۱۳۹۴ اردیبهشت ۲۴, پنجشنبه

آیا خدا می تواند نگهدار شما باشد؟ ...!

حتماٌ این کلمات را بارها شنیده اید:
خدا نگهدار شما باشد!!
حقیقتاٌ چطور خدا میتواند نگهدار شما باشد وقتی نگهدار خانه خود نمیتواند باشد؟!!!
گاهی باید تفکر کرد، گاهی باید سر از برف بیرون آورد و ایمان را فراموش کرد و منطق و عقل را بکار گرفت. خانه ایی که برای دفاع مهاجمین خود پرنده های ابابیل را فرستاده است چطور نمی تواند خود را از پدیده های طبیعی حفظ کند؟
آنهم پدیده هایی که کنترل آن به گفته الله در دست خود اوست، آیا عوض کردن مسیر آب و یا بارش باران کاری برای الله دارد؟ مگر الله خود نمی گوید که:
لقمان(۳۴) همانا علم ساعت قیامت نزد خداست و او باران را فرو بارد.

حالا داستان تخیلی ابابیل را باید باور کنیم یا عکس های مستند از غرق شدن کعبه زیر بارش باران را ؟ یا که لقمان(۳۴)؟
چرا باید از خیالاتی بودن و سر به ایمان گذاشتن خود لذت ببریم وقتی در جهان امروزی برای هر پدیده ای دلیل و منطقی علمی وجود دارد ؟
کاش کمی تفکر کنیم.

علامه طباطبائی در «تفسیر المیزان» از سوره فیل می‌نویسد: « در مجمع البیان میگوید: تمامی راویان اخبار اتفاق دارند در اینکه پادشاه یمن که قصد ویران کردن کعبه را داشته شخصی بوده به نام ابرهه بن صباح اشرم. و بعضی از ایشان گفتهاند: کنیه او ابو یکسوم بود. و از واقدی نقل شده که گفته همین شخص جد نجاشی پادشاه یمن در عهد رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بوده است» .

در همین «مجمع البیان» که علامه طباطبائی بدان متکی است آمده است: «در همان لحظهای که آفتاب داشت طلوع میکرد، طیور ابابیل نیز از کرانه افق نمودار شدند در حالی که سنگریزههایی با خود داشتند و شروع کردند آن سنگها را بر سر لشکریان ابرهه افکندن، و هر یک از آن مرغان یک سنگ بر منقار داشت و دو تا به دو چنگالش، همینکه آن یکی سنگهای خود را میانداخت و میرفت یکی دیگر میرسید و سنگ خود را میانداخت، و هیچ سنگی از آن سنگها نمیافتاد مگر آنکه هدف را سوراخ میکرد، به شکم کسی بر نخورد مگر آنکه پارهاش کرد، و به استخوانی بر نخورد مگر آنکه پوک و سستش کرد و از آن طرفش در آمد» .

این «طیور ابابیل» [پرندگان ظریفی هستند مانند پرستو یا چلچله] که با سنگ‌ریزه با دقت نانومتری به هدف می‌زدند و مانند لیرز پیکر دشمن را سوراخ می‌کردند، از لحاظ فنی از پهپادهای [هواپیماهای بدون سرنشین شیطان بزرگ] امروزی که با دهها جی پی اس هدایت می‌شوند دقیق‌تر عمل می‌کردند. البته تخیلات و فانتزی حدیث‌نویسان در همین مورد کوچک [سوره فیل] آنچنان بی‌کران است که پرداختن بدانها در عصر بی‌وقتی ناممکن است.

اما: دروغ بزرگ اسلامیون چگونه افشا میشود:

فیل در کویر؟
ظاهراً نویسندگان این حدیث [مانند بعضی از داستان‌نویسان مبتدی امروزی که بدون پژوهش‌ِ پیش‌زمینه‌ها دست به قلم می‌شوند] از فیل و کیفیات پیکری و اقلیمی‌اش اطلاعی نداشتند. می‌گویند ابرهه‌ی حبشی از یمن امروزی به مکه حمله کرد و آن هم با فیل. فاصله‌ی هوایی بین صنعا و مکه 820 کیلومتر است و دمای این منطقه در ماه صفر و رببع‌الاول چیزی بین 35 تا 40 درجه سانتی‌گراد است. فیل [به بستگی به نژادش دارد] روزانه باید بین 70 تا 150 لیتر آب بنوشد و این در صورتی است که آن فیل روزانه حداقل 150 کیلو علوفه خورده باشد. یعنی فیل بخش بزرگی از آب بدن خود را توسط علوفه تأمین می‌کند، در غیر این صورت به 300 لیتر آب نیاز دارد.
در بهترین حالت باید این «اصحاب فیل» حداقل 20 روز در راه باشند تا به مکه برسند. یعنی هر فیل - باز در بهترین حالت- روزانه به 150 لیتر نیازمند است. پس، هر فیل فقط برای رفتن به مکه حداقل 3000 لیتر آب نیاز دارد. و اگر حتی فقط ده فیل می‌بودند آنها به 30 هزار لیتر آب نیاز می‌داشتند. در صورتی که شتر برای دو هفته فقط 100 تا 150 لیتر آب نیاز دارد. احتمالاً نویسندگان حدیث گمان می‌کردند که تفاوت چندانی بین فیل و شتر [حداقل در مصرف آب] وجود ندارد که دست به اختراع چنین داستانی زدند.

به هر رو، این که چگونه فیل‌ها در آن صحرای بی آب و علف و برهوت هلاک نشدند، با عقل امروزی ما چندان سازگار نیست.آنچه مذهبیون و دینداران باید جواب بدهند این است که مشگل فیل و بی ابی کویر چگونه در ان زمان و مکان ممکن بوده است؟



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر