۱۳۹۴ اسفند ۱۶, یکشنبه

پرستش و کرنش بابت چیست ؟؟؟؟؟؟؟؟ ...

میبینم کودکی را با درد تنفسی که از بدو تولد به همراه دارد عارضه ای ژنتیکی والدین وضع مالی خوبی ندارند که اگر میداشتند کار زیادی برای این همه رنج ودرد نمیتوانند بکنند دستور دینی است که کودک باید زنده بماند..
میبینم مردی بر سر کوچه محل با غوزکی بر پشت در حالیکه افلیج است تمام عمر به گدایی نشسته است تا رهگذری دل بسوزاند تومانی بابت قوت روزش بدهد..
میگویند شاکر باش که تنت سالم است اما نمیتوانم از این همه رنج دیگران خوشحال و خودخواهانه احساس رضایت کنم
با خود میگویم :

کاش اگر خدایی میبود قدری مهربان بود روزی مخلوقاتش را بیواسطه میداد
کاش اگر خدایی بود قدری توانا و عالم بود تا مخلوقاتش تاوان اشتباهات افرینش او را با درد و رنج نمیدادند
کاش اگر خدایی میبود قدری دلسوز میبود تا از بی قیدی او سوزی به مخلوقی نمیرسید
 

در چنین دنیای خشنی هیچ از من نمیاید تا شاکر این همه مصیبت باشم چه کودکانی که بی طعم دنیا میمیرند و چه مادرانی که بر سر جنازه کودکان خود ضجه میزنند.
کاش اگر خدایی میبود قدری احساس میداشت که اگر احساس داشت تا کنون از شرمندگی مرده بود... !

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر