اگر واقعن خدايی وجود دارد، واگر اين خدا، خدایی یکتا است، در اين صورت همه
چيز در اختيار اوست؛ واگر چيزی به نام شر در روی زمين وجود دارد، نمی بايد
گفت او اجازه آن را داده است، بلکه می بايد گفت که او خود آن را خواسته
است !
و خدايی که خودش شر را خواسته باشد خدايی ناپذيرفتنی است. اين عذر بدتر از گناه، که شر، کيفری است که به خاطر نافرمانی آدم و حوا در بهشت، نصيب فرزندان آدم شده است، مشکلی را حل نمی کند !
زيرا اگر آدم گناه نخستين را مرتکب شد، برای اين بود که خدا، خود اجازه یِ آن را داده بود، و بنابراين خودش آن را خواسته بود.
در اين صورت اين چه جور خدای مقتدر و عادل و رحيمی است که خواسته است آفريده یِ او مرتکب گناه شود تا وی را بابت آن مجازات کند؟
آيا صحيح تر نيست که اين خدا بپذيرد که عامل اصلیِ نابسامانی های مادی و نابسامانی های معنوی در روی زمين، خود اوست؟
و خدايی که خودش شر را خواسته باشد خدايی ناپذيرفتنی است. اين عذر بدتر از گناه، که شر، کيفری است که به خاطر نافرمانی آدم و حوا در بهشت، نصيب فرزندان آدم شده است، مشکلی را حل نمی کند !
زيرا اگر آدم گناه نخستين را مرتکب شد، برای اين بود که خدا، خود اجازه یِ آن را داده بود، و بنابراين خودش آن را خواسته بود.
در اين صورت اين چه جور خدای مقتدر و عادل و رحيمی است که خواسته است آفريده یِ او مرتکب گناه شود تا وی را بابت آن مجازات کند؟
آيا صحيح تر نيست که اين خدا بپذيرد که عامل اصلیِ نابسامانی های مادی و نابسامانی های معنوی در روی زمين، خود اوست؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر