۱۳۹۴ اسفند ۱۱, سه‌شنبه

دوستِ مسلمانِ من!!!! تا به حال پیش خود فکر کرده ای که چرا خدایت ۱۲۴۰۰۰ راهنمای خود را در منطقه خاورمیانه فرستاده است؟ تا به حال فکر کرده ای چرا پیامبری در سرزمین استرالیا یا افریقا یا امریکا نفرستاد؟؟

۱۴۰۰ سال است که مردم خاورمیانه یکدیگر را بخاطر اعتقادات خود میکشند و در همین حال بی خدایان برق را کشف میکنند، تلفن را اختراع میکنند، قدم در کره ماه میگذارند، واکسن بیماری های مختلف را میسازند و…
اما مردم این نقطه از جهان، خود را دارای کاملترین دین میدانند و با کشت و کشتار هم، خود را در بهشتی میبپندارند که برای رسیدن به حوری و جوی عسل باید دین خدا را گسترش دهند.
دوستِ مسلمانِ من!!!!
تا به حال پیش خود فکر کرده ای که چرا خدایت ۱۲۴۰۰۰ راهنمای خود را در منطقه خاورمیانه فرستاده است؟
تا به حال فکر کرده ای چرا پیامبری در سرزمین استرالیا یا افریقا یا امریکا نفرستاد؟؟
ارزش جهنم از بهشت خیلی بیشتر است.
جهنمی که در آن افراد بی خدایی نظیر ادیسون،انیشتین،راسل و ...باشند، ارزشش بیشتر از بهشتیست که در آن فقط مساعل کمر به پایین برای بندگان فراهم میشود.
۱۴۰۰ سال است که هرکس در حکومت اسلامی آمد، خود را اسلام واقعی نامید. از زمان عمر و علی تا بن لادن و ...
و حالا هم که بغدادی خود را از یک طرف اجرا کننده واقعی اسلام میداند و از طرفی علی خامنه ای اسلام واقعی را در خود میبیند.
به راستی اسلام واقعی کجاست؟اصلا اسلام واقعی چیست؟کِی اجرا شده؟توسط چه کسی؟
چرا کاملترین دین بالای ۷۰ فرقه دارد؟؟
فردی که از نظر اسلام کافر است، بخاطر انسان بودن و رضایت درونی خویش، به کودکان فقیر کمک میکند. اما فرد دیگری به خاطر رضایت خدایش…
خدایی که حکم این کافران را تنها گردن زدن میداند.
خدایی که آنها را حرام زاده میخواند.
خدایی که آنها را نجس میخواند.
به راستی که کشورهای جهان سوم را با آتش زدن یک قرآن میتوان شلوغ کرد، اما کشورهای نوین کافران با کشته شدن یک کودک صدایشان بلند میشود.
یک فرد مسلمان به خودش این اجازه را میدهد که در عقاید شخصی افراد دخالت کند.
یک فرد مسلمان به خودش این اجازه را میدهد که به اسم خدا جان انسانی را بگیرد.
اما یک فرد بیخدا برای خدمت به بشریت قلب مصنوعی میسازد، انواع داروها را میسازد و…
به راستی ما به کجا میرویم؟
هدفمان در زندگی چیست؟

مگر غیر از اینست که شما به خاطر جغرافیای کشورت مسلمانی؟
مگر غیر از این است که سیاه و سفید یکی هستیم و اسممان انسان است؟
آیا افسار نامرعی دین را دور گردن خود حس نمیکنید؟
آیا ندیدی که خدایت در سوره بقره آیه ۱۹۱ دستور مستقیم قتل داد؟
آیا ضعف خدایی را حس نمیکنی که بنده اش در خیابان میخوابد؟
به کدامین گناه؟به کدامین جرم؟
مگر آن کودک گناهی مرتکب شده که خیابان منزلش است؟
آیا خدا آن کودک را امتحان میکند؟اگر امتحان میکند پس چقدر خدای سادیسمی دارید که با اندوهگین شدن بنده اش شاد میشود.
آیا وقت آن نرسیده که بخاطر انسان بودن به هم کمک کنیم نه به خاطر رضای خدا؟
من خدایی را که آتش درست کرده تا مرا در آن بسوزاند خدا نمیبینم، دیو میبینم.
خدا را در کجا میابید؟در کنار سنگی در کشور بیگانه؟
در ضریح های جنس طلا؟

یا در کنار خیابان و پشت چراغ قرمزها ؟؟


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر