممکن وجود داشته ..!

ولی دین تازه با اون سیستم نجاتبخش انحصاری(!) خودش (یعنی همون چماق و هویج!  ... یعنی ناآگاهی و بی اطلاعی کامل از دانش نورولوژی و روانشناسی امروز) از چه زمانی برای حل مشکلات انسان وارد عمل میشه ؟؟؟؟ ... حدود 4000 سال پیش ..!!

یعنی برای حدود 96000 سال خدا(!) داشته از بالا همینجوری و خیلی ریلکس و بی تفاوت(!) به درد و رنج انسانها فقط نگاه میکرده تا اینکه ناگهان تصمیم میگیره دخالتی داشته باشه(!) 
و تازه میاد توی قسمتی از دنیا که بدوی ترین و کم سواد ترین و وحشی ترین مردم زندگی می کنند (و نه در جایی مثل چین یا جایی که مردم اهل تفکر و علم باشند!) هنر دلسوزی و نقش ناجی بودنش رو پیاده می کنه .. !!!
....

التماس تفکر ...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر