قرآن . سوره صافات . آیات (91- 96).
(حضرت ابراهیم وارد بتخانه شد) مخفيانه نگاهي به معبودان آنها كرد و از روي تمسخر گفت: چرا از اين غذاها نميخوريد؟ (۹۱).
(اصلا) چرا سخن نميگوئيد؟! (۹۲).
سپس ضربهاي محكم با دست راست و با توجه بر پيكر آنها فرود آورد (و همه را جز بت بزرگ در هم شكست) (۹۳).
آنها با سرعت به سراغ او (ابراهيم) آمدند. (۹۴).
او (ابراهيم) گفت: آيا چيزي را ميپرستيد كه با دست خود ميتراشيد؟ (۹۵).
با اينكه الله هم شما را آفريده و هم بتهائي را كه ميسازيد! (۹۶).
به این ترتیب، ابراهیم تنها در شهر ماند و بت پرستان، شهر را خالى کرده بیرون رفتند، ابراهیم نگاهى به اطراف خود کرد، برق شوق در چشمانش نمایان گشت ! لحظاتى را که از مدتها قبل انتظارش را مى کشید فرا رسید ! باید یک تنه برخیزد و به جنگ بت ها برود!!
و ضربه سختى بر پیکر آنها وارد سازد!!! ضربه اى که مغزهاى خفته بت پرستان را تکان دهد و بیدار کند!
- بدون شک بت پرستان به خوبى مى دانستند که نه بت ها غذا مى خورند، و نه سخن مى گویند و نه توانایی دفاع از خود را دارند ، بلکه سمبل هایی هستند از خدایانشان ، مانند کعبه در نزد مسلمانان و یا همین حرم و بارگاه شیعیان خودمان در ایران!
- در اینجا به اوج داستان قرآنی ابراهیم می رسیم که حضرت ابراهیم مچ بت های بیچاره را گرفته !!
- و با شلاق عقل گرایی ! به جان بت ها افتاده که :
- چرا از اين غذاها نميخوريد؟!
- چرا سخن نميگوئيد؟!
- چرا از خود دفاع نمی کنید؟!
- گویا قرآن فراموش کرده که :
- مگر کعبه غذا می خورد ؟!!
- مگر کعبه سخن می گوید؟!!
- مگر کعبه در مقابل ضربات از خود دفاع می کند؟!!
(مکه بارها دچار سیل شده است و هیچ کمکی به خود نتوانسته است بکند).
- این چگونه آئینی است که همه پلیدی ها و نادانی ها را برای خود مجاز می شمارد ولی برای دگراندیشان زشت و حماقت می داند؟!!
راستی احترام به عقاید دیگران شامل بت پرستان نمی شود ؟؟!
کاش کمی تفکر کنیم.

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر